چکیده

محیط و ادبیات ورزشی ایران از نشانه هایی از ابهام، التهاب و خشونت مرحله ای برخوردار است. خشونت در حوزه ورزش، اعتبار ایران را در حوزه های بین المللی کاهش داده است. بسیاری از شهروندان تمایلی به حضور در ورزشگاه نداشته و یا به فرزندان خود اجازه حضور در فضای رقابت های ورزشی را نمی دهند.  این موضوع مربوط به چگونگی مشارکت زنان در ورزشگاه ها و علل اعمال محدودیت در ارتباط با حضور زنان در ورزشگاه براساس فقدان نشانه های ایمنی اجتماعی و خشونت های احتمالی ذکر شده است.  عدم حضور بخشی از شهروندان ایرانی در ورزشگاه ها زمینه شکل گیری نوعی تمایز را به وجود می آورد. هرگاه تمایز در جامعه ایجاد شود، نشانه هایی از خشونت و اقدامات هیجانی اجتناب ناپذیر خواهد بود. برای کنترل چنین فرایندی لازم است تا زمینه های قانونی حضور و مشارکت تمامی شهروندان در فضاهای ورزشی به وجود آید. همان گونه که معادله عرضه و تقاضا یکدیگر را در حوزه اقتصاد کلاسیک متعادل می سازد، حضور قانونمند تمامی شهروندان در ورزشگاه ها می تواند چنین فضایی را در حوزه ورزشی شکل دهد.  پرسش اصلی مقاله معطوف به طرح این موضوع است که «چگونه می توان شرایط عمومی را برای کنترل سازنده اجتماعی در جهت کاهش خشونت در محیط های ورزشی ایران به وجود آورد؟» در پاسخ به این پرسش می توان سه فرضیه را مطرح کرد. فرضیه اول مبتنی بر «رویکرد شرق شناسی مبتنی بر کنش شیزوفرنیک جامعه ایرانی» است. فرضیه دوم براساس نظریه روانشناسی اجتماعی خشونت رابرت تدگار تبیین می شود که بر نشانه هایی از محرومیت نسبی تأکید دارد. فرضیه سوم که به عنوان فرضیه اصلی مقاله محسوب می شود، براساس رهیافت های «جامعه شناسی بحران» تنظیم شده و به این موضوع اشاره دارد که: «کنترل سازنده ناآرامی های اجتماعی در محیط ورزشی از طریق اعتماد و مشارکت قانونمند شهروندی حاصل می شود». روش مقاله بر اساس رهیافت تحلیل داده ها انجام می گیرد. در تحلیل داده های مربوط به ناآرامی حوزه های ورزشی، نقش الگوهای تصمیم گیری مبتنی بر اعتماد و مشارکت سازنده بر سازوکارهای کنش قانونمند شهروندان در محیط ورزشی بررسی می شود.

تبلیغات