آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از (نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت‏شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست .
یکى از زیباترین جلوه‏هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسى‏ترین راه‏هاى سیر و سلوک، ذکر است; یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حسناى الهى و شاداب نگه‏داشتن گل روح در زیر باران یا دحق .
ذکر خدا، از یادبردن هستى محدود خویش در رهگذر یاد اسماى الهى است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روى دل مى‏زداید; زیرا غفلت و فراموشى حق تعالى، ساحت دل را مکدر مى‏کند . از اینجاست که یکى از رسالت‏هاى اولیاى الهى و کتابهاى آسمانى، برطرف نمودن این کدورت و تاریکى است و به همین علت «ذکر» را از اوصاف پیامبر و از نام‏هاى قرآن شمرده‏اند; چنانکه قرآن مجید به ذکر بودن پیامبر صلى الله علیه و آله چنین اشاره مى‏کند:
«... قد انزل الله الیکم ذکرا × رسولا یتلوا علیکم آیات الله ...» (1) .
«خداوند ذکرى (رسولى) را به سوى شما فرستاد تا آیات خدا را بر شما تلاوت کند» . همچنین از نام‏هاى قرآن مجید ذکر مى‏باشد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون‏» (2) . «ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم و آن را حفظ خواهیم کرد» .
وجه نامگذارى پیامبر صلى الله علیه و آله و قرآن به ذکر این است که موجب یادآورى خداوند متعال مى‏باشند; زیرا یادآورى منوط به دانش قبلى است و این پیامبران و کتاب‏هاى آسمانى مى‏باشند که پرده غفلت و فراموشى را از روى دل کنار زده و نور الهى را بدان مى‏تابانند . بنابراین یاد خدا انسان را از حضیض مادیت‏به اوج معنویت مى‏رساند و امید را در انسان زنده مى‏کند و یاس و ناامیدى را که از تنگناهاى زندگى مادى و معادلات بشرى ناشى مى‏گردد، برطرف مى‏کند .
ذکر خدا ارتباط معنوى عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگى مادى کند و مقصد را در خود و دنیاى خود محدود سازد، بلکه باید خود را براى سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند .
ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب‏آور و با شکوهى دارد که هریک از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تاثیر به سزایى دارد . عمده‏ترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:
1 . یاد خدا نسبت‏به بنده
اولین اثر یاد خدا این است که خداى متعال نیز انسان را یاد مى‏کند: «فاذکرونى اذکرکم ...» (3) «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم‏» . از اینکه در این آیه شریفه یاد خداوند متعال، منوط به یادکردن بنده شمرده شده است، یک نکته دقیق فهمیده مى‏شود و آن عبارت است از تصور دو نوع ذکر از طرف خدا; الف: ذکر عام . ب: ذکر خاص .
ذکر عام عبارت از هدایت عام الهى است که شامل تمام موجودات مى‏باشد و اختصاص به گروه خاصى ندارد و شاهد آن آثار ذکر عام الهى در پهنه گیتى مى‏باشد . و آن اعطاى مواهب و عطایاى گوناگون خداوند به تمام ممکنات مى‏باشد و این یاد همگانى که فیض مستمر الهى است، هرگز قطع نمى‏شود .
اما ذکر خاص به بندگان خاص و ذاکر تعلق دارد و یک نوع توجه و لطف است از جانب خداوند متعال .
2 . روشنى دل
خداوند; ذکر خویش را موجب نورانى شدن و بیدارى دل‏ها مى‏داند . مردن دل و افسردگى از هولناک‏ترین سیه روزى‏هاست; به طورى که حضرت على علیه السلام اولین سفارششان به امام حسن مجتبى علیه السلام - در نامه‏اى که به فرزند ارجمندشان نوشته‏اند - این است که بیش از هرچیز به آبادانى دل خویش بپردازد: «فانى اوصیک بتقوى الله - اى بنى - و لزوم امره و عمارة قلبک بذکره ...» (4) .
«پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهى توصیه مى‏کنم ...» .
یکى از مؤثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیاى دوباره آن، پناه‏بردن به ذکر خداست; ذکر حق نور است و مداومت در آن، قلب را از تاریکى و ناامیدى و قساوت نجات مى‏دهد; شفافیت و لطافت و درک و شور و عشق به آن مى‏بخشد و گرمى و تپش و نشاط تازه در آن مى‏دمد . این ثمره ذکر را حضرت على علیه السلام چنین گوشزد مى‏کند:
«ان الله تعالى جعل الذکر جلاء للقلوب تسمع به بعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة ...» (5) ; «خداوند متعال یاد خویش را جلاى قلبها قرار داده، که در اثر آن گوش، پس از سنگینى مى‏شنود و چشم پس از کم‏سویى مى‏بیند و بدین وسیله پس از لجاجت و دشمنى منقاد و رام مى‏گردد» .
3 . آرامش قلب
سومین اثرى که براى یاد خدا بیان مى‏شود آرامش دل آدمى است . به تعبیر قرآن طمانینه و سکون قلب از جمله آثار مستقیم یاد خداست: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکر الله تطمئن القلوب‏» (6) ; «کسانى که ایمان آورده‏اند و دل‏هایشان به یاد خداست، بدانید تنها با یاد خدا دل‏ها آرام مى‏گیرد» .
یاد خدا داروى معنوى اضطراب و افسردگى است که از نظر روانشناسى علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانى از شکست‏خوردن، ترس از بیمارى‏ها و نگرانى از عوامل طبیعى مى‏باشد . گذشته از مساله بیمارى اضطراب، آرامش‏طلبى در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسان‏ها حس آرامش‏جویى نهفته است و بسیارى از فعالیت‏هاى آدمى در حقیقت پاسخ به نداى الهى فطرت است .
وقتى به زندگى خود و بسیارى از افراد نظر مى‏کنیم، مى‏بینیم هدف بسیارى از کارهاى ما دست‏یابى به گوهر گرانبهاى آرامش است; یعنى انسانها در طول زندگى خود تلاش مى‏کنند تا به آرامش خاطر و طمانینه نایل شوند . در این نقطه بین انسان‏ها اشتراک نظر وجود دارد، ولى اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایى است که به زندگى آرامش مى‏بخشد .
بسیارند کسانى که این گوهر نفیس را در گرو ثروت اندوزى و رفاه مادى مى‏دانند و آرامش گم‏شده خود را در آن مى‏جویند و به قول خودشان، پشت‏خود را مى‏بندند تا براى عمرى، خیال آسوده و آرامش خاطر داشته باشند; گروهى نیز آرامش را در کسب مقام و شهرت مى‏بینند و براى آن خود را به آب و آتش مى‏زنند; گروهى - به اشتباه - آرامش را در پناه‏بردن به دامن «اعتیاد» مى‏بینند تا دمى آرامش و تسکین یابند که این آرامش کاذب است .
ولى قرآن مجید تنها نسخه شفابخش اضطراب را یاد خدا مى‏داند و تنها پاسخ نداى فطرت را ذکر خدا مى‏بیند (7) ولى مقصود ذکر قلبى است نه ذکر زبانى; زیرا قرآن کریم آن ذکر زبانى را که با ذکر قلبى همراه نیست، ممدوح نمى‏شمارد بلکه مذموم مى‏داند درباره نماز مى‏فرماید: «... اقم الصلاة لذکرى‏» (8) «نماز را با یاد من اقامه کن‏» . و در سوره ماعون مى‏فرماید: «فویل للمصلین × الذین هم عن صلاتهم ساهون‏» (9) «واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافل‏اند» . معلوم مى‏شود اگر کسى نماز بخواند، هرچند که ذکر خدا بر زبانش جارى است ولى غافل باشد و نداند چه مى‏گوید، کارش زار است .
بنابراین، مقصود اصلى، ذکر قلبى است نه ذکر زبانى . ذکر زبانى زمینه است‏براى پیدایش ذکر قلبى و آرامش با ذکر قلبى مشکلات را حل مى‏کند (10) .
خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسى و هارون علیه السلام مى‏فرماید: «اذهب انت و اخوک بآیاتى و لا تنیا فى ذکرى‏» (11) «تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستى نکنید» . این ذکر، ذکر قلب است; زیرا انسانى که در برابر خطر مواجه مى‏شود و به مقاومت در برابر آن خطر، ماموریت پیدا مى‏کند، با ذکر زبانى نمى‏تواند مشکلى را حل کند; طمانینه است که مشکلات را حل مى‏کند و طمانینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان . البته ذکر زبان خوب است و زمینه را براى ذکر قلب فراهم مى‏کند (12) .
در خصوص این بحث که یاد خدا و ذکر قلبى آرام‏بخش دلهاست، امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «ان القلب لیتجلجل فى الجوف یطلب الحق فاذا اصابه اطمان و قر» (13) . «دل آدمى از درون مضطرب مى‏شود و در حقیقت‏خواهان حق است پس آنگاه که به‏حق رسید، آرام و قرار مى‏گیرد» .
4 . خشیت و ترس از خدا
از جمله آثار یاد خدا براى مؤمنان، خداترسى و خشیت مى‏باشد . قرآن در این زمینه مى‏فرماید: «انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم ...» (14) «تنها مؤمنان هستند که هرگاه یادخدا به میان آید، دل‏هایشان ترسان شود» . که این ترس از درک عظمت و علم ایشان سرچشمه مى‏گیرد; لذا خداوند در قرآن تنها عالمان را متصف به خشیت مى‏داند و در سایه خشیت از خداوند است که انسان از ارتکاب معاصى اجتناب مى‏ورزد .
5 . بصیرت‏یافتن و شناخت‏شیطان
یکى از عوامل اصلى سقوط انسان و سیه‏روزى او، افتادن به دام‏هاى ناپیداى شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتى مى‏دهد که وسوسه‏هاى پنهان و دام‏هاى ناپیداى شیطان را به سهولت‏بشناسد و در دام او نیفتد:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون‏» (15) . «اهل تقوا آن هنگام که دچار وسوسه گروهى از شیاطین شوند به یاد خدا مى‏افتند و در آن وقت است که بینا مى‏گردند» .
6 . بخشش گناهان
از آثار و ثمرات اخروى یاد خداوند، مغفرت الهى مى‏باشد که شامل حال یادکنندگان خدا مى‏گردد و اضافه بر آن، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است . قرآن مجید در این‏باره مى‏فرماید: «... و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظیما» (16) . «مردان و زنانى که بسیار یاد خدا کنند، خداى متعال براى آنان آمرزش و پاداش بزرگ آماده نموده است‏» .
انسان مؤمن بر اثر لغزش‏هایى که در مدت عمر داشته است، در اندوه و نگرانى به‏سر مى‏برد و دائم به دنبال انجام کارهایى است که باعث آمرزش گناهان وى گردد، از طرفى خداى غفار، باب توبه و آمرزش خود را بر روى بندگان خود گشوده و فرموده است: «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا ...» (17) . «بگو اى بندگان من که با ارتکاب گناهان بر خود زیاده‏روى نمودید از رحمت‏خداوند نومید نباشید; زیرا خداوند متعال جمیع گناهان را مى‏آمرزد» .
از طرف دیگر; خداوند کارها و راه‏هاى متعددى را براى آمرزش بندگان قرار داده است و هرکس با وسیله‏اى مى‏تواند براى خود آمرزش طلب کند و از آن جمله است ذکر بسیار خداى متعال .
7 . حکمت و علم
یکى دیگر از ثمرات ذکر، پختگى عقل و کمال و حکمت است . ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه مى‏شود . جان فرد شایستگى این را پیدا مى‏کند که منعکس‏کننده حقایق غیبى در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند . این حقیقت را امیرالمؤمنین علیه السلام صریحا بیان نموده و بزرگانى هم آن را تجربه کرده‏اند . شیخ‏الرئیس ابن سینا و صدرالمتالهین تصریح دارند که گاه در یک مساله علمى و فلسفى به بن‏بست رسیده و قادر به حل آن نبوده‏اند و به ذکر و نماز پرداخته‏اند و مطلب برایشان آشکار شده است .
حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «... و ما برح لله - عزت آلاؤه - فى البرهة بعد البرهة و فى ازمان الفترات عباد ناجاهم فى فکرهم و کلمهم فى ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظة فى الابصار و الاسماع و الافئدة ...» (18) . «و همواره براى خداى تعالى - که نعمتهایش بزرگ است - در هر برهه‏اى بعد از برهه دیگر و در دوران‏هاى نبودن پیامبران و سستى دین، بندگانى بوده‏اند که خداوند در اندیشه‏هایشان با آنان راز گفته و در عقل‏هایشان با آنان سخن مى‏گفته است . اینان چراغ هدایت را به روشنایى بیدارى در دیده‏ها و گوش‏ها و دل‏ها افروختند ...» .
پى‏نوشت:
1) طلاق، 10 و 11 .
2) حجر، 9 .
3) بقره، 152 .
4) نهج‏البلاغه، نامه 31 .
5) همان، خ‏222/2 .
6) رعد، 28 .
7) فضایل و آثار ذکر، علیرضا مسعودى، ص‏105 تا 107 .
8) طه، 14 .
9) ماعون، 4 و 5 .
10) مجله پاسدار اسلام، شماره‏136، ص‏17 .
11) طه، 42 .
12) همان، ص‏17 .
13) اصول کافى، ج‏2، ص‏421 .
14) انفال، 2 .
15) اعراف، 201 .
16) احزاب، 35 .
17) زمر، 53 .
18) نهج‏البلاغه: خطبه 222/3 و 4 .

تبلیغات