اهمیت قرآن کریم
آرشیو
چکیده
متن
امام صادق(ع)فرمودند:«القرآن عهد الله الی خلقه فقد ینبغی للمرء و المسلم ان ینظر فی عهده و ان یقرأ منه کل یوم خمسین ایة؛قرآن پیمان خداوند با خلقش میباشد.پس سزاوار است که هر فرد مسلمان به عهد و پیمان خویش نگاه کند و همه روزه،پنجاه ایه از قرآن را بخواند».
در بیان اهمیت قرآن،همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«قرآن،از همه چیز خدا برتر است و فرمودند:برتری قرآن بر سایر سخنان،مانند برتری خداوند است،بر بندگانش».
آری؛قرآن کتابی است که رستگاری انسان را در دو جهان تضمین میکند،همچون مشعلی فروزان،انسان را،از تاریکیهای جهل و نادانی رهایی میبخشد.و در سرای دیگر، او را،محبوب حضرت پروردگار مینماید.
قرآن،بهترین فتح کننده قلّه بلند عزت است.قرآن،چکیده جهان هستی است؛و طبق فرمایش امام باقر(ع):«قرآن همانند دو ستاره تابناک آسمانی(خورشید و ماه)، صحنه زندگی انسانها را روشن میکند».
قرآن،کتابی است که «لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه؛نه اکنون و نه در اینده،باطل در آن راه نخواهد یافت و حقایق آن را دگرگون نخواهد ساخت».(سوره فصلت، ایه 42) .کتابی است که شب قدر به سبب نزول آن،عظمت یافت«انا انزلناه فی لیلة القدر».(سوره قدر،ایه 1)
قرآن،«شفاء» است:«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین».(سوره اسراء،ایه 82) درمان بیماریهای قلب و نفس است.و طبق فرمایش نبی اکرم(ص):«القرآن هو الدواء».
قرآن در ظلمانیترین زندگی بشر، در عصر جاهلیت،همچون انفجاری،آسمان سکوت را شکافت و یکباره،دریایی از رحمت و برکت و نور،بر کویر زندگی جاری نمود و فریادی،از عالم قدس،طنین انداز شد که هان ای انسان،ای گمگشته خسران زده،لحظهای درنگ و تدبر نما که سند نجات و رهایی از عالم ملکوت به سویت فرستاده شد!«الرکتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور بإذن ربهم الی صراط العزیز الحمید».(سوره ابراهیم، ایه 1)
عاشقان واقعی قرآن،کسانی هستند که شبها،قرآن را تلاوت میکنند و با آن مأنوس هستند و روزها،در صحنه پرآشوب زندگی از آن الهام میگیرند، شبانگاهان پهلو از رختخواب ناز تهی میکنند و با دستورات شفابخش آن،بیماری قلبی و روحی خود را درمان میکنند.
پس،بر ماست که مشعل فروزان الهی را،بر قلب و روح تاریکمان،بتابانیم و غبار غربت را،از قرآن برطرف نماییم؛زیرا:
خواندن قرآن،تمامش نیست بهر مردگان
قـلبهای مرده را باید به قرآن،زنده کـرد
آنکه ایاتش تلاوت،با دل خاضع،نمـود
قـلب ظلمانی خود را،اخـتر تابنده کـرد
امام علی(ع) میفرماید:«خانهای که در آن،قرآن خوانده میشود و از خدای عزّوجل، فراوان یاد میگردد،برکتش افزایش مییابد و فرشتگان در آن حضور پیدا میکنند و شیاطین از آن میگریزند».
چه زیباست،هنگامی که تلاوت قرآن،در سکوت و تنهایی شب،تمامی ذرات وجود انسان را به نشاط و شادابی وامیدارد و روح به هیجان آمده از شدت شور و التهاب،طاقت ماندن در قفس تن را از دست میدهد و بی صبرانه،خود را به پنجره بسته این قفس میزند؛تا راهی گشوده و به عرش خدا پرواز کند.
حالت عجیب و حیرتانگیزی است که توصیف آن،با هیچ قلم و اندیشهای میسر نیست.آن لحظهای که از آب دریای معرفت قرآنی خود را سیراب نموده و با نسیم نوازشگر ایههای تکان دهندهاش،به دلهایمان نوید میدهیم که:«الا بذکر الله تطمئن القلوب».(سوره رعد، ایه 28)
وقتی با تکیه برقرآن،به عرش میتوان سفر کرد.وقتی به معراج و سیر عالم پاک میتوان سفر کرد.دیگر دلتنگی و خستگی معنا ندارد.پس،آن گاه که غوغای زندگی،انسان را از خویش میرباید و وسوسههای توان شکن و ایمان سوز تهدیدش مینماید باید خلوتی گزید و به تلاوت ایات وحی مشغول شد. آنگاه، شفافیت آسمان دل را از ورای همه غبارها و تیرگیها میتوان به نظاره نشست.
امام صادق(ع)میفرمایند:«در روز قیامت،فردی را برای حساب صدا میزنند، پس، قرآن در پیش روی او قرار میگیرد و عرض میکند:خدایا،من قرآنم و این بندهی تو درراه تلاوت من خود را در سختی انداخته و در دل شبها،مرا تلاوت کرده و قلبش،روشن و اشکش،جاری شده است.پروردگارا،او را از من خشنود کن. همچنان که من از او خشنودم».
کلاس قرآن،کلاسی است پر از پاکی و خلوص که در آن تواضع، خشوع. صفا، آرامش، خودسازی، معرفت، کمال و عشق و عاشقی تدریس میشود.در این کلاس، قلبها به خدا نزدیک است.اشکها زلال است،آن هنگام که ایات بشارت را میخوانی، برق امید، سراسر وجودت را فرا میگیرد و آن زمان که به ایات عذاب میرسی،برق خوف تو را بیدار و هشدار مینماید،به که چه شیرین است،قطره ای از دریای بیکران قرآن نوشیدن و چه زیبندهاند،تالیان و حاملان و عاملان به این مصحف حق تعالی!
چه زیباست،لحظهی تلاوت ایات دوست!،دل از همه بریدن و فقط دل به او دادن و جلوهی حضور یار را دیدن.
ای دوست هر آنچه هست نور رخ توست فــریـاد رس دل نــظـر فـرخ تـوسـت
کلاس معنوی قرآن انسان را با معرفت و عاشق میکند.هر کس میخواهد معنی عشق به اللّه را بفهمد،باید با کاروان قرآن و قرآنیان همسفر شود و جرعهای از آن را بنوشد.آنگاه است که خداوند هم،عاشق تو میشود:«فاتبعونی یحببکم الله».(آل عمران، ایه 31) آخر بیعشق،سرّ عشق پرسیدن از عاشقان کاری بیهوده است.خود،باید در وادی عشق گام نهی،تا سرّ آن را دریابی.بهترین راه،این است که خود،از نزدیک با این کلاس آشنا شوی.و بدان!که مولای متقیان، قرآن ناطق علی(ع) میفرماید:«قلبی که ظرف ایات الهی است،عذاب نمیشود»
ملاصدرا،در تفسیر سوره واقعه،میفرماید:«بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم،تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که بصیرتم باز شد،خودم را از علوم واقعی خالی دیدم و در آخر عمر،به فکر رفتم که سراغ تدبر،در قرآن و روایات محمد و آل محمد(ص)بروم.من یقین کردم که کارم بیاساس بوده است؛زیرا در طول عمرم،به جای نور،در سایه ایستاده بودم.از غصه،جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید،تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم و در خانهی وحی را کوبیدم،درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم،فرشتگان به من میگویند:«سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین».(سوره زمر،ایه 73) من،اکنون که دست به نوشتن اسرار قرآن زدم، اقرار میکنم که قرآن،دریای عمیقی است که جز با لطف الهی،امکان ورود در آن نیست.ولی چه کنم که عمرم کوتاه و بدنم ناتوان،قلبم شکسته و سرمایهام کم،ابزار کار ناقص و روحم کوچک است».
پس،بر مونسان کلام وحی است که قدر مؤانست با کلام خدا را بدانند و هر روز، سجده شکر بر درگاه او بسایند زیرا؛ «لئن شکرتم لأزیدنّکم».(سوره ابراهیم،ایه 7)
اهمیت قرآن در کلام معصومین
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:«نگاه کردن به خطوط قرآن،بدون خواندن نیز،عبادت است.همچنین فرمودند:سختترین چیز،برای شیطان، قرائت قرآن است،از رو»
امام صادق(ع) نیز میفرمایند:«کسی که قرآن را از روی آن تلاوت کند،نور دیدگانش زیاد شده و بار گناه پدر و مادرش ـ هر چند هر دو کافر باشند ـ سبک میشود».
همین طور فرمودند:«هر کس حرفی از کتاب خدا را،بدون خواندن، بشنود، خدا، برای او، حسنهای مینویسد و از او گناهی را محو میکند و درجهای بر درجات او میافزاید».
امام همچنین فرمودند:«هر که قرآن بخواند،در حالی که جوان و مؤمن باشد،قرآن با گوشت و خون او، آمیخته می شود و خدا او را با فرشتگان بزرگوار که نویسندگان و حاملان قرآنند،قرین میسازد و قرآن در روز قیامت،نگهبان او میشود».
حضرت رسول(ص) فرمودند:
ـ «تلاوت کننده و گوش فرا دهندهی به قرآن،در پاداش،مساوی هستند.سوگند به خدائیکه جان «محمد(ص)» در دست قدرت اوست،پاداش شنوندهی قرآن که به آن معتقد باشد، از انفاق یک کوه طلا،در راه خدا،بیشتر است».
ـ خالیترین و فقیرترین خانهها، خانهایست که در آن قرآن نباشد.
ـ «کسی که قرآن را از حفظ بخواند،ولی گمان برد که خداوند او را نمیآمرزد او از کسانی است که ایات الهی را به تمسخر گرفته است».
امام علی(ع) نیز فرمودهاند:«قرآن را فرا گیرید؛ زیرا قرآن،بهار دلهاست».
امانتهای پیامبر(ص)
قال رسول اللّه(ص):«انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»
کتاب خدا(قرآن) و اهل بیت(ع) دو یادگار و امانت جدایی ناپذیر پیامبر(ص) میباشند.ایة اللّه جوادی آملی،قرآن شناس بزرگ،میگوید:«اگر قرآن منهای اهل بیت تلقی شود، همانند تلقی قرآن،منهای قرآن است،هرگز به مقصد نخواهد رسید».
پس وحی،بیتی دارد و مهبطی،مفسری دارد و شریکی،بیت و خانه وحی،قرآن است و مهبط و محل نزولش، همانهایند که:«السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و مهبط الوحی» در شأنشان آمده است.
اهل بیت پیامبر(ص)،شریک قرآنند و اوصاف قرآن،اوصاف آنها.
قرآن نور است.اهل بیت هم «خلقکم الله انواراً» هستند.
قرآن شفا است.اهل بیت هم شفا و طبیب دردمندانند.
قرآن بهار است.اهل بیت هم:ربیع الانام بهار انسانهایند.
پس حافظ قرآن باید،حافظ و محافظ اهل بیت هم،باشد و قرآن در سینه را،با ولایت کامل نماید؛چرا که خود قرآن صراحتاً،در روز غدیر و انتخاب علی(ع)، به ولایت امری مسلمانان،میفرماید:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی».(سوره مائده،ایه 3)
آری،قرآن و اهل بیت،مکمل،معرّف و مفسر همند،به هوش باید بود که نور قرآن،به تنهایی هادی و هدایتگر نیست.شفا نیست.باعث طراوت و زنده شدن دلها نمیگردد.نور وحی و نور ائمه،عدل یکدیگرند و به تنهایی ناقصند.
قرآن صامت،با انسان،ارتباط برقرار نکرده و پیام رسانی نخواهد داشت،بلکه باید، قرآن ناطق بیاید و ترنّم قرآنش،گوش و دل و جان را،نوازش داده و ایات را تفسیر نماید، تأویل نماید و با صورت ملکوتیش
در بیان اهمیت قرآن،همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:«قرآن،از همه چیز خدا برتر است و فرمودند:برتری قرآن بر سایر سخنان،مانند برتری خداوند است،بر بندگانش».
آری؛قرآن کتابی است که رستگاری انسان را در دو جهان تضمین میکند،همچون مشعلی فروزان،انسان را،از تاریکیهای جهل و نادانی رهایی میبخشد.و در سرای دیگر، او را،محبوب حضرت پروردگار مینماید.
قرآن،بهترین فتح کننده قلّه بلند عزت است.قرآن،چکیده جهان هستی است؛و طبق فرمایش امام باقر(ع):«قرآن همانند دو ستاره تابناک آسمانی(خورشید و ماه)، صحنه زندگی انسانها را روشن میکند».
قرآن،کتابی است که «لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه؛نه اکنون و نه در اینده،باطل در آن راه نخواهد یافت و حقایق آن را دگرگون نخواهد ساخت».(سوره فصلت، ایه 42) .کتابی است که شب قدر به سبب نزول آن،عظمت یافت«انا انزلناه فی لیلة القدر».(سوره قدر،ایه 1)
قرآن،«شفاء» است:«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین».(سوره اسراء،ایه 82) درمان بیماریهای قلب و نفس است.و طبق فرمایش نبی اکرم(ص):«القرآن هو الدواء».
قرآن در ظلمانیترین زندگی بشر، در عصر جاهلیت،همچون انفجاری،آسمان سکوت را شکافت و یکباره،دریایی از رحمت و برکت و نور،بر کویر زندگی جاری نمود و فریادی،از عالم قدس،طنین انداز شد که هان ای انسان،ای گمگشته خسران زده،لحظهای درنگ و تدبر نما که سند نجات و رهایی از عالم ملکوت به سویت فرستاده شد!«الرکتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور بإذن ربهم الی صراط العزیز الحمید».(سوره ابراهیم، ایه 1)
عاشقان واقعی قرآن،کسانی هستند که شبها،قرآن را تلاوت میکنند و با آن مأنوس هستند و روزها،در صحنه پرآشوب زندگی از آن الهام میگیرند، شبانگاهان پهلو از رختخواب ناز تهی میکنند و با دستورات شفابخش آن،بیماری قلبی و روحی خود را درمان میکنند.
پس،بر ماست که مشعل فروزان الهی را،بر قلب و روح تاریکمان،بتابانیم و غبار غربت را،از قرآن برطرف نماییم؛زیرا:
خواندن قرآن،تمامش نیست بهر مردگان
قـلبهای مرده را باید به قرآن،زنده کـرد
آنکه ایاتش تلاوت،با دل خاضع،نمـود
قـلب ظلمانی خود را،اخـتر تابنده کـرد
امام علی(ع) میفرماید:«خانهای که در آن،قرآن خوانده میشود و از خدای عزّوجل، فراوان یاد میگردد،برکتش افزایش مییابد و فرشتگان در آن حضور پیدا میکنند و شیاطین از آن میگریزند».
چه زیباست،هنگامی که تلاوت قرآن،در سکوت و تنهایی شب،تمامی ذرات وجود انسان را به نشاط و شادابی وامیدارد و روح به هیجان آمده از شدت شور و التهاب،طاقت ماندن در قفس تن را از دست میدهد و بی صبرانه،خود را به پنجره بسته این قفس میزند؛تا راهی گشوده و به عرش خدا پرواز کند.
حالت عجیب و حیرتانگیزی است که توصیف آن،با هیچ قلم و اندیشهای میسر نیست.آن لحظهای که از آب دریای معرفت قرآنی خود را سیراب نموده و با نسیم نوازشگر ایههای تکان دهندهاش،به دلهایمان نوید میدهیم که:«الا بذکر الله تطمئن القلوب».(سوره رعد، ایه 28)
وقتی با تکیه برقرآن،به عرش میتوان سفر کرد.وقتی به معراج و سیر عالم پاک میتوان سفر کرد.دیگر دلتنگی و خستگی معنا ندارد.پس،آن گاه که غوغای زندگی،انسان را از خویش میرباید و وسوسههای توان شکن و ایمان سوز تهدیدش مینماید باید خلوتی گزید و به تلاوت ایات وحی مشغول شد. آنگاه، شفافیت آسمان دل را از ورای همه غبارها و تیرگیها میتوان به نظاره نشست.
امام صادق(ع)میفرمایند:«در روز قیامت،فردی را برای حساب صدا میزنند، پس، قرآن در پیش روی او قرار میگیرد و عرض میکند:خدایا،من قرآنم و این بندهی تو درراه تلاوت من خود را در سختی انداخته و در دل شبها،مرا تلاوت کرده و قلبش،روشن و اشکش،جاری شده است.پروردگارا،او را از من خشنود کن. همچنان که من از او خشنودم».
کلاس قرآن،کلاسی است پر از پاکی و خلوص که در آن تواضع، خشوع. صفا، آرامش، خودسازی، معرفت، کمال و عشق و عاشقی تدریس میشود.در این کلاس، قلبها به خدا نزدیک است.اشکها زلال است،آن هنگام که ایات بشارت را میخوانی، برق امید، سراسر وجودت را فرا میگیرد و آن زمان که به ایات عذاب میرسی،برق خوف تو را بیدار و هشدار مینماید،به که چه شیرین است،قطره ای از دریای بیکران قرآن نوشیدن و چه زیبندهاند،تالیان و حاملان و عاملان به این مصحف حق تعالی!
چه زیباست،لحظهی تلاوت ایات دوست!،دل از همه بریدن و فقط دل به او دادن و جلوهی حضور یار را دیدن.
ای دوست هر آنچه هست نور رخ توست فــریـاد رس دل نــظـر فـرخ تـوسـت
کلاس معنوی قرآن انسان را با معرفت و عاشق میکند.هر کس میخواهد معنی عشق به اللّه را بفهمد،باید با کاروان قرآن و قرآنیان همسفر شود و جرعهای از آن را بنوشد.آنگاه است که خداوند هم،عاشق تو میشود:«فاتبعونی یحببکم الله».(آل عمران، ایه 31) آخر بیعشق،سرّ عشق پرسیدن از عاشقان کاری بیهوده است.خود،باید در وادی عشق گام نهی،تا سرّ آن را دریابی.بهترین راه،این است که خود،از نزدیک با این کلاس آشنا شوی.و بدان!که مولای متقیان، قرآن ناطق علی(ع) میفرماید:«قلبی که ظرف ایات الهی است،عذاب نمیشود»
ملاصدرا،در تفسیر سوره واقعه،میفرماید:«بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم،تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که بصیرتم باز شد،خودم را از علوم واقعی خالی دیدم و در آخر عمر،به فکر رفتم که سراغ تدبر،در قرآن و روایات محمد و آل محمد(ص)بروم.من یقین کردم که کارم بیاساس بوده است؛زیرا در طول عمرم،به جای نور،در سایه ایستاده بودم.از غصه،جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید،تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم و در خانهی وحی را کوبیدم،درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم،فرشتگان به من میگویند:«سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین».(سوره زمر،ایه 73) من،اکنون که دست به نوشتن اسرار قرآن زدم، اقرار میکنم که قرآن،دریای عمیقی است که جز با لطف الهی،امکان ورود در آن نیست.ولی چه کنم که عمرم کوتاه و بدنم ناتوان،قلبم شکسته و سرمایهام کم،ابزار کار ناقص و روحم کوچک است».
پس،بر مونسان کلام وحی است که قدر مؤانست با کلام خدا را بدانند و هر روز، سجده شکر بر درگاه او بسایند زیرا؛ «لئن شکرتم لأزیدنّکم».(سوره ابراهیم،ایه 7)
اهمیت قرآن در کلام معصومین
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:«نگاه کردن به خطوط قرآن،بدون خواندن نیز،عبادت است.همچنین فرمودند:سختترین چیز،برای شیطان، قرائت قرآن است،از رو»
امام صادق(ع) نیز میفرمایند:«کسی که قرآن را از روی آن تلاوت کند،نور دیدگانش زیاد شده و بار گناه پدر و مادرش ـ هر چند هر دو کافر باشند ـ سبک میشود».
همین طور فرمودند:«هر کس حرفی از کتاب خدا را،بدون خواندن، بشنود، خدا، برای او، حسنهای مینویسد و از او گناهی را محو میکند و درجهای بر درجات او میافزاید».
امام همچنین فرمودند:«هر که قرآن بخواند،در حالی که جوان و مؤمن باشد،قرآن با گوشت و خون او، آمیخته می شود و خدا او را با فرشتگان بزرگوار که نویسندگان و حاملان قرآنند،قرین میسازد و قرآن در روز قیامت،نگهبان او میشود».
حضرت رسول(ص) فرمودند:
ـ «تلاوت کننده و گوش فرا دهندهی به قرآن،در پاداش،مساوی هستند.سوگند به خدائیکه جان «محمد(ص)» در دست قدرت اوست،پاداش شنوندهی قرآن که به آن معتقد باشد، از انفاق یک کوه طلا،در راه خدا،بیشتر است».
ـ خالیترین و فقیرترین خانهها، خانهایست که در آن قرآن نباشد.
ـ «کسی که قرآن را از حفظ بخواند،ولی گمان برد که خداوند او را نمیآمرزد او از کسانی است که ایات الهی را به تمسخر گرفته است».
امام علی(ع) نیز فرمودهاند:«قرآن را فرا گیرید؛ زیرا قرآن،بهار دلهاست».
امانتهای پیامبر(ص)
قال رسول اللّه(ص):«انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی»
کتاب خدا(قرآن) و اهل بیت(ع) دو یادگار و امانت جدایی ناپذیر پیامبر(ص) میباشند.ایة اللّه جوادی آملی،قرآن شناس بزرگ،میگوید:«اگر قرآن منهای اهل بیت تلقی شود، همانند تلقی قرآن،منهای قرآن است،هرگز به مقصد نخواهد رسید».
پس وحی،بیتی دارد و مهبطی،مفسری دارد و شریکی،بیت و خانه وحی،قرآن است و مهبط و محل نزولش، همانهایند که:«السلام علیکم یا اهل بیت النبوة و مهبط الوحی» در شأنشان آمده است.
اهل بیت پیامبر(ص)،شریک قرآنند و اوصاف قرآن،اوصاف آنها.
قرآن نور است.اهل بیت هم «خلقکم الله انواراً» هستند.
قرآن شفا است.اهل بیت هم شفا و طبیب دردمندانند.
قرآن بهار است.اهل بیت هم:ربیع الانام بهار انسانهایند.
پس حافظ قرآن باید،حافظ و محافظ اهل بیت هم،باشد و قرآن در سینه را،با ولایت کامل نماید؛چرا که خود قرآن صراحتاً،در روز غدیر و انتخاب علی(ع)، به ولایت امری مسلمانان،میفرماید:«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی».(سوره مائده،ایه 3)
آری،قرآن و اهل بیت،مکمل،معرّف و مفسر همند،به هوش باید بود که نور قرآن،به تنهایی هادی و هدایتگر نیست.شفا نیست.باعث طراوت و زنده شدن دلها نمیگردد.نور وحی و نور ائمه،عدل یکدیگرند و به تنهایی ناقصند.
قرآن صامت،با انسان،ارتباط برقرار نکرده و پیام رسانی نخواهد داشت،بلکه باید، قرآن ناطق بیاید و ترنّم قرآنش،گوش و دل و جان را،نوازش داده و ایات را تفسیر نماید، تأویل نماید و با صورت ملکوتیش