آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

«نزدیکترین شخص به انسان کسى است که دوستى و محبت، او را نزدیکتر ساخته گرچه نژادش با دوست، پیوسته نیست. و بیگانه کسى است که مهر و محبت و دوستى نداشته باشد گرچه پیوند نسبى و نژادى دارد. چیزى به چیز دیگر نزدیکتر از دست به پیکر نیست که اگر دست خیانت ورزد، از بدن بریده شود...».
امیرمؤمنان على علیه‏السلام
یکى از مهمترین جلوه‏هاى آداب معاشرت با مردم، دوستى و رفاقت است که در اهمیّت آن، کسى شک نکرده و نمى‏تواند انکار نماید؛ چراکه دوستى و رفاقت و محبت به همنوع، در سرشت بشر نهفته و اصلاً لازمه زندگى جمعى به شمار مى‏رود؛ زیرا انسان در ادامه حیات خود هیچ‏وقت بى‏نیاز از همنوعان خود نبوده و نخواهد بود و انسان‏ها بایستى در کارهاى روزمرّه زندگى، مددکار همدیگر باشند و این مدد و یارى کردن، بدون دوستى و رفاقت، امکان‏پذیر نیست.
رفاقت و دوستى در همه جوامع کوچک و بزرگ، حتى در روابط فامیلى و خانوادگى مانند زن و شوهرى و پدر و فرزندى و برادرى و... موجود و مؤثر است، یعنى اگر پدر و فرزند هم علاوه بر پیوند نسبى و حسبى، رفاقت و دوستى نداشته باشند، زندگى آنان صفا ندارد، چنانکه در طول زندگى، زیاد دیده شده است که کدورت و خصومت شدیدى بین زن و شوهر، پدر و مادر با فرزند، و برادر با برادر رخ داده است، بدون اینکه پیوند فامیلى بهم بخورد.
دوستى در اسلام
در اسلام، به مسأله رفاقت و دوستى بیش از همه ادیان، اهمیّت داده شده است چنانکه بیانات رهبران دینى ما مخصوصا اهل بیت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله طى احادیث بى‏شمار در این مورد، گواه این مسئله است که ما به برخى از آنها اشاره مى‏نماییم از جمله در حدیثى از امام حسن علیه‏السلام مى‏خوانیم:
القَریبُ مَنْ قَرَّبَتْهُ المَوَدَّةُ و إنْ بَعُدَ نَسَبُهُ و البَعیدُ مَنْ بَعَّدَتْهُ المَوَدَّةُ و إنْ قربت نَسَبُهُ لا شى‏ء أقربُ الى شى‏ءٍ مِنْ یدٍ الى جسدٍ و إنّ الیَدَ تَغُلُّ(خیانت) فتُقْطَعُ و...(1)».
«نزدیکترین شخص به انسان کسى است که دوستى و محبت، او را نزدیکتر ساخته گرچه نژادش با دوست، پیوسته نیست. و بیگانه کسى است که مهر و محبت و دوستى نداشته باشد گرچه پیوند نسبى و نژادى دارد. چیزى به چیز دیگر نزدیکتر از دست به پیکر نیست که اگر دست خیانت ورزد، از بدن بریده شود...».
معلوم مى‏شود به رفاقت و دوستى -که مى‏شود گفت، نمک روابط عاطفى و اصلاً نمک زندگى است-، در اسلام چه‏قدر بها داده شده است به‏طورى که رهبران معصوم ما، دوست انسان را به منزله خود انسان دانسته‏اند. چنانکه از بعضى از بزرگان نقل شده است که:
«الصَّدیقُ إنْسانٌ هو أنْتَ فانْظر صدیقا یکونَ مِنْکَ لنفسِکَ(2)».
«دوست هر شخص به منزله خود اوست، پس باید بنگرى که چه کسى را براى دوستى خویش برمى‏گزینى».
«دوست و رفیق، وقتى دوست واقعى است که سه هنگام انسان را فراموش نکنند: هنگام گرفتارى، مددکار او باشد، و در نبود انسان، مدافع او باشد و پس از وفات دوست، همچنان به یادش باشد».
در حدیث دیگرى مى‏خوانیم:
«سه چیز، نشان‏دهنده جوانمردى انسان است: قرائت قرآن، آبادکردن مساجد و داشتن دوست فراوان(3)».
اما اینکه چگونه دوست را بشناسیم و بهترین و بدترین دوست کدام است؟ و طرز برخورد با دوست چگونه باید باشد؟ و دوستى براى چه و با چه کسى باشد؟ و چه مقدار دوست داشته باشیم؟ و با چه کسانى دوست نشویم؟، اینها مسائلى است که به خواست خدا به‏طور اختصار اشاره خواهیم کرد.
کدام دوست؟
حال که رفاقت و دوستى، این‏قدر در زندگى انسان اهمیّت دارد، پس باید پیش از آنکه انسان با کسى طرح دوستى و رفاقت بریزد، باید آن شخص را بشناسد و سپس با او طرح رفاقت بریزد؛ چراکه اگر انسان بدون شناخت، با کسى رفیق شود، ممکن است باعث بدبختى و سیه‏روزى او شود. چنانکه در طول تاریخ، دوستان ناباب خیابانى و کنار دریایى و دودى و... چه بر سر رفقاى خود آورده‏اند. امروز نیز در مطبوعات و در صدا و سیما و رسانه‏هاى گروهى دیگر مى‏خوانیم و مى‏شنویم که افرادى به ظاهر دوست، اما در باطن روى چه مأموریتى، چطور فرزندان معصوم ما را به وسیله سیگار و مواد مخدر و نوارهاى مبتذل و انواع و اقسام وسائل صوتى و تصویرى و اینترنت و ماهواره و... به لجن‏زار بدبختى و سیه‏روزى کشیده و چنان از خود بى‏خود مى‏کنند که حتى پدر و مادر و خواهر و برادر خود را نیز فراموش مى‏کنمد و این نیست مگر در اثر ناآگاهى جوانان ما از فرهنگ انسان‏ساز اسلام که در تمام مراحل زندگى فردى و جمعى برنامه دارد و انسان را به بهترین آداب معاشرت و خوشبختى دعوت مى‏کند و آن مکتب ناب اهل بیت است که راه آنان راه دوستى سالم و مایه خوشبختى است. و این مطلبى نیست که نیاز به دلیل دیگرى بهتر از تجربه و مشاهده داشته باشد.
پس براى اینکه بفهمیم دوستان خوب را چگونه بشناسیم، لازم است به مکتب اهل‏بیت علیهم‏السلام و کسانى که روش آنها در همه زمینه‏هاى اخلاقى و دینى و آداب معاشرت، الهى بوده و الگوى تمام انسان‏هاى وارسته مى‏باشد، برگردیم.
على علیه‏السلام در این زمینه مى‏فرماید:
«فى تقلّبِ الأحوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرّجال، حسدُ الصَّدیقِ مِنْ سُقْمِ المَوَدَّة(4)».
«در تحولات روزگار، ماهیّت و جوهره شخصیت اشخاص، شناخته مى‏شود و حسد ورزیدن به دوست، نشانه ناخوشى محبت و دوستى است».
همچنین در حدیث جامع دیگرى مى‏فرماید:
«أصْدِقائکَ ثلاثة و أعدائکَ ثلاثة: فأصدقائک، صدیقک و صدیق صدیقک و عدوّ عدوّک. و أعدائک: عدوّک و عدوّ صدیقک و صدیق عدوّک(5)».
«دوستان تو سه گروهند: دوست تو، دوست دوستِ تو و دشمنِ دشمن تو.
همچنانکه دشمنان تو سه گروهند: دشمن تو، دوست دشمن تو و دشمن دوست تو».
باز مى‏فرماید: «لا یکونَ الصَدیقُ ِ صدیقا حتى یحفظ أخاه فى ثلاث: فى نکبته و غیبته و وفاته(6)».
«دوست و رفیق، وقتى دوست واقعى است که سه هنگام انسان را فراموش نکنند: هنگام گرفتارى، مددکار او باشد، و در نبود انسان، مدافع او باشد و پس از وفات دوست، همچنان به یادش باشد».
دوست آن باشد که گیرد دست دوست     در پریشان‏حالى و درماندگى
گلستان سعدى
بهترین و بدترین دوست
اما ببینیم بهترین و بدترینِ دوستان از دیدگاه بزرگان دین ما چگونه دوستانى هستند؟ پیشوایان ما فرموده‏اند:
«دوستان دو نوعند: دوستان راستین و به اصطلاح، «جانى» که آنها به منزله بال و پر انسان هستند و آنان همچون خانواده و ثروت هستند؛ پس تو نیز جان و مال خود را از ایشان دریغ مدار. دوست آنها را دوست، و دشمنشان را دشمن بدار و عیب آنها را بپوشان، خوبى‏هاى آنها را پخش کن و این‏چنین دوستانى از گوهر سرخ هم کمیاب‏ترند. ولى قسم دوم دوستان ظاهرى هستند که فقط با لبخند با تو روبه‏رو مى‏شوند، با آنان با رویى گشاده و لبى خندان برخورد کن و بیش از این از آنها انتظار نداشته باش»(7).
اما در زمینه دوستان بد، امیرمؤمنان على علیه‏السلام مى‏فرماید:
«بدترینِ دوستان کسى است که انسان به خاطر او به زحمت بیفتد(8)».
«هرکس با دوست خود رودربایستى داشته باشد، دوستى آنها پایدار نخواهد بود(9)».
«دوستى که به تو حسد بورزد، رفاقت و دوستى‏اش ناسالم است(10)».
«دوستى که معصیت و نافرمانى خدا را در نظر تو بیاراید و زیبا نشان دهد، بدترین دوست است(11)».
چنانکه مى‏بینیم، در اکثر بیانات ائمّه اطهار علیهم‏السلام در مورد دوست و رفیق، خصوصا دوستان خوب، کلمه «اخ» یعنى برادر، به‏کار برده شده است که حاکى از اهمیّت و نقش مثبت و مؤثر دوست خوب در زندگى اجتماعى و خانوادگى انسان مى‏باشد. و کلام گهربار امیر مؤمنان که مى‏فرماید دوستان خوب به منزله بال و پر انسان هستند، مؤیّد این مطلب است. یعنى چطور برادر انسان مانند دست و پشت انسان است، دوست و رفیق خوب و متدیّن هم مانند پشت انسان مى‏ماند. یعنى اگر کسى دوست خوب نداشته باشد، مثل این است که یار و یاورى ندارد و تنهاست.
ادامه دارد

________________________________________
1. اصول کافى، ج 4، کتاب‏العشرة، باب التحبّب الى الناس، ح 7.
2. بحارالانوار، ج 74، ص 179.
3. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 27.
4. بحارالانوار، ج 74، ص 163.
5. همان، ص 164.
6. بحارالانوار، ج 74، ص 163.
7. خصال شیخ صدوق، ص 49.
8. نهج‏البلاغه، صبحى صالح، ص 559.
9. بحارالانوار، ج 74، ص 165.
10. نهج‏البلاغه، صبحى صالح، ص 507.
11. امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 50.

تبلیغات