جوانان و الگوی نمونه
آرشیو
چکیده
متن
اگر پای درد دل جوانان، که خیلی از آنها هم سن و سال و یا دوست شما هستند،نشسته باشید،جملاتی مانند:پدر و مادرم مرا درک نمیکنند،اجازه انجام هر کاری را به من نمیدهند،اجازه پوشیدن هر لباسی را ندارم،سر ساعت هشت یا نه شب باید در منزل باشم و… را به کرار از آنها میشنوید.در این صورت،به آنها چه پاسخی داده و یا عکس العمل شما در مقابل آنها چه بوده است؟شاید به دلیل اینکه این سؤالات در ذهن خودتان هم وجود داشته است با آنها هم صدا شده و اظهار همدردی کردهاید.به نظر میرسد،ابتدا باید پاسخ یک سوال را بدهید تا بتوانید به حل بقیه مسائل دست پیدا کنید.سؤال این است: آیا مادری که از شیره جان خود فرزندش را تغذیه میکند و پدری که از صبح تا شام برای رفاه و آسایش همسر و فرزند خود به کارهای سخت تن میدهد،آیا ممکن است بخوهد اسباب رنج و یا آسیب رسانی به فرزند خود شود؟اگر پاسخ شما به این سؤال «نه» باشد.پس میتوانیم گفتگو را ادامه دهیم،در غیراین صورت باید گفت شما آدم بیانصافی هستید و لازم است در افکار خود تجدید نظر کنید و یا آنها را تغییر دهید.
در حال حاضر،مشکل عمده جوانان این است که فکر میکنند آنچه را دوست دارند،برایشان خوب است و فقط خودشان درست فکر میکنند.البته،ما منکر این مسئله نیستیم که بعضی از پدر و مادرها رفتار شایستهای با فرزندان خود ندارند و یا اینکه مانند گذشتهها فکر میکنند و انتظاراتی که از آنها دارند بدون در نظر گرفتن شرایط و مسائل روز دنیاست، ولی هر چه باشد،واقعیت این است که فرزندان بنا به سفارش قرآن ملزم به خوش رفتاری با پدر و مادر خود هستند و در همه جوانب به جز آنچه که موجب کفر و شرک آنها شود،باید از آنها اطاعت کنند.بنابراین،بهتر است به جای متهم کردن پدر و مادر به بیسوادی و عدم درک فرزندان، به نرمی و ملایمت با آنها رفتار کنیم و کم کم و با صبر و حوصله،آنان را با مشکلات و مسائل موجود جامعه آشنا سازیم و وجود آنها را همچون سایبانی بدانیم که در تمام عمرمان به آنها نیاز داریم و زندگی کردن به جز در سایه مهر و مدد آنها بسیار سخت است.نکته دیگری که در این رابطه وجود دارد،این است که هیچ انسانی کامل نیست.بنابراین،هیچ کس را نمیتوان به عنوان الگو و نمونه برای خود قرار داد، مگر اینکه خدا او را به عنوان الگو معرفی کرده باشد.پس اینکه من و یا شما بخواهیم رفتار و کردار یک دوست،یک هنرمند و یا هر فرد مشهوری را ملاک عمل قرار داده و مانند او رفتار کنیم،کاری اشتباه و نادرست است.در این مورد،باید توجه داشته باشیم که او هم انسانی مانند ما میباشد و همان گونه که ما اشتباه میکنیم،او هم اشتباه میکند و هر کاری او انجام میدهد دلیل صحت و درستی آن نمیباشد.اکنون سؤالی مطرح میشود و آن هم این است که چه باید کرد؟
شاید مشکل همه ما در رابطه با نداشتن الگوی مناسب،مهجوریت(دوری) از قرآن باشد.موضوعی که در ظاهر ارتباطی به مطالبی که تاکنون به آنها اشاره کردهایم،ندارد.اما اگر درست توجه کنیم،در مییابیم که بهترین راهنمای ما قرآن است،که بنا بر فرموده خداوند متعال،شکی در راهنما بودن آن نیست.چنانچه در سوره بقره آیه دوم میفرماید:«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛این کتاب،بیهیچ شکی راهنمای پرهیزکاران است».اما آیا ما از قرآن به عنوان راهنما استفاده کرده و یا میکنیم؟انس ما با قرآن چگونه است؟اصلاً اگر به عنوان یک مسلمان از شما بپرسند:«چقدر از قرآن حفظ هستید و چه اندازه با معانی و موضوعاتی که در رابطه با آنها در قرآن سخن گفته شده است،آشنایی دارید؟»چه پاسخی میدهید؟و اگر از شما بپرسند:«روزی چند بار و چگونه قرآن میخوانید؟» چه جوابی برای آن دارید؟
هر کسی در فکر و دل خویش به این سؤالها پاسخ دهد،خود متوجه دوریاش از قرآن خواهد شد.!
باید دانست که دوری ما از قرآن موجب گردید تا الگوی خود را هم گم کنیم.زیرا قرآن بهترین الگو را به ما معرفی کرده است ولی به دلیل عدم توجه صحیح به قرآن،متوجه آن نشدهایم.این الگو که در سوره احزاب آیه 21 به آن اشاره شده است کسی جز رسول مکرم اسلام(ص) نیست. خداوند در این مورد فرموده است:«و لکم فی رسول الله(ص) اسوة حسنة… ؛و برای شما پیامبر(ص) الگو و نمونه نیکویی است».
بنابراین،وقتی ما بهترین الگو را که همه از کمالات روحی و معنوی او آگاه هستیم،در اختیار داریم،اگر از کسی که مانند خودمان است و در معرض هزاران خطا و اشتباه قرار دارد،پیروی کنیم،به بیراهه رفتهایم و لازم است،راه رفته را برگردیم و از نو آن را شروع کنیم؛و از آنجایی که وسوسههای شیطانی تمام شدنی نیست و همواره انسانها را به سوی خود میکشاند،پس هیچ یک از افراد عادی نمیتواند الگوی صحیحی برای دیگران قرار بگیرند و اگر از یک جنبه کامل باشند قطعاً از جنبههای دیگر دارای نقایصی هستندکه چه بسا خودشان به دنبال این باشند که آنها را برطرف کنند و به مراحل برتر دست پیدا کنند.پس،باید به دنبال کسی باشیم که از هر نظر کامل بوده و شایستگی تقلید و پیروی کردن را داشته باشد و آن هم کسی نیست، مگر آخرین فرستاده خدا بر خلقش،حضرت محمد(ص)،که هر یک از ما به عنوان یک مسلمان کم و بیش به ایمان، علم، حلم، متانت، اخلاق نیک، رفتار هدایت شده، سعه صدر، امانتداری، صداقت و دوستی، جود و سخا، زهد و پارسایی، مهربانی و دلسوزی و سایر صفات نیکی که در وجود مقدس او جمع است،ـ بر همین اساس هم خداوند در قرآن سوره قلم ـ آیه 4 به او فرموده است:«انک لعلی خلق عظیم؛ای پیامبر(ص) به درستی که تو به اخلاق نیکو و بزرگ آراسته هستی» ـ آگاهی داریم.
صفاتی که هر چه بیشتر در مورد آنها تحقیق کنیم،بیشتر مجذوب آن حضرت میشویم و بدون اینکه به سوی دیگری برویم،او را الگوی خود قرار میدهیم.شخصیتی والا و گرامی که همه مسلمانان به وجود او افتخار میکنیم و در هر عصر و زمان میتوانیم از جرعه معرفتش سیراب شویم.
با توجه به آنچه گفته شد،انتظار میرود که اگر تاکنون شما عزیزان الگوی درستی انتخاب نکردهاید،قرآن را بردارید و با تمسک جستن به آن و بهرهگیری از آیات سراسر نور و حکمتش به سوی انتخاب الگوی درست،گام بردارید.لازم است،نکتهای رایادآوری کنیم و آن هم این است که اگر فردی که مشخصات ظاهری او نشان از مسلمانی معتقد و با ایمان دارد،ولی در عمل مرتکب خلاف میشود،خطای او را به حساب دین و مسلمانی نگذارید؛چون خطای هر کسی به نوع تربیت خانوادگی،افکار و ایدههای خودش مربوط میشود و اگر خوب دقت کنیم،به این نکته پی خواهیم برد،که اسلام نه تنها به او دستور انجام عمل خلاف نداده است،بلکه او را منع هم کرده است.بنابراین رفتار و کردار چنین افرادی نباید موجب دلسردی شما و یا خدای ناکرده دور کردنتان از دین و مذهب و مسائل مربوط به آنها باشد.فقط بدانید که این گونه انسانها نمیتوانند الگوی ما باشند و رفتار آنها ملاک عمل ما نخواهد بود!و نیز بدانید که اگر پدر و مادر سختگیریهایی هم در رابطه با انتخاب دوست و معاشرت با افراد دارند،به خاطر تجربیاتی است که در طول زندگی خود کسب کردهاند و مسلماً تجربیات ارزشمند آنها برای ما حکم چراغی را دارد که راه را روشن میکند تا آن را بهتر ببینیم و در آن گام برداریم.پس،بیاییم تا از امروز با استفاده از قرآن و تجربیات بزرگان،شروعی برای انتخاب الگوی واقعی زندگی خود داشته باشیم و از رفتن به سوی الگوهایی که کاذب و موقتی هستند،خودداری نماییم!
در حال حاضر،مشکل عمده جوانان این است که فکر میکنند آنچه را دوست دارند،برایشان خوب است و فقط خودشان درست فکر میکنند.البته،ما منکر این مسئله نیستیم که بعضی از پدر و مادرها رفتار شایستهای با فرزندان خود ندارند و یا اینکه مانند گذشتهها فکر میکنند و انتظاراتی که از آنها دارند بدون در نظر گرفتن شرایط و مسائل روز دنیاست، ولی هر چه باشد،واقعیت این است که فرزندان بنا به سفارش قرآن ملزم به خوش رفتاری با پدر و مادر خود هستند و در همه جوانب به جز آنچه که موجب کفر و شرک آنها شود،باید از آنها اطاعت کنند.بنابراین،بهتر است به جای متهم کردن پدر و مادر به بیسوادی و عدم درک فرزندان، به نرمی و ملایمت با آنها رفتار کنیم و کم کم و با صبر و حوصله،آنان را با مشکلات و مسائل موجود جامعه آشنا سازیم و وجود آنها را همچون سایبانی بدانیم که در تمام عمرمان به آنها نیاز داریم و زندگی کردن به جز در سایه مهر و مدد آنها بسیار سخت است.نکته دیگری که در این رابطه وجود دارد،این است که هیچ انسانی کامل نیست.بنابراین،هیچ کس را نمیتوان به عنوان الگو و نمونه برای خود قرار داد، مگر اینکه خدا او را به عنوان الگو معرفی کرده باشد.پس اینکه من و یا شما بخواهیم رفتار و کردار یک دوست،یک هنرمند و یا هر فرد مشهوری را ملاک عمل قرار داده و مانند او رفتار کنیم،کاری اشتباه و نادرست است.در این مورد،باید توجه داشته باشیم که او هم انسانی مانند ما میباشد و همان گونه که ما اشتباه میکنیم،او هم اشتباه میکند و هر کاری او انجام میدهد دلیل صحت و درستی آن نمیباشد.اکنون سؤالی مطرح میشود و آن هم این است که چه باید کرد؟
شاید مشکل همه ما در رابطه با نداشتن الگوی مناسب،مهجوریت(دوری) از قرآن باشد.موضوعی که در ظاهر ارتباطی به مطالبی که تاکنون به آنها اشاره کردهایم،ندارد.اما اگر درست توجه کنیم،در مییابیم که بهترین راهنمای ما قرآن است،که بنا بر فرموده خداوند متعال،شکی در راهنما بودن آن نیست.چنانچه در سوره بقره آیه دوم میفرماید:«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛این کتاب،بیهیچ شکی راهنمای پرهیزکاران است».اما آیا ما از قرآن به عنوان راهنما استفاده کرده و یا میکنیم؟انس ما با قرآن چگونه است؟اصلاً اگر به عنوان یک مسلمان از شما بپرسند:«چقدر از قرآن حفظ هستید و چه اندازه با معانی و موضوعاتی که در رابطه با آنها در قرآن سخن گفته شده است،آشنایی دارید؟»چه پاسخی میدهید؟و اگر از شما بپرسند:«روزی چند بار و چگونه قرآن میخوانید؟» چه جوابی برای آن دارید؟
هر کسی در فکر و دل خویش به این سؤالها پاسخ دهد،خود متوجه دوریاش از قرآن خواهد شد.!
باید دانست که دوری ما از قرآن موجب گردید تا الگوی خود را هم گم کنیم.زیرا قرآن بهترین الگو را به ما معرفی کرده است ولی به دلیل عدم توجه صحیح به قرآن،متوجه آن نشدهایم.این الگو که در سوره احزاب آیه 21 به آن اشاره شده است کسی جز رسول مکرم اسلام(ص) نیست. خداوند در این مورد فرموده است:«و لکم فی رسول الله(ص) اسوة حسنة… ؛و برای شما پیامبر(ص) الگو و نمونه نیکویی است».
بنابراین،وقتی ما بهترین الگو را که همه از کمالات روحی و معنوی او آگاه هستیم،در اختیار داریم،اگر از کسی که مانند خودمان است و در معرض هزاران خطا و اشتباه قرار دارد،پیروی کنیم،به بیراهه رفتهایم و لازم است،راه رفته را برگردیم و از نو آن را شروع کنیم؛و از آنجایی که وسوسههای شیطانی تمام شدنی نیست و همواره انسانها را به سوی خود میکشاند،پس هیچ یک از افراد عادی نمیتواند الگوی صحیحی برای دیگران قرار بگیرند و اگر از یک جنبه کامل باشند قطعاً از جنبههای دیگر دارای نقایصی هستندکه چه بسا خودشان به دنبال این باشند که آنها را برطرف کنند و به مراحل برتر دست پیدا کنند.پس،باید به دنبال کسی باشیم که از هر نظر کامل بوده و شایستگی تقلید و پیروی کردن را داشته باشد و آن هم کسی نیست، مگر آخرین فرستاده خدا بر خلقش،حضرت محمد(ص)،که هر یک از ما به عنوان یک مسلمان کم و بیش به ایمان، علم، حلم، متانت، اخلاق نیک، رفتار هدایت شده، سعه صدر، امانتداری، صداقت و دوستی، جود و سخا، زهد و پارسایی، مهربانی و دلسوزی و سایر صفات نیکی که در وجود مقدس او جمع است،ـ بر همین اساس هم خداوند در قرآن سوره قلم ـ آیه 4 به او فرموده است:«انک لعلی خلق عظیم؛ای پیامبر(ص) به درستی که تو به اخلاق نیکو و بزرگ آراسته هستی» ـ آگاهی داریم.
صفاتی که هر چه بیشتر در مورد آنها تحقیق کنیم،بیشتر مجذوب آن حضرت میشویم و بدون اینکه به سوی دیگری برویم،او را الگوی خود قرار میدهیم.شخصیتی والا و گرامی که همه مسلمانان به وجود او افتخار میکنیم و در هر عصر و زمان میتوانیم از جرعه معرفتش سیراب شویم.
با توجه به آنچه گفته شد،انتظار میرود که اگر تاکنون شما عزیزان الگوی درستی انتخاب نکردهاید،قرآن را بردارید و با تمسک جستن به آن و بهرهگیری از آیات سراسر نور و حکمتش به سوی انتخاب الگوی درست،گام بردارید.لازم است،نکتهای رایادآوری کنیم و آن هم این است که اگر فردی که مشخصات ظاهری او نشان از مسلمانی معتقد و با ایمان دارد،ولی در عمل مرتکب خلاف میشود،خطای او را به حساب دین و مسلمانی نگذارید؛چون خطای هر کسی به نوع تربیت خانوادگی،افکار و ایدههای خودش مربوط میشود و اگر خوب دقت کنیم،به این نکته پی خواهیم برد،که اسلام نه تنها به او دستور انجام عمل خلاف نداده است،بلکه او را منع هم کرده است.بنابراین رفتار و کردار چنین افرادی نباید موجب دلسردی شما و یا خدای ناکرده دور کردنتان از دین و مذهب و مسائل مربوط به آنها باشد.فقط بدانید که این گونه انسانها نمیتوانند الگوی ما باشند و رفتار آنها ملاک عمل ما نخواهد بود!و نیز بدانید که اگر پدر و مادر سختگیریهایی هم در رابطه با انتخاب دوست و معاشرت با افراد دارند،به خاطر تجربیاتی است که در طول زندگی خود کسب کردهاند و مسلماً تجربیات ارزشمند آنها برای ما حکم چراغی را دارد که راه را روشن میکند تا آن را بهتر ببینیم و در آن گام برداریم.پس،بیاییم تا از امروز با استفاده از قرآن و تجربیات بزرگان،شروعی برای انتخاب الگوی واقعی زندگی خود داشته باشیم و از رفتن به سوی الگوهایی که کاذب و موقتی هستند،خودداری نماییم!