علم النفس اسلامى (50) پیدایش قالب مثالی از دیدگاه فیض کاشانی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
به دنبال اثبات عالم برزخ در قالب مثالى در بحثهاى گذشته، این سؤال علمى مطرح است که این قالب مثالى چه موقع پیدا مىشود؟ آیا بعد از مفارقت و جدائى روح از قالب جسم و بدن در انسانها پدید مىآید؟ یا اینکه این قالب در عالم ماده دنیوى نیز همراه جسم و بدن و قالب جسمى، وجود داشته است؟
پاسخ این سؤال این است که: به هنگام مرگ و انتقال از این حیات دنیوى، بدن جسمى و مادى در قبرها مىماند و ذرات اجسام به تدریج از همدیگر جدا شده، جزء زمین و مواد زمینى مىگردد و دیگر جسدى که اجزاى آن با یکدیگر به صورت یک فرد انسانى هماهنگ باشد، وجود ندارد ولى قالب مثالى موجود در جسم و بدن دنیوى زنده بوده، وجود داشته، در عالم مثال به زندگى خود ادامه مىدهد .
مرحوم ملا محسن فیض کاشانى (1) معتقد است که این قالب مثالى در همین دنیاى مادى و جسمى نیز وجود داشته و جسد مثالى، قالبى است که روح در آن قالب بوده و در زندگى دنیائى نیز این قالب مثالى در این بدن جسمى قرار دارد پس:
1 . این قالب مثالى با جسد جسمى دنیائى انسان الآن در دنیا نیز موجود است و با حیات او حیات دارد و همه اجسام انسان براى آینده خود چنین حالى را دارند .
2 . این یک قانون طبیعى بوده و مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات گرفته است . تا مرحله قبلى نباشد مرحله بعدى تحقق نخواهد یافت .
وى معتقد است پیدایش قالب مثالى نیز از اجسام خاکى است و این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مىباشد .
عبارت ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة» (2) چنین است:
«... ان الجسد المثالى هو الجسد الذى یتصرف فیه الروح و فى هذه النشاة ایضا بتوسطه فى هذا البدن المحسوس، اذ هو معه الان و حیاته کحیاته ذاتیة و هو متولد من هذه الاجسام الترابیة و هذا البدن العنصرى بمنزلة قشر و غلاف له» .
«همانا جسد مثالى (و قالب مثالى) همان قالب جسدى بدن بوده که روح در آن تصرف مىکند و در بدن محسوس نیز روح، از این قالب مثالى موجود در بدن، استفاده مىکند; زیرا این قالب مثالى در دنیا همراه قالب جسدى بوده، حیات قالب مثالى در دنیا همان حیات قالب جسدى است و حیات براى او ذاتى بوده و این قالب مثالى در دنیا پدید آمده از اجسام خاکى است و بدن جسمى عنصرى در دنیا به منزله قشر و غلاف قالب مثالى است!» .
آرى از انسان مرده در عالم دنیا گوشت و استخوانى باقى نمىماند جز طینت او که خداوند او را از آن آفریده و او فاسد نشده، از بین نمىرود تا اینکه به هنگام بعثبراى روز رستاخیز به واسطه آن جسد اولیه او پدیدار مىگردد .
از اینرو در برخى از روایات از طینت انسان به عنوان «عجب الذنب» یعنى ماده ادامه دهنده زندگى در عالم پس از مرگ در روز رستاخیز نام برده شده است چنانکه از معصوم علیه السلام نقل شده است: «کل ابن آدم یبلى الا عجب الذنب» . همه اعضا و جوارح فرزند آدم مىپوسد جز عجب ذنب یعنى طینت او، یعنى ماده حیات او در روز رستاخیز .
پس جسد مثالى یک نوع جسدى است که روح در آن تصرف مىکند و در نشات دنیائى (عالم دنیائى) نیز به توسط این بدن جسمى در آن قرار دارد; زیرا جسد مثالى با جسد جسمى دنیائى الآن با هم موجودند .
مرحوم فیض کاشانى معتقد است که این جسد مثالى که ما مىگوئیم در عالم برزخ وجود دارد اینطور نیست که بعد از مردن پیدا شده باشد . ایشان دلیلى که بر این مساله مىآورد خواب است .
وى مىگوید:
«نفس ما در این دنیا بعد از مرگ، از بدن خارج مىشود ولى بدن، قالب آن به شمار مىرود و همین قالب بعد از مردن به صورت لطیفتر و ظریفتر یعنى در قالب مثالى قرار گرفته به زندگى خود بعد از مرگ ادامه مىدهد، ایشان معتقد است همانطور که در عالم خواب نفس انسانى یک قالبى دارد همین قالب به همراه جسد براى روح و نفس وجود دارد و با حیات نفس و بقاى آن نیز ادامه پیدا مىکند» .
براى تصویر این مساله مثالهاى زیادى وجود دارد . ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة» آن را اینگونه توضیح مىدهد که مثلا اگر گردوئى را در نظر بگیریم، این گردو یک پوسته سخت دارد و یک پوسته نرم که مغز گردو در داخل آن قرار گرفته است . در حقیقت قالبى که ما در دنیا داریم یک پوسته سختبدن ما است اما هیچ منافاتى ندارد که در باطن همین جسم ما یک پوسته لطیفتر مثل پوسته نازک داخلى گردو وجود داشته باشد و این قالب لطیف و ظریف را از همین دنیا به عالم مثال بعد از مرگ مىبریم .
ایشان بدنبال این مطالب مىگوید: پیدایش این قالب مثالى نیز از اجسام خاکى استیعنى همان اجسامى که جسم بدنى ما را ایجاد کرده، همان عناصر و اجسام، این قالب مثالى را نیز ایجاد کردهاند . براى فهم بهتر مطلب باید گفت که این یک قانون طبیعى در مراحل مختلف خلقت است که مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات مىگیرد . و تا قبلى نباشد، بعدى تحقق پیدا نمىکند جسم ما نیز همینطور است که از نطفه پدید آمده و این نطفه نیز از عناصر زمینى است و اگر مراحل قبلى زمینى وجود نداشته باشد، نطفه وجود نخواهد داشت . و اگر نطفه وجود نداشته باشد جسم انسان و در نتیجه روح انسان و قالب مثالى نیز تحقق پیدا نمىکند .
پس، از نظر مرحوم فیض کاشانى این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مىباشد وى در توضیح آن دو بیتشعر پرمعنى را اینگونه سروده است:
گویم سخنى ز حشر چون برق از میغ
بشنو که ندارم ز تو این نکته دریغ
این جان تنست که هستشمشیر و غلاف
آن روز بود غلافش از جوهر تیغ پس، این جان و تن مانند شمشیر و غلاف استیعنى جان به منزله شمشیر و تن به منزله غلاف آن است . و در روز قیامتخداوند این شمشیر را از غلاف بیرون آورد .
حاصل نظر محقق فیض کاشانى در دو مطلب زیر خلاصه مىشود:
مطلب اول: اینکه جسد مثالى که ارواح بعد از مرگ دارند در عالم دنیا و از جسم بدنى انسانها در دنیا هم موجود است و دلیل آن هم خواب است .
مطلب دوم: اینکه این قالب مثالى در این دنیا و قبل از مرگ از مواد موجود در دنیا پدید آمده است نه اینکه بعد از مردن انسان پدید آمده باشد با توجه به مثالهائى که قبلا توضیح آن ذکر گردید .
پىنوشت:
1) محمد بن مرتضى بن شاه محمود ملقب به ملا محسن از بزرگترین علماى امامیه قرن یازدهم هجرى، معاصر شاه عباس ثانى است که در فقه و حدیث و تفسیر و فلسفه، صاحبنظر و داراى تالیفات گرانبها است . وى از پیشروان روش جمع بین اصول شریعت و طریقت و حکمتبود . در مقدمه محجةالبیضاء آمده که ملا محسن فیض در چهار میدان گوى سبقت از همگان ربوده است . وى با بسط مبانى فلسفى و تطبیق آن با مبانى شرعى از سایر دانشمندان ممتاز گردیده است . وى از شاگردان برجسته ملا صدرالدین شیرازى و داماد وى بود . وى بیش از هشتاد تالیف از خود به جاى گذارده که اغلب آنها مکرر به چاپ رسیده است . وى در سال 1091ه . ق در کاشان وفات یافت و مقبره وى مشهور و محل رفت و آمد و نذورات استبراى آگاهى از حالات وى به کتابهاى: زهر الربیع - قصص العلماء - روضات الجنات و کتاب الذریعه و مقدمه محجةالبیضاء و لغتنامه دهخدا، ماده فیض کاشانى، ص365، مراجعه نمائید .
2) ص140 .
پاسخ این سؤال این است که: به هنگام مرگ و انتقال از این حیات دنیوى، بدن جسمى و مادى در قبرها مىماند و ذرات اجسام به تدریج از همدیگر جدا شده، جزء زمین و مواد زمینى مىگردد و دیگر جسدى که اجزاى آن با یکدیگر به صورت یک فرد انسانى هماهنگ باشد، وجود ندارد ولى قالب مثالى موجود در جسم و بدن دنیوى زنده بوده، وجود داشته، در عالم مثال به زندگى خود ادامه مىدهد .
مرحوم ملا محسن فیض کاشانى (1) معتقد است که این قالب مثالى در همین دنیاى مادى و جسمى نیز وجود داشته و جسد مثالى، قالبى است که روح در آن قالب بوده و در زندگى دنیائى نیز این قالب مثالى در این بدن جسمى قرار دارد پس:
1 . این قالب مثالى با جسد جسمى دنیائى انسان الآن در دنیا نیز موجود است و با حیات او حیات دارد و همه اجسام انسان براى آینده خود چنین حالى را دارند .
2 . این یک قانون طبیعى بوده و مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات گرفته است . تا مرحله قبلى نباشد مرحله بعدى تحقق نخواهد یافت .
وى معتقد است پیدایش قالب مثالى نیز از اجسام خاکى است و این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مىباشد .
عبارت ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة» (2) چنین است:
«... ان الجسد المثالى هو الجسد الذى یتصرف فیه الروح و فى هذه النشاة ایضا بتوسطه فى هذا البدن المحسوس، اذ هو معه الان و حیاته کحیاته ذاتیة و هو متولد من هذه الاجسام الترابیة و هذا البدن العنصرى بمنزلة قشر و غلاف له» .
«همانا جسد مثالى (و قالب مثالى) همان قالب جسدى بدن بوده که روح در آن تصرف مىکند و در بدن محسوس نیز روح، از این قالب مثالى موجود در بدن، استفاده مىکند; زیرا این قالب مثالى در دنیا همراه قالب جسدى بوده، حیات قالب مثالى در دنیا همان حیات قالب جسدى است و حیات براى او ذاتى بوده و این قالب مثالى در دنیا پدید آمده از اجسام خاکى است و بدن جسمى عنصرى در دنیا به منزله قشر و غلاف قالب مثالى است!» .
آرى از انسان مرده در عالم دنیا گوشت و استخوانى باقى نمىماند جز طینت او که خداوند او را از آن آفریده و او فاسد نشده، از بین نمىرود تا اینکه به هنگام بعثبراى روز رستاخیز به واسطه آن جسد اولیه او پدیدار مىگردد .
از اینرو در برخى از روایات از طینت انسان به عنوان «عجب الذنب» یعنى ماده ادامه دهنده زندگى در عالم پس از مرگ در روز رستاخیز نام برده شده است چنانکه از معصوم علیه السلام نقل شده است: «کل ابن آدم یبلى الا عجب الذنب» . همه اعضا و جوارح فرزند آدم مىپوسد جز عجب ذنب یعنى طینت او، یعنى ماده حیات او در روز رستاخیز .
پس جسد مثالى یک نوع جسدى است که روح در آن تصرف مىکند و در نشات دنیائى (عالم دنیائى) نیز به توسط این بدن جسمى در آن قرار دارد; زیرا جسد مثالى با جسد جسمى دنیائى الآن با هم موجودند .
مرحوم فیض کاشانى معتقد است که این جسد مثالى که ما مىگوئیم در عالم برزخ وجود دارد اینطور نیست که بعد از مردن پیدا شده باشد . ایشان دلیلى که بر این مساله مىآورد خواب است .
وى مىگوید:
«نفس ما در این دنیا بعد از مرگ، از بدن خارج مىشود ولى بدن، قالب آن به شمار مىرود و همین قالب بعد از مردن به صورت لطیفتر و ظریفتر یعنى در قالب مثالى قرار گرفته به زندگى خود بعد از مرگ ادامه مىدهد، ایشان معتقد است همانطور که در عالم خواب نفس انسانى یک قالبى دارد همین قالب به همراه جسد براى روح و نفس وجود دارد و با حیات نفس و بقاى آن نیز ادامه پیدا مىکند» .
براى تصویر این مساله مثالهاى زیادى وجود دارد . ایشان در کتاب «کلمات مکنونة من علوم اهل الحکمة و المعرفة» آن را اینگونه توضیح مىدهد که مثلا اگر گردوئى را در نظر بگیریم، این گردو یک پوسته سخت دارد و یک پوسته نرم که مغز گردو در داخل آن قرار گرفته است . در حقیقت قالبى که ما در دنیا داریم یک پوسته سختبدن ما است اما هیچ منافاتى ندارد که در باطن همین جسم ما یک پوسته لطیفتر مثل پوسته نازک داخلى گردو وجود داشته باشد و این قالب لطیف و ظریف را از همین دنیا به عالم مثال بعد از مرگ مىبریم .
ایشان بدنبال این مطالب مىگوید: پیدایش این قالب مثالى نیز از اجسام خاکى استیعنى همان اجسامى که جسم بدنى ما را ایجاد کرده، همان عناصر و اجسام، این قالب مثالى را نیز ایجاد کردهاند . براى فهم بهتر مطلب باید گفت که این یک قانون طبیعى در مراحل مختلف خلقت است که مرحله بعدى خلقت از مرحله قبلى آن نشات مىگیرد . و تا قبلى نباشد، بعدى تحقق پیدا نمىکند جسم ما نیز همینطور است که از نطفه پدید آمده و این نطفه نیز از عناصر زمینى است و اگر مراحل قبلى زمینى وجود نداشته باشد، نطفه وجود نخواهد داشت . و اگر نطفه وجود نداشته باشد جسم انسان و در نتیجه روح انسان و قالب مثالى نیز تحقق پیدا نمىکند .
پس، از نظر مرحوم فیض کاشانى این بدن عنصرى به منزله قشر و غلاف آن مىباشد وى در توضیح آن دو بیتشعر پرمعنى را اینگونه سروده است:
گویم سخنى ز حشر چون برق از میغ
بشنو که ندارم ز تو این نکته دریغ
این جان تنست که هستشمشیر و غلاف
آن روز بود غلافش از جوهر تیغ پس، این جان و تن مانند شمشیر و غلاف استیعنى جان به منزله شمشیر و تن به منزله غلاف آن است . و در روز قیامتخداوند این شمشیر را از غلاف بیرون آورد .
حاصل نظر محقق فیض کاشانى در دو مطلب زیر خلاصه مىشود:
مطلب اول: اینکه جسد مثالى که ارواح بعد از مرگ دارند در عالم دنیا و از جسم بدنى انسانها در دنیا هم موجود است و دلیل آن هم خواب است .
مطلب دوم: اینکه این قالب مثالى در این دنیا و قبل از مرگ از مواد موجود در دنیا پدید آمده است نه اینکه بعد از مردن انسان پدید آمده باشد با توجه به مثالهائى که قبلا توضیح آن ذکر گردید .
پىنوشت:
1) محمد بن مرتضى بن شاه محمود ملقب به ملا محسن از بزرگترین علماى امامیه قرن یازدهم هجرى، معاصر شاه عباس ثانى است که در فقه و حدیث و تفسیر و فلسفه، صاحبنظر و داراى تالیفات گرانبها است . وى از پیشروان روش جمع بین اصول شریعت و طریقت و حکمتبود . در مقدمه محجةالبیضاء آمده که ملا محسن فیض در چهار میدان گوى سبقت از همگان ربوده است . وى با بسط مبانى فلسفى و تطبیق آن با مبانى شرعى از سایر دانشمندان ممتاز گردیده است . وى از شاگردان برجسته ملا صدرالدین شیرازى و داماد وى بود . وى بیش از هشتاد تالیف از خود به جاى گذارده که اغلب آنها مکرر به چاپ رسیده است . وى در سال 1091ه . ق در کاشان وفات یافت و مقبره وى مشهور و محل رفت و آمد و نذورات استبراى آگاهى از حالات وى به کتابهاى: زهر الربیع - قصص العلماء - روضات الجنات و کتاب الذریعه و مقدمه محجةالبیضاء و لغتنامه دهخدا، ماده فیض کاشانى، ص365، مراجعه نمائید .
2) ص140 .