آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

خانم صالحی از بچه‌ها خواسته بود تا در مورد تقوا انشائی بنویسند،در کلاس انشاء،بچه‌ها به وعده‌ی خود عمل کرده بودند و انشای خود را در همان موضوع آماده کرده بودند و روز چهارشنبه،5 آبان،زنگ انشاء،خانم صالحی از فرزانه خواست تا انشاء‌های بچه‌ها را جمع کند، در همان حال که مشغول تورق دفترچه‌های بچه‌ها بود، از بچه‌ها پرسید: چه کسی فکر می‌کند،انشاء خوب و کاملی نوشته است؟منیره،دستش را بالا برد، خانم صالحی هم از او خواست تا بیاید و انشایش را بخواند.
منیره شروع کرد:بسم الله الرحمن الرحیم
تقوا
یکی از واژه‌هایی که بارها در قرآن مجید،سخنان پیامبر(ص)،حضرت امیر(ع)، دیگر ائمه معصومین(ع) به آن برمی‌خوریم، واژه‌ی تقوا است.
تکرار و تأکید،نشان دهنده‌ی اهمیت موضوع است.چنانچه ما واژه‌ی تقوا را ،حدود 258 بار،در قرآن می‌بینیم و حضرت امیر(ع) نیز،گذشته از اینکه در اکثربیاناتشان مردم را به تقوا و پارسایی توصیه می‌نمایند،خطبه‌ای مستقل به نام «متقین»، پیرامون صفات و خصوصیات تقوا پیشگان،دارند.
کتاب خدا که کتاب هدایت و رستگاری انسان است،هدایت را مختص متقین می‌داند، چنانکه می‌فرماید:«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛این کتاب که هیچ شکی در آن نیست،راهنمای پرهیزکاران است».(سوره بقره،آیه 2)
تقوی،در لغت،اسم مصدر از ماده‌ی «وقایه»،به معنای حفظ و نگهداری خود از ضرر و خطر است.1 در فرهنگ قرآن کریم،متقی کسی است که با ایمان و عمل صالح،برای خود،ملکه‌ای نفسانی فراهم می‌سازد تا او را از آسیب‌های درونی (هوای نفس) و بیرونی (شیطان) در امان دارد.لزوم داشتن تقوی،بدان جهت است که انسان،دشمنی سرسخت چون شیطان دارد.«انه لکم‌عدو مبین؛محققاً شیطان دشمنی آشکار برای شم است».(سوره بقره،آیه 168)
شیطان،دشمنی است که انسان‌ها را می‌بیند و می‌یابد و از جایی که گمان نمی‌برند به آنها حمله می‌کند، د رحالی که انسان‌هایی که در معرض وسوسه و آسیب‌هایش هستند،ابلیس و لشکریان او را نمی‌بینند «انه یریکم هو و قبیله من حیث لاترونهم؛همانا آن شیطان و بستگانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنها را نمی‌بینید».(سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 27)
در این صورت،هیچ پناهگاهی،جر پناه بردن به خداوند نیست،«و ما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعد بالله؛و چنانچه بخواهد،از طرف شیطان،در تو وسوسه و جنبشی پدید آید،به خدا پناه بر».(سوره‌ی اعراف،آیه‌ی 200) و تنها خدای متعال است که می‌تواند انسان را،از گزند شیطان نگهدارد؛زیرا خداوند،شیطان و لشکریان او را می‌بیند ولی آنها،خدا را،بر اثر خودبینی،نمی‌بینند؛و انسان،تنها در پناه ایمان و عمل صالح است که به آن حفاظ الهی دست می‌یابد و از انحراف و پیروی از وسوسه‌های شیطانی محفوظ می‌ماند.
پس،متقی:کسی است که در جنگ با پوشیدن زره،برداشتن سپر و مانند آن خود را در حفاظی قرار دهد،تا از دشمن آسیب نبیند.
قرآن،متقی را این گونه معرفی می‌نماید:«الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون؛آن کسانی که به جهان غیب ایمان می‌آوردند و نماز به پا می‌دارند و از هرچه روزیشان کردیم انفاق کنند».(سوره بقره،آیه 3)
تقوا پیشگان کسانی هستند که غیب،یعنی خدای سبحان، اسمای حسنای او، وحی، فرشتگان و معاد را باور دارند.
متقیان هم اهل نمازند وهم حقیقت آن را برپا می‌دارند، و نیز آنان،با انفاق آنچه خدا روزیشان کرده، ابتدا پیوند خود را با خداوند،مستحکم و در پرتو آن به تحکیم پیوند خود با بندگان خدا می‌پردازند.
«و الذین یؤمنون بما أنزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخرة هم یوقنون؛[هدایت قرآن شامل حال پرهیزکارانی می‌شود که]به هر چه بر قلب تو [ای پیامبر] نازل شده است و به آنچه (کتب آسمانی) که قبل از تو نازل شده است،ایمان و به معاد[که از برجسته‌ترین ره‌آوردهای دین است] یقین دارند».(سوره بقره، آیه 4)
مراتب و درجات تقوا
سعادت جاودانی انسان،مراتب و درجاتی دارد و از همین رو،تقوی نیز،دارای مراتب و درجاتی است.اولین مرتبه از تقوا، پرهیز از گناه است.مرتبه‌ی دوم تقوی،عبارت است از پرهیز از هر آنچه مورد رضای پروردگار نیست ـ هر چند حرام نباشد ـ و عمل به هر آنچه مقتضای خوشنودی او است ـ هر چند واجب نباشد.این امور در عرف دینی ما «مستحبات» و «مکروهات» نامیده شده.مرتبه‌ی سوم آن است که آدمی از هر آنچه انسان را از یاد خداوند متعال باز می‌دارد، پرهیز کند،که این مرتبه،ویژه‌ی اولیای خداست که حضور قلب دائم دارند.
در پایان،باید گفت که:تقوی هدف نهایی نیست، بلکه،یک هدف نسبی است و خود،مقدمه و زمینه‌ی دستیابی به هدف‌های دیگر است؛ زیرا تقوی زاد و توشه است:«تزو دوا فان خیر الزّاد التقوی» و زاد و توشه مقصود نیست،غرض آن که انسان تا عبادت نکند،به تقوی دست نمی‌یابد و تا به تقوا دست نیابد،توشه‌ای ندارد،تا به سوی خداوند سیر کند و به لقای حق برسد.
1.راغب اصفهانی.

تبلیغات