آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

قرآن، انسان را وا می‌دارد،تا در احوال امت‌های پیشین و سرگذشت تمدن‌های باستانی نیک بیندیشد،تا از روزگار ستمکاران که خود به ستم دچار گشتند عبرت گیرد،و از ستم کردن بپرهیزد.
قرآن،عدالت را فریاد می‌کند،تا مردمان همه زیر سایه گسترده عدل زندگی کنند،و هر کسی بتواند به رشد خویش برسد.
قرآن،به مردمان انگیزه می‌دهد ،تا برای فهم حقایق هستی و شناخت پدیده‌های گوناگون وجود بکوشند و تلاش کنند،و راه نظر و تجربه را پیش گیرند،و از نیروی عقل خود حداکثر استفاده را ببرند و ذهنی و ذهنگرا نباشند!
قرآن،می‌خواهد که مردم،در راه نجات انسان محروم،آتش انقلاب‌های دگرگون ساز را برافروزند، و با سردمداران ستم و تباهی نبرد کنند و در هر لحظه که نیازی به قیام بود ـ برای اصلاح جامعه‌های فساد و حکومت‌های جائر ـ به پا خیزند.
قرآن،می‌خواهد که انسان ها حماسه سازانی دلاور باشند و از جانبازی در راه ارزش‌های متعالی باز نایستند.
قرآن،می خواهد که مردمان ـ با کوشش ـ نعمت‌های الهی را زیاد کنند، و طبیعت را بشناسند و مسخّر سازند،و شهرها را آباد و زیبا کنند،و از دیدن بوستان‌ها و مرغزارها و رودهای جاری و دریا و آسمان و ستاره و ماه لذت برند، و پند آموزند و عدالت را به صورتی دقیق ـ مراعات نمایند و زندگی را برای همه و همه نیکو و دوست داشتنی سازند،و از هر گونه خودخواهی و غیر فراموشی و انحصار طلبی ـ به شدت تمام ـ پرهیز کنند تا به تقوای فردی و سیاسی وحقوقی و اجتماعی و مدنی و معیشتی دست یابند.
قرآن می گوید اموال نباید در دست گروهی خاص باشد،بلکه باید در میان همه مردم به گردش درآید(و مانند خون در همه رگهای پیکر اجتماع جاری گردد).
قرآن،راه رسیدن به تقوی(سلامت اندیشه و عمل) را،اجرای بیدریغ عدالت می‌داند.
قرآن،می‌خواهد که مردم دروغ نگویند،کم نفروشند،غیبت نکنند،بَدِ یکدیگر را نخواهند،و زندگی را بازاری بدانند که انسان باید از آن توشه برگیرد.و این توشه تقوی است و تقوی عدالت و خدمت به انسانیت است.
قرآن،می خواهد مسلمانان،شجاع،با حمیت،جهاد آشنا، سلحشور،و مدافع مرزهای ارزشی قرآن و اسلام(که همه در جهت سود و رشد انسان است) باشند، و سربازان دفاعگر سرزمین‌های قرآن و قبله.
قرآن،انسان را تکریم کرده و حفظ کرامت انسان را لازم شمرده است،و مدار تعالیم و احکام قرآن،پس از توحید،انسان است و عدالت و آزادی، و رشد دو جهت مادی و معنوی.
قرآن،می‌گوید دانشمندان،به هیچ روی،قابل مقایسه با مردم بی‌دانش نیستند.
قرآن،می‌گوید مجاهدان در راه ارزش‌های متعالی،برای رسیدن انسانیت به رشد انسانی و الهی،پاداشی بسیار بسیار برتر و بیشتر دارند.
قرآن،می‌گوید هر کس انسانی را بی‌جهت بکشد،چنان است که همه مردم روی زمین را کشته است…
قرآن، تنزیلی است از جانب پروردگار عالمیان،که فرشته امین وحی آن را بر قلب اعظم،قلب محمد(ص) فرود آورده است،به زبان عربی روشن،تا جهانیان را هشدار دهد و آگاه سازد.
قرآن،آئینه تجلی پروردگار هستی‌هاست برای بندگان خویش.
قرآن،سرآمد همه کتاب‌هایی است که پیش از قرآن از جانب خدای متعالی نازل شده است(و پس از آن دیگر،کتابی از آسمان فرود نخواهد آمد).
قرآن،جدا کننده حلال و حرام اعمال مختلف فردی و اجتماعی انسان است.
قرآن،هدایت کننده به استوارترین و محکمترین طریق است.
قرآن،بشارت دهنده مؤمنانی است که «عمل صالح» دارند،به پاداشی بزرگ.
قرآن،پیشوایی مهربان،و اندرزگویی خالص است،که به «صراط مستقیم» هدایت می‌کند،صراطی که هیچ تعدد و فرقه‌ای در آن نیست،چنان که خود به صراحت می‌گوید:«و إنّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعواه،و لا تتّبعوا السُّبل،فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّاکم به لعلّکم تتّقون؛این به حتم صراط مستقیم الهی است،پس پیرو آن باشید،و به راه‌ها و صراط‌های دیگر مروید،که گم و گور می‌شوید و از راه خدا می‌مانید.خداوند شما را بدین گونه سفارش می‌کند،تا بشود که از اهل تقوی گردید».
قرآن،کتابی است که هر کس هدایت الهی را در غیر آن «از هر گونه کتابی و مکتبی حتی کتاب‌های آسمانی پیش از قرآن،تا چه رسد به کتب فلسفی و عرفانی» بجوید،گمراه می‌شود و دیگران را نیز گمراه می‌کند.
قرآن،کتاب وعده‌ها و نویدهای راست و درست است.
قرآن،برهان حقیقت است از جانب پروردگار بزرگ،و روشن است و بینش.
قرآن،چراغی است خاموش ناشدنی.
قرآن،عهدنامه خداوند متعال است برای بندگان با بینش‌های نمایان و ظواهر تابان.
قرآن،پرچم نجاتی است که هر کس در زیر سایه آن قرار گیرد گمراه نمی‌شود.
قرآن،کتابی است که بشریت را ـ سراسر ـ به قرار گرفتن در پرتو نور عقل فرا می‌خواند و انسان‌ها را در تفکّر و تدبّر در آیات کوچک و بزرگ هستی وا می‌دارد.
قرآن،منبع حکمت و علم است،و کانون خودسازی و تربیت.
قرآن،معلم کار و کوشش است،و مژده دهنده انقلاب‌های دگرگون ساز.
قرآن،کتابی است که در آن حقایق بسیار،مرزبندی شده بیان گشته است،بدون هیچ شکی و اختلافی «… و لو کان من عند غیراللّه،لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً؛اگر قرآن،کتاب خدا نبود،سر ریز از اختلاف بود».
قرآن،میزان عدالت،و فراخوان به اقامه قسط است.
قرآن،کتاب دوست داشتن است(دوست داشتن خدا انسان را،و انسان خدا را).
قرآن،مژده دهنده است،بیم دهنده است و دعوتگر تعهد و پایداری و مقاومت.
قرآن،امر کننده به اجرای عدالت و احسان و کار نیک و رعایت تقوی است.
قرآن،فراخواننده مردم است،تا برای خدا،گواهان حق و پایوندان اقامه قسط باشند.
قرآن،فریادگر همیاری در راه نیکی کردن است و پرهیزگاری،و همیاری نکردن در راه گناه و کینه توزی است.
قرآن،آموزگار گذشت و عفو،و آمر به کارهای نیک،و نهی کننده از فساد و تباهکاری است.
قرآن،خواهان آن است که مردمان در برخوردها بزرگوارانه رفتار کنند،مسلمانان اهل چشم پوشی و تواضع باشند،و متکبرانه راه نروند،از خود راضی و سرکش نباشند.
قرآن،خواستار آن است که مردم خدا را بسیار یاد کنند،که اطمینان دل و آسایش روح به ذکر «اللّه» بدست می‌آید.
قرآن،خواهان آن است که با تأمّل و تأنّی، و به خود یادآوری کردن،آیات آن را بخوانند (نه با شتاب و حواس پرتی) چون قرآن کتاب خدای متعال است که به سوی خلق فرستاده است،تا در آیات آن ـ یک یک ـ تدبر کنند،و با معارف و علوم قرآن،پرده‌های پوشاننده حقیقت را از دل‌های خود پاره کرده و به دور افکنند.
قرآن،بدان فرا می‌خواند که مردم از رکود جسمی و روحی در آیند،و در زمین سیر و سفر کنند،و با چشم باز و اعماق بین،در هر چیز بنگرند.
قرآن،کتابی است که به انسان‌ها فرصت های تدبر ژرف و اندیشیدن سازنده می‌دهد هم درباره بدن و چگونگی آفرینش آن از مراحل نخستین،و هم درباره روحی که آفریدگار به انسان داده است و هم درباره تکامل‌های او در هستی انسانی.و قرآن انسان را می‌انگیزاند تا در فاصله‌های حیاتی گذشته خویش (کودکی،نوجوانی،جوانی و…) نیک بیاندیشد،تا اندیشیدن در پایان زندگی و انتقال به جهان دیگر،و عوالم و نشآتی که در آنجا هست.
قرآن،کتابی است که انسان را تا دنیای تأمل و تعقل فرا می‌برد،و تا فهمیدن خلاق،از راه معرفت حق،حقی که در «انفس» و «آفاق» در حال تجلی است.
قرآن،کتابی است که انسان را وا می‌دارد،تا در احوال امت‌های پیشین و چگونگی سرنوشت آنان،و تمدن‌های باستانی،و شداید و گرفتاری‌هایی که برای پیشینیان، به دلیل ظلم و ستمی که کردند پیش آمد،به چشم عبرت بنگرد «فلمّا نسوا ما ذکّروا به،فتحنا علیهم أبواب کلّ شیء؛چون هر چه به آنان تذکر دادیم به دست فراموشی سپردند،درهای بدبختی‌ها و عذاب‌ها را به روی ایشان گشودیم…».
قرآن،کتابی است که سرگذشت مردمانی را نیز یاد می‌کند،که به دلیل پایداری در راه خدا، و ایثار مال و جان،و پیروی از حقیقت تابناک،با هدایت الهی،به انقلاب‌های دگرگونساز،و برکات و رفاه در زندگی دست یافتند،و دست غاصبان حقوق خویش را قطع کردند.
قرآن،کتابی است که به مردمان انگیزه می‌دهد،تا برای فهم حقایق شناختی و معرفت الهی،بکوشند و بتلاشند،و در سیر مترقیانه روحی چنان پیگیر باشند،تا به آستانه قرب خداوندی برسند،که آفریننده آنان است و روزی دهنده آنان و همواره نعمت حیات و عقل را در اختیارشان قرار داده است،و در هر آن،آن را تجدید می‌کند… و بدین گونه،انسان‌های باخردی که در جهان اندیشیده‌اند، و راه را از چاه بازشناخته‌اند،با آرزومندی و سرخوشی به نزد پروردگار خویش می‌روند ـ پیش از آن که آنان را نومید و مقهور به درگاه او بکشند ـ و این گونه،انسان‌ها از آستان الهی طلب آمرزش می‌کنند تا آنان را ملحق سازد،به صابران،صادقان،خاشعان،انفاق کنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان «…الصّابران و الصّادقین و القانتین و المنفقین و المستغفرین بالأسحار».
قرآن،کتاب «نماز» است که مردم را فرا می‌خواند تا نماز را بر پای دارند،وزکات بدهند،و با نمازگزاران نماز گزارند،و در پیشگاه آفریدگار ازل و ابد به رکوع و سجود پردازند.
قرآن،کتاب عدالت است،که عدالت را فریاد می‌کند،و بر اجرای آن تأکید می‌ورزد،تا عادلان را در زمین،جانشین خدا سازد،و آنان را وارث همه چیز گرداند.
قرآن،می‌خواهد که مردم،همه،خیر هم را بخواهند.
قرآن،می‌خواهد که مردم قهرمانانه جبّاران را بکوبند،و طاغوت‌های سه گانه (طاغوت سیاسی ـ فرعون هرجا و هر قوم ـ طاغوت اقتصادی ـ قارون هر جا و هر قوم ـ و طاغوت فرهنگی ـ هامان هر کجا و هر قوم‌ـ) را سرنگون سازند،تا برای انسان‌ها زمینه‌های عزّت و حرّیت و سربلندی فراهم آید.
قرآن،می‌خواهد مسلمانان سست عنصر نباشند،و اندوه به خویش راه ندهند تا با ایمان قاطع و عمل صالح،سروران جهان گردند.
قرآن،می‌خواهد مسلمانان،مبلّغان صلح و امنیت برای همه مردم جهان باشند و پایه حکومت‌های سالم را استوار سازند،و از حدود الهی در نگذرند و به هیچ کس ـ چه خودی و چه بیگانه ـ ستم نکنند.
قرآن،می‌خواهد همیشه دسته‌ای از مؤمنان،مردمان را به کار خیر فرا خوانند.
قرآن،می‌خواهد مردم نعمت‌های الهی را زیاد کنند،و بر اموال به صورت صحیح بیفزایند،و شهرها را آباد و زیبا سازند،و زندگی و معیشت را نیکو دارند،و در استفاده از نعمت‌های الهی،عدالت را مراعات نمایند.
قرآن،می‌خواهد اموال در دست شماری سرمایه‌دار نگردد و به صورت «دولة بین الأغنیاء» در نیاید،و در اختیار همگان باشد، و کشش‌های تکاثری و زندگی‌های پر ریخت و پاش و مسرفانه اشرافی را براندازند،تا محرومین فرصت رسیدن به حقوق پایمال شده خویش را بدست آورند.
قرآن،می‌خواهد مردم از اسراف بپرهیزند و بپرهیزند و بپرهیزند…
قرآن،می‌خواهد مردم در راه ادای تکلیف‌های مختلف فردی و اجتماعی،و وظایف الهی ـ انسانی خویش بکوشند و حوصله به خرج دهند،و در این راه هیچ گونه سستی و تنبلی به خود راه ندهند، و بدانند که آفرینش آسمان و زمین،و زندگی چند روزه انسان در کره ارض و سپس مرگ و انتقال به عالم دیگر،بیخود و بی‌هدف نیست.
قرآن،می‌خواهد،مسلمانان اختلاف نداشته باشند،و امّت واحده باشند،و عاملان تفرقه را چنان مأیوس کنند،که آرزوی خود را به گور ببرند.
قرآن،می‌خواهد،انسان‌ها به جمال جهان و زیبایی‌های شادی‌آور زندگی به چشم لذت بردن ـ و در عین حال آموختن ـ نگاه کنند و در این خورشید و ماه و ستارگان و دریا و صحرا و درختان و گیاهان و شکوفه‌ها و گل‌ها و بیشه‌ها و کوه‌ها و پرندگان رنگارنگ و جانوران وحشی دشتی و دریایی و باغ‌های سرسبز شادی آور و بوستان‌های انبوه درهم تنیده،با چشم زیبانگری و زیباشناسی بنگرند،و این همه جمال و زیبایی خیره کننده را ساده نگیرند…
قرآن،می‌خواهد مردم نگاه‌های تفریحی و شادیجویانه ـ و فراگیرانه ـ خویش را به جهان و آنچه در آن است،با توجه به ملکوت عالم و باطن وجود در آمیزند،تا به سرّ الهی در هر چیز ـ به اندازه استعداد و توجه و تأمل خود ـ پی ببرند، و از ظاهر عالم به باطن آن برسند، و چشم ظاهر را وسیله رسیدن به چشم باطن قرار دهند.
قرآن،می‌خواهد در همه این امور که ذکر شد،تکیه‌شان به هدایت قرآنی باشد یعنی با عصای قرآن در پهنه کائنات سیر کنند و با مشعل قرآن همه جا را روشن ببینند.و مهم‌تر از همه اینکه از تعمیق و تدبر در خود «قرآن کریم» ـ که فهرست جهان کبیر است ـ و اندیشیدن در آیات مبهوت کننده آن،که همواره دارد با مردم سخن می‌گوید،غفلت نکنند و بدانند که قرآن کریم یک کتاب معمولی نیست،بلکه ریسمانی است که آنان را به آفریدگارشان و روزی دهنده‌شان وصل می‌کند.غرائب آیات آن تمام نمی‌شود و عجائب اسرار آن پایان نمی‌پذیرد و شباهتی و ربطی به سخن مردمان و کلام انسان‌ها و متفکران و… ندارد.
*.برگرفته از دو کتاب استاد بنام‌های پیام جاودانه و نان و کتاب با نظارت ایشان توسط مرتضی کیا.

تبلیغات