الجلیل
آرشیو
چکیده
متن
بدون شک،همه صفات و اسامی خداوند در یک نکته مشترکند و آن معرفی خداوند است، تا بنده بیش از پیش دوستی،وقار و هیبت یابد و مردم این پروردگار قادر مقتدر عظیم را بهتر بشناسند و این امر از همان راهی است که خداوند در کتاب کریمش به ما خبر داده و در احادیث نبوی به آن اشاره شده است.
و بدین گونه است که هر نام خصوصیتی از خصایص خداوند را معرفی میکند، برای معرفی هدفی ویژه، مثلاً معنای رحمان غیر از معنای رحیم است و حبیب غیر از رزاق معنی دارد و… در این بخش ما سعی کردیم تفاوتهای ظریفی که میان این نامهاست را بشناسیم تا بتوانیم خدای خود را بهتر بشناسیم.
«جلیل» یعنی دارنده جلال و کمال،مانند:غنی،ملک،علم،قدرت و… هنگامی که فردی میگوید جلیل بدین معنی است که از این کلمه بینیاز توانمند شنوای بینا را می خواهد.گویا این نام در بر گیرنده تمام نامها و صفات الهی است ولیمعنای ویژهای نیز دارد.
«جلیل» یعنی زیبا و در حدیث آمده که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.ولی در صفت جمال(زیبا) مراد زیبایی ظاهری است لکن در صفت جلیل،مراد زیبایی باطنی است.
«جلیل» به راستی همان خداست و جمیل به حق نیز اوست.آنچه که در جهان هستی از جمال و کمال و حسن و زیبایی وجود دارد همه از انوار ذات و آثار صفات حق تعالی است.هیچ کس در وجود به اندازه او دارنده کمال مطلق نیست.
به همین دلیل است که اوامر و نواهی او نیز عین جمال و کمال است که بندگان مخلص خدا آنها را با جان و دل پذیرا میشوند.زیرا میدانند که منشاء آنها «جلیل» است که تمام اوصاف عظمت،جلال و زیبایی و کمال را دارا میباشد.
از دیگر معانی «جلیل» این است که او همه دیدهها را میبیند ولی هیچ دیدهای قادر به دیدن او نیست:«و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلّمهُ ربّه قال ارنی أنظر الیک قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه جعله دکاً و خر موسی صعقاً…؛و چون موسی به میقات ما آمد و خدا با او سخن گفت عرض کرد،خدایا خودت را به من آشکار بنما که تو را مشاهده کنم،خدا در پاسخ او فرمود:که مرا نخواهی دید ولی به کوه بنگر اگر به جای خود برقرار ماند تو نیز مرا خواهی دید پس آن گاه که نور تجلی خدا بر کوه تابش کرد کوه را متلاشی ساخت و موسی بیهوش افتاد».(سوره اعراف،آیه 143)
حضرت موسی درک کرد که دیدن و رؤیت خدا محال است زیرا نور و عظمت او بیش از آن است که آفریدهای او را ببیند.کوه هنگامی که نور خدا را دید،نتوانست سر جای خود بایستد.
منزلت خداوند از هر منزلتی بالاتر است و جایگاه او والاتر از هر جایگاهی.او یکتا است که نه زاده و نه زائیده شده است،هیچ مشابهی ندارد.همه آفریدهها بندگان او و در دست و تحت سیطره اویند.
خدواند تنها کسی است که جامع صفات جلال و جمال است و او مستحق عبادت میباشد.تنها کسی که میتواند در پیامبر(ص) تدبّر کند،درک خواهد کرد که عدل پایه همه چیز است،اعمال هیچ انسان ظالمی در پیشگاه خداوند پذیرفته نمیشود.عدالت باید با همه باشد،دور و نزدیک،آشنا و غریبه تا زندگی شکل واقعی و آرام خود را بدست آورد.
و بدین گونه است که هر نام خصوصیتی از خصایص خداوند را معرفی میکند، برای معرفی هدفی ویژه، مثلاً معنای رحمان غیر از معنای رحیم است و حبیب غیر از رزاق معنی دارد و… در این بخش ما سعی کردیم تفاوتهای ظریفی که میان این نامهاست را بشناسیم تا بتوانیم خدای خود را بهتر بشناسیم.
«جلیل» یعنی دارنده جلال و کمال،مانند:غنی،ملک،علم،قدرت و… هنگامی که فردی میگوید جلیل بدین معنی است که از این کلمه بینیاز توانمند شنوای بینا را می خواهد.گویا این نام در بر گیرنده تمام نامها و صفات الهی است ولیمعنای ویژهای نیز دارد.
«جلیل» یعنی زیبا و در حدیث آمده که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.ولی در صفت جمال(زیبا) مراد زیبایی ظاهری است لکن در صفت جلیل،مراد زیبایی باطنی است.
«جلیل» به راستی همان خداست و جمیل به حق نیز اوست.آنچه که در جهان هستی از جمال و کمال و حسن و زیبایی وجود دارد همه از انوار ذات و آثار صفات حق تعالی است.هیچ کس در وجود به اندازه او دارنده کمال مطلق نیست.
به همین دلیل است که اوامر و نواهی او نیز عین جمال و کمال است که بندگان مخلص خدا آنها را با جان و دل پذیرا میشوند.زیرا میدانند که منشاء آنها «جلیل» است که تمام اوصاف عظمت،جلال و زیبایی و کمال را دارا میباشد.
از دیگر معانی «جلیل» این است که او همه دیدهها را میبیند ولی هیچ دیدهای قادر به دیدن او نیست:«و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلّمهُ ربّه قال ارنی أنظر الیک قال لن ترانی ولکن انظر الی الجبل فإن استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه جعله دکاً و خر موسی صعقاً…؛و چون موسی به میقات ما آمد و خدا با او سخن گفت عرض کرد،خدایا خودت را به من آشکار بنما که تو را مشاهده کنم،خدا در پاسخ او فرمود:که مرا نخواهی دید ولی به کوه بنگر اگر به جای خود برقرار ماند تو نیز مرا خواهی دید پس آن گاه که نور تجلی خدا بر کوه تابش کرد کوه را متلاشی ساخت و موسی بیهوش افتاد».(سوره اعراف،آیه 143)
حضرت موسی درک کرد که دیدن و رؤیت خدا محال است زیرا نور و عظمت او بیش از آن است که آفریدهای او را ببیند.کوه هنگامی که نور خدا را دید،نتوانست سر جای خود بایستد.
منزلت خداوند از هر منزلتی بالاتر است و جایگاه او والاتر از هر جایگاهی.او یکتا است که نه زاده و نه زائیده شده است،هیچ مشابهی ندارد.همه آفریدهها بندگان او و در دست و تحت سیطره اویند.
خدواند تنها کسی است که جامع صفات جلال و جمال است و او مستحق عبادت میباشد.تنها کسی که میتواند در پیامبر(ص) تدبّر کند،درک خواهد کرد که عدل پایه همه چیز است،اعمال هیچ انسان ظالمی در پیشگاه خداوند پذیرفته نمیشود.عدالت باید با همه باشد،دور و نزدیک،آشنا و غریبه تا زندگی شکل واقعی و آرام خود را بدست آورد.