آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

بحث آداب معاشرت که ششمین قسمت آن با عنوان «فرزندان، گلهاى زندگى» در شماره 2 سال جارى، خدمت خوانندگان محترم، عرضه شد اینک به خواست خدا در ادامه آن، مطالبى درباره صله ارحام، تقدیم مى‏شود.
روزى که آفرینش انسان با اراده یگانه هستى‏بخش به وقوع پیوست، زندگى اجتماعى نیز لازمه حیات و هستى بشر قرار گرفت، چراکه انسان براى ادامه حیات خود، بى‏نیاز از دیگران نبوده و نمى‏تواند به تنهایى زندگى کند. و اصلاً لازمه زندگى جمعى نیاز انسان به همدیگر است و چون زندگى بشر یک زندگى اجتماعى است، براى هرچه بهتر شدن این زندگى و آرامش و امنیّت آن، مقرّرات و آداب و رسومى لازم است که بدون پایبندى به آنها، بشر، زندگى راحت و آرامى نخواهد داشت.
اسلام در تعالیم اخلاقى خود در این زمینه، علاوه بر نیکى و احترام به همه همنوعان خود، عواطف خویشاوندى را ارج نهاده و بشر را به نیکى کردن به منسوبین و بستگان نزدیک تشویق نموده تا زندگى اجتماعى، شیرین‏تر گردد. چراکه اگر انسان به بستگان نزدیک خود، احترام و نیکى نکند، با دیگران به طریق اولى برخوردش پسندیده نخواهد بود؛ و اگر به این فرمان اخلاقى -اجتماعى اسلام عمل شود، طبعا در گوشه و کنار جامعه اسلامى، فرد و یا خانواده گرفتار و فقیر و درمانده پیدا نمى‏شود. چنانکه در حدیثى مى‏خوانیم:
«أفى المال حقٌّ سوى الزّکاة؟ قال: نعم برّ الرّحم إذا ادبرت(1)».
«از پیامبر پرسیدند آیا غیر از زکات، حق مالى دیگرى بر گردن انسان هست؟ فرمود: آرى نیکى و احسان به ارحام و بستگان نزدیک که به عللى از تو بریده و قطع رابطه کرده‏اند».
به همین خاطر است که اسلام براى تقویت روح خدمتگزارى و طرز برخورد و معاشرت با مردم را به دو طریق عمومى و خصوصى، برنامه‏ریزى کرده است:
1. هر فرد مسلمان، موظف است به وضع توده مردم رسیدگى کند، هرچند نسبت خویشاوندى با آنها نداشته باشد.
2. هر انسان مسلمان، علاوه بر وظیفه بند اول، در مورد بستگان نزدیک خود مسؤولیت خاصى دارد.
جایگاه بستگان نزدیک
گذشته از آداب و رفتار با اشخاص گوناگون و کلّ انسان‏ها، رفتار با فامیل و بستگان دور و نزدیک حائز اهمیّت مى‏باشد که مسؤولیّت بیشترى نسبت به سایر مردم متوجه انسان است زیرا از دیدگاه اسلام، بعد از پدر و مادر و فرزندان، که نزدیکان درجه یک انسان محسوب مى‏شوند، رفتار با دیگر خویشاوندان نزدیک و بستگان، از اهمّیّت به سزایى برخوردار است که خالق هستى از آنان در آیات متعدد به عنوان «رحم» و «ارحام» نام مى‏برد(2).
گرچه در بعضى از آیات یاد شده، منظور از رحم، شکم مادر مى‏باشد ولى در چند مورد هم (احزاب، محمد، ممتحنه، انفال و نساء) به معنى بستگان آمده است. البته به خاطر نزدیک بودن انسان به فامیل تعبیر «رحم» و «ارحام» آورده شده چراکه انسان در شکم مادر، نزدیک‏ترین فرد به مادر مى‏باشد.
همچنین خداوند متعال در 15 آیه با تعبیر «قُربى»(3) از بستگان دور و نزدیک انسان، سخن به میان آورده و درباره نیکى کردن به آنان سفارش کرده است. گرچه بعضى از آیات، در موارد مختلفى بیان شده، ولى غالبا اشاره به بستگان و احترام به آنان مى‏باشد.
اسلام در مورد احترام و نیکى کردن به ارحام و خویشان تأکید فراوان ورزیده است. چنانکه مرحوم طبرسى در تفسیر ارزنده خود «مجمع البیان» در اولین آیه سوره نساء، عطف لفظ «ارحام» را بر «اللّه»(4)، دلیل بر وجوب صله ارحام گرفته و حدیثى از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏آورد به این مضمون که فرمود:
«خداوند مى‏فرماید من خداى رحمان، رحم را خلق نمودم و از اسم خودم براى او اسمى انتخاب کردم. پس هر کس صله رحم کند، او را به رحمت خود وصل مى‏کنم و هرکس قطع رحم کند از رحمت من بریده است».
«ارحام» چه کسانى هستند و «صله رحم» چیست؟
واژه «ارحام» از نظر لغوى به معنى اقربا و بستگان و نزدیکان انسان است که مفرد آن «رَحِم» مى‏باشد(5). همچنین رحم به زهدان زن، جاى بچه در شکم مادر، بچه‏دان نیز اطلاق شده است(6).
«صله رحم» یعنى نیکى و احسان کردن و پاداش دادن به بستگان، اما معیار نیکى و صله رحم کردن چیست؟ باید به مکتب قرآن و اهل‏بیت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مراجعه نماییم که مفسّران واقعى قرآن و وحى مى‏باشند.
به خواست خدا در شماره آینده تعدادى از روایاتى را که در این مورد، وارد شده‏اند، خواهیم آورد.
نیکى به خویشان از دیدگاه قرآن
در قرآن مجید آیات متعددى درباره نیکى به همنوعان جامعه بالاخص بستگان و نزدیکان و ارتباط با آنها و همچنین قطع رابطه با آنها اختصاص یافته است که از آنها استفاده مى‏شود:
احترام و نیکى به نزدیکان، و ارتباط عاطفى با خویشان نزدیک، کار کسانى است که به مرتبه بالایى از ایمان دست یافته‏اند و مؤمنان واقعى از بهترین دارائى خود به ارحام فقیر خود احسان مى‏کنند و قطع رحم و بریدن ارتباط با خویشاوندان نزدیک یک نوع پیمان‏شکنى با خدا و در حدّ گسترش فساد در روى زمین شمرده شده و مورد لعن و نفرین خدا قرار گرفته است.
اگر افراد یک جامعه تا این حدّ دچار انحطاط اخلاقى باشند، که حتى احترام و نیکى کردن به نزدیکان خود را نیز به فراموشى بسپارند و ارتباط عاطفى خود را قطع نمایند، دیگر امیدى به بقا و دوام آن جامعه نخواهد بود و مانند جوامع غربى و صنعتى، یک جامعه خشک و بى‏روحى خواهد بود که بشریت را به طرف بدببختى و بى‏بند و بارى و ظلم ستم سوق خواهد داد. اما اگر به دستورات حیات‏بخش و آرامش‏بخش اسلام و قرآن در این زمینه عمل شود، یک جامعه سالم و زیبا و دلنشین خواهد بود و در واقع مؤمنین واقعى و خوشبخت‏ترین افراد جامعه کسانى هستند که به دستورات خداوندى در این زمینه به خوبى عمل نمایند و اینک آیات قرآن:
«نیکى، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید (و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد، و همه وقت خود را مصروف آن سازید)، بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز، و فرشتگان و کتاب (آسمانى) و پیامبران ایمان آورده و مال (خود) را با همه علاقه‏اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق مى‏کند، نماز را برپا مى‏دارد و زکات را مى‏پردازد، و (همچنین) کسانى که به عهد خود -به هنگامى که عهد بستند- وفا مى‏کنند، و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى‏دهند، اینها کسانى هستند که راست مى‏گویند (و گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران»(7).
«و (به یاد آ ورید) زمانى را که از بنى‏اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداى یگانه را پرستش نکنید، و به پدر و مادر و یتیمان و بینوایان نیکى کنید، و به مردم نیک بگوئید، نماز را برپا دارید و زکات بدهید...(8)».
«اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید، و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مى‏خواهید، نام او را مى‏برید! (و نیز( از (قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند مراقب شماست»(9).
«خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان مى‏دهد....(10)».
«پس حق نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را مى‏خواهند بهتر است و چنین کسانى رستگارانند»(11).
«اگر (از این دستورها) روى‏گردان شوید، جز این انتظار مى‏رود که در زمین قفساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید؟!»(12).
«آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار مى‏دارند، و از پروردگارشان مى‏ترسند و از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند...»(13).
«آنها که عهد الهى را پس از محکم کردن مى‏شکنند و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، قطع مى‏کنند، و در روى زمین فساد مى‏نمایند، لعنت خدا براى آنهاست و بدى (و مجازات) سراى آخرت!»(14).
ادامه دارد

________________________________________
1. امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 134.
2. بقره (27 و 228)، آل‏عمران (6)، نساء (1)، انعام (143 و 144)، انفال (75)، رعد (8 و 25)، حج (5)، لقمان(34)، احزاب (6)، محمد (22)، ممتحنه (3).
3. بقره (177 و 83)، نساء (8 - 36)، مائده (106)، انعام (152)، انفال (41)، توبه (113)، نحل (90)، اسراء (26)، نور (22)، روم (38)، فاطر (18)، شورى (23)، حشر (7).
4. «..واتّقوا اللّه، الّذى تسائلُون به و الأَرحام».
5. مجمع البحرین، رحم.
6. فرهنگ عمید و المنجد.
7. بقره: 177.
8. بقره: 83.
9. نساء: 1.
10. نحل: 90.
11. روم 38.
12. محمد: 22.
13. رعد 21.
14. رعد: 25.

تبلیغات