تعرض دوباره تروریستها به حریم امامان شیعه در سامرا
آرشیو
چکیده
متن
چهارشنبه 23 خردادماه، یک بار دیگر تروریستهای فعال در عراق به حریم امامت شیعیان تعرض کرده و گلدستههای حرم سامرا را به فاصله هفت دقیقه منفجر ساختند. شهر تاریخی سامرا در قرن سوم هجری و توسط متوکل عباسی بنیان گذاشته شد. با شهید شدن امامان هادی و حسن(ع) و مدفون شدن آنها در خانهشان، بارگاهی در آنجا ساخته شد که رفتهرفته اهمیت بیشتری پیدا کرد. شیعیان به دلیل عشق و ایمان خاصی که به امامان خود در این مکان (که روزی اردوگاه معتصم عباسی بود) داشتند به آن توجه کردند و در دوران حمدانیان و سپس در دوره وزارت ارسلان بساسیری این مکان مقدس بازسازی و تعمیر شد. هماینک سامرا گرچه در مجموع شهری سنینشین به حساب میآید اما مرقد امامان شیعه آنجا را به زیارتگاهی مهم برای آنان تبدیل کرده است.
در تاریخ گذشته کمتر سابقه دارد که در شهرهایی چون سامرا جنگهای فرقهای رخ داده باشد و حتی اگر اختلافی هم بین شیعیان و اهل سنت بود بیشتر رنگ و بوی سیاسی و نبرد بر سر قدرت را داشت و کمتر به صورت جنگ یا ترورهای کور جلوه میکرد. تاریخ اسلام نمونههای بسیاری دارد که در یک زمان واحد خلیفه اهل تسنن و سلطان شیعه یا مانند همان بساسیری که از او نام برده شد صدراعظم شیعه و خلیفه اهل سنت باشد. انفجار حرم امامان شیعه که برای دومین بار در سامرا رخ میدهد کاملا در جهت تفرقهاندازی، ایجاد جنگ فرقهای به خصوص بین اهل سنت و شیعیان تفسیر میشود. در حادثه انفجار نخست که دو سال پیش رخ داد هفت مرد با لباس نظامی نیروهای ویژه عراق وارد مرقد شده و سر فرصت اطراف گنبد را از داخل بمبگذاری کرده بودند.
با انفجار یادشده بخش اعظم گنبد فرو ریخت و بخشی از صحن نیز تخریب شد اما خوشبختانه به گلدستهها آسیب زیادی نرسیده بود. در پی این انفجار موجی از خشونتهای فرقهای رخ داد که با دخالت رهبران روحانی تا حدودی مهار شد. اما انتقامکشی فرقهای به صورت پنهان همچنان جریان داشت و آماری دقیق وجود ندارد که نشان دهد طی دو سال گذشته چند تن در اثر این پدیده قربانی شدهاند. بعضی گزارشها حاکی از آن است که کشف اجساد ناشناس در عراق (که گفته میشود بخش عمدهای از آنها اهل تسنن هستند) که به خبری روزمره تبدیل شده است، این انتقامکشی فرقهای را روایت میکند. انفجار دوم در روز چهارشنبه 23 خرداد، دقیقا تکرار همان حادثه در ظرف زمانی متفاوتی بود.
افراد مسلح ناشناسی با پوشیدن لباس ماموران حفاظت (یا با دستیاری آنان) سر فرصت اطراف گلدستهها را بمبگذاری کرده و به فاصله هفت دقیقه در ساعت 9 صبح آنها را منفجر ساختند. این بار هم توطئه تروریستها به گونهای طراحی شده بود که تلفات انسانی زیادی نداشته باشد. دولت نوریالمالکی بلافاصله ماموران حفاظت از محل را بازداشت کرد. برخی شایعات حکایت از آن داشت که انفجارها توسط آنان یا با کمک آنان صورت گرفته است. هنوز تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. با وقوع انفجار دوم دوباره موجی از خشونت و انتقامگیریهای فرقهای به خصوص در شهرهای جنوبی عراق (که اکثریت شیعه دارند) به راه افتاد. مسجد طلحه بن عبدالله صحابی مشهور پیامبر به همراه هشت مسجد دیگر وابسته به اهل سنت تخریب شد و آیات عظام شیعه به خصوص آیتالله سیستانی پا درمیانی کردند تا این خشونتها مهار شود؛ امری که در ظاهر مهار ولی به نظر میرسد به صورت یک انتقامکشی پنهان همچنان ادامه داشته باشد.
این همان اتفاقی است که عاملان حوادث سامرا آرزوی آن را دارند. ایجاد یک جنگ فرقهای در کنار مبارزه با آمریکا یکی از اهداف مهم گروههای تروریستی وابسته به القاعده محسوب میشود. گرچه تاکنون هیچ گروهی مسوولیت انفجارهای سامرا را بر عهده نگرفته است اما از شواهد بسیاری پیداست که گروه «دولت اسلامی عراق» که از مدتی پیش شهر سامرا را به کانون جهاد خود علیه «صلیبیها» و لامرتدان یعنی به تعبیر آنان شیعیان همکار با آمریکاییها تبدیل کرده بود میتواند در این حوادث نقش داشته باشد.
دولت شیعی نوری المالکی و قدرت گرفتن اکثریت شیعه در عراق، انگیزه نیرومند دیگری است که آنها را بر آن میدارد تا در مجموع شیعیان را هم در چارچوب همکاران با آمریکا و نیروهای اشغالگر تصور کنند. با این حال گرچه هنوز گروههای تروریستی در عراق موفق به ایجاد یک جنگ داخلی تمام عیار یا حتی جنگی فرقهای و مذهبی بین اهل تسنن و شیعیان نشدهاند اما در مجموع طی چهار سالی که از اشغال این کشور توسط آمریکا میگذرد، توانستهاند ترور و ناامنی را به اوج قساوت خود برسانند و امنیت همگان را سلب کنند.
کیش و مات همه در عراق
فرزانه روستایی: فوریه سال گذشته که گنبد حرم امام حسن عسگری(ع) با حمله القاعده ویران شد موجی از درگیری شیعیان و اهل تسنن، سراسر عراق را در برگرفت و 150 کشته بر جای گذاشت. این حمله زمینهساز شکستن حرمت مساجد فرق اسلامی عراق و کشیده شدن موج حملات انتقامی به هر دو مساجد شیعه و سنی شد. امسال که منارههای باقیمانده حرم با بمبگذاری ویران شد، موج درگیریهای همچون سال گذشته نبود اما از آن حکایت داشت که علیالقاعده درگیر کردن شیعیان و اهل سنت را جدا در دستور کار خود قرار داده است. با این حال دومین حمله به یکی از مهمترین مراکز مذهبی عراق، در حالی که این بار ظاهرا با هماهنگی محافظان دولتی صورت گرفت، حاکی از این است که شکافی بسیار جدی بین نیروهای امنیتی عراق و دولت این کشور در حال دهان گشودن است. یعنی یک دستگاه عریض و طویل نظامی – امنیتی طی دو سال اخیر در عراق شکل گرفته است که از دولت فرمان نمیگیرد و در بسیاری موارد سرخود است.
به این ترتیب وقتی یک حرم بسیار مهم در عراق با همکاری ماموران و نگهبانان دولتیاش منفجر میشود باید نتیجه گرفت که عراق نه تنها هیچ گونه نیروی امنیتی ندارد بلکه همین نیروهای امنیتی نیمبند در آینده نه چندان دور میتواند تهدیدی برای نهادهای دولت عراق باشد. بیاعتمادی به نیروهای امنیتی منجر به آن میشود که دولت عراق، هر چه بیشتر به نیروهای آمریکایی متکی باقی بماند و عملا این تصور در عراق، بیشتر شکل و قوام بگیرد که دولت عراق، دولت دستنشانده آمریکاییهاست و بدون حمایت آمریکاییها امکان بقا ندارد. سه سال پیش بسیاری معتقد بودند که دستگیری صدام حسین، عراق را آرام خواهد کرد. دستگیری بسیاری از سران رژیم سابق، هماهنگی نیروهای ضدائتلاف را به صورت بنیادین مختل خواهد کرد و بینالنهرین آرام خواهد گرفت.
امروز، صدام و بسیاری از سران رژیم سابق، دستگیر و اعدام شدهاند اما عراق روی امنیت به خود ندید. به نظر میرسید شکلگیری نهادهای حکومتی از جمله دولت، پارلمان، وزارتخانهها و بازگشایی ادارات، عراق را از هرج و مرج برهاند. اما عراق امروز با وجود همه نهادهای حکومتی از سه سال گذشته، بسی ناامنتر است. احتمال میرفت دستگیری و قتل زرقاوی حملات انتحاری و بمبگذاریها را متوقف نکند اما آنطور نشد و به نظر میرسد کنترل عراق از دست آمریکاییها و از دست دولت عراق خارج شده و حتی همسایگان عراق که از دور، دستی بر آتش داشتند همگی کیش و مات شدهاند. سه سال پیش در استقبال از سرنگونی رژیمی سرکوبگر در عراق، مقالهای در ضمیمه همشهری به رشته تحریر درآوردم با تیتر «لابراتوار دموکراسی» یعنی عراق، الگو و نماد دموکراسی در خاورمیانه خواهد بود. پس از چهار سال، امروز تنها عنوانی که میتوان برای تحولات جاری انتخاب کرد این است؛ «لابراتوار توحش».
در تاریخ گذشته کمتر سابقه دارد که در شهرهایی چون سامرا جنگهای فرقهای رخ داده باشد و حتی اگر اختلافی هم بین شیعیان و اهل سنت بود بیشتر رنگ و بوی سیاسی و نبرد بر سر قدرت را داشت و کمتر به صورت جنگ یا ترورهای کور جلوه میکرد. تاریخ اسلام نمونههای بسیاری دارد که در یک زمان واحد خلیفه اهل تسنن و سلطان شیعه یا مانند همان بساسیری که از او نام برده شد صدراعظم شیعه و خلیفه اهل سنت باشد. انفجار حرم امامان شیعه که برای دومین بار در سامرا رخ میدهد کاملا در جهت تفرقهاندازی، ایجاد جنگ فرقهای به خصوص بین اهل سنت و شیعیان تفسیر میشود. در حادثه انفجار نخست که دو سال پیش رخ داد هفت مرد با لباس نظامی نیروهای ویژه عراق وارد مرقد شده و سر فرصت اطراف گنبد را از داخل بمبگذاری کرده بودند.
با انفجار یادشده بخش اعظم گنبد فرو ریخت و بخشی از صحن نیز تخریب شد اما خوشبختانه به گلدستهها آسیب زیادی نرسیده بود. در پی این انفجار موجی از خشونتهای فرقهای رخ داد که با دخالت رهبران روحانی تا حدودی مهار شد. اما انتقامکشی فرقهای به صورت پنهان همچنان جریان داشت و آماری دقیق وجود ندارد که نشان دهد طی دو سال گذشته چند تن در اثر این پدیده قربانی شدهاند. بعضی گزارشها حاکی از آن است که کشف اجساد ناشناس در عراق (که گفته میشود بخش عمدهای از آنها اهل تسنن هستند) که به خبری روزمره تبدیل شده است، این انتقامکشی فرقهای را روایت میکند. انفجار دوم در روز چهارشنبه 23 خرداد، دقیقا تکرار همان حادثه در ظرف زمانی متفاوتی بود.
افراد مسلح ناشناسی با پوشیدن لباس ماموران حفاظت (یا با دستیاری آنان) سر فرصت اطراف گلدستهها را بمبگذاری کرده و به فاصله هفت دقیقه در ساعت 9 صبح آنها را منفجر ساختند. این بار هم توطئه تروریستها به گونهای طراحی شده بود که تلفات انسانی زیادی نداشته باشد. دولت نوریالمالکی بلافاصله ماموران حفاظت از محل را بازداشت کرد. برخی شایعات حکایت از آن داشت که انفجارها توسط آنان یا با کمک آنان صورت گرفته است. هنوز تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. با وقوع انفجار دوم دوباره موجی از خشونت و انتقامگیریهای فرقهای به خصوص در شهرهای جنوبی عراق (که اکثریت شیعه دارند) به راه افتاد. مسجد طلحه بن عبدالله صحابی مشهور پیامبر به همراه هشت مسجد دیگر وابسته به اهل سنت تخریب شد و آیات عظام شیعه به خصوص آیتالله سیستانی پا درمیانی کردند تا این خشونتها مهار شود؛ امری که در ظاهر مهار ولی به نظر میرسد به صورت یک انتقامکشی پنهان همچنان ادامه داشته باشد.
این همان اتفاقی است که عاملان حوادث سامرا آرزوی آن را دارند. ایجاد یک جنگ فرقهای در کنار مبارزه با آمریکا یکی از اهداف مهم گروههای تروریستی وابسته به القاعده محسوب میشود. گرچه تاکنون هیچ گروهی مسوولیت انفجارهای سامرا را بر عهده نگرفته است اما از شواهد بسیاری پیداست که گروه «دولت اسلامی عراق» که از مدتی پیش شهر سامرا را به کانون جهاد خود علیه «صلیبیها» و لامرتدان یعنی به تعبیر آنان شیعیان همکار با آمریکاییها تبدیل کرده بود میتواند در این حوادث نقش داشته باشد.
دولت شیعی نوری المالکی و قدرت گرفتن اکثریت شیعه در عراق، انگیزه نیرومند دیگری است که آنها را بر آن میدارد تا در مجموع شیعیان را هم در چارچوب همکاران با آمریکا و نیروهای اشغالگر تصور کنند. با این حال گرچه هنوز گروههای تروریستی در عراق موفق به ایجاد یک جنگ داخلی تمام عیار یا حتی جنگی فرقهای و مذهبی بین اهل تسنن و شیعیان نشدهاند اما در مجموع طی چهار سالی که از اشغال این کشور توسط آمریکا میگذرد، توانستهاند ترور و ناامنی را به اوج قساوت خود برسانند و امنیت همگان را سلب کنند.
کیش و مات همه در عراق
فرزانه روستایی: فوریه سال گذشته که گنبد حرم امام حسن عسگری(ع) با حمله القاعده ویران شد موجی از درگیری شیعیان و اهل تسنن، سراسر عراق را در برگرفت و 150 کشته بر جای گذاشت. این حمله زمینهساز شکستن حرمت مساجد فرق اسلامی عراق و کشیده شدن موج حملات انتقامی به هر دو مساجد شیعه و سنی شد. امسال که منارههای باقیمانده حرم با بمبگذاری ویران شد، موج درگیریهای همچون سال گذشته نبود اما از آن حکایت داشت که علیالقاعده درگیر کردن شیعیان و اهل سنت را جدا در دستور کار خود قرار داده است. با این حال دومین حمله به یکی از مهمترین مراکز مذهبی عراق، در حالی که این بار ظاهرا با هماهنگی محافظان دولتی صورت گرفت، حاکی از این است که شکافی بسیار جدی بین نیروهای امنیتی عراق و دولت این کشور در حال دهان گشودن است. یعنی یک دستگاه عریض و طویل نظامی – امنیتی طی دو سال اخیر در عراق شکل گرفته است که از دولت فرمان نمیگیرد و در بسیاری موارد سرخود است.
به این ترتیب وقتی یک حرم بسیار مهم در عراق با همکاری ماموران و نگهبانان دولتیاش منفجر میشود باید نتیجه گرفت که عراق نه تنها هیچ گونه نیروی امنیتی ندارد بلکه همین نیروهای امنیتی نیمبند در آینده نه چندان دور میتواند تهدیدی برای نهادهای دولت عراق باشد. بیاعتمادی به نیروهای امنیتی منجر به آن میشود که دولت عراق، هر چه بیشتر به نیروهای آمریکایی متکی باقی بماند و عملا این تصور در عراق، بیشتر شکل و قوام بگیرد که دولت عراق، دولت دستنشانده آمریکاییهاست و بدون حمایت آمریکاییها امکان بقا ندارد. سه سال پیش بسیاری معتقد بودند که دستگیری صدام حسین، عراق را آرام خواهد کرد. دستگیری بسیاری از سران رژیم سابق، هماهنگی نیروهای ضدائتلاف را به صورت بنیادین مختل خواهد کرد و بینالنهرین آرام خواهد گرفت.
امروز، صدام و بسیاری از سران رژیم سابق، دستگیر و اعدام شدهاند اما عراق روی امنیت به خود ندید. به نظر میرسید شکلگیری نهادهای حکومتی از جمله دولت، پارلمان، وزارتخانهها و بازگشایی ادارات، عراق را از هرج و مرج برهاند. اما عراق امروز با وجود همه نهادهای حکومتی از سه سال گذشته، بسی ناامنتر است. احتمال میرفت دستگیری و قتل زرقاوی حملات انتحاری و بمبگذاریها را متوقف نکند اما آنطور نشد و به نظر میرسد کنترل عراق از دست آمریکاییها و از دست دولت عراق خارج شده و حتی همسایگان عراق که از دور، دستی بر آتش داشتند همگی کیش و مات شدهاند. سه سال پیش در استقبال از سرنگونی رژیمی سرکوبگر در عراق، مقالهای در ضمیمه همشهری به رشته تحریر درآوردم با تیتر «لابراتوار دموکراسی» یعنی عراق، الگو و نماد دموکراسی در خاورمیانه خواهد بود. پس از چهار سال، امروز تنها عنوانی که میتوان برای تحولات جاری انتخاب کرد این است؛ «لابراتوار توحش».