گنج بیرنج
آرشیو
چکیده
متن
دعا یعنی؛ اگر به نگاه و نظر خدا احتیاج داری، درخواست و خواهش و التماس کن.
دعا یعنی؛ فقط از او انتظار داشتن نه از غیر او.
دعا یعنی؛ آن قدر صدا بزنیم که صدایمان در آسمان جاری و ساری شود تا آسمانیان با این صدا آشنا شوند.
دعا یک سلاح نورانی است که هر ظلم و ظلمتی را در مینوردد.حجابها را کنار میزند و به معدن میرساند.
دعا یعنی؛ اعلام بیکسی نزد کسِ بیکسان ـ خدا ـ.
دعا یعنی؛ اعلام ورشکستگی.اگر آدم بفهمد ورشکسته است، دیگر خود را فریب نمیدهد،دیگر گول وهم و خیال را نمیخورد.دیگر در توهّم زندگی نمیکند.شکست را میپذیرد.
«ربّ انّی مغلوب فانتصر»،مغلوب از غالب نصرت میخواهد.
دعا یعنی؛ جواب فوری نخواستن.چون اگر قرار باشد برای خوبیهایمان پاداش فوری دریافت کنیم، پس باید از بدیهایمان نیز جواب فوری بگیریم و چون بدیهایمان فزونتر از خوبیهایمان است، پس انتظار عذاب فوری را باید داشته باشیم. این یعنی؛ بدست خود گورمان را کندن.
«و افعل بنا ما انت اهله و لا تفعل بنا ما نحن اهله» در پایان همه دعاهای معصومین (ع) این فراز مشاهده می شود؛ یعنی اختیار دردست توست.حکم آنچه تو فرمایی.
دعا بکاء را بدنبال دارد، امید آفرین است.
دعا، عشق آفرین است، عشق بازی: عاشق جز به معشوق نمینگرد.
دعا، افتادنی است، درک کردنی است، فهمیدنی است، سوختنی است، نه تعریف کردنی.
سوختن یعنی واقعا بسوزی، یعنی آتش و آب جوش بدنت را بسوزاند تا بفهمی سوختن یعنی چه؟
اگر سری به بیمارستان سوانح و سوختگی بزنی و قصه آنان را بشنوی، بشنوی که هر بار با یک پانسمان باید پوستهایت را زنده زنده بکنند و فریادت به آسمان بلند شود یعنی چه؟ و این قصه بارها بار باید تکرار شود تا پوست جدید بروید و ترمیم شود. هر سنگ دلی با شنیدن این قصه اشک از چشمانش جاری میشود.
دعا، درخواست امان است.
دعا یعنی؛ مردن قبل از آنکه بمیری، مردن یعنی تنهایی و بی کسی.
دعا یعنی؛ راه یابی و هدایت شدن قبل از گمراهی یا بعد از گمراهی.
دعا یعنی؛ درخواست نجات قبل از هلاکت.
ما گم شدهایم و فکر و خیال می کنیم که در راهیم. یک گمشده همیشه برای پیدا کردن راه تلاش میکند.
اگر اعتراف به گمشدگی نداشته باشیم، دنبال راه هم نمیرویم.
اگر سری به واحد گمشدگان اماکن عمومی بزنیم میشنویم صدای گریههای بلند کودکان گمشده را، چرا کودکان گریه میکنند، چون به گم شده بدون خود رسیدند.
پدرشان را گم کردند، برای همین احساس خطر میکنند، احساس امنیت ندارند، مگر آن که آن قدر با اسباب بازیهای گوناگون سرشان را گرم کنند، مشغول کنند که تازه بچه فهمیده باز هم زاری را از دست نمیدهد چون پدرش را همه چیز خود میداند.گول نمیخورد، فریب نمیخورد.
بچه سالم فقط به پدر فکر میکند و جز پدر هیچ کس آرامش نمیکند.
بچهها فهمیدهتر و داناتر از مایند. اما ما چنان مشغول دنیا و فریب آن را خورده ایم که احساس یتیمی و بیپدری نمیکنیم. گریه و زاری و ندبه برای یافتن راه و راهنمایی یعنی امام و پدرمان نداریم.
حدیث پیامبر(ص) یادتان هست که فرمود:« یتیم آن است که به امامش دسترسی نداشته باشد».
دعا یعنی تدبیر، یک عاقل تدبیر دارد. قبل از افتادن، شکستن، بیچاره شدن، مردن، بفکر میافتد و چاره میکند. التدبیر قبل ا لعمل یؤمنک من الندم.
تدبیر یعنی هراسیدن از روز هولناک قیامت، از حساب و کتاب، از قبر و برزخ.
دعا یعنی آمادگی، آمادگی برای مردن، حساب قبل از کتاب، رسیدن به خود قبل از حسابرسی.
دعا یعنی این که تا زمانی که هلاک نشدی، تا زمانی که در امان و آسایشی، تا زمانی که مهلت داری، نفس داری، بخواه و درخواست کن و کاری کن.
بنابراین، داراها یعنی سرمایهدارها خیالی و دانشمندانی و همی و قدرتمندان پوشالی هرگز نمی فهمند، درک نمیکنند، آنها اهل دعا نمیشوند، به گریه و زاری و تضرع نیاز ندارند چون تنها نشدند، آنها رفت و آمد و برو بیایی دارند.
دعا یعنی وقتی سلامت هستی، وقتی در امنیت و آسایش هستی، تا زمانی که زندهای.
بفکر باش. تدبیر کن، عمل کن که وقت مریضی و جنگ و بلا، برایت سودی بدنبال آورد.
دعا یعنی؛ فقط از او انتظار داشتن نه از غیر او.
دعا یعنی؛ آن قدر صدا بزنیم که صدایمان در آسمان جاری و ساری شود تا آسمانیان با این صدا آشنا شوند.
دعا یک سلاح نورانی است که هر ظلم و ظلمتی را در مینوردد.حجابها را کنار میزند و به معدن میرساند.
دعا یعنی؛ اعلام بیکسی نزد کسِ بیکسان ـ خدا ـ.
دعا یعنی؛ اعلام ورشکستگی.اگر آدم بفهمد ورشکسته است، دیگر خود را فریب نمیدهد،دیگر گول وهم و خیال را نمیخورد.دیگر در توهّم زندگی نمیکند.شکست را میپذیرد.
«ربّ انّی مغلوب فانتصر»،مغلوب از غالب نصرت میخواهد.
دعا یعنی؛ جواب فوری نخواستن.چون اگر قرار باشد برای خوبیهایمان پاداش فوری دریافت کنیم، پس باید از بدیهایمان نیز جواب فوری بگیریم و چون بدیهایمان فزونتر از خوبیهایمان است، پس انتظار عذاب فوری را باید داشته باشیم. این یعنی؛ بدست خود گورمان را کندن.
«و افعل بنا ما انت اهله و لا تفعل بنا ما نحن اهله» در پایان همه دعاهای معصومین (ع) این فراز مشاهده می شود؛ یعنی اختیار دردست توست.حکم آنچه تو فرمایی.
دعا بکاء را بدنبال دارد، امید آفرین است.
دعا، عشق آفرین است، عشق بازی: عاشق جز به معشوق نمینگرد.
دعا، افتادنی است، درک کردنی است، فهمیدنی است، سوختنی است، نه تعریف کردنی.
سوختن یعنی واقعا بسوزی، یعنی آتش و آب جوش بدنت را بسوزاند تا بفهمی سوختن یعنی چه؟
اگر سری به بیمارستان سوانح و سوختگی بزنی و قصه آنان را بشنوی، بشنوی که هر بار با یک پانسمان باید پوستهایت را زنده زنده بکنند و فریادت به آسمان بلند شود یعنی چه؟ و این قصه بارها بار باید تکرار شود تا پوست جدید بروید و ترمیم شود. هر سنگ دلی با شنیدن این قصه اشک از چشمانش جاری میشود.
دعا، درخواست امان است.
دعا یعنی؛ مردن قبل از آنکه بمیری، مردن یعنی تنهایی و بی کسی.
دعا یعنی؛ راه یابی و هدایت شدن قبل از گمراهی یا بعد از گمراهی.
دعا یعنی؛ درخواست نجات قبل از هلاکت.
ما گم شدهایم و فکر و خیال می کنیم که در راهیم. یک گمشده همیشه برای پیدا کردن راه تلاش میکند.
اگر اعتراف به گمشدگی نداشته باشیم، دنبال راه هم نمیرویم.
اگر سری به واحد گمشدگان اماکن عمومی بزنیم میشنویم صدای گریههای بلند کودکان گمشده را، چرا کودکان گریه میکنند، چون به گم شده بدون خود رسیدند.
پدرشان را گم کردند، برای همین احساس خطر میکنند، احساس امنیت ندارند، مگر آن که آن قدر با اسباب بازیهای گوناگون سرشان را گرم کنند، مشغول کنند که تازه بچه فهمیده باز هم زاری را از دست نمیدهد چون پدرش را همه چیز خود میداند.گول نمیخورد، فریب نمیخورد.
بچه سالم فقط به پدر فکر میکند و جز پدر هیچ کس آرامش نمیکند.
بچهها فهمیدهتر و داناتر از مایند. اما ما چنان مشغول دنیا و فریب آن را خورده ایم که احساس یتیمی و بیپدری نمیکنیم. گریه و زاری و ندبه برای یافتن راه و راهنمایی یعنی امام و پدرمان نداریم.
حدیث پیامبر(ص) یادتان هست که فرمود:« یتیم آن است که به امامش دسترسی نداشته باشد».
دعا یعنی تدبیر، یک عاقل تدبیر دارد. قبل از افتادن، شکستن، بیچاره شدن، مردن، بفکر میافتد و چاره میکند. التدبیر قبل ا لعمل یؤمنک من الندم.
تدبیر یعنی هراسیدن از روز هولناک قیامت، از حساب و کتاب، از قبر و برزخ.
دعا یعنی آمادگی، آمادگی برای مردن، حساب قبل از کتاب، رسیدن به خود قبل از حسابرسی.
دعا یعنی این که تا زمانی که هلاک نشدی، تا زمانی که در امان و آسایشی، تا زمانی که مهلت داری، نفس داری، بخواه و درخواست کن و کاری کن.
بنابراین، داراها یعنی سرمایهدارها خیالی و دانشمندانی و همی و قدرتمندان پوشالی هرگز نمی فهمند، درک نمیکنند، آنها اهل دعا نمیشوند، به گریه و زاری و تضرع نیاز ندارند چون تنها نشدند، آنها رفت و آمد و برو بیایی دارند.
دعا یعنی وقتی سلامت هستی، وقتی در امنیت و آسایش هستی، تا زمانی که زندهای.
بفکر باش. تدبیر کن، عمل کن که وقت مریضی و جنگ و بلا، برایت سودی بدنبال آورد.