آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

یکى از تهمت‏هایى که مخالفان شیعه، به شیعه مى‏زنند، این است که شیعه، اعتقاد به تحریف قرآن دارد. این تهمت، هیچ سندى جز ظواهر بعضى از روایات تنقیح نشده ندارد، درصورتى که اگر چنین ظواهرى، مبناى داورى باشد، در کتب اهل سنت، مطالبى هست که به روشنى، دلالت بر تحریف قرآن دارد.
یکى از تهمت‏هاى ناروایى که همواره به مذهب شیعه زده مى‏شود اعتقاد به تحریف قرآن است که شیعه از آن بى زار است و در طول تاریخ، دانشمندان شیعه همواره این تهمت را قاطعانه رد کرده‏اند ولى متأسفانه حتّى در این زمان که دستیابى به منابع شیعه براى مخالفان بسیار آسان است، باز هم همان تهمت را تکرار مى‏کنند و حتّى در موسم حجّ، ایرانیان بخصوص روحانیان محترم گاه و بیگاه با این مسئله روبه‏رو هستند.
البته این تهمت را کسانى مى‏زنند که اهل تحقیق و بحث و نظر نیستند، بلکه مى‏خواهند به شیعه حمله کنند و در این راه از هیچ تهمت و دروغى پرهیز ندارند. جالب این‏که این تهمت‏ها شیعه را در عقاید خود محکم‏تر مى‏کند، چون مى‏بیند که مخالف او چیزى را به او نسبت مى‏دهد که در او نیست و به غرض‏ورزى و بى‏تقوایى مخالف پى مى‏برد.
آنچه این نویسندگان در این تهمت، دستاویز خود قرار داده‏اند، ظواهر بعضى از روایات شیعه است، درحالى که چنانکه خواهیم دید، در روایات اهل سنت هم مطالبى وجود دارد که به روشنى دلالت بر تحریف قرآن مى‏کند ولى اهل سنت آنها را توجیه مى‏کنند.
عالمانه نیست که در تبیین عقاید یک مذهب به کتب روایى تنقیح نشده آن مذهب استناد کرد، بلکه باید کتاب‏هاى اعتقادى و کلامى آن مذهب را درنظر گرفت. اگر بنا باشد با استناد به ظاهر برخى از روایات، به شیعه تهمت تحریف زد، باید گفت که اهل سنت نیز قائل به تحریف قرآن هستند، چون در روایات آنها مطالب دالّ بر تحریف به صورت شدیدترى وجود دارد و ما اکنون نمونه هایى از آن را مى‏آوریم:
در برخى از کتاب‏هاى اهل سنت آمده است که دو سوره از سوره‏هاى قرآن به نام‏هاى سوره خلع و سوره حفد از قرآن حذف شده است! و جالب‏تر این‏که سیوطى متن آنها را هم آورده که هیچ شباهتى به قرآن ندارد(1).
از ابىّ بن کعب و عایشه نقل کرده‏اند که سوره احزاب از نظر طول به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود(2).
عمربن خطاب در خطبه‏اى که پس از آخرین حجّ خود خواند، اظهار داشت که در زمان پیامبر آیه رجم نازل شده بود و ما آن را مى‏خواندیم ولى اکنون در قرآن نیست(3).
و نیز همو مى‏گوید: در زمان پیامبر در کتاب خدا مى‏خواندیم: «أن لا ترغبوا عن آباءکم فإنه کفر بکم أن ترغبوا عن آباءکم»(4) در حالى که در مصحف کنونى چنین جمله‏اى وجود ندارد.
همو گمان مى‏کرد که از قرآن آیه جهاد حذف شده است و به ابن عوف گفت: از چیزهایى که نازل شده این است: «أن جاهدوا کما جاهدتم اوّل مرّة» آیا آن را مى‏یابى ما آن را نمى‏یابیم. گفت: آنهم از جمله چیزهایى است که از قرآن ساقط شده است(5).
عبداللّه بن عمر مى‏گفت: هیچ یک از شما نگوید که من همه قرآن را أخذ کردم، او چه مى‏داند که همه قرآن چیست؟ از قرآن بخشهاى زیادى از بین رفته است. بلکه باید بگوید آنچه را که از قرآن ظاهر شده است، گرفته‏ام(6).
ابن شهاب گفت: به ما خبر رسیده که قرآن بیشتر از این نازل شده بود، پس روز یمامه دانایان به آن کشته شدند، همان‏ها که آن را مى‏دانستند و پس از آنها دانسته نشد و نوشته نشد(7).
ابو یونس غلام عایشه مى‏گفت: در مصحف عایشه چنین بود: «انّ اللّه و ملائکته یصلون على النبیّ یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما و على الذّین یصلون الصفوف الأوّل»(8).
ابى بن کعب گفت: در زمان پیامبر در سوره بیّنه این جمله هم بود: «لو أنّ لإبن آدم وادیین من مال لسأل وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب»(9).
ابو موسى اشعرى به سیصد نفر از قاریان بصره گفت: ما سوره‏اى به اندازه برائت مى‏خواندیم که آن را فراموش کرده‏ام و فقط این جمله یادم مانده است: «لو کان لإبن آدم وادیان من مال لابتغى وادیا ثالثا و لا یملأ جوف ابن آدم الا التراب» و نیز سوره‏ى دیگرى را مى‏خواندیم که مانند یکى از سوره‏هاى مسبحات بود و آن را فراموش کردیم و فقط این جمله یادم مانده است: «یا ایّها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهادة فی اعناقکم فتسألون عنه یوم القیامة»(10).
زر ابن حبیش گفت: ابى بن کعب به من گفت: سوره احزاب را چند آیه مى‏شمارید؟ گفتم: 73 آیه. گفت: هرگز! من این سوره را دیدم که به اندازه سوره بقره بود و آیه رجم هم در آن بود: «الشیخ و الشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة»(11).
مالک ابن انس مى‏گفت: سوره برائت به اندازه سوره بقره بود که مقدارى از اول آن ساقط شد که بسم اللّه هم جزء آن بود.(12)
حذیفة بن یمان گفت: شما فقط یک چهارم سوره برائت را مى‏خوانید و نام آن را سوره توبه گذاشته‏اید در حالى که نام آن، سوره عذاب بود.(13)
ابن عباس در باره آیه: «حتى تستأنسوا و تسلموا على اهلها» گفت: آن از خطاى کاتب است و صحیح آن چنین است: «حتى تستأذنوا و تسلموا».
(تفسیر طبرى (جامع البیان)، ج 18، 87).
و نیز ابن عباس آیه: «أفلم ییأس الذین آمنوا» را «افلم یتبین الذین آمنوا» خواند، وقتى از او پرسیده شد، گفت: گمان مى‏کنم که کاتب، آن را در حالى که خواب آلوده بود، نوشته است.
(همان، ج 13، ص 104).
عروة بن زبیر سه آیه از قرآن به نظرش غریب مى‏آمد، آنها را از عایشه پرسید او گفت: اى پسر خواهرم این، کار کاتبان بود و آنها در کتابت خطا کرده‏اند.(الاتقان، ج 1، ص 182).
در کتاب‏هاى اهل سنت نمونه‏هایى از این قبیل که نقل کردیم بسیار است و ظاهر آنها دلالت بر تغییر و تحریف قرآن دارد ولى اهل سنت همه آنها را توجیه مى‏کند. آیا شایسته است که کسى به استناد این روایات به اهل سنت نسبت دهد که آنها قایل به تحریف قرآن هستند؟
روایاتى که از طریق شیعه وارد شده و ظاهر آنها دلالت بر تحریف قرآن دارد، خیلى کمتر و کمرنگ‏تر از آنهاست و بسیارى از آنها از نظر سند ضعیف است و علماى شیعه آنها را ردّ یا توجیه کرده‏اند.
بنابراین اگر آن گروه از اهل سنت که به شیعه تهمت تحریف مى‏زنند، به دیده انصاف بنگرند و به راستى در صدد کشف حقیقت باشند، باید به کتاب‏هاى اعتقادى و کلامى آنها مراجعه کنند نه روایات تنقیح نشده‏اى که قابل رد یا توجیه هستند، همان گونه که با روایات خود چنین کرده‏اند.

________________________________________
1 - سیوطى، الدر المنثور، ج 6، ص 420 به بعد.
2 - متقى هندى، کنز العمال، ص2،567؛ شوکانى، فتح القدیر، ج 1، ص 126 و قرطبى، تفسیر، ج 14، ص 113.
3- صحیح بخارى، ج 8، ص 208.
4- صحیح بخارى، ج 8، ص 208 و صحیح مسلم، ج 4، ص 167.
5. کنز العمال، 2،567 - الدّر المنثور، ج 1، ص 106.
6. سیوطى، الاتقان، ج 3، ص 72 - الدر المنثور، 1، 106.
7. کنز العمال، ج 2، ص 584.
8- الاتقان، ج 3، ص 73.
9- مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 132؛ تفسیر قرطبى، ج20،ص139.
10- صحیح مسلم، ج 3، ص 100 .
11- الاتقان، ج 3، ص 72.
12- الاتقان، ج 1، ص 184.
13- مستدرک حاکم، ج 2، ص 330.

تبلیغات