اسراف
آرشیو
چکیده
متن
«اسراف»، کلمه ای که بارها آن را شنیده ، ولی بدون توجه به آن ، از کنارش رد شده ایم.راستی شما چقدر به این موضوع فکر کرده اید ؟ آیا اگر کسی به شما عنوان «اسرافکار»را بدهد،می پذیرید یا نسبت به آن عکس العمل نشان میدهید؟ با توجه به این که هر یک از ما به نحوی مرتکب اسراف شده ایم بنا بر این بهتر است که بپذیریم ما نیز دچار اسراف میشویم بدون اینکه متوجه آن باشیم.
غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می توان آن را نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونههای بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می آید.بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی ماند با کمی دقت در این مورد،متوجه می شویم بسیاری از چیزهایی را که مصرف می کنیم و یا تمایل به داشتن آنها را داریم، غیر ضروری هستند و نبود آنها هیچ مشکلی را در زندگی ایجاد نمی کند، بدون اسراف هم میتوان زندگی سالم و درستی داشت، به شرط آنکه ساده زیستن را بر هر چیزی ترجیح دهیم.
اسراف کردن عملی مخالف ساده زیستی و راهی برای گستردن دامهای شیطان است؛ زیرا اسراف موجب زیاده روی و زیاده روی موجب زیاده خواهی میشود، زیاده خواهی هم انسان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا غافل مینماید.بنابر این برای اینکه در چنین دامی واقع نشویم باید به هر آنچه که داریم قانع باشیم و شرایط خود و خانواده را در نظر بگیریم و اجازه ندهیم تا اعمال اسرافکارانه دیگران ما را تحت تأثیر قرار داده،و راهی این مسیر نماید.خداوند متعال در قرآن مجید از اسرافکاران به عنوان «برادران شیطان» نامبرده و در سوره اسراء آیههای 26 و 27 در این مورد فرموده است :«حق خویشاوندان، بیچارگان،… در راه ماندگان را بپرداز و زیاده روی مکن که زیاده روی کنندگان، برادران شیطانند و شیطان نسبت به پروردگارش کفر ورزید». اولین نکته ای که از این آیه میتوان برداشت نمود این است که خداوند متعال امر به انفاق کردن و بخشش فرموده است ولی حتی در این مورد که از اعمال صالحه میباشد، اجازه زیاده روی نداده است و ضمن اینکه بخشش را به اندازه توان اشخاص معین کرده است، خواسته است تا مسلمانان به دلیل بخشش بی اندازه، خود نیازمند دیگران نشوند، و نکته دوم آن که از اسراف کاران به عنوان «برادران شیطان »یاد کرده است.یعنی افرادی که زیاده روی می کنند، عمل آنها شیطانی و همدستی با شیطان است (چون معمولاً برادر از برادر پشتیبانی میکند) پس کسی که اسراف میکند پشتیبان شیطان و در اعمال او شریک می شود، شاید تصور شود که این آیه اشاره به این موضوع میکند که وقتی برای دیگران خرج میکنی، اسراف نکن و انسان هر چه برای خود خرج کند، اشکالی ندارد و اسراف محسوب نمیشود، ولی با پرداختن به آیه دیگری از قرآن، این شبهه نادرست برطرف میشود و متوجه میشویم که اسراف به هر شکل و در مورد هر کس انجام گیرد مذموم و ناپسند است. آنجا که خداوند در سوره اعراف آیه 31 می فرماید :«ای فرزندان آدم در هر مسجدی زینت خود را برگیرید و بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید، زیرا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد». توجه به معنی این آیه نشان میدهد که اسراف برای خود و برای دیگران پسندیده نیست.
اسراف کاری تنها به صورت ظاهر ارتباط ندارد، بلکه از این مرحله فراتر رفته و به شکل نفسانی و درونی بروز میکند.آنجا که انسان خود را برتر از دیگران و برتر از هر چه هست میبیند و این خود بزرگ بینی آنچنان زیاد میشود که به نوعی اسراف تبدیل میشود.فرعون نمونه این خود بزرگ بینی است.او آنقدر خود را بزرگ میدید که تصور میکرد خداست و همه چیز تحت امر او قرار دارد و بنا براین، همه باید مطیع فرمان او باشند و تنها از او اطاعت کنند و چون چنین ادعایی نمود،عمل او عملی اسرافکارانه شد به گونه ای که خداوند در سوره یونس آیه 14 در مورد او فرمود:«…وَإنَّ فِرعَونَ لَعالٍ فی الارضِ وَ إنَّهُ لمَِنَ المُسرِفین؛…و بدرستیکه فرعون در زمین برتری جست و هر آینه از اسراف کاران بود».
و کلام آخر در مورد اسراف ، آن است که خداوند در سوره مؤمن آیه 43 مسرفین را یاران آتش خوانده است.یعنی اسراف کار،عاقبتی جز جهنم ندارد.اول جهنمی که در دنیا به واسطه گرفتاری در دام فقر و پریشانی و دست نیاز سوی دیگران بردن، برای خود درست کرده است و دیگری جهنمی که بواسطه اطاعت نکردن از فرمان خداوند در آخرت برای خود مهیا نموده است.تدبر در این آیه نشان میدهد اسراف موجب زیان رساندن به مال انسان و از بین رفتن آن در مدت زمانی کوتاه میشود و همچنین زندگی انسان را به جهنمی از فقر و نداری و تلاش بیهوده برای به دست آوردن آنچه از دست داده است،مبدل میکند.پس بیائیم تا با استفاده درست از نعمت های الهی جزء اسراف کاران قرار نگیریم و با پاسخ دادن به سئولات زیر، از نقش اسراف در زندگی خود بکاهیم.
1.آیا به چیزی که داریم قانع هستیم یا بیشتر و بهتر از آن را جستجو میکنیم ؟
2.آیا دوست داریم مانند دیگران زندگی کنیم حتی اگر شرایط آنان را نداشته باشیم؟
3.آیا از آنچه در اختیار داریم نهایت استفاده را می بریم ؟
4.کدام یک از اعمال ما اسرافکارانه بوده و برای جلوگیری از تکرار آن چه کرده ایم؟
غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می توان آن را نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونههای بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می آید.بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی ماند با کمی دقت در این مورد،متوجه می شویم بسیاری از چیزهایی را که مصرف می کنیم و یا تمایل به داشتن آنها را داریم، غیر ضروری هستند و نبود آنها هیچ مشکلی را در زندگی ایجاد نمی کند، بدون اسراف هم میتوان زندگی سالم و درستی داشت، به شرط آنکه ساده زیستن را بر هر چیزی ترجیح دهیم.
اسراف کردن عملی مخالف ساده زیستی و راهی برای گستردن دامهای شیطان است؛ زیرا اسراف موجب زیاده روی و زیاده روی موجب زیاده خواهی میشود، زیاده خواهی هم انسان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا غافل مینماید.بنابر این برای اینکه در چنین دامی واقع نشویم باید به هر آنچه که داریم قانع باشیم و شرایط خود و خانواده را در نظر بگیریم و اجازه ندهیم تا اعمال اسرافکارانه دیگران ما را تحت تأثیر قرار داده،و راهی این مسیر نماید.خداوند متعال در قرآن مجید از اسرافکاران به عنوان «برادران شیطان» نامبرده و در سوره اسراء آیههای 26 و 27 در این مورد فرموده است :«حق خویشاوندان، بیچارگان،… در راه ماندگان را بپرداز و زیاده روی مکن که زیاده روی کنندگان، برادران شیطانند و شیطان نسبت به پروردگارش کفر ورزید». اولین نکته ای که از این آیه میتوان برداشت نمود این است که خداوند متعال امر به انفاق کردن و بخشش فرموده است ولی حتی در این مورد که از اعمال صالحه میباشد، اجازه زیاده روی نداده است و ضمن اینکه بخشش را به اندازه توان اشخاص معین کرده است، خواسته است تا مسلمانان به دلیل بخشش بی اندازه، خود نیازمند دیگران نشوند، و نکته دوم آن که از اسراف کاران به عنوان «برادران شیطان »یاد کرده است.یعنی افرادی که زیاده روی می کنند، عمل آنها شیطانی و همدستی با شیطان است (چون معمولاً برادر از برادر پشتیبانی میکند) پس کسی که اسراف میکند پشتیبان شیطان و در اعمال او شریک می شود، شاید تصور شود که این آیه اشاره به این موضوع میکند که وقتی برای دیگران خرج میکنی، اسراف نکن و انسان هر چه برای خود خرج کند، اشکالی ندارد و اسراف محسوب نمیشود، ولی با پرداختن به آیه دیگری از قرآن، این شبهه نادرست برطرف میشود و متوجه میشویم که اسراف به هر شکل و در مورد هر کس انجام گیرد مذموم و ناپسند است. آنجا که خداوند در سوره اعراف آیه 31 می فرماید :«ای فرزندان آدم در هر مسجدی زینت خود را برگیرید و بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید، زیرا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد». توجه به معنی این آیه نشان میدهد که اسراف برای خود و برای دیگران پسندیده نیست.
اسراف کاری تنها به صورت ظاهر ارتباط ندارد، بلکه از این مرحله فراتر رفته و به شکل نفسانی و درونی بروز میکند.آنجا که انسان خود را برتر از دیگران و برتر از هر چه هست میبیند و این خود بزرگ بینی آنچنان زیاد میشود که به نوعی اسراف تبدیل میشود.فرعون نمونه این خود بزرگ بینی است.او آنقدر خود را بزرگ میدید که تصور میکرد خداست و همه چیز تحت امر او قرار دارد و بنا براین، همه باید مطیع فرمان او باشند و تنها از او اطاعت کنند و چون چنین ادعایی نمود،عمل او عملی اسرافکارانه شد به گونه ای که خداوند در سوره یونس آیه 14 در مورد او فرمود:«…وَإنَّ فِرعَونَ لَعالٍ فی الارضِ وَ إنَّهُ لمَِنَ المُسرِفین؛…و بدرستیکه فرعون در زمین برتری جست و هر آینه از اسراف کاران بود».
و کلام آخر در مورد اسراف ، آن است که خداوند در سوره مؤمن آیه 43 مسرفین را یاران آتش خوانده است.یعنی اسراف کار،عاقبتی جز جهنم ندارد.اول جهنمی که در دنیا به واسطه گرفتاری در دام فقر و پریشانی و دست نیاز سوی دیگران بردن، برای خود درست کرده است و دیگری جهنمی که بواسطه اطاعت نکردن از فرمان خداوند در آخرت برای خود مهیا نموده است.تدبر در این آیه نشان میدهد اسراف موجب زیان رساندن به مال انسان و از بین رفتن آن در مدت زمانی کوتاه میشود و همچنین زندگی انسان را به جهنمی از فقر و نداری و تلاش بیهوده برای به دست آوردن آنچه از دست داده است،مبدل میکند.پس بیائیم تا با استفاده درست از نعمت های الهی جزء اسراف کاران قرار نگیریم و با پاسخ دادن به سئولات زیر، از نقش اسراف در زندگی خود بکاهیم.
1.آیا به چیزی که داریم قانع هستیم یا بیشتر و بهتر از آن را جستجو میکنیم ؟
2.آیا دوست داریم مانند دیگران زندگی کنیم حتی اگر شرایط آنان را نداشته باشیم؟
3.آیا از آنچه در اختیار داریم نهایت استفاده را می بریم ؟
4.کدام یک از اعمال ما اسرافکارانه بوده و برای جلوگیری از تکرار آن چه کرده ایم؟