شهر ترکیبی فوق العاده از زندگی جمعی است که از جهات مختلف متنوع است. شکل ویژه ای از «پیچیدگی» درباره شهرها وجود دارد که اندیشیدن درباره آن ها را شکل می دهد. فهمیدن اینکه شهرها و محیط های شهری چطور کار می کنند، نیازمند اندیشیدن درباره این است که چطور زنجیره ای از ارتباطات هم زمان با هم کار می کنند. در محلات فرادست شکلی از پولی سازی با ساختن مال ها، مراکز تجاری و تفریحی و حتی فعالیت های فرهنگی به ویژه در سال های اخیر قدرت گرفته است. این روند نه تنها منجر به اخراجِ بخش بزرگی از فضاهای عمومی شده است که باقی مانده فضاها را نیز تهدید می کند. در محلات فرودست ولی قصه دیگر است. تراکم آسیب در فضاهای عمومی شهری از خیابان تا پارک ها و بوستان ها و دیگر فضاهای تعاملات اجتماعی، عملاً این فضاها را برای حضور ساکنان ناامن کرده و آن ها را به خانه ها می رانَد. در یک اجتماع شهریِ روادار، ساکنان یک شهر بر اساس شکل زندگی، مصرف، مذهب یا قومیت برتری بر دیگری ندارند؛ حکمروایی در پی ساختن انسان هایی مطلوب و یک شکل نیست. سرخوردگی های مکرر از مطالبه گری در حوزه های مختلف حکمروایی شهری درنهایت کُنش افراد در مطالبه گری از نهادهای عمومی را عملاً بی معنی می کند.