مکر الهی
آرشیو
چکیده
متن
شبی،به همراه پدر و مادرم،به مسجد رفتیم.بین نماز مغرب و عشاء،یک صفحه از قرآن را خواندند که یکی از این آیهها چنین بود:«و مکروا مکر الله و الله خیر المکرین؛و [یهودیان] با خدا مکر کردند و خدا هم [در مقابل آنان] مکر کرد و خدا بهترین مکر کنندگان است».(سورهی آل عمران،آیه 54)
بعد از نماز عشاء امام جماعت دربارهی همین آیه توضیح دادند و دو داستان گفتند.
یکی اینکه یهودیان میخواستند،حضرت عیسی را بکشند و خدا هم،از این جهت که نمیخواست، پیامبرش کشته شود چهرهی حضرت عیسی را با همان کسی که میخواست،حضرت عیسی را بکشد،عوض کرد،تا حضرت عیسی کشته نشود؛و این مکر خدا بوده است،ولی این مکر،بسیار خوب است.
دومین داستان،این است که در زمان حضرت سلیمان که افراد فرشتگان را میدیدند،روزی یک نفر،در راه،حضرت عزرائیل را دید که به او،چپ چپ،نگاه میکند و آن مرد ترسید، پیش حضرت سلیمان آمد و ماجرا را،برای حضرت سلیمان تعریف کرد و از حضرت اجازه گرفت تا با قالیچهی پرندهای که حضرت سلیمان داشت،به هندوستان برود.
آن حضرت قبول کردند و او را،به هندوستان فرستادند، سپس،عزرائیل،نزد حضرت سلیمان رفت و حضرت سلیمان(ع)، از او پرسید: چرا امروز این بندهی خدا را ترسانیدی و به او،چپ چپ،نگاه کردی؟
عزرائیل گفت:زیرا به من گفته شده بود که جان همین مرد را،در ساعت دیگر،در قسمتی از هندوستان بگیرم و من تعجب کردم که او،الان اینجاست و چگونه خودش را به آنجا میرساند؟به همین خاطر به او،چپ چپ،نگاه کردم.
مکر، ایجاد علتی،در عرض دیگر علتها یا مسلط بر دیگر علتها است. اگر،این ایجاد علت،با دروغ، خیانت، کلک و… همراه باشد،مکر بدی است ولی اگر از دایرهی بایدها و نبایدهای اخلاقی خارج نشود و همراه با حقیقتگویی و خیانت نکردن باشد،مکر خوبی است به عنوان نمونه، اگر ،یک نفر خواست سیگار بکشد و دیگری، یواشکی سیگار او را فوت کرد، این کار مکر خوبی است؛زیرا ازسیگار کشیدن یک نفر جلوگیری کرده است،بدون این که خطایی از او سر زند،ولی بعضی از مکرها هم،بد است.به عنوان مثال،اگر در زمستان که هوا سرد است، با یک نفر، شب هنگام، در خیابان قرار ملاقاتی بگذاریم،ولی خودمان، از روی عمد و برای اذیت کردن او، در سر قرار حاضر نشویم،این،مکر بدی است.
مکرهای خداوند،از نوع مکرهای خوب است،زیرا همراه ب دروغگویی و خیانتکاری نیست.در واقع، وقتی ما،برای رسیدن به هدفی، علتی را پیش میگیریم، او علتی دیگر ر که ما از آن خبر نداریم،پیش میگیرد و و به این ترتیب، از تحقق هدف ما جلوگیری میکند.
مثلاً،فردی از جنگ فرار میکند:تا کشته نشود،اما در شهر و خیابان،گرفتار تصادف میشود،این،مکر خدا است.
بعد از نماز عشاء امام جماعت دربارهی همین آیه توضیح دادند و دو داستان گفتند.
یکی اینکه یهودیان میخواستند،حضرت عیسی را بکشند و خدا هم،از این جهت که نمیخواست، پیامبرش کشته شود چهرهی حضرت عیسی را با همان کسی که میخواست،حضرت عیسی را بکشد،عوض کرد،تا حضرت عیسی کشته نشود؛و این مکر خدا بوده است،ولی این مکر،بسیار خوب است.
دومین داستان،این است که در زمان حضرت سلیمان که افراد فرشتگان را میدیدند،روزی یک نفر،در راه،حضرت عزرائیل را دید که به او،چپ چپ،نگاه میکند و آن مرد ترسید، پیش حضرت سلیمان آمد و ماجرا را،برای حضرت سلیمان تعریف کرد و از حضرت اجازه گرفت تا با قالیچهی پرندهای که حضرت سلیمان داشت،به هندوستان برود.
آن حضرت قبول کردند و او را،به هندوستان فرستادند، سپس،عزرائیل،نزد حضرت سلیمان رفت و حضرت سلیمان(ع)، از او پرسید: چرا امروز این بندهی خدا را ترسانیدی و به او،چپ چپ،نگاه کردی؟
عزرائیل گفت:زیرا به من گفته شده بود که جان همین مرد را،در ساعت دیگر،در قسمتی از هندوستان بگیرم و من تعجب کردم که او،الان اینجاست و چگونه خودش را به آنجا میرساند؟به همین خاطر به او،چپ چپ،نگاه کردم.
مکر، ایجاد علتی،در عرض دیگر علتها یا مسلط بر دیگر علتها است. اگر،این ایجاد علت،با دروغ، خیانت، کلک و… همراه باشد،مکر بدی است ولی اگر از دایرهی بایدها و نبایدهای اخلاقی خارج نشود و همراه با حقیقتگویی و خیانت نکردن باشد،مکر خوبی است به عنوان نمونه، اگر ،یک نفر خواست سیگار بکشد و دیگری، یواشکی سیگار او را فوت کرد، این کار مکر خوبی است؛زیرا ازسیگار کشیدن یک نفر جلوگیری کرده است،بدون این که خطایی از او سر زند،ولی بعضی از مکرها هم،بد است.به عنوان مثال،اگر در زمستان که هوا سرد است، با یک نفر، شب هنگام، در خیابان قرار ملاقاتی بگذاریم،ولی خودمان، از روی عمد و برای اذیت کردن او، در سر قرار حاضر نشویم،این،مکر بدی است.
مکرهای خداوند،از نوع مکرهای خوب است،زیرا همراه ب دروغگویی و خیانتکاری نیست.در واقع، وقتی ما،برای رسیدن به هدفی، علتی را پیش میگیریم، او علتی دیگر ر که ما از آن خبر نداریم،پیش میگیرد و و به این ترتیب، از تحقق هدف ما جلوگیری میکند.
مثلاً،فردی از جنگ فرار میکند:تا کشته نشود،اما در شهر و خیابان،گرفتار تصادف میشود،این،مکر خدا است.