برای بهتر زیستن
آرشیو
چکیده
متن
اندرز یازدهم
آنچه ناگفتنی است،آن شنوی آنچه نـادیـدنی است،آن بینی
ای عزیز!
سعیت را بر این معطوف بدار که زرق و برقهای این خوان گسترده،ره عقل را،بر تو نبندد؛چرا که،گاه انسان،آن چنان مجذوب زیباییهای این زندگی مادی گشته و قدم،در میدان مسابقهی تجمل پرستی،مینهد که سراسیمه در دریای قرض و نیاز به غیر فرو میرود،اما خویش هیچ نمیفهمد.فلذا «ایاکم و الدّین فانهشین للدین و هم باللیل و ذل بالنهار».1
پیامبر(ص) فرمودند:«تا میتانید از قرض کردن بپرهیزید که چهره دین را بدنما میکند و در شب باعث اندوه و در روز موجب ذلت است».
ای عزیز:دست نیاز،به سوی اغیار، دراز مکن،مگر درمواردی که ضرورت شدید،برتو،عارض گردد و در آن حال نیز،بدان که انسان بدهکار،فرد آزادهایی نخواهد بود.آگاه باش!ای طالب و شکر خدای را،بر نعمات،به جای آور؛ چرا که شکر افضل منازل سعادت [است] و سبب رفع بلا و زیادتی نعمات گردد.«لان شکرتم لازیدنکم…؛اگر شکر کنید،نعمت شما را زیاد میکنم…».(سورهی ابراهیم، آیهی 7) و قرض،از حق تعالی،بگیر که او را،صفت استغناء،مزین ساخته.اوست که در عین طلبکار بودن از تو، نه موجب ذلتت گردد و نه موجب اندوهت.
هشیار باش، خلقت عالم ز بهر توست غیر از خدا،هر آن چه که خواهی،شکست توست!
اندرز دوازدهم
توانا بود،هر که دانا بود ز دانش دل پیر،برنا بود
هان ای عزیز!
بر توست،کسب معارف الهی از طریق علم آموزی، که صفت علم،افضل اوصاف کمال و اشرف کرامات حقّیه است. لقمان حکیم میفرماید:«ان اللّه یحیی القلوب بنور الحکمة کما یحیی الارض بوابل السماء؛خدا دلهای آدمیان را با نور دانش زنده میکند،آن سان که زمینهای مرده را با بارانهای پر برکت آسمان».2
بدان که والاترین علوم، علم معرفت خداوند سبحان است که خویش در بیان قدسیه میفرماید:«کنت کنزا مخفیاً فاحبیت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف؛گنجی بودم پنهان، خواستم که شناخته شوم، پس مخلوقات را خلق کردم؛تا مرا بشناسند».3
متوجه باش!ای طالب که،در خلال تحصیل، اصلاح نفس خویش،نیز،کنی و آن را،بر جمیع امور،مقدم شماری و آگاه باش!که از اولین لحظات که قدم در وادی علم نهادی، حجت الهی بر تو تمامتر گشته وبازخواست تو افزونتر و صراط تو باریکتر،تاریکتر، دقیقتر، از سبیل دیگران خواهد بود.
ای فرزند:در زمرهی راعیان علم،در آ و نه در زمرهی راویان علم؛که:«رواة العلم کثیر و رعاته قلیل؛راویان علم،زیادند،اما مراعات کنندگان علم (عمل کنندگان به علم)،اندک»4 اگر این گونه باشی،پس،بترس از عاقبت شومت که خداوند بصیرت تو را کور فرماید و آثار تو را از دفتر علما،محو!5 و اگر خلاف این باشی،به جمیع سعادات ره یافته ایی که پیامبر(ص)میفرماید:«العلما ورثة الانبیاء؛علما وارثان انبیاء هستند».6
اندرز سیزدهم
آن دل،که با مال حرام آمیزد کجا قـابل انـوار الهـی باشد
هان ای عزیز!
نهایت سعادتی که میتواند به تو روی آورد،این است که پرهیز نمایی،از دخل و خرج در مال حرام؛چون که آن،نتیجهی حبّ به مال و حرص در منال دنیا است و این،خویش،اعظم موانع وصول به سعادات و فیوضات الهی،است؛چرا که آراستن ضمیر خویش به مال حرام،موجب مسدود شدن بزرگراههای رحمت و حکمت حق تعالی گردد،به روی دل.
مخفی نیست،بر تو،ای پسر،آن دل که تیره است،از بخار غذای حرام،کی پاکی و فیض و صفا در او،ره باشد.و دریاب که: «ان الرجل اذا اصاب مالاً من حرام لم یقبل منه حجّ و لا عمرة و لاصلة رحم؛هر گاه انسان،مالی از طریق نامشروع به دست آورد،نه حج و نه عمره با آن مال قبول است و نه صلهی رحم»7 پس ای جان پدر،اجتناب کن، از خبیث! چرا که تو را به سر منزل هلاکت و در چاه ضلالتی در افکند که هیچ عملت مقبول درگه راز نگردد.به فرمودهی امیرالمؤمنان علی(ع):«من یکسب مالاً من غیر حقه یصرفه فی غیر اجره؛کسی که ثروتی از طریق نامشروع به دست آورد،در طریقی که پاداش الهی ندارد،مصرف خواهد کرد».8
1.نهج الفصاحه.
2.بحارالانوار، ج 1.
3.معراج السعادة، باب 4.
4.نهج البلاغه.
5.کتاب تعلیم و تعلم.نقل از امام خمینی(ره) و شهید ثانی، نویسنده سید احمد فسهری، بحث روایت یا دعا یا اخبار:«فاعنی الله علی هذا خبره و قطع من آثار العلماء اثره».
6.نهج الفصاحة.
7.سفینه البحار، ج 1، ص 213.
8.تحف العقول، ص 63.
آنچه ناگفتنی است،آن شنوی آنچه نـادیـدنی است،آن بینی
ای عزیز!
سعیت را بر این معطوف بدار که زرق و برقهای این خوان گسترده،ره عقل را،بر تو نبندد؛چرا که،گاه انسان،آن چنان مجذوب زیباییهای این زندگی مادی گشته و قدم،در میدان مسابقهی تجمل پرستی،مینهد که سراسیمه در دریای قرض و نیاز به غیر فرو میرود،اما خویش هیچ نمیفهمد.فلذا «ایاکم و الدّین فانهشین للدین و هم باللیل و ذل بالنهار».1
پیامبر(ص) فرمودند:«تا میتانید از قرض کردن بپرهیزید که چهره دین را بدنما میکند و در شب باعث اندوه و در روز موجب ذلت است».
ای عزیز:دست نیاز،به سوی اغیار، دراز مکن،مگر درمواردی که ضرورت شدید،برتو،عارض گردد و در آن حال نیز،بدان که انسان بدهکار،فرد آزادهایی نخواهد بود.آگاه باش!ای طالب و شکر خدای را،بر نعمات،به جای آور؛ چرا که شکر افضل منازل سعادت [است] و سبب رفع بلا و زیادتی نعمات گردد.«لان شکرتم لازیدنکم…؛اگر شکر کنید،نعمت شما را زیاد میکنم…».(سورهی ابراهیم، آیهی 7) و قرض،از حق تعالی،بگیر که او را،صفت استغناء،مزین ساخته.اوست که در عین طلبکار بودن از تو، نه موجب ذلتت گردد و نه موجب اندوهت.
هشیار باش، خلقت عالم ز بهر توست غیر از خدا،هر آن چه که خواهی،شکست توست!
اندرز دوازدهم
توانا بود،هر که دانا بود ز دانش دل پیر،برنا بود
هان ای عزیز!
بر توست،کسب معارف الهی از طریق علم آموزی، که صفت علم،افضل اوصاف کمال و اشرف کرامات حقّیه است. لقمان حکیم میفرماید:«ان اللّه یحیی القلوب بنور الحکمة کما یحیی الارض بوابل السماء؛خدا دلهای آدمیان را با نور دانش زنده میکند،آن سان که زمینهای مرده را با بارانهای پر برکت آسمان».2
بدان که والاترین علوم، علم معرفت خداوند سبحان است که خویش در بیان قدسیه میفرماید:«کنت کنزا مخفیاً فاحبیت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف؛گنجی بودم پنهان، خواستم که شناخته شوم، پس مخلوقات را خلق کردم؛تا مرا بشناسند».3
متوجه باش!ای طالب که،در خلال تحصیل، اصلاح نفس خویش،نیز،کنی و آن را،بر جمیع امور،مقدم شماری و آگاه باش!که از اولین لحظات که قدم در وادی علم نهادی، حجت الهی بر تو تمامتر گشته وبازخواست تو افزونتر و صراط تو باریکتر،تاریکتر، دقیقتر، از سبیل دیگران خواهد بود.
ای فرزند:در زمرهی راعیان علم،در آ و نه در زمرهی راویان علم؛که:«رواة العلم کثیر و رعاته قلیل؛راویان علم،زیادند،اما مراعات کنندگان علم (عمل کنندگان به علم)،اندک»4 اگر این گونه باشی،پس،بترس از عاقبت شومت که خداوند بصیرت تو را کور فرماید و آثار تو را از دفتر علما،محو!5 و اگر خلاف این باشی،به جمیع سعادات ره یافته ایی که پیامبر(ص)میفرماید:«العلما ورثة الانبیاء؛علما وارثان انبیاء هستند».6
اندرز سیزدهم
آن دل،که با مال حرام آمیزد کجا قـابل انـوار الهـی باشد
هان ای عزیز!
نهایت سعادتی که میتواند به تو روی آورد،این است که پرهیز نمایی،از دخل و خرج در مال حرام؛چون که آن،نتیجهی حبّ به مال و حرص در منال دنیا است و این،خویش،اعظم موانع وصول به سعادات و فیوضات الهی،است؛چرا که آراستن ضمیر خویش به مال حرام،موجب مسدود شدن بزرگراههای رحمت و حکمت حق تعالی گردد،به روی دل.
مخفی نیست،بر تو،ای پسر،آن دل که تیره است،از بخار غذای حرام،کی پاکی و فیض و صفا در او،ره باشد.و دریاب که: «ان الرجل اذا اصاب مالاً من حرام لم یقبل منه حجّ و لا عمرة و لاصلة رحم؛هر گاه انسان،مالی از طریق نامشروع به دست آورد،نه حج و نه عمره با آن مال قبول است و نه صلهی رحم»7 پس ای جان پدر،اجتناب کن، از خبیث! چرا که تو را به سر منزل هلاکت و در چاه ضلالتی در افکند که هیچ عملت مقبول درگه راز نگردد.به فرمودهی امیرالمؤمنان علی(ع):«من یکسب مالاً من غیر حقه یصرفه فی غیر اجره؛کسی که ثروتی از طریق نامشروع به دست آورد،در طریقی که پاداش الهی ندارد،مصرف خواهد کرد».8
1.نهج الفصاحه.
2.بحارالانوار، ج 1.
3.معراج السعادة، باب 4.
4.نهج البلاغه.
5.کتاب تعلیم و تعلم.نقل از امام خمینی(ره) و شهید ثانی، نویسنده سید احمد فسهری، بحث روایت یا دعا یا اخبار:«فاعنی الله علی هذا خبره و قطع من آثار العلماء اثره».
6.نهج الفصاحة.
7.سفینه البحار، ج 1، ص 213.
8.تحف العقول، ص 63.