کرامت پدر
آرشیو
چکیده
متن
در هر خانواده که متشکل از زوجین (پدر و مادر) و فرزندان است طبعاً مهر و محبّت باید حاکم باشد تا اعضای آن در عافیت به سر برند و نسبتاً کامیاب و خوشبخت گردند.
مقام پدر و مادر در کلام وحی پس از یاد مقام ربوبی اولین مقامی است که بدان توجّه داده شده است.«و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً؛پروردگار تو حکم فرمود که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید».(سوره اسراء،آیه 23)1
هر خانواده از آن روزی که با عقد ازدواج دو زوج (پسر و دختر و یا مرد و زنی) شکل مییابد،با حسن تدبیر و توان بازوان ستبر پدر جوان و در پرتو حسن مدیریت و خانهداری مادر خردورز، به لطف خدا پر ناز و نعمت میشود و محل سکون و آرامش میگردد.
فرزندان،در چنین محیط سالم و دنجی در کنف مهر و محبت والدین و تحت مراقبتهای لازم،بالنده شده و نهال ضعیف وجودشان به درختی تناور تبدیل میشود.
اما پدر و مادر به تدریج و گذشت روزگار سست و ناتوان میگردند و همانگونه که روزی فرزندان به محبّت و مراقبت ویژه به شدّت نیاز داشتند با گذشت روزگار،برعکس میشود.
یعنی با کهولت پدر و مادر،میرود که فضای گرم خانواده به سردی و خزان گراید.این بار فرزندان برومند و نسبتاً جوان و با نشاط،با مهر و مودّت بیشتر به والدین پیر و سالخورده،باید شادابی و گرمی محیط خانه را حفظ کنند.آنان در برابر محبتهایی که دیدهاند به پدر و مادرشان در قول و عمل مهر میورزند.«و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً و قل لهما قولاً کریماً؛و بگو پروردگارا!با پدر و مادرم مهربان باش آن گونه که آنان مرا که کودک بودم (با محبت) پرواندند.و بگو برای آن دو،سخن و کلامی بزرگوارانه».(سوره اسراء،آیات 23 و 24)
قرآن کریم اغلب،در و مادر را یکجا و با یک کلمه به فرزندان سفارش میکند.«و وصّینا الانسان بوالدیه حسناً؛انسان را سفارش کردیم که با پدر و مادر خویش،رفتاری نیکو داشته باشد».(سوره عنکبوت،آیه 8)2
و آنجا که با قدرت لایزال الهی عیسی بن مریم(ع) بدون نقش داشتن پدر در رحم مادر تکوّن یافت و سپس گام به عالم خاکی نهاد از مادرش چنین یاد کرد:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیا؛و مرا برای مادرم،نیکوکار قرار داد و هرگز مرا زورگوی سخت دل نگردانید».(سوره مریم،آیه 32)
در برخی احادیث،صحبت از این است که «بهشت زیر پای مادران است»3 و در حدیث امام موسی کاظم(ع) با سند طلایی از رسول خدا (ص) هم آمده است:«نظر الولد الی والده حباً له،عبادة؛نگاه فرزند به پدرش از روی محبت،عبادت است».4
بدین وسیله در این مسئله اعتدال به وجود آمده است،لیکن به هر حال در جامعههای بشری،فرزند به پدر منسوب میشود و نشانی از او دارد و مشعر سلامت نسب است.
خداوند در مورد فرزند خواندهها و بچههای خاص اجتماع که احیاناً با حسن نیت توسط دیگران سرپرستی میشوند خاطر نشان فرموده که آنها را به پدران خو دمنسوب بدارند که معقولانهتر و عادلانهتر میباشد.
«ادعوهم لآبائهم هو اقسط عنداللّه؛آنها را برای پدرانشان بخوانید که به قسط و اعتدال درنزد خدا نزدیکتر است».(سوره احزاب، آیه 5)
و پیامبر اکرم(ص) در این باب فرمود:«انت و مالک لأبیک؛تو و آنچه برای توست برای پدر تو میباشد».5
رسول خدا(ص) چنان چیزی در حق مادر نفرموده و هزینه زندگانی طفل بر عهده پدر است و مادر در این باره مورد مؤاخذه نمیباشد و از او نفقه،مطالبه نمیشود.
و امام سجاد(ع) در رساله حقوقی چنین فرموده:«و امّا حق ابیک فتعلم انّه اصلک و انک فرعه و انک لولاه لم تکن…؛و اما حق پدر تو آن است که بدانی او اصل و تبار تو است و تو شاخهای از وجود وی هستی و اگر او نبود تو هم نبودی».6
همه اینها برای بیان عظمت مقام پدر در جامعه بشری است که هیچ فرزندی با ناسپاسی و احیاناً خصومت نباید با پدر و یا مادرش رو به رو شود.
میماند نکتهای که در سرآغاز این نوشته به طور سربسته به آن اشاره کردیم:
«یا ایها الذین آمنوا انّ من ازواجکم و اولادکم عدواً لکم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانّ اللّه غفور رحیم؛ای مردمی که ایمان آورده و باور دارید،بدون شک برخی از همسران شما(اعم از زن یا شوهر)7 و بعضی از فرزندانتان،دشمن شمایند،به هوش و بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم پوشی نمایید و ببخشید، همانا خداوند،آمرزنده مهربان است».(سوره تغابن،آیه 14)
درست است که غالباً در خانوادهها زن و شوهر و فرزندان نسبت به والدینشان مهربانند و عداوتی بین ایشان نیست لیکن قرآن مجید چنان که گفتیم برخی واقعیات تلخ را که ممکن است اتّفاق بیافتد پیش بینی کرده، اخطار نموده و هشدار داده است هر چند که چنان امری نادر و کم اتّفاق باشد، امّا خصومت و بدخواهی والدین نسبت به فرزندانشان اگر چه از سوی برخی شاهان و حاکمان جاه طلب سابقه تاریخی دارد لیکن آن قدر نادر است که قابل ذکر نمیباشد و لذا قرآن کریم بدان تعرض نفرموده است.البته شاید از عداوت در آیه کریمه،مرتبه ضعیف آن که همان بدخواهی و بیتوجهی است،مراد باشد.
نظرات مفسران
برخی مفسّران اعم از شیعه و غیر شیعه آیه را در محدوده شأن نزول آن تفسیر کرده و گذشتهاند و برخی با تعمیم مفاد آیه معنایی فراتر از آن را مطرح نمودهاند.
علامه طباطبایی مینویسد:از سیاق خطاب «یا ایها الذین آمنوا» برمیآید که آن عداوت ودشمنی برای ایمان طرف بوده است چون میخواستند او ترک ایمان گوید و کارهای شایسته را رها کند و به سوی گناهان هلاک کننده رود و لذا خدا فرمان داد که از آنان برحذر باشید.8
این احتمال با ذیل آیه که امر به عفو و اغماض و گذشت میکند منافات دارد زیرا عداوت و خصومت بر اساس ایمان و عدم آن،چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و نادیده گرفت.«لاتتّخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؛ای کسانی که ایمان دارید دشمن من و دشمن خودتان را دوستان مگیرید».«و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابداً؛و میان ما (اهل ایمان) و شما (مشرکان) بغض و عداوت همواره تا شما ایمان نیاورده و به توحید نگرویدهاید آشکار گشته است».
محمد جواد مغنیة پس از اشاره به شأن نزول آیه مینویسد:بارها گفته و نوشتهام که شأن نزول مخصّص نیست و مفهوم آیه را محدود نمیکند پس،آیه همه کارهای شایسته مورد اختلاف بین همسران و یا میان ایشان و فرزندانشان را در برمیگیرد و هر زن و شوهر اگر در صلاح دین و دنیای خود،یار و یاور هم نباشند میتوانند دشمن هم تلقّی شوند و همین طور هر فرزندی که در انجام اعمال صالح با پدر و مادر و یا یکی از آن دو به مخالفت برخیزد،دشمن است.9
ابوالجارود از ابوجعفر امام باقر(ع) طی روایتی داستانی نقل کرده که مردی میخواست هجرت کند و به مدینه نزد رسول خدا رود فرزند و زنش آستین او گرفتند و بر وی آویختند و با قید قسم گفتند:از نزد ما نرو که ما ضایع میشویم و او سخن آنان شنید و اطاعت کرد و نزد آنان ماند و خداوند از چنین زنان و فرزندان بر حذر داشت و از اطاعتشان نهی فرمود.و برخی دیگر که هجرت کردند گفتند اگر با ما نیایید و سپس خدا در دارالهجره(مدینه) ما و شما را گرد آورد هرگز از ما سودی نخواهید دید اما وقتی آنان به مدینه آمدند خداوند فرمان وصلت و بخشش داد.10
و سید قطب هممینویسد: مردی درباره این آیه از ابن عباس سؤال کرد. ابن عباس گفت: مردانی بودند از مکیان که مسلمان شدند و خواستند نزد رسول اللّه(ص) بروند اما همسران و فرزندان آنان،رهایشان نکردند وقتی در مدینه نزد رسول خدا(ص) آمدند دیدند مردم آگاهی یافته و دین فهم شدهاند تصمیم گرفتند خانوادههایشان را تنبیه کرده و ادب کنند امّا خداوند آیه فرستاد و به عفو و اغماض و چشم پوشی امر فرمود.11
و چه زیبا فرمودند:«خیرالناس مؤمن بین الکریمین؛بهترین مردم،مؤمنی است میان دو بزرگوار و دو انسان با کرامت (پدر و مادر)».
خدایا ما را در پاسداشت مقام ارجمند پدر توفیق عطا فرما.
1.ر.ک:سوره بقره،آیه 83.
2.و رک:سوره احقاف، آیه 15و سوره لقمان،آیه 14و سوره نساء،آیه 36و سوره انعام، آیه 151، سوره نحل، آیه 19و سوره نوح،آیه 28.
3.ابوالقاسم پاینده،نهج الفصاحة، ص 281، حدیث 1328.
4.اربلی،کشف الغمّة، ج 3، ص 587، چاپ تبریز.
5.عبد علی حویزی،تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 587، اسماعیلیان، قم.
6.گلزاده غفوری،علی، راه و رسم زندگی از نظر امام سجاد(ع)، ص 62، محبان حسین، تهران.
7.ازدواج جمع زوج است یعنی جفت و در فارسی به همسر ترجمه میشود و در خانواده،زن و همسر مرد و مرد و همسر زن می باشد و هر یک زوج دیگری است.
8.محمد حسین طباطبایی،المیزان، ج 9، ص 356، چاپ نخست،تهران.
9.محمد جواد مغنیه،تفسیر الکشاف، ج 7، ص 343، چاپ بیروت.
10.بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج 4، ص 343.
11.سید قطب، فی ظلال القرآن،ج 6، ص 3589، دارالشروق،بیروت.
مقام پدر و مادر در کلام وحی پس از یاد مقام ربوبی اولین مقامی است که بدان توجّه داده شده است.«و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احساناً؛پروردگار تو حکم فرمود که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید».(سوره اسراء،آیه 23)1
هر خانواده از آن روزی که با عقد ازدواج دو زوج (پسر و دختر و یا مرد و زنی) شکل مییابد،با حسن تدبیر و توان بازوان ستبر پدر جوان و در پرتو حسن مدیریت و خانهداری مادر خردورز، به لطف خدا پر ناز و نعمت میشود و محل سکون و آرامش میگردد.
فرزندان،در چنین محیط سالم و دنجی در کنف مهر و محبت والدین و تحت مراقبتهای لازم،بالنده شده و نهال ضعیف وجودشان به درختی تناور تبدیل میشود.
اما پدر و مادر به تدریج و گذشت روزگار سست و ناتوان میگردند و همانگونه که روزی فرزندان به محبّت و مراقبت ویژه به شدّت نیاز داشتند با گذشت روزگار،برعکس میشود.
یعنی با کهولت پدر و مادر،میرود که فضای گرم خانواده به سردی و خزان گراید.این بار فرزندان برومند و نسبتاً جوان و با نشاط،با مهر و مودّت بیشتر به والدین پیر و سالخورده،باید شادابی و گرمی محیط خانه را حفظ کنند.آنان در برابر محبتهایی که دیدهاند به پدر و مادرشان در قول و عمل مهر میورزند.«و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً و قل لهما قولاً کریماً؛و بگو پروردگارا!با پدر و مادرم مهربان باش آن گونه که آنان مرا که کودک بودم (با محبت) پرواندند.و بگو برای آن دو،سخن و کلامی بزرگوارانه».(سوره اسراء،آیات 23 و 24)
قرآن کریم اغلب،در و مادر را یکجا و با یک کلمه به فرزندان سفارش میکند.«و وصّینا الانسان بوالدیه حسناً؛انسان را سفارش کردیم که با پدر و مادر خویش،رفتاری نیکو داشته باشد».(سوره عنکبوت،آیه 8)2
و آنجا که با قدرت لایزال الهی عیسی بن مریم(ع) بدون نقش داشتن پدر در رحم مادر تکوّن یافت و سپس گام به عالم خاکی نهاد از مادرش چنین یاد کرد:«و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جبّاراً شقیا؛و مرا برای مادرم،نیکوکار قرار داد و هرگز مرا زورگوی سخت دل نگردانید».(سوره مریم،آیه 32)
در برخی احادیث،صحبت از این است که «بهشت زیر پای مادران است»3 و در حدیث امام موسی کاظم(ع) با سند طلایی از رسول خدا (ص) هم آمده است:«نظر الولد الی والده حباً له،عبادة؛نگاه فرزند به پدرش از روی محبت،عبادت است».4
بدین وسیله در این مسئله اعتدال به وجود آمده است،لیکن به هر حال در جامعههای بشری،فرزند به پدر منسوب میشود و نشانی از او دارد و مشعر سلامت نسب است.
خداوند در مورد فرزند خواندهها و بچههای خاص اجتماع که احیاناً با حسن نیت توسط دیگران سرپرستی میشوند خاطر نشان فرموده که آنها را به پدران خو دمنسوب بدارند که معقولانهتر و عادلانهتر میباشد.
«ادعوهم لآبائهم هو اقسط عنداللّه؛آنها را برای پدرانشان بخوانید که به قسط و اعتدال درنزد خدا نزدیکتر است».(سوره احزاب، آیه 5)
و پیامبر اکرم(ص) در این باب فرمود:«انت و مالک لأبیک؛تو و آنچه برای توست برای پدر تو میباشد».5
رسول خدا(ص) چنان چیزی در حق مادر نفرموده و هزینه زندگانی طفل بر عهده پدر است و مادر در این باره مورد مؤاخذه نمیباشد و از او نفقه،مطالبه نمیشود.
و امام سجاد(ع) در رساله حقوقی چنین فرموده:«و امّا حق ابیک فتعلم انّه اصلک و انک فرعه و انک لولاه لم تکن…؛و اما حق پدر تو آن است که بدانی او اصل و تبار تو است و تو شاخهای از وجود وی هستی و اگر او نبود تو هم نبودی».6
همه اینها برای بیان عظمت مقام پدر در جامعه بشری است که هیچ فرزندی با ناسپاسی و احیاناً خصومت نباید با پدر و یا مادرش رو به رو شود.
میماند نکتهای که در سرآغاز این نوشته به طور سربسته به آن اشاره کردیم:
«یا ایها الذین آمنوا انّ من ازواجکم و اولادکم عدواً لکم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فانّ اللّه غفور رحیم؛ای مردمی که ایمان آورده و باور دارید،بدون شک برخی از همسران شما(اعم از زن یا شوهر)7 و بعضی از فرزندانتان،دشمن شمایند،به هوش و بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم پوشی نمایید و ببخشید، همانا خداوند،آمرزنده مهربان است».(سوره تغابن،آیه 14)
درست است که غالباً در خانوادهها زن و شوهر و فرزندان نسبت به والدینشان مهربانند و عداوتی بین ایشان نیست لیکن قرآن مجید چنان که گفتیم برخی واقعیات تلخ را که ممکن است اتّفاق بیافتد پیش بینی کرده، اخطار نموده و هشدار داده است هر چند که چنان امری نادر و کم اتّفاق باشد، امّا خصومت و بدخواهی والدین نسبت به فرزندانشان اگر چه از سوی برخی شاهان و حاکمان جاه طلب سابقه تاریخی دارد لیکن آن قدر نادر است که قابل ذکر نمیباشد و لذا قرآن کریم بدان تعرض نفرموده است.البته شاید از عداوت در آیه کریمه،مرتبه ضعیف آن که همان بدخواهی و بیتوجهی است،مراد باشد.
نظرات مفسران
برخی مفسّران اعم از شیعه و غیر شیعه آیه را در محدوده شأن نزول آن تفسیر کرده و گذشتهاند و برخی با تعمیم مفاد آیه معنایی فراتر از آن را مطرح نمودهاند.
علامه طباطبایی مینویسد:از سیاق خطاب «یا ایها الذین آمنوا» برمیآید که آن عداوت ودشمنی برای ایمان طرف بوده است چون میخواستند او ترک ایمان گوید و کارهای شایسته را رها کند و به سوی گناهان هلاک کننده رود و لذا خدا فرمان داد که از آنان برحذر باشید.8
این احتمال با ذیل آیه که امر به عفو و اغماض و گذشت میکند منافات دارد زیرا عداوت و خصومت بر اساس ایمان و عدم آن،چیزی نیست که بتوان از آن چشم پوشی کرد و نادیده گرفت.«لاتتّخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؛ای کسانی که ایمان دارید دشمن من و دشمن خودتان را دوستان مگیرید».«و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابداً؛و میان ما (اهل ایمان) و شما (مشرکان) بغض و عداوت همواره تا شما ایمان نیاورده و به توحید نگرویدهاید آشکار گشته است».
محمد جواد مغنیة پس از اشاره به شأن نزول آیه مینویسد:بارها گفته و نوشتهام که شأن نزول مخصّص نیست و مفهوم آیه را محدود نمیکند پس،آیه همه کارهای شایسته مورد اختلاف بین همسران و یا میان ایشان و فرزندانشان را در برمیگیرد و هر زن و شوهر اگر در صلاح دین و دنیای خود،یار و یاور هم نباشند میتوانند دشمن هم تلقّی شوند و همین طور هر فرزندی که در انجام اعمال صالح با پدر و مادر و یا یکی از آن دو به مخالفت برخیزد،دشمن است.9
ابوالجارود از ابوجعفر امام باقر(ع) طی روایتی داستانی نقل کرده که مردی میخواست هجرت کند و به مدینه نزد رسول خدا رود فرزند و زنش آستین او گرفتند و بر وی آویختند و با قید قسم گفتند:از نزد ما نرو که ما ضایع میشویم و او سخن آنان شنید و اطاعت کرد و نزد آنان ماند و خداوند از چنین زنان و فرزندان بر حذر داشت و از اطاعتشان نهی فرمود.و برخی دیگر که هجرت کردند گفتند اگر با ما نیایید و سپس خدا در دارالهجره(مدینه) ما و شما را گرد آورد هرگز از ما سودی نخواهید دید اما وقتی آنان به مدینه آمدند خداوند فرمان وصلت و بخشش داد.10
و سید قطب هممینویسد: مردی درباره این آیه از ابن عباس سؤال کرد. ابن عباس گفت: مردانی بودند از مکیان که مسلمان شدند و خواستند نزد رسول اللّه(ص) بروند اما همسران و فرزندان آنان،رهایشان نکردند وقتی در مدینه نزد رسول خدا(ص) آمدند دیدند مردم آگاهی یافته و دین فهم شدهاند تصمیم گرفتند خانوادههایشان را تنبیه کرده و ادب کنند امّا خداوند آیه فرستاد و به عفو و اغماض و چشم پوشی امر فرمود.11
و چه زیبا فرمودند:«خیرالناس مؤمن بین الکریمین؛بهترین مردم،مؤمنی است میان دو بزرگوار و دو انسان با کرامت (پدر و مادر)».
خدایا ما را در پاسداشت مقام ارجمند پدر توفیق عطا فرما.
1.ر.ک:سوره بقره،آیه 83.
2.و رک:سوره احقاف، آیه 15و سوره لقمان،آیه 14و سوره نساء،آیه 36و سوره انعام، آیه 151، سوره نحل، آیه 19و سوره نوح،آیه 28.
3.ابوالقاسم پاینده،نهج الفصاحة، ص 281، حدیث 1328.
4.اربلی،کشف الغمّة، ج 3، ص 587، چاپ تبریز.
5.عبد علی حویزی،تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 587، اسماعیلیان، قم.
6.گلزاده غفوری،علی، راه و رسم زندگی از نظر امام سجاد(ع)، ص 62، محبان حسین، تهران.
7.ازدواج جمع زوج است یعنی جفت و در فارسی به همسر ترجمه میشود و در خانواده،زن و همسر مرد و مرد و همسر زن می باشد و هر یک زوج دیگری است.
8.محمد حسین طباطبایی،المیزان، ج 9، ص 356، چاپ نخست،تهران.
9.محمد جواد مغنیه،تفسیر الکشاف، ج 7، ص 343، چاپ بیروت.
10.بحرانی، سید هاشم، البرهان، ج 4، ص 343.
11.سید قطب، فی ظلال القرآن،ج 6، ص 3589، دارالشروق،بیروت.