دستور زبان به عنوان اصلی ترین عنصر انتقال پیام در زبان معیار در پژوهش های زبانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است بطوری که بخش مهمی از جدیدترین نظریات از قبیل ساختارگرا، نقشگرا و کارکردگرا به دستور زبان، چگونگی تحلیل ساختهای خوش ساخت و بدساخت دستوری و سایر عناصر درون زبانی و فراساخت های غیرزبانی مربوط می شود. سوالات پژوهش حاضر این است که مؤلفه های نظریه نحو کارکردگرا چیست؟ تفاوت آن با نظریه نحو سنتیِ زبان عربی و نقش آن در تبیین فرآیند ارتباط کدام است در این راستا، نگارنده در صدد است تا با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی رویکرد نحوی احمد المتوکل در سطح کاربردشناختی بپردازد. بر اساس این رویکرد، زبان اداتی است که برای تحقق ارتباط در جوامع بشری بکار گرفته می شود. از این منظر، ساختارهای نحوی و گزاره های زبانی در بافت های گفتمانی متعدد، حاوی معانی ویژه ای هستند که برای محقق ساختن اهداف ارتباطی معین بکار گرفته می شوند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که کاربست سطح کاربردشناختی نحو کاربردی که خود مبتنی است بر شناخت و درک دو سطح معناشناختی و ترکیبی می تواند سرفصل هایی واقع بینانه و متناسب با واقعیت زبان عربی و کاربرد آن در جامعه گویشوران این زبان ارائه نماید.