معارف قرآنى(7) مصونیت قرآن از تحریف
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
یکى از تهمتهایى که مخالفان شیعه، به شیعه مىزنند، این است که شیعه، اعتقاد به تحریف قرآن دارد. این تهمت، هیچ سندى جز ظواهر بعضى از روایات تنقیح نشده ندارد، درصورتى که اگر چنین ظواهرى، مبناى داورى باشد، در کتب اهل سنت، مطالبى هست که به روشنى، دلالت بر تحریف قرآن دارد.
یکى از تهمتهاى ناروایى که همواره به مذهب شیعه زده مىشود اعتقاد به تحریف قرآن است که شیعه از آن بى زار است و در طول تاریخ، دانشمندان شیعه همواره این تهمت را قاطعانه رد کردهاند ولى متأسفانه حتّى در این زمان که دستیابى به منابع شیعه براى مخالفان بسیار آسان است، باز هم همان تهمت را تکرار مىکنند و حتّى در موسم حجّ، ایرانیان بخصوص روحانیان محترم گاه و بیگاه با این مسئله روبهرو هستند.
البته این تهمت را کسانى مىزنند که اهل تحقیق و بحث و نظر نیستند، بلکه مىخواهند به شیعه حمله کنند و در این راه از هیچ تهمت و دروغى پرهیز ندارند. جالب اینکه این تهمتها شیعه را در عقاید خود محکمتر مىکند، چون مىبیند که مخالف او چیزى را به او نسبت مىدهد که در او نیست و به غرضورزى و بىتقوایى مخالف پى مىبرد.
آنچه این نویسندگان در این تهمت، دستاویز خود قرار دادهاند، ظواهر بعضى از روایات شیعه است، درحالى که چنانکه خواهیم دید، در روایات اهل سنت هم مطالبى وجود دارد که به روشنى دلالت بر تحریف قرآن مىکند ولى اهل سنت آنها را توجیه مىکنند.
عالمانه نیست که در تبیین عقاید یک مذهب به کتب روایى تنقیح نشده آن مذهب استناد کرد، بلکه باید کتابهاى اعتقادى و کلامى آن مذهب را درنظر گرفت. اگر بنا باشد با استناد به ظاهر برخى از روایات، به شیعه تهمت تحریف زد، باید گفت که اهل سنت نیز قائل به تحریف قرآن هستند، چون در روایات آنها مطالب دالّ بر تحریف به صورت شدیدترى وجود دارد و ما اکنون نمونه هایى از آن را مىآوریم:
در برخى از کتابهاى اهل سنت آمده است که دو سوره از سورههاى قرآن به نامهاى سوره خلع و سوره حفد از قرآن حذف شده است! و جالبتر اینکه سیوطى متن آنها را هم آورده که هیچ شباهتى به قرآن ندارد(1).
از ابىّ بن کعب و عایشه نقل کردهاند که سوره احزاب از نظر طول به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود(2).
عمربن خطاب در خطبهاى که پس از آخرین حجّ خود خواند، اظهار داشت که در زمان پیامبر آیه رجم نازل شده بود و ما آن را مىخواندیم ولى اکنون در قرآن نیست(3).
و نیز همو مىگوید: در زمان پیامبر در کتاب خدا مىخواندیم: «أن لا ترغبوا عن آباءکم فإنه کفر بکم أن ترغبوا عن آباءکم»(4) در حالى که در مصحف کنونى چنین جملهاى وجود ندارد.
همو گمان مىکرد که از قرآن آیه جهاد حذف شده است و به ابن عوف گفت: از چیزهایى که نازل شده این است: «أن جاهدوا کما جاهدتم اوّل مرّة» آیا آن را مىیابى ما آن را نمىیابیم. گفت: آنهم از جمله چیزهایى است که از قرآن ساقط شده است(5).
عبداللّه بن عمر مىگفت: هیچ یک از شما نگوید که من همه قرآن را أخذ کردم، او چه مىداند که همه قرآن چیست؟ از قرآن بخشهاى زیادى از بین رفته است. بلکه باید بگوید آنچه را که از قرآن ظاهر شده است، گرفتهام(6).
ابن شهاب گفت: به ما خبر رسیده که قرآن بیشتر از این نازل شده بود، پس روز یمامه دانایان به آن کشته شدند، همانها که آن را مىدانستند و پس از آنها دانسته نشد و نوشته نشد(7).
ابو یونس غلام عایشه مىگفت: در مصحف عایشه چنین بود: «انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبیّ یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما و على الذّین یصلون الصفوف الأوّل»(8).
ابى بن کعب گفت: در زمان پیامبر در سوره بیّنه این جمله هم بود: «لو أنّ لإبن آدم وادیین من مال لسأل وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب»(9).
ابو موسى اشعرى به سیصد نفر از قاریان بصره گفت: ما سورهاى به اندازه برائت مىخواندیم که آن را فراموش کردهام و فقط این جمله یادم مانده است: «لو کان لإبن آدم وادیان من مال لابتغى وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و نیز سورهى دیگرى را مىخواندیم که مانند یکى از سورههاى مسبحات بود و آن را فراموش کردیم و فقط این جمله یادم مانده است: «یا ایّها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهادة فی اعناقکم فتسألون عنه یوم القیامة»(10).
زر ابن حبیش گفت: ابى بن کعب به من گفت: سوره احزاب را چند آیه مىشمارید؟ گفتم: 73 آیه. گفت: هرگز! من این سوره را دیدم که به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود: «الشیخ و الشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة»(11).
مالک ابن انس مىگفت: سوره برائت به اندازه سوره بقره بود که مقدارى از اول آن ساقط شد که بسم اللّه هم جزء آن بود.(12)
حذیفة بن یمان گفت: شما فقط یک چهارم سوره برائت را مىخوانید و نام آن را سوره توبه گذاشتهاید در حالى که نام آن، سوره عذاب بود.(13)
ابن عباس در باره آیه: «حتى تستأنسوا و تسلموا على اهلها» گفت: آن از خطاى کاتب است و صحیح آن چنین است: «حتى تستأذنوا و تسلموا».
(تفسیر طبرى (جامع البیان)، ج 18، 87).
و نیز ابن عباس آیه: «أفلم ییأس الذین آمنوا» را «افلم یتبین الذین آمنوا» خواند، وقتى از او پرسیده شد، گفت: گمان مىکنم که کاتب، آن را در حالى که خواب آلوده بود، نوشته است.
(همان، ج 13، ص 104).
عروة بن زبیر سه آیه از قرآن به نظرش غریب مىآمد، آنها را از عایشه پرسید او گفت: اى پسر خواهرم این، کار کاتبان بود و آنها در کتابت خطا کردهاند.(الاتقان، ج 1، ص 182).
در کتابهاى اهل سنت نمونههایى از این قبیل که نقل کردیم بسیار است و ظاهر آنها دلالت بر تغییر و تحریف قرآن دارد ولى اهل سنت همه آنها را توجیه مىکند. آیا شایسته است که کسى به استناد این روایات به اهل سنت نسبت دهد که آنها قایل به تحریف قرآن هستند؟
روایاتى که از طریق شیعه وارد شده و ظاهر آنها دلالت بر تحریف قرآن دارد، خیلى کمتر و کمرنگتر از آنهاست و بسیارى از آنها از نظر سند ضعیف است و علماى شیعه آنها را ردّ یا توجیه کردهاند.
بنابراین اگر آن گروه از اهل سنت که به شیعه تهمت تحریف مىزنند، به دیده انصاف بنگرند و به راستى در صدد کشف حقیقت باشند، باید به کتابهاى اعتقادى و کلامى آنها مراجعه کنند نه روایات تنقیح نشدهاى که قابل رد یا توجیه هستند، همان گونه که با روایات خود چنین کردهاند.
________________________________________
1 - سیوطى، الدر المنثور، ج 6، ص 420 به بعد.
2 - متقى هندى، کنز العمال، ص2،567؛ شوکانى، فتح القدیر، ج 1، ص 126 و قرطبى، تفسیر، ج 14، ص 113.
3- صحیح بخارى، ج 8، ص 208.
4- صحیح بخارى، ج 8، ص 208 و صحیح مسلم، ج 4، ص 167.
5. کنز العمال، 2،567 - الدّر المنثور، ج 1، ص 106.
6. سیوطى، الاتقان، ج 3، ص 72 - الدر المنثور، 1، 106.
7. کنز العمال، ج 2، ص 584.
8- الاتقان، ج 3، ص 73.
9- مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 132؛ تفسیر قرطبى، ج20،ص139.
10- صحیح مسلم، ج 3، ص 100 .
11- الاتقان، ج 3، ص 72.
12- الاتقان، ج 1، ص 184.
13- مستدرک حاکم، ج 2، ص 330.
یکى از تهمتهاى ناروایى که همواره به مذهب شیعه زده مىشود اعتقاد به تحریف قرآن است که شیعه از آن بى زار است و در طول تاریخ، دانشمندان شیعه همواره این تهمت را قاطعانه رد کردهاند ولى متأسفانه حتّى در این زمان که دستیابى به منابع شیعه براى مخالفان بسیار آسان است، باز هم همان تهمت را تکرار مىکنند و حتّى در موسم حجّ، ایرانیان بخصوص روحانیان محترم گاه و بیگاه با این مسئله روبهرو هستند.
البته این تهمت را کسانى مىزنند که اهل تحقیق و بحث و نظر نیستند، بلکه مىخواهند به شیعه حمله کنند و در این راه از هیچ تهمت و دروغى پرهیز ندارند. جالب اینکه این تهمتها شیعه را در عقاید خود محکمتر مىکند، چون مىبیند که مخالف او چیزى را به او نسبت مىدهد که در او نیست و به غرضورزى و بىتقوایى مخالف پى مىبرد.
آنچه این نویسندگان در این تهمت، دستاویز خود قرار دادهاند، ظواهر بعضى از روایات شیعه است، درحالى که چنانکه خواهیم دید، در روایات اهل سنت هم مطالبى وجود دارد که به روشنى دلالت بر تحریف قرآن مىکند ولى اهل سنت آنها را توجیه مىکنند.
عالمانه نیست که در تبیین عقاید یک مذهب به کتب روایى تنقیح نشده آن مذهب استناد کرد، بلکه باید کتابهاى اعتقادى و کلامى آن مذهب را درنظر گرفت. اگر بنا باشد با استناد به ظاهر برخى از روایات، به شیعه تهمت تحریف زد، باید گفت که اهل سنت نیز قائل به تحریف قرآن هستند، چون در روایات آنها مطالب دالّ بر تحریف به صورت شدیدترى وجود دارد و ما اکنون نمونه هایى از آن را مىآوریم:
در برخى از کتابهاى اهل سنت آمده است که دو سوره از سورههاى قرآن به نامهاى سوره خلع و سوره حفد از قرآن حذف شده است! و جالبتر اینکه سیوطى متن آنها را هم آورده که هیچ شباهتى به قرآن ندارد(1).
از ابىّ بن کعب و عایشه نقل کردهاند که سوره احزاب از نظر طول به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود(2).
عمربن خطاب در خطبهاى که پس از آخرین حجّ خود خواند، اظهار داشت که در زمان پیامبر آیه رجم نازل شده بود و ما آن را مىخواندیم ولى اکنون در قرآن نیست(3).
و نیز همو مىگوید: در زمان پیامبر در کتاب خدا مىخواندیم: «أن لا ترغبوا عن آباءکم فإنه کفر بکم أن ترغبوا عن آباءکم»(4) در حالى که در مصحف کنونى چنین جملهاى وجود ندارد.
همو گمان مىکرد که از قرآن آیه جهاد حذف شده است و به ابن عوف گفت: از چیزهایى که نازل شده این است: «أن جاهدوا کما جاهدتم اوّل مرّة» آیا آن را مىیابى ما آن را نمىیابیم. گفت: آنهم از جمله چیزهایى است که از قرآن ساقط شده است(5).
عبداللّه بن عمر مىگفت: هیچ یک از شما نگوید که من همه قرآن را أخذ کردم، او چه مىداند که همه قرآن چیست؟ از قرآن بخشهاى زیادى از بین رفته است. بلکه باید بگوید آنچه را که از قرآن ظاهر شده است، گرفتهام(6).
ابن شهاب گفت: به ما خبر رسیده که قرآن بیشتر از این نازل شده بود، پس روز یمامه دانایان به آن کشته شدند، همانها که آن را مىدانستند و پس از آنها دانسته نشد و نوشته نشد(7).
ابو یونس غلام عایشه مىگفت: در مصحف عایشه چنین بود: «انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبیّ یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما و على الذّین یصلون الصفوف الأوّل»(8).
ابى بن کعب گفت: در زمان پیامبر در سوره بیّنه این جمله هم بود: «لو أنّ لإبن آدم وادیین من مال لسأل وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب»(9).
ابو موسى اشعرى به سیصد نفر از قاریان بصره گفت: ما سورهاى به اندازه برائت مىخواندیم که آن را فراموش کردهام و فقط این جمله یادم مانده است: «لو کان لإبن آدم وادیان من مال لابتغى وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و نیز سورهى دیگرى را مىخواندیم که مانند یکى از سورههاى مسبحات بود و آن را فراموش کردیم و فقط این جمله یادم مانده است: «یا ایّها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهادة فی اعناقکم فتسألون عنه یوم القیامة»(10).
زر ابن حبیش گفت: ابى بن کعب به من گفت: سوره احزاب را چند آیه مىشمارید؟ گفتم: 73 آیه. گفت: هرگز! من این سوره را دیدم که به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود: «الشیخ و الشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة»(11).
مالک ابن انس مىگفت: سوره برائت به اندازه سوره بقره بود که مقدارى از اول آن ساقط شد که بسم اللّه هم جزء آن بود.(12)
حذیفة بن یمان گفت: شما فقط یک چهارم سوره برائت را مىخوانید و نام آن را سوره توبه گذاشتهاید در حالى که نام آن، سوره عذاب بود.(13)
ابن عباس در باره آیه: «حتى تستأنسوا و تسلموا على اهلها» گفت: آن از خطاى کاتب است و صحیح آن چنین است: «حتى تستأذنوا و تسلموا».
(تفسیر طبرى (جامع البیان)، ج 18، 87).
و نیز ابن عباس آیه: «أفلم ییأس الذین آمنوا» را «افلم یتبین الذین آمنوا» خواند، وقتى از او پرسیده شد، گفت: گمان مىکنم که کاتب، آن را در حالى که خواب آلوده بود، نوشته است.
(همان، ج 13، ص 104).
عروة بن زبیر سه آیه از قرآن به نظرش غریب مىآمد، آنها را از عایشه پرسید او گفت: اى پسر خواهرم این، کار کاتبان بود و آنها در کتابت خطا کردهاند.(الاتقان، ج 1، ص 182).
در کتابهاى اهل سنت نمونههایى از این قبیل که نقل کردیم بسیار است و ظاهر آنها دلالت بر تغییر و تحریف قرآن دارد ولى اهل سنت همه آنها را توجیه مىکند. آیا شایسته است که کسى به استناد این روایات به اهل سنت نسبت دهد که آنها قایل به تحریف قرآن هستند؟
روایاتى که از طریق شیعه وارد شده و ظاهر آنها دلالت بر تحریف قرآن دارد، خیلى کمتر و کمرنگتر از آنهاست و بسیارى از آنها از نظر سند ضعیف است و علماى شیعه آنها را ردّ یا توجیه کردهاند.
بنابراین اگر آن گروه از اهل سنت که به شیعه تهمت تحریف مىزنند، به دیده انصاف بنگرند و به راستى در صدد کشف حقیقت باشند، باید به کتابهاى اعتقادى و کلامى آنها مراجعه کنند نه روایات تنقیح نشدهاى که قابل رد یا توجیه هستند، همان گونه که با روایات خود چنین کردهاند.
________________________________________
1 - سیوطى، الدر المنثور، ج 6، ص 420 به بعد.
2 - متقى هندى، کنز العمال، ص2،567؛ شوکانى، فتح القدیر، ج 1، ص 126 و قرطبى، تفسیر، ج 14، ص 113.
3- صحیح بخارى، ج 8، ص 208.
4- صحیح بخارى، ج 8، ص 208 و صحیح مسلم، ج 4، ص 167.
5. کنز العمال، 2،567 - الدّر المنثور، ج 1، ص 106.
6. سیوطى، الاتقان، ج 3، ص 72 - الدر المنثور، 1، 106.
7. کنز العمال، ج 2، ص 584.
8- الاتقان، ج 3، ص 73.
9- مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 132؛ تفسیر قرطبى، ج20،ص139.
10- صحیح مسلم، ج 3، ص 100 .
11- الاتقان، ج 3، ص 72.
12- الاتقان، ج 1، ص 184.
13- مستدرک حاکم، ج 2، ص 330.