نشانههاى خدا در قرآن (7) زبانها و رنگها از نشانههای قدرت خداست
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
اختلاف و تعدد زبانها و رنگها نشانه حکمت کامل و قدرت نامتناهى کسى است که انسان را آفریده است .
براى شناخت هر موجودى و تشخیص آن از موجودات دیگر، علامت و وسیله شناختى لازم و ضرورى است . شناخت انسان اگر علامتها و نشانهها نباشد، هیچکدام از افراد بشر همدیگر را نمىشناسند لذا خداوند متعال علاوه بر نشانههاى آفاقى، نشانههائى نیز در وجود انسان آفریده که از جمله آنها دو نشانه مهم براى شناسائى و تشخیص انسان نسبتبه همنوع خود است . و آنها عبارتند از:
1 . اختلاف زبانها و لهجهها; 2 . اختلاف رنگها، شکلها و قیافهها .
رنگها، قیافهها و شکلها براى تشخیص از راه چشم; و زبانها و لهجههاى گوناگون براى تشخیص به وسیله گوش آفریده شدهاند که اگر کسى نابینا هم باشد، مىتواند با آهنگ صدا طرف مقابل را بشناسد .
از طرفى مىدانیم زندگى جمعى بشر بدون شناخت افراد امکان ندارد . و از طرف دیگر اگر تمام افراد بشر یک رنگ و یک شکل و یک قد و قواره بودند، پدر، مادر، فرزند، همسر، برادر و ... از هم شناخته نمىشدند و زندگى بشر مختل مىگشت . به همین خاطر یگانه خالق هستى براى نظم و سازمان دادن به زندگى بشر، انسانها را با صداها و رنگهاى گوناگون خلق کرده است .
به طورى که در جهان نمىتوان دو انسان را که از نظر چهره، شکل و قیافه و زبان و آهنگ صدا از تمام جهات یکسان باشند، پیدا کرد . ما مىبینیم صورت انسان که عضو کوچکى است، و همچنین صداى انسان که از حنجره و به وسیله یک تکه گوشتیعنى زبان خارج مىشود، خداوند با قدرت لایزال خود به میلیاردها شکل و آهنگ درمىآورد که میان اینهمه انسان حتى دو برادر یا خواهر که از یک پدر و یک مادر هستند، دیده نشده از هر لحاظ (اعم از شکل و قیافه یا تن صداو . .). یکسان باشند .
البته گاهى مساله شباهت در میان دوگلوها اتفاق مىافتد که حتى مادرشان هم به اشتباه بیفتد اما اگر حرف بزنند معلوم مىشود که آهنگ صداى آنان متفاوت است پس اگر اختلاف شکل و قیافه و اختلاف صدا یا زبانها نباشد، چه مشکلاتى پیش خواهد آمد . لذا خداوند متعال به اهمیت این «اختلاف» اشاره کرده و حتى همردیف خلقت آسمانها و زمین معرفى کرده و آن را از نشانههاى قدرت و عظمتخود مىداند و مىفرماید:
«و من آیاته خلق السموات والارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ...» (1) .
«از نشانههاى خدا ... . اختلاف زبانها و رنگهاى شماست ...» .
معنى کلمه «اختلاف»
در معنى کلمه «اختلاف» نظریات گوناگونى از طرف مفسران بیان شده است از جمله بعضیها مىگویند:
منظور از اختلاف زبانها، همان آهنگ و صداى خاصى است که از حنجره هر شخصى بیرون مىآید . و اما اینکه منظور، اختلاف لغات باشد، آن را با تعبیر «قیل» آوردهاند (2) .
و برخى دیگر مىگویند:
منظور از اختلاف زبانها یعنى اختلاف لغات مانند فارسى، عربى، سریانى و ... و اختلاف رنگها یعنى اختلاف امتها در رنگهاى مختلف و اینکه منظور از اختلاف زبانها همان آهنگها و نحوه تکلم افراد باشد، با تعبیر «ممکن است» آوردهاند (3) .
برخى نیز معنى «اختلاف» را تعمیم داده مىگویند:
منظور همان اختلاف آهنگها و صداها است و رنگها همان رنگ ظاهرى افراد است، گرچه برخى از علماى بزرگ معتقدند که منظور از اختلاف زبانها یعنى از قبیل فارسى، عربى و ... و اختلاف نژادهاى مختلف است که هر نژادى رنگى دارد ولى مىتوان معنى وسیعى را از کلمه «اختلاف» استفاده کرد که شامل هر دو تفسیر مىشود . به این صورت که کلمه «اختلاف» به هر معنى باشد، این تنوع خلقت، شاهد عظمت و قدرت خداوند است .
اختلاف زبانها
در این جهان چند هزار زبان زنده وجود دارد (4) که گروهى از افراد بشر با آن سخن مىگویند . تازه اگر میان زبان و لهجه فرق بگذاریم آمار زبانهاى دنیا به شرح زیر است:
آسیا 1562 زبان; آفریقا 1600 زبان; جزایر اقیانوس آرام 1034 زبان; امریکاى شمالى و جنوبى 812 زبان; اروپا 55 زبان; و خاورمیانه 40 زبان (مجموعا 5103 زبان) (5) .
زبانهاى زنده هم بر دو نوعند:
1 . زبانهاى مختلف با ریشههاى مختلف .
2 . زبانهاى گوناگون با ریشههاى یگانه .
باز زبان یگانه هم لهجههاى گوناگون دارد به عنوان مثال تهرانیها همگى به فارسى و با یک لهجه سخن مىگویند ولى به هیچوجه سخن یکى با دیگرى اشتباه نمىشود با آنکه سخن یکى; و لهجه نیز یکى است، ولى دو سخن از هم جداست زیرا اگر در شب تاریک هرکدام را بشنوید، گوینده آن را تشخیص مىدهید .
اختلاف رنگها
لابد همه ما دیدهایم دوقلوهائى که خیلى به هم شبیه باشند شناختیکى از دیگرى چهقدر سخت است لذا آفریننده بشر این نکته اساسى را در نظر گرفته و افراد بشر را به وسیله رنگ و نژادهاى گوناگون از هم متمایز کرده و این تمایز درحالى است که همه افراد بشر در اصل، مانند هم هستند . مثلا سفید پوستان همه سفیدند ولى سفیدى خیلى فرق مىکند تا سفیدى . یا سیاهپوستان همه سیاهپوستند، اما سیاهى یکى، غیر از سیاهى دیگرى است .
آیا این اختلاف زبانها و رنگها نشانه حکمت کامل و قدرت نامتناهى کسى که انسان را آفریده; نمىباشد؟ و آیا طبیعت چنین شعورى را دارد؟!
نیوتن (1642 - 1727) از علماى نامدار انگلیس که از نوادر عصر خود بشمار مىرود و کاشف قانون جاذبه عمومى و مقارن عصر دکارت طبیعى مذهب بود، مىگوید:
«در وجود خدا شک نکنید براى این که معقول نیستبگوئیم ضرورت به تنهائى مىتواند چیزى را خلق کند، چون ضرورت کور نمىتواند اینهمه تنوع خلقت را به وجود بیاورد و ... بلکه تمام این کائنات و هستى صادر نمىشود مگر از قدرتى که داراى حکمت و اراده است و آن ذات اقدس الهى است که خالق همه اشیاء و موجودات عالم است» (6) .
خوانندگان گرامى; با عرض پوزش از اینکه در پاورقى صفحه 38، شماره 7 مجله در مقاله موانع ازدواج، اشتباها به جاى پانصد درهم، پانصد هزار درهم درج شده است، بدینوسیله تصحیح مىگردد .
زبانى که یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى به بشر است، بسیارى از فرائض و بزرگترین خدمات الهى و بزرگترین جنایات را مىشود با آن انجام داد مانند نماز و شهادت در قضاوت و اظهار ایمان و اسلام و فرمان قتلها و خیانتها و جنایتها .
به قول آیةالله سبحانى در تفسیر موضوعى «منشور جاوید» ، با زبان بیست نوع
گناه مىشود انجام داد که برخى از آنها در قرآن آمده و برخى دیگر در احادیث وارد شده است (7) .
همچنین معظمله در اهمیتسخن گفتن و زبان مىنویسند:
«خدمتبزرگى که زبان قرآن، و لسان حضرت محمد صلى الله علیه و آله در جامعه انسانى انجام داد، هیچ قدرتى آن را انجام نداد و برندگى آن از برندگى شمشیر تیزتر است» (8) .
همچنین در این زمینه امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود:
«یا مفضل فکر کن که خداوند بزرگ در این سخن گفتن و زبان چه نعمتبزرگى قرار داده که با زبان آنچه در باطن دارد و آنچه از قلبش خطور مىکند و نتیجه فکرش را با آن زبان به دیگران مىفهماند که اگر این زبان و سخن گفتن نبود، مانند حیوانات بىزبان بود که نمىتوانست منظورش را بفهماند و از دیگرى چیزى را درک نمىکرد . و این تکلم را خدا در امتهاى مختلف با زبانها و لهجههاى گوناگون به وجود آورد تا امتها و افراد از هم تشخیص داده شوند» (9) .
پىنوشت:
1) روم، 22 .
2) طبرسى، مجمعالبیان، ج8، ص 301، ذیل آیه .
3) علامه طباطبائى، المیزان، ج16، ص 167، ذیل آیه .
4) 2500 تا 5000 زبان . (مجله ترجمان وحى، سال ششم، بهار و تابستان 1381، ص 106) .
5) همان .
6) دائرةالمعارف فرید وجدى، ج1، ص 496، چاپ 1386ه ق .
7) منشور جاوید، ج1، ص 229، چاپ 1360ه ش .
8) همان .
9) تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 175، به نقل از توحید مفضل .
براى شناخت هر موجودى و تشخیص آن از موجودات دیگر، علامت و وسیله شناختى لازم و ضرورى است . شناخت انسان اگر علامتها و نشانهها نباشد، هیچکدام از افراد بشر همدیگر را نمىشناسند لذا خداوند متعال علاوه بر نشانههاى آفاقى، نشانههائى نیز در وجود انسان آفریده که از جمله آنها دو نشانه مهم براى شناسائى و تشخیص انسان نسبتبه همنوع خود است . و آنها عبارتند از:
1 . اختلاف زبانها و لهجهها; 2 . اختلاف رنگها، شکلها و قیافهها .
رنگها، قیافهها و شکلها براى تشخیص از راه چشم; و زبانها و لهجههاى گوناگون براى تشخیص به وسیله گوش آفریده شدهاند که اگر کسى نابینا هم باشد، مىتواند با آهنگ صدا طرف مقابل را بشناسد .
از طرفى مىدانیم زندگى جمعى بشر بدون شناخت افراد امکان ندارد . و از طرف دیگر اگر تمام افراد بشر یک رنگ و یک شکل و یک قد و قواره بودند، پدر، مادر، فرزند، همسر، برادر و ... از هم شناخته نمىشدند و زندگى بشر مختل مىگشت . به همین خاطر یگانه خالق هستى براى نظم و سازمان دادن به زندگى بشر، انسانها را با صداها و رنگهاى گوناگون خلق کرده است .
به طورى که در جهان نمىتوان دو انسان را که از نظر چهره، شکل و قیافه و زبان و آهنگ صدا از تمام جهات یکسان باشند، پیدا کرد . ما مىبینیم صورت انسان که عضو کوچکى است، و همچنین صداى انسان که از حنجره و به وسیله یک تکه گوشتیعنى زبان خارج مىشود، خداوند با قدرت لایزال خود به میلیاردها شکل و آهنگ درمىآورد که میان اینهمه انسان حتى دو برادر یا خواهر که از یک پدر و یک مادر هستند، دیده نشده از هر لحاظ (اعم از شکل و قیافه یا تن صداو . .). یکسان باشند .
البته گاهى مساله شباهت در میان دوگلوها اتفاق مىافتد که حتى مادرشان هم به اشتباه بیفتد اما اگر حرف بزنند معلوم مىشود که آهنگ صداى آنان متفاوت است پس اگر اختلاف شکل و قیافه و اختلاف صدا یا زبانها نباشد، چه مشکلاتى پیش خواهد آمد . لذا خداوند متعال به اهمیت این «اختلاف» اشاره کرده و حتى همردیف خلقت آسمانها و زمین معرفى کرده و آن را از نشانههاى قدرت و عظمتخود مىداند و مىفرماید:
«و من آیاته خلق السموات والارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ...» (1) .
«از نشانههاى خدا ... . اختلاف زبانها و رنگهاى شماست ...» .
معنى کلمه «اختلاف»
در معنى کلمه «اختلاف» نظریات گوناگونى از طرف مفسران بیان شده است از جمله بعضیها مىگویند:
منظور از اختلاف زبانها، همان آهنگ و صداى خاصى است که از حنجره هر شخصى بیرون مىآید . و اما اینکه منظور، اختلاف لغات باشد، آن را با تعبیر «قیل» آوردهاند (2) .
و برخى دیگر مىگویند:
منظور از اختلاف زبانها یعنى اختلاف لغات مانند فارسى، عربى، سریانى و ... و اختلاف رنگها یعنى اختلاف امتها در رنگهاى مختلف و اینکه منظور از اختلاف زبانها همان آهنگها و نحوه تکلم افراد باشد، با تعبیر «ممکن است» آوردهاند (3) .
برخى نیز معنى «اختلاف» را تعمیم داده مىگویند:
منظور همان اختلاف آهنگها و صداها است و رنگها همان رنگ ظاهرى افراد است، گرچه برخى از علماى بزرگ معتقدند که منظور از اختلاف زبانها یعنى از قبیل فارسى، عربى و ... و اختلاف نژادهاى مختلف است که هر نژادى رنگى دارد ولى مىتوان معنى وسیعى را از کلمه «اختلاف» استفاده کرد که شامل هر دو تفسیر مىشود . به این صورت که کلمه «اختلاف» به هر معنى باشد، این تنوع خلقت، شاهد عظمت و قدرت خداوند است .
اختلاف زبانها
در این جهان چند هزار زبان زنده وجود دارد (4) که گروهى از افراد بشر با آن سخن مىگویند . تازه اگر میان زبان و لهجه فرق بگذاریم آمار زبانهاى دنیا به شرح زیر است:
آسیا 1562 زبان; آفریقا 1600 زبان; جزایر اقیانوس آرام 1034 زبان; امریکاى شمالى و جنوبى 812 زبان; اروپا 55 زبان; و خاورمیانه 40 زبان (مجموعا 5103 زبان) (5) .
زبانهاى زنده هم بر دو نوعند:
1 . زبانهاى مختلف با ریشههاى مختلف .
2 . زبانهاى گوناگون با ریشههاى یگانه .
باز زبان یگانه هم لهجههاى گوناگون دارد به عنوان مثال تهرانیها همگى به فارسى و با یک لهجه سخن مىگویند ولى به هیچوجه سخن یکى با دیگرى اشتباه نمىشود با آنکه سخن یکى; و لهجه نیز یکى است، ولى دو سخن از هم جداست زیرا اگر در شب تاریک هرکدام را بشنوید، گوینده آن را تشخیص مىدهید .
اختلاف رنگها
لابد همه ما دیدهایم دوقلوهائى که خیلى به هم شبیه باشند شناختیکى از دیگرى چهقدر سخت است لذا آفریننده بشر این نکته اساسى را در نظر گرفته و افراد بشر را به وسیله رنگ و نژادهاى گوناگون از هم متمایز کرده و این تمایز درحالى است که همه افراد بشر در اصل، مانند هم هستند . مثلا سفید پوستان همه سفیدند ولى سفیدى خیلى فرق مىکند تا سفیدى . یا سیاهپوستان همه سیاهپوستند، اما سیاهى یکى، غیر از سیاهى دیگرى است .
آیا این اختلاف زبانها و رنگها نشانه حکمت کامل و قدرت نامتناهى کسى که انسان را آفریده; نمىباشد؟ و آیا طبیعت چنین شعورى را دارد؟!
نیوتن (1642 - 1727) از علماى نامدار انگلیس که از نوادر عصر خود بشمار مىرود و کاشف قانون جاذبه عمومى و مقارن عصر دکارت طبیعى مذهب بود، مىگوید:
«در وجود خدا شک نکنید براى این که معقول نیستبگوئیم ضرورت به تنهائى مىتواند چیزى را خلق کند، چون ضرورت کور نمىتواند اینهمه تنوع خلقت را به وجود بیاورد و ... بلکه تمام این کائنات و هستى صادر نمىشود مگر از قدرتى که داراى حکمت و اراده است و آن ذات اقدس الهى است که خالق همه اشیاء و موجودات عالم است» (6) .
خوانندگان گرامى; با عرض پوزش از اینکه در پاورقى صفحه 38، شماره 7 مجله در مقاله موانع ازدواج، اشتباها به جاى پانصد درهم، پانصد هزار درهم درج شده است، بدینوسیله تصحیح مىگردد .
زبانى که یکى از بزرگترین نعمتهاى الهى به بشر است، بسیارى از فرائض و بزرگترین خدمات الهى و بزرگترین جنایات را مىشود با آن انجام داد مانند نماز و شهادت در قضاوت و اظهار ایمان و اسلام و فرمان قتلها و خیانتها و جنایتها .
به قول آیةالله سبحانى در تفسیر موضوعى «منشور جاوید» ، با زبان بیست نوع
گناه مىشود انجام داد که برخى از آنها در قرآن آمده و برخى دیگر در احادیث وارد شده است (7) .
همچنین معظمله در اهمیتسخن گفتن و زبان مىنویسند:
«خدمتبزرگى که زبان قرآن، و لسان حضرت محمد صلى الله علیه و آله در جامعه انسانى انجام داد، هیچ قدرتى آن را انجام نداد و برندگى آن از برندگى شمشیر تیزتر است» (8) .
همچنین در این زمینه امام صادق علیه السلام به مفضل فرمود:
«یا مفضل فکر کن که خداوند بزرگ در این سخن گفتن و زبان چه نعمتبزرگى قرار داده که با زبان آنچه در باطن دارد و آنچه از قلبش خطور مىکند و نتیجه فکرش را با آن زبان به دیگران مىفهماند که اگر این زبان و سخن گفتن نبود، مانند حیوانات بىزبان بود که نمىتوانست منظورش را بفهماند و از دیگرى چیزى را درک نمىکرد . و این تکلم را خدا در امتهاى مختلف با زبانها و لهجههاى گوناگون به وجود آورد تا امتها و افراد از هم تشخیص داده شوند» (9) .
پىنوشت:
1) روم، 22 .
2) طبرسى، مجمعالبیان، ج8، ص 301، ذیل آیه .
3) علامه طباطبائى، المیزان، ج16، ص 167، ذیل آیه .
4) 2500 تا 5000 زبان . (مجله ترجمان وحى، سال ششم، بهار و تابستان 1381، ص 106) .
5) همان .
6) دائرةالمعارف فرید وجدى، ج1، ص 496، چاپ 1386ه ق .
7) منشور جاوید، ج1، ص 229، چاپ 1360ه ش .
8) همان .
9) تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 175، به نقل از توحید مفضل .