آشنایی با نظارت الهی
آرشیو
چکیده
متن
آن روز امتحان زبان انگلیسی داشتیم خانم امیری که دبیر زبان بود،گفت:بچهها! امروز به لابراتوار زبان میرویم و امتحان را نیز در همانجا برگزار میکنیم.همه به لابراتوار رفتیم.برگهها میان دانش آموزان پخش شد.خانم امیری بر روی تخته، با خط سبز رنگ نوشت:«الم یعلم بان الله یری؛آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند».(سوره علق، آیه 14)و پس از آن بر پشت تریبون نشست و کتاب کوچکی از جیبش در آورد و مشغول مطالعه شد.
من تصمیم گرفته بودم درتقلب به دوستانم کمک کنم؛زیرا،درس زبان من خوب بود و همکلاسیهاهمه به کمک من نیاز داشتند.از تعارفها، تکّه پرانیها، وعدهها و دعوتهای به صرف کیک و نوشابهشان،معلوم بود.قرار و مدارها را گذاشته بودیم. شماره سؤال، با علامت دست و انگشت مشخص میشد.و گزینه صحیح با ضربات پاشنه کفش به زمین.
ابتدا جمله نوشته شده بر تابلو فکرم را به خود مشغول کرد که خوب است امروز از خیر تقلب بگذرم، و … امّا این صدای آهسته سارا بود که گفت:چی شد؟! چرا آرام نشستهای؟! وایت برد را به او نشان دادم.
سری تکان داد و گفت:به این زودی رو دست خوردی؟! بیعرضه، از این حرفها زیاده.کی تا حالا خدا ترس شدی؟!
دلم را به دریا زدم و طبق قرار قبلی شروع کردم جوابها را با اشاره به آنها بگویم. وقتی که دیدم خانم امیری غرق در مطالعه است جواب برخی از سؤالها را با صدای نه چندان آهسته برای دوستانم گفتم.تقریباً همه غرق در شادی بودیم که ناگهان توجهم به دو دوربین ریز در دو طرف تخته،که به سوی من نشانه رفته بود، جلب شد!یکّه خوردم.رنگ خود را باختم.نگاه دقیقتری به اطراف انداختم دیدم از چپ و راست نیز دوربینهای دیگری مرا زیر نظر داشتهاند.رنگ چهرهام سرخ شد،اشک از چشمانم سرازیر شد.میخواستم فریاد بکشم،که بیاختیار مداد از دستم افتاد.خواستم مداد را بردارم که توجهم به ضبط صوتی که زیر صندلی تعبیه شده بود جلب شد. عجب! هم حرکتهای دست و هم صدای ضربات پا ضبط شده است نمرهام حتماً صفر خواهد بود. عجب غلطی کردم.دیگر داشتم از خود بیخود میشدم.تمام بدنم به شدت میلرزید.بچهها پرسیدند چی شد؟! با اشاره دست،دوربینها را به آنان نشان دادم.رنگ از رخسار همه پرید،شادیها به غم و سرمستیها به دل نگرانی شدید تبدیل شد.صدای هق هق گریه بلند شد، امّا خانم امیری با آرامش سرگرم مطالعه بود.
کم کم صدای:خانم ببخشید، اشتباه کردیم، دوباره امتحان میدهیم، خانم تو رو خدا به ما صفر نده و… بلند شد.خانم امیری از جا برخواست و در حالی که آرام آرام قدم برمیداشت؛ گفت:شما باید بدانید که همواره مورد نظارت هستید،از همه مهمتر نظارت خدا است.کسی که بر نظارت خدا بیتوجه باشد هیچ چیز،دیگر مانع و جلودار او نمیشود.
مگر خدا، همیشه و همه جا نیست؟!1 مگر از رگ گردن به همه ما نزدیک تر نیست؟2 مگر بین انسان و قلبش نیست؟!3
شما از چند تا دوربین و ضبط صوت ترسیدید ولی از ناظران فراوان الهی نمیترسید! آیا برای ثبت اعمال هر انسان دو فرشته قرار داده نشده است؟!4 آیا زمین اعمال و کارهای ما را ثبت نمیکند؟5 آیا اعضا و جوارح خودمان در قیامت شهادت نمیدهند؟!6
چطور هشدار روی تابلو را به هیچ انگاشتید؟!7
همه سر به زیر افکنده بودیم و جوابی برای گفتن نداشتیم.من بسیار لرزان شده بودم، زیرا من نقش اصلی را در تقلّب من به عهده داشتم و از سویی، دلم به حال خودم میسوخت که از همه بیشتر درس خوانده بودم و اکنون آبرویم پیش همه رفته و نمرهام نیز مثل دیگران صفر است.
خانم ـ که ما را غافلگیر کرده بود ـ درادامه صحبتهایش،گفت:امروز در دو امتحان نمره صفر گرفتید.فرض کنید امتحان زبان را دوباره از شما بگیرم امّا امتحان دیگر را چه میکنید؟شما در برابر یک معلم که از جنس شما و بین شماست این قدر احساس ترس و شرمندگی میکنید در حالی که در مقابل خدایی که شما را آفریده و همه امکانات را برایتان فراهم ساخته و…، احساس شرم نمیکنید؟!با این که دوربین ممکن است دقیق تنظیم نباشد و من هم که مشغول مطالعه بودم و از تقلب شما چیزی نفهمیدم ولی دوربینهای خدا خوب کار میکند و خودش نیز همیشه ناظر است.حضرت علی (ع) در دعای کمیل میفرماید:«و کلّ سیئة امرت باثباتها الکرام الکاتبین الذین و کلّتهم بحفظ ما یکون منی و جعلتهم شهوداً علی مع جوارحی و کنت انت الرقیب علی من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم؛و [ببخش] هر کار ناپسندی که فرمان ثبتش را به کرام الکاتبین دادی،همان فرشتگانی که بر حفظ آنچه انجام میدهم موظفشان ساختی و آنان را به همراه اندام خودم گواهان[اعمال]من قرار دادی و تو خود از ورای آنان نگهبان من هستی و گواهی بر آنچه که بر آنان مخفی مانده است».8
اگر اینجا برای امتحان درس زبان، تنها دوربین و ضبط بود،اما درباره نظارت الهی به فرموده حضرت علی(ع) در برابر تمامی کارهای من و شما سه شاهد وجود دارد که نظارتشان از هر آنچه که شما فکر کنید قویتر است:
1. فرشتگان مسئول ثبت اعمال.
2. اندام و اعضای خود انسان.
3. خداوند؛که علاوه بر نظارت بر اعمال؛بر نیتها و امور ذهنی که بر ملائکه مخفی است نیز آگاه است.
شما قبل از این که نگران امتحان زبان باشید نگران امتحان اصلی باشید که نمره دهنده آن از هیچ یک از کارها و تصمیمها، نقشهها و زرنگیهای شما غافل نیست و حتی وسوسههای درون سینهها را نیز میداند.9
1. ان الله بما یعملون محیط.(سوره آل عمران، آیه 120).
2. و نحن اقرب الیه من حبل الورید(سوره ق، آیه 16).
3. ان الله یحول بین المرء و قلبه.(سوره انفال، آیه 24).
4. ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید.(سوره ق، آیه 18).
5. یومئذ تحدث اخبارها.(سوره زلزال، آیه 4).
6. الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون.(سوره یس، آیه 65).
7. سوره علق، آیه 14.
8. فرازی از دعای کمیل.
9. و تعلم ما یؤسوس به نفسه.(سوره ق، آیه 16).
من تصمیم گرفته بودم درتقلب به دوستانم کمک کنم؛زیرا،درس زبان من خوب بود و همکلاسیهاهمه به کمک من نیاز داشتند.از تعارفها، تکّه پرانیها، وعدهها و دعوتهای به صرف کیک و نوشابهشان،معلوم بود.قرار و مدارها را گذاشته بودیم. شماره سؤال، با علامت دست و انگشت مشخص میشد.و گزینه صحیح با ضربات پاشنه کفش به زمین.
ابتدا جمله نوشته شده بر تابلو فکرم را به خود مشغول کرد که خوب است امروز از خیر تقلب بگذرم، و … امّا این صدای آهسته سارا بود که گفت:چی شد؟! چرا آرام نشستهای؟! وایت برد را به او نشان دادم.
سری تکان داد و گفت:به این زودی رو دست خوردی؟! بیعرضه، از این حرفها زیاده.کی تا حالا خدا ترس شدی؟!
دلم را به دریا زدم و طبق قرار قبلی شروع کردم جوابها را با اشاره به آنها بگویم. وقتی که دیدم خانم امیری غرق در مطالعه است جواب برخی از سؤالها را با صدای نه چندان آهسته برای دوستانم گفتم.تقریباً همه غرق در شادی بودیم که ناگهان توجهم به دو دوربین ریز در دو طرف تخته،که به سوی من نشانه رفته بود، جلب شد!یکّه خوردم.رنگ خود را باختم.نگاه دقیقتری به اطراف انداختم دیدم از چپ و راست نیز دوربینهای دیگری مرا زیر نظر داشتهاند.رنگ چهرهام سرخ شد،اشک از چشمانم سرازیر شد.میخواستم فریاد بکشم،که بیاختیار مداد از دستم افتاد.خواستم مداد را بردارم که توجهم به ضبط صوتی که زیر صندلی تعبیه شده بود جلب شد. عجب! هم حرکتهای دست و هم صدای ضربات پا ضبط شده است نمرهام حتماً صفر خواهد بود. عجب غلطی کردم.دیگر داشتم از خود بیخود میشدم.تمام بدنم به شدت میلرزید.بچهها پرسیدند چی شد؟! با اشاره دست،دوربینها را به آنان نشان دادم.رنگ از رخسار همه پرید،شادیها به غم و سرمستیها به دل نگرانی شدید تبدیل شد.صدای هق هق گریه بلند شد، امّا خانم امیری با آرامش سرگرم مطالعه بود.
کم کم صدای:خانم ببخشید، اشتباه کردیم، دوباره امتحان میدهیم، خانم تو رو خدا به ما صفر نده و… بلند شد.خانم امیری از جا برخواست و در حالی که آرام آرام قدم برمیداشت؛ گفت:شما باید بدانید که همواره مورد نظارت هستید،از همه مهمتر نظارت خدا است.کسی که بر نظارت خدا بیتوجه باشد هیچ چیز،دیگر مانع و جلودار او نمیشود.
مگر خدا، همیشه و همه جا نیست؟!1 مگر از رگ گردن به همه ما نزدیک تر نیست؟2 مگر بین انسان و قلبش نیست؟!3
شما از چند تا دوربین و ضبط صوت ترسیدید ولی از ناظران فراوان الهی نمیترسید! آیا برای ثبت اعمال هر انسان دو فرشته قرار داده نشده است؟!4 آیا زمین اعمال و کارهای ما را ثبت نمیکند؟5 آیا اعضا و جوارح خودمان در قیامت شهادت نمیدهند؟!6
چطور هشدار روی تابلو را به هیچ انگاشتید؟!7
همه سر به زیر افکنده بودیم و جوابی برای گفتن نداشتیم.من بسیار لرزان شده بودم، زیرا من نقش اصلی را در تقلّب من به عهده داشتم و از سویی، دلم به حال خودم میسوخت که از همه بیشتر درس خوانده بودم و اکنون آبرویم پیش همه رفته و نمرهام نیز مثل دیگران صفر است.
خانم ـ که ما را غافلگیر کرده بود ـ درادامه صحبتهایش،گفت:امروز در دو امتحان نمره صفر گرفتید.فرض کنید امتحان زبان را دوباره از شما بگیرم امّا امتحان دیگر را چه میکنید؟شما در برابر یک معلم که از جنس شما و بین شماست این قدر احساس ترس و شرمندگی میکنید در حالی که در مقابل خدایی که شما را آفریده و همه امکانات را برایتان فراهم ساخته و…، احساس شرم نمیکنید؟!با این که دوربین ممکن است دقیق تنظیم نباشد و من هم که مشغول مطالعه بودم و از تقلب شما چیزی نفهمیدم ولی دوربینهای خدا خوب کار میکند و خودش نیز همیشه ناظر است.حضرت علی (ع) در دعای کمیل میفرماید:«و کلّ سیئة امرت باثباتها الکرام الکاتبین الذین و کلّتهم بحفظ ما یکون منی و جعلتهم شهوداً علی مع جوارحی و کنت انت الرقیب علی من ورائهم و الشاهد لما خفی عنهم؛و [ببخش] هر کار ناپسندی که فرمان ثبتش را به کرام الکاتبین دادی،همان فرشتگانی که بر حفظ آنچه انجام میدهم موظفشان ساختی و آنان را به همراه اندام خودم گواهان[اعمال]من قرار دادی و تو خود از ورای آنان نگهبان من هستی و گواهی بر آنچه که بر آنان مخفی مانده است».8
اگر اینجا برای امتحان درس زبان، تنها دوربین و ضبط بود،اما درباره نظارت الهی به فرموده حضرت علی(ع) در برابر تمامی کارهای من و شما سه شاهد وجود دارد که نظارتشان از هر آنچه که شما فکر کنید قویتر است:
1. فرشتگان مسئول ثبت اعمال.
2. اندام و اعضای خود انسان.
3. خداوند؛که علاوه بر نظارت بر اعمال؛بر نیتها و امور ذهنی که بر ملائکه مخفی است نیز آگاه است.
شما قبل از این که نگران امتحان زبان باشید نگران امتحان اصلی باشید که نمره دهنده آن از هیچ یک از کارها و تصمیمها، نقشهها و زرنگیهای شما غافل نیست و حتی وسوسههای درون سینهها را نیز میداند.9
1. ان الله بما یعملون محیط.(سوره آل عمران، آیه 120).
2. و نحن اقرب الیه من حبل الورید(سوره ق، آیه 16).
3. ان الله یحول بین المرء و قلبه.(سوره انفال، آیه 24).
4. ما یلفظ من قول الالدیه رقیب عتید.(سوره ق، آیه 18).
5. یومئذ تحدث اخبارها.(سوره زلزال، آیه 4).
6. الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون.(سوره یس، آیه 65).
7. سوره علق، آیه 14.
8. فرازی از دعای کمیل.
9. و تعلم ما یؤسوس به نفسه.(سوره ق، آیه 16).