آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

نعمت‏خواب گوهرى کمیاب و پایه همه فعالیتها و تلاش است که اگر انسان نخوابد، نمى‏تواند سعى و کوشش خود را براى ادامه زندگى از سر بگیرد . و نعمت‏به این بزرگى را جز خداوند کسى نمى‏تواند به انسان ببخشد .
در سرشت و نهاد انسان نیرویى نهفته است که او را به‏طور طبیعى به دنبال جستجوى روزى و دیگر حوائج زندگى و بعد به طرف استراحت هدایت مى‏کند تا رفع خستگى از کارها و تلاشهاى فکرى و جسمى نموده و تجدید قوا براى فعالیتهاى دوباره خود کند .
از طرف دیگر مى‏دانیم که تمامى موجودات زنده براى تجدید قوا و ادامه فعالیتها و کار و کوشش; احتیاج به استراحت دارند حتى افرادى که خیلى به کسب درآمد حریصند نیز; ناچارند در وقت معینى استراحت کنند، و اگر مجبور نمى‏شدند، شب و روز به کار و فعالیت ادامه مى‏دادند و بهترین راه استراحت و رفع خستگى روحى و جسمى «خواب‏» است که خداوند در نهاد انسان قرار داده و الزاما به سراغ انسان مى‏آید به‏طورى که اگر این نعمت‏بزرگ از انسان گرفته شود، انسان از نظر جسمى و روحى دچار افسردگى شده و زود پیر و شکسته مى‏شود . چنانکه همه دیده‏ایم متخصصین اعصاب و روان در خیلى از موارد بیماران خود را با خواب‏درمانى مداوا مى‏کنند و غالبا داروهائى که تجویز مى‏کنند، بیشتر جنبه خواب‏آورى دارد . و از این طریق با تعطیل کردن بخشى از فعالیتهاى مغز و اعصاب بیمار و برکنارى از استرس معالجه مى‏کنند .
«یان اوزوالد» روانشناس انگلیسى (متولد 1929م) مى‏نویسد:
«اگر انسان از خواب محروم شود، ممکن است‏به اختلالات روانى دچار گردد و فقط برخوردارى از این نعمت است که مى‏تواند سلامت را به او باز گرداند» (1) .
و لذا در عصر حاضر یکى از شدیدترین شکنجه‏ها در مورد زندانیان سیاسى واداشتن آنان به بى‏خوابى است‏براى اقرار گرفتن چون بى‏خوابى بیش از اندازه، آنقدر سخت است که تحمل آن براى انسان خیلى مشکل است . چرا که مى‏دانیم هنگام خواب بخش مهمى از فعالیتهاى فکرى و مغزى تعطیل مى‏شود و تنها بخشى از دستگاهها و قسمتى از مغز انسان به فعالیت‏خود ادامه مى‏دهند که براى ادامه حیات موجودات زنده لازم و ضرورى است .
و لذا خداوند متعال در آیه 23 سوره روم «خواب‏» را یکى از نشانه‏هاى قدرت خود دانسته و مى‏فرماید:
«و من آیاته منامکم باللیل و النهار و ابتغائکم من فضله ...»
«و از نشانه‏هاى خدا خوابیدن شما در شب و روز و فعالیتها و تلاش شما براى تامین معاش از فضل پروردگار است‏» .
«ابتغاء» به معنى طلب کردن و خواستن و جستجو کردن است (2) . و «فضل‏» به معنى زیاده از مقدار حاجت است (3) ولى منظور از «ابتغاء فضل‏» در آیه، دنبال روزى رفتن مى‏باشد (4) .
معلوم مى‏شود که خواب و استراحت پایه فعالیتها و تلاش است که اگر انسان نخوابد، نمى‏تواند تلاش خود را از سر بگیرد چنانکه از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:
«فعالیتهاى روزانه اقتضا مى‏کند که انسان بخوابد چرا که استراحت و تجدید قوا در خوابیدن است‏» (5) .
«شکسپیر» مى‏گوید: (6)
«خواب; تن کوفته را آرام، روان خسته را مرهم، بر سفره طبیعت‏برترین خوراک، و در بزم زندگى نوشین‏ترین متاع است‏» (7) .
کى بخوابیم شب یا روز؟
درست است که خواب معمولا در شب است و تلاش براى معاش در روز; اصلا برنامه اصلى خواب به خاطر آرامش خاطرى که به جهت تاریکى حاصل مى‏شود، در شب است چنانکه خالق هستى در آیات متعدد به این مطلب اشاره کرده مى‏فرماید:
«او کسى است که شب را براى شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت و روز را وسیله حرکت و حیات‏» (8) .
و همچنین مى‏فرماید:
«و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم و شب را پوششى براى شما و روز را وسیله‏اى براى زندگى و معاش‏» (9) .
«سبات‏» از ماده «سبت‏» به معنى قطع نمودن است . و همچنین به معنى تعطیل کردن کار به منظور استراحت آمده است (10) . و اینکه روز شنبه را در لغت عرب «یوم‏السبت‏» مى‏گویند، به خاطر آن است که نامگذارى آن از برنامه یهود گرفته شده چرا که شنبه روز تعطیلى آنها بود .
همچنین در آیه دیگرى مى‏خوانیم:
«از رحمت اوست که براى شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم براى بهره‏گیرى از فضل خدا تلاش کنید . . » (11) .
بعضى از مفسران معتقدند که منظور از «لتسکنوا» استراحت در شب است و منظور از «لتبتغوا» دنبال معاش رفتن در روز است (12) .
چون بشر از طرفى نیاز به کار و تلاش و حرکت دارد که بدون روشنائى ممکن نیست و از طرفى نیاز به استراحت دارد که بدون تاریکى شب، دلخواه و طبیعى نیست .
ولى چنان نیست که انسان به هنگام ضرورت نتواند برنامه خواب را تغییر دهد چرا که درست است انسان نمى‏تواند اصلا نخوابد ولى کم و زیادى خواب در اختیار انسان مى‏باشد که براساس عادت مى‏تواند تغییر دهد; کم یا زیاد، شب یا روز بخوابد . مخصوصا در عصر ما که شغلهاى خاصى وجود دارد که ایجاب مى‏کند عده‏اى دو شیفته و سه شیفته کار کنند و اى بسا شب کار کنند و روز بخوابند مانند بعضى از پزشکان و کارگران و رانندگان و غیره ... که اگر غیر از این باشد، جوامع بشرى فلج مى‏شود .
و لذا تعبیر «منامکم باللیل و النهار» شاید اشاره به همین مطلب است که هم خواب و هم دنبال روزى رفتن و کارها و فعالیتهاى دیگر; هم در شب انجام مى‏گیرد و هم در روز . چنانکه مرحوم «طبرسى‏» در «مجمع‏البیان‏» و علامه طباطبائى در «المیزان‏» و مؤلفان تفسیر نمونه به این مطلب اشاره نموده‏اند (13) .
چقدر بخوابیم
اندازه معینى براى خواب بیان نشده، و کسى نمى‏تواند ادعا کند که چقدر باید خوابید، چون اندازه خواب بستگى به شرائط روحى و جسمى و سنى و کارى دارد و همه نمى‏توانند به‏طور یکسان استراحت کنند، اما چنانکه از آیات برمى‏آید، و همچنین از معنى «سبات‏» معلوم مى‏شود، به اندازه‏اى باید خوابید که خستگى و فرسودگى جسمى و روحى انسان بعد از فعالیت، مبدل به نشاط و سرزندگى شود . انسان نه آن اندازه کم باید بخوابد که دیگر نتواند به کارهاى خود ادامه دهد و نه آنقدر زیاد که از کار و تلاش باز ماند .
اما معروف است که در بیست و چهار ساعت، هشت‏ساعت‏باید استراحت کرد و خوابید چنانکه امیرمؤمنان علیه السلام نیز در نهج‏البلاغه به این مساله اشاره کرده مى‏فرماید:
«للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة یناجی فیها ربه و ساعة یرم معاشه و ساعة یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل‏» (14) .
«مؤمن باید شبانه‏روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: یک قسمت (هشت‏ساعت) با پروردگار خود مناجات کند و یک قسمت در جستجوى روزى و معاش خود و ساعتى نیز در خواب و خوراک و استراحت صرف نماید» .
«یان اوزوالد» اعتقاد دارد که خواب بر اساس عادت انسان معین مى‏شود . او مى‏گوید:
«اگر در دنیائى متولد مى‏شدیم که تاریکى و روشنائى به جاى بیست وچهار ساعت، سى و شش ساعت‏یک بار ظاهر مى‏شد، ما نیز به سى و شش ساعت عادت مى‏کردیم‏» (15) .
همو مى‏گوید:
«کسانى که به قطب جنوب سفر کرده بودند و آنجا نور آفتاب بى‏وقفه مى‏تابید و هرکسى وظیفه داشت که براى ثبت گزارشات ساعت معینى بیدار بماند و بعد هرچقدر خواست‏بخوابد ولى یکى از وظائف کوچکى که به عهده داشتند این بود که جدولى را که نشان مى‏داد او چه‏قدر و چه وقت‏خوابیده است‏با دقت پر کند . در پایان معلوم شد که میانگین خواب ثبت‏شده تقریبا همان شت‏ساعت معروف در 24 ساعت‏بود» (16) .
البته گاهى انسانهایى پیدا مى‏شود که بیش از اندازه مى‏خوابند و یا گاهى بعضیها شاید مدت زیادى نخوابیده باشند که اینها غیر عادى است . و شاید از نظر جسمى و روحى دچار اختلالاتى شده باشند . یا به صورت اعجاز باشد مانند خواب اصحاب کهف که خداوند آنان را سیصد و نه سال به خواب فرو برد که آنهم یکى از نشانه‏هاى قدرت خداوندى (و نمونه‏اى از معاد و زنده شدن مردگان) است که نه بدن آنان پوسید و نه از بین رفتند و وقتى بیدار شدند خیال کردند یک روز یا نصف روز خوابیده‏اند (17) . چنانکه نگارنده شخصى را دیده که هنگام نشستن سر سفره غذا خوابش برده . و همچنین کسى که در اثر شیمایى شدن در جبهه جنگ چندین سال نخوابیده بود . و ه ندرت اشخاصى هستند که هرگز نمى‏خوابند!
پس خواب چه گوهر گرانبهایى است که اگر سلطانى تاج و تخت‏خود را در برابر ساعتى خواب از دست‏بدهد آن را نمى‏تواند بخرد، آرى ما چنان رهین منت این خویشاوند مرگ هستیم که نصف زندگى خود را به او مدیونیم و این بى‏جهت نیست چرا که خواب زنجیرى طلائى است که سلامت را به تن ما پیوند مى‏زند . و هیچ‏کس در خواب از فقر، غم واندوه و ... شکوه نمى‏کند . و شاه و گدا، فقیر و غنى به یک اندازه از خواب استفاده کرده و محظوظ مى‏شوند . به شرط این که پایه‏اى براى تجدید قوا جهت کارهاى مثبت و خیر قرار دهیم نه اینکه بار منفى داشته باشد چنانکه در گلستان سعدى مى‏خوانیم: «ظالمى را خفته دیدم نیمروز گفتمش این فتنه است‏خوابش برده به‏» .
پى‏نوشت:
1) یان اوزوالد، خواب، ص 7 (مقدمه)، ترجمه محمد رضا باطنى، چاپ 1369 .
2) المصباح المنیر: بغى . و فرهنگ عمید .
3) المنجد: فضل .
4) المیزان، ج‏16، ص 167 .
5) نورالثقلین، ج‏4، ص 177 .
6) به نقل از مکبث .
7) یان اوزوالد، خواب، ترجمه محمد رضا باطنى، چاپ 1369، ص 251 .
8) و هو الذی جعل لکم اللیل لباسا و النوم سباتا و جعل النهار نشورا» .
فرقان، 47 .
9) جعلنا نومکم سباتا و جعلنا اللیل لباسا و جعلنا النهار معاشا» .
(نبا، 9 تا 11) .
10) المنجد: سبت .
11) و من رحمته جعل لکم اللیل و النهار لتسکنوا فیه و لتبتغوا من فضله ...» .
(قصص، 73) .
12) طبرسى، مجمع‏البیان، ذیل آیه .
13) مجمع‏البیان، ذیل آیه 23 سوره روم - المیزان، ج‏16، ص 167 - تفسیر نمونه، ج‏16، ص 148 .
14) نهج‏البلاغه فیض، کلمات قصار، شماره 382 .
15) خواب، مقدمه، ص 10 .
16) خواب، ص 80 .
17) کهف، آیه 19 .

تبلیغات