آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

یکی از مهم‌ترین وسایل پیشبرد اخلاق و تربیت، تشویق و تهدید است.هیچ نظام تربیتی بدون تشویق و تهدید نمی‌تواند به اهداف خود دست پیدا کند.از آنجا که پیامبران الهی،بالاترین کارگزاران اخلاق و تربیت انسان هستند،تشویق و تهدید در نظام اخلاقی آنها،جایگاهی بس مهم دارد.واژگانی همچون وعده و وعید،بهشت و جهنم، بشارت و انذار، پاداش و کیفر، میوه‌های بوستان پیامبران هستند.اعلام نتیجه، خبر دادن از پایان راه،عاقبت اندیش کردن عقل، همواره در دستور کار رسولان الهی بوده است.
قرآن در جریان فراخوانی مردم به سوی یگانه پرستی،به یافتن انگیزه‌ها، از طریق تشویق آنان به ثوابی که مؤمنان در بهشت از آن بهره خواهند برد و همچنین ترسانیدن آنان از کیفر یا عذابی که دامنگیر کافران در آتش دوزخ خواهد شد،اهمیت داده است.البته از آنجا که به کارگیری،ترس تنها یا تشویق تنها، ممکن است نتیجه مورد نظر را به بار نیاورد،مثلا ترس مطلق به یأس منجر شود و یا امید مطلق به رحمت خداوند، او را به تنبلی و سستی و غفلت بکشاند،قرآن، تنها بر ترسانیدن با تشویق کردن تکیه نمی‌کند، بلکه بر آمیزه‌ای از این دو یعنی ترس از عذاب ، و امیدواری به رحمت و ثواب خداوند تکیه می‌کند.چنان که در توصیف بندگان صالح می‌فرماید:«… انّهم کانوا یسارعون فی الخیرات و یدعوننا رغباً و رهباً و کانوا لنا خاشعین؛ آنها در نیکی‌ها سرعت می‌گرفتند و به خاطر امید به رحمت و ترس از عذاب ما را می‌خواندند و برای ما خاشع بودند».1
«تتجا فی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربّهم خوفاً و طمعاً و ممّا رزقناهم ینفقون؛پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می‌شود(بپا می خیزند و رو به درگاه خدا می‌آورند)، پروردگار خود را با بیم و امید می‌خوانند واز آنچه به آنها روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند».2
حق همی خواهد که هر میر و اسیر
با رجا و خوف باشند و حذیر3
از آنجا که امید و تشویق با روح و روان انسان، سازگاری بیشتری دارد و کسی در به کارگیری این شیوه و جذابیت‌های آن تردیدی ندارد،این گفتار را با موضوع انذار و تهدید ادامه می دهیم و بشارت و تشویق را به خوانندگان واگذار می‌کنیم.
همه ما علائم راهنمایی و رانندگی را دیده‌ایم.بسیاری از آنها، ما را از وجود خطر آگاه می‌کنند.خطر سقوط، خطر تصادف، ممنوعیت سبقت، خطر در گردش به چپ یا راست، شیب خطرناک و…
آیا هیچ انسان عاقلی از وجود این علائم رنجیده خاطر می‌شود؟اگر چه رعایت نکات ایمنی، آزادی ما را محدود می‌کند اما باید توجه داشت که ما را از تلخی‌های آینده حفظ می‌کند.مولوی می‌گوید:
زان حدیث تلخ می‌گویم تو ر
تا زتلخی‌ها فرو شویم تو را4
از کرم دان این که می‌ترساندت
تا به ملک ایمنی بنشاندت
و توصیه می‌کند که از پیام‌های اولیه الهی استقبال کنید خواه نرم باشد خواه درشت:
از حدیث انبیا نرم و درشت
تن مپوشان ز آن که دینت راست پشت5
به فرموده قرآن، هنگامی که پیامبران مردم را از خطرات مسیر آگاه می‌کردند بعضی از مخالفان، آنها را به «فال بد زدن» متهم می‌کردند.جواب انبیا این بود که آیا اگر پندتان دهند[به فال بد می‌گیرید]؟6
مولوی در تشبیهی زیبا می‌گوید:
اگر طبیب به بیمار بگوید که غوره مخور زیرا موجب رنج بیشتر تو می‌شود آیا بیمار، طبیب ناصح را متهم به «فال بد» می‌کند؟
اگر کسی نسبت به مکاتب الهی و فرستادگان آسمانی و تعالیم آنها چنین بینش وارونه‌ای داشته باشد در حقیقت با خودش دشمنی کرده است و به منزله بیماری است که با طبیب، و کودکی که با ادیب عداوت ورزد:
گر شود بیمار دشمن با طبیب
ور کند کودک عداوت با ادیب
در حقیقت رهزن جان خودند
راه عقل و جان خود را خود زدند7
به راستی اگر بشر بخواهد تعالیم و هشدارهای انبیا را از زندگی خود حذف کند ناچار است همه چیز را به آزمایشگاه ببرد و تجربه کند و بدیهی است که هر تجربه‌ای یک ریسک به همراه دارد.و انسان اشرف مخلوقات هم، گیاه و جانور و جسم بی‌روح نیست که بتوان او را هر دم همچون نمونه و موجود آزمایشگاهی به تیغ تجربه سپرد.از طرفی موفق‌ترین آزمایش‌ها فقط به کار دنیا می‌آیند نه آخرت.اما خدمت انبیا این است که با هشدارهای پدرانه نتیجه بسیاری از آزمایش‌ها را رایگان در اختیار بشر قرار می‌دهند.و از آنجا که ما را از پایان راه خبر می‌کنند حق بسیاری بر ما دارند:
انبیا را حق پنهان است از آن که خبر کردند از پایان‌مان
1. سوره انبیاء، آیه 90.
2. سوره سجده، آیه 16.
3. مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت 3621.
4. مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت 4192.
5. همان، دفتر اول، بیت 2059.
6. سوره یس، آیات 17 و 18.
7. مثنوی معنوی، دفتر سوم، بیت 2961.

تبلیغات