آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

«و جاء و علی قمیصه بدم کذب؛و پیراهنش را آوردند،در حالی که بر روی آن خونی وجود داشت که دروغین بودنش آشکار بود».(سوره یوسف،ایه 18)
گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده
این مثل‌ها را درباره کسی می‌گویند که تهمت ناروا به او زده و گناه دیگری را به گردن او انداخته باشند و اشاره‌ای دارد به حکایت حضرت یوسف(ع) که در قرآن کریم آمده است: در کتاب قصص الانبیاء ضمن شرح حال زندگی حضرت یوسف(ع)،در بیان چگونگی حسادت برادرانش نسبت به او نوشته شده است:
… پس،برادران گفتند که اکنون به نزدیک پدر چگونه شویم و چه گوییم؟ تدبیر کردند و گفتند:چاره ما آن است که گوییم او را گرگ بخورد که پدر خود این چشم بداشت.بزغاله‌ای بکشتند و پیراهن یوسف را خون آلود کردند و گریان،پیش پدر آمدند و گفتند:«یا أبانا انا ذهبنا نستبق و ترکنا یوسف عند متاعنا فأکله الذّئب؛ای پدر،در صحرا برای مسابقه رفته بودیم و یوسف را پیش اثاثیه خود گذاشتیم،گرگ بیامد و او را بخورد و ما خود می‌دانیم که تو ما را استوار نداری،هر چند که ما راست می‌گوییم».(سوره یوسف، ایه 17)
قوله تعالی:«و جاء و علی قمیصه بدم کذب».(سوره یوسف، ایه 18)
گفت:«بیاوردند پیراهن خون آلود،به دروغ و گفتند گرگش بخورد.بدم کذب؛یعنی خون تازه…».(قصص الانبیاء)
شیخ اجل،سعدی نیز،در «طیبات» با الهام از این داستان قرآنی در تلمیحی می‌گوید:
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گـرگ دهـن آلـوده و یـوسـف نـدریـده

تبلیغات