بانوی نمونه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
فاطمه زهرا علیها السلام براى فرزندانش مادرى نمونه، براى على علیه السلام همسرى شایسته و فداکار بود . بىتوقعى زهرا علیها السلام از همسرش على علیه السلام در حدى بود که در طول نهسال زندگى مشترک حتى یکبار تقاضاى مادى از على علیه السلام نکرد!
سرچشمه اسرار حقایق
در گسترهى جهان هستى، مردان بسیار بزرگ و بافضیلتى پدیدار شدهاند که هریک به عالىترین مرحله کمال و رشد رسیده و راهگشاى انسانها در کشاکش زندگى و در فراز و نشیب روزگار گردیدهاند; همچون پیامبران الهى و امامان راستین علیهم السلام . ولى در گروه زنان به چنین نمونههاى کاملى که بتوانند در زمینه تربیت، پرورش فرزندان، تقوا، کمال، حیاء، دفاع از حق، عبادت، وارستگى و ایثار سرمشق و الگو باشند، کمتر برمىخوریم; زیرا مردان کامل و شایسته فراوانند و زنانى که از هر نظر کامل و وارسته باشند، خیلى کمند .
تنها زنى که در تاریخ اسلام به عنوان مادر امامت و همسر ولایتشناخته شده است، دختر گرامى رسول خدا صلى الله علیه و آله حضرت صدیقه کبرى و انسیه حورا مىباشد . او پرورش یافته مکتب نبوت و رسالت و بزرگشده کانون توحید و خداشناسى بود .
آن حضرت زیر نظر پدرى چون پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیتیافت که سرور پیامبران و بزرگمرد جهان بشریتبود، مادر عالى مقام وى حضرت خدیجه علیها السلام نخستین بانویى بود که اسلام آورد و در سختترین روزهاى بحرانى اسلام، به یارى پیامبر صلى الله علیه و آله شتافت و نه تنها پیش از همه به آن حضرت ایمان آورد، بلکه ثروت خویش را در راه پیشرفت اسلام و گسترش دعوت به یگانگى حق، نثار کرد و تمام مشکلات ناشى از این رهگذر را به جان خرید .
بنا به نقل مورخان شیعه حضرت فاطمه علیها السلام در سال پنجم بعثت در شهر مکه چشم به جهان گشود (1) . و هنوز از مرز پنجسالگى نگذشته بود که در مرگ مادر، گریان و غمگین شد، ولى مهربانىها و عطوفتهاى پیامبر صلى الله علیه و آله تا حدى غبار غم و اندوه را از چهره او مىزدود .
صدیقه کبرى علیها السلام به جهت تربیت مستقیم پیامبر، گوهر شخصیتش جلوه و درخششى خاص یافت و در همه فضائل و کمالات انسانى نه تنها تمام دختران عصر خود را تحتالشعاع قرار داد بلکه براى همیشه به عنوان بهترین اسوه و تربیتیافته مکتب اسلام برقرار ماند .
هجرت نور
داستان هجرت حضرت زهرا علیها السلام از مکه تا مدینه، حکایتشور ایمان و انقطاع کامل به سوى پروردگار است . در این سفر پرخطر امیر کاروان حضرت على علیه السلام بود و دو فاطمه دیگر; یعنى فاطمه بنت اسد (مادر حضرت على علیه السلام) و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموى آن حضرت) نیز جزء این گروه مهاجر بودند .
حضرت زهرا علیها السلام در این زمان حدود هشتسال داشت . پیش از آن پیامبر صلى الله علیه و آله در میان غوغایى از توطئههاى خطرناک و دشمنىهاى سخت راه به سوى مدینه سپرده و به على علیه السلام سفارش کرده بودند، امانات مردم را به صاحبانشان بازگرداند و سپس دردانه ایشان را با کسانى از هاشمیان که هنوز در مکه ماندهاند و مایل به هجرتند، به مدینه آورد .
قافله کوچک مهاجران، از مکه به سوى مدینه به راه افتاد . نزدیکى محلى به نام «صجنان» هشت تن از جنگاوران قریش را مقابل خویش یافتند که براى بازداشت مهاجران آمده بودند .
على علیه السلام شجاعانه و در حالى که نوجوانى نورسته بود، شمشیر از نیام کشید و به مقابله با آنان پرداخت . «حویرث بن نقیذ بن قصى» - یکى از جنگجویان که پیامبر صلى الله علیه و آله را در مکه بسیار آزرده بود - متوجه شترى شد که فاطمه دخت عزیز پیامبر صلى الله علیه و آله و یکى دیگر از فواطم را حمل مىکرد . پیش تاخت و شتر را رماند و دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله و دیگر همراهش را به زمین زد .
على علیه السلام خشمگین به «حویرث» و اطرافیانش حمله برد و جمعى از آنان را کشت و بقیه را آنچنان فرارى داد که از شدت ترس و عجلهاى که داشتند به هم برخورد کردند .
بدین گونه، کاروان مهاجران به راه خویش ادامه داد تا به «صجنان» رسید . در آنجا یک شبانهروز اقامت کردند . برخى از ضعفاى مؤمن در این محل به آنان ملحق شدند . على و همراهان تمام شب را نماز گزاردند . نشسته، ایستاده و در حالى که به پهلو خوابیده بودند، به یاد خدا بودند تا خورشید سر بر آورد . سپس حرکت کردند، و در هر منزلى که فرود مىآمدند، همچنان خداى سبحان را عبادت مىکردند تا به مدینه رسیدند .
پیوند نور
حضرت فاطمه علیها السلام در انتخاب همسر توجهى به مال و ثروت نداشت و آنچه در نظر او مهم بود، شخصیت انسانى و سرمایه اخلاقى شوهر بود . از آن طرف هریک از رجال قریش و بزرگان و ثروتمندان آرزوى وصلتبا خاندان رسالت و داشتن همسرى مانند فاطمه علیها السلام را در سر مىپروراندند و گاه و بىگاه از او خواستگارى مىکردند، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله با هیچکدام موافقت نمىکرد و مىفرمود: تعیین همسر دخترم با خداست و من منتظر دستور خدا هستم . کسانى هم که پس از پیامبر صلى الله علیه و آله بر مسند خلافت تکیه زدند، یکى پس از دیگرى او را خواستگارى نموده و همان جواب را مىشنیدند (2) .
در میان یاران پیامبر صلى الله علیه و آله فقط یک نفر بود که همه حدس مىزدند پیامبر مایل است دختر خود را به ازدواج او در آورد و آن حضرت على علیه السلام بود .
اما از آنطرف حضرت فاطمه علیها السلام فقط روح بزرگ، عظمت اخلاق و ملکات فاضله على علیه السلام برایش اهمیت داشت، نه مال و ثروت . او مىدانست که اگر شوهر از لحاظ اقتصادى تهیدستباشد، ولى از جهت کمال و صفات برجسته انسانى غنى و توانگر باشد، این توانگرى معنوى و روحى، جاى فقر مالى را پر مىکند و شیرینترین زندگى بر آن زن و شوهر میسر مىگردد، اما به عکس اگر امتیاز شوهر فقط از جهت مال باشد، ولى از لحاظ روحیات و اخلاق، ناپاک باشد، محیط آن زندگى به کانون عذاب و غم و اندوه مبدل مىگردد .
باید گفت زهراى عالىقدر علیها السلام در باب انتخاب همسر یک بانوى نمونه است و دخترانى که به سعادت آینده خویش علاقهمند هستند باید در انتخاب همسر از آن حضرت پیروى کنند .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «اگر على بن ابى طالب علیه السلام نبود، هیچیک از مردان جهان هم شان فاطمه نبودند (3) » .
البته زندگى با على - که تمامى زندگى خود را نثار پیشرفت و اعتلاى اسلام نموده بود و اوقات شریفش به ملازمت و یارى رسول و فرستاده خاص خدا مىگذشت - مشکلات و سختىهاى بسیار داشت .
حضرت على علیه السلام خود مىفرماید: «در حالى با فاطمه ازدواج کردم که زیراندازى جز پوست گوسفندى نداشتیم که شب بر آن مىخوابیدیم و روز علف شترمان را روى آن مىریختیم (4) .
ولى زهرا علیها السلام آن چنان که شایسته روح بزرگش بود، با ازدواج با على علیه السلام موافقت کرد و نشان داد که تنها ملاکش در تعیین همسر، ایمان و معنویت و رشد روحى او مىباشد . او على علیه السلام را چنین مىشناخت: «على علیه السلام رنجها را مخلصانه براى خدا تحمل مىکرد و براى اجراى فرمان خدا، نهایت کوشش را مبذول مىداشت . او نزدیکترین انسانها به رسول خدا صلى الله علیه و آله بود او در میان دوستان خدا، عظمت ویژهاى داشت . او آستین را بالا زده و با کمال خلوص در راه جهاد و انجام وظیفه تلاش مىکرد (5) » .
زن امروزى اگر نمىتواند خود را در فقر قشرهاى محروم و کمدرآمد جامعه شریک سازد، لااقل فقرا و مستمندان را در مکنت و دارایى خویش سهیم سازد .
دختران ما چنانچه نمىتوانند شرایط سخت و دشوار زندگى فقیرانه در خانه بخت را تحمل کنند، حداقل به عنوان اقتدا به بانوى بزرگ اسلام مىتوانند به امکانات در حد ضرورى یک زندگى مشترک اکتفاء نموده و خواهشها را به حداقل برسانند و بر مشکلات و دشوارى ازدواج در شرایط کنونى نیفزایند .
یاور ولایت
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام حدود نهسال با حضرت على علیه السلام زندگى کرد . او در این مدت نه تنها على علیه السلام را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودى على علیه السلام مىشد و اندوه على با دیدار فاطمه برطرف مىگشت . در این راستا حضرت على علیه السلام مىفرماید: «به خدا سوگند! من هرگز زهرا علیها السلام را خشمگین نکردم و او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودى من نشد . من هرگاه به چهره زهرا علیها السلام نگاه مىکردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف مىشد (6) » .
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله از على پرسید: «زهرا را چگونه همسرى یافتى؟» .
على در پاسخ عرض کرد: «نعم العون على طاعة الله» (7) : «او را در راستاى اطاعتخداوند، یاورى نیکو یافتم» .
بىتوقعى زهرا علیها السلام از همسرش على علیه السلام در حدى بود که در طول نهسال زندگى مشترک همسرى، حتى براى یکبار، تقاضاى مادى از على علیه السلام نکرد . روزى به خانه حضرت زهرا علیها السلام غذا نرسید، حضرت زهرا علیها السلام اندوخته غذایى خود را به کودکان گرسنهاش داد و خود شب را گرسنه به سر برد . على علیه السلام بامداد آن شب از حضرت زهرا علیها السلام تقاضاى غذا کرد، حضرت زهرا علیها السلام ماجرا را به عرض على علیه السلام رسانید . على علیه السلام فرمود: «در چنین وضعى چرا به من نگفتى تا به جستجوى غذا بپردازم؟» فاطمه علیها السلام در پاسخ گفت: «انى لاستحیى من الهى ان تتکلف نفسک ما لا تقدر علیه» (8) : «من از خدایم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهى و بر چیزى که مقدورت نیست، خود را به زحمت افکنى» .
حضرت فاطمه علیها السلام در زندگى به مسوؤلیتخطیر خود در زمینه پرورش فرزندان شایسته کاملا آگاه بود; زیرا فرزندانش در آینده، زمامدارى و رهبرى جامعه اسلام را به عهده خواهند داشت . از این جهت در دوران کودکى، روح تقوى و پرهیزگارى را در آنها تقویت مىنمود و درس عظمت و فداکارى را به آنها مىآموخت .
ثمره چندسالى که فاطمه در خانه على علیه السلام زندگى کرد، فرزندانى گرانمایه و بافضیلت مانند حسن، حسین، زینب، و امکلثوم علیهم السلام بود .
او نه تنها براى فرزندان خود یک مادر نمونه و نسبتبه حضرت على علیه السلام همسرى مهربان و در زمینه خداشناسى و ایمان و عفتبىنظیر بود، بلکه براى نشر تعالیم درخشان اسلام و در راهنمایى زنان مسلمان، کوشش بهسزایى مبذول مىداشت تا آنجا که عایشه با آنکه چندان به دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله علاقهمند نبود، ولى درباره وى چنین مىگوید: «هیچکس در فضیلت و شخصیت جز پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از فاطمه علیها السلام نبود (9) » .
پىنوشت:
1) اصول کافى: کلینى، ج1، ص448 .
2) مناقب آل ابى طالب: ابن شهر آشوب، ج1، ص365 .
3) کشفالغمه: على بن عیسى اربلى، ج3، ص353 .
4) فاطمةالزهرا: به نقل از صفوةالصفوة - ابن الجوزى، ج2، ص3 .
5) ترجمه بیتالاحزان: محمدى اشتهاردى، خطبه زهرا، ص119 .
6) کشف الغمه: ج1، ص491 و 492 .
7) بحارالانوار: ج43 ص156 و 157 .
8) ماخذ قبل: ج2، ص27 و 28 .
9) اعیانالشیعه: سید محسن امین، ج2، ص567 .
سرچشمه اسرار حقایق
در گسترهى جهان هستى، مردان بسیار بزرگ و بافضیلتى پدیدار شدهاند که هریک به عالىترین مرحله کمال و رشد رسیده و راهگشاى انسانها در کشاکش زندگى و در فراز و نشیب روزگار گردیدهاند; همچون پیامبران الهى و امامان راستین علیهم السلام . ولى در گروه زنان به چنین نمونههاى کاملى که بتوانند در زمینه تربیت، پرورش فرزندان، تقوا، کمال، حیاء، دفاع از حق، عبادت، وارستگى و ایثار سرمشق و الگو باشند، کمتر برمىخوریم; زیرا مردان کامل و شایسته فراوانند و زنانى که از هر نظر کامل و وارسته باشند، خیلى کمند .
تنها زنى که در تاریخ اسلام به عنوان مادر امامت و همسر ولایتشناخته شده است، دختر گرامى رسول خدا صلى الله علیه و آله حضرت صدیقه کبرى و انسیه حورا مىباشد . او پرورش یافته مکتب نبوت و رسالت و بزرگشده کانون توحید و خداشناسى بود .
آن حضرت زیر نظر پدرى چون پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیتیافت که سرور پیامبران و بزرگمرد جهان بشریتبود، مادر عالى مقام وى حضرت خدیجه علیها السلام نخستین بانویى بود که اسلام آورد و در سختترین روزهاى بحرانى اسلام، به یارى پیامبر صلى الله علیه و آله شتافت و نه تنها پیش از همه به آن حضرت ایمان آورد، بلکه ثروت خویش را در راه پیشرفت اسلام و گسترش دعوت به یگانگى حق، نثار کرد و تمام مشکلات ناشى از این رهگذر را به جان خرید .
بنا به نقل مورخان شیعه حضرت فاطمه علیها السلام در سال پنجم بعثت در شهر مکه چشم به جهان گشود (1) . و هنوز از مرز پنجسالگى نگذشته بود که در مرگ مادر، گریان و غمگین شد، ولى مهربانىها و عطوفتهاى پیامبر صلى الله علیه و آله تا حدى غبار غم و اندوه را از چهره او مىزدود .
صدیقه کبرى علیها السلام به جهت تربیت مستقیم پیامبر، گوهر شخصیتش جلوه و درخششى خاص یافت و در همه فضائل و کمالات انسانى نه تنها تمام دختران عصر خود را تحتالشعاع قرار داد بلکه براى همیشه به عنوان بهترین اسوه و تربیتیافته مکتب اسلام برقرار ماند .
هجرت نور
داستان هجرت حضرت زهرا علیها السلام از مکه تا مدینه، حکایتشور ایمان و انقطاع کامل به سوى پروردگار است . در این سفر پرخطر امیر کاروان حضرت على علیه السلام بود و دو فاطمه دیگر; یعنى فاطمه بنت اسد (مادر حضرت على علیه السلام) و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموى آن حضرت) نیز جزء این گروه مهاجر بودند .
حضرت زهرا علیها السلام در این زمان حدود هشتسال داشت . پیش از آن پیامبر صلى الله علیه و آله در میان غوغایى از توطئههاى خطرناک و دشمنىهاى سخت راه به سوى مدینه سپرده و به على علیه السلام سفارش کرده بودند، امانات مردم را به صاحبانشان بازگرداند و سپس دردانه ایشان را با کسانى از هاشمیان که هنوز در مکه ماندهاند و مایل به هجرتند، به مدینه آورد .
قافله کوچک مهاجران، از مکه به سوى مدینه به راه افتاد . نزدیکى محلى به نام «صجنان» هشت تن از جنگاوران قریش را مقابل خویش یافتند که براى بازداشت مهاجران آمده بودند .
على علیه السلام شجاعانه و در حالى که نوجوانى نورسته بود، شمشیر از نیام کشید و به مقابله با آنان پرداخت . «حویرث بن نقیذ بن قصى» - یکى از جنگجویان که پیامبر صلى الله علیه و آله را در مکه بسیار آزرده بود - متوجه شترى شد که فاطمه دخت عزیز پیامبر صلى الله علیه و آله و یکى دیگر از فواطم را حمل مىکرد . پیش تاخت و شتر را رماند و دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله و دیگر همراهش را به زمین زد .
على علیه السلام خشمگین به «حویرث» و اطرافیانش حمله برد و جمعى از آنان را کشت و بقیه را آنچنان فرارى داد که از شدت ترس و عجلهاى که داشتند به هم برخورد کردند .
بدین گونه، کاروان مهاجران به راه خویش ادامه داد تا به «صجنان» رسید . در آنجا یک شبانهروز اقامت کردند . برخى از ضعفاى مؤمن در این محل به آنان ملحق شدند . على و همراهان تمام شب را نماز گزاردند . نشسته، ایستاده و در حالى که به پهلو خوابیده بودند، به یاد خدا بودند تا خورشید سر بر آورد . سپس حرکت کردند، و در هر منزلى که فرود مىآمدند، همچنان خداى سبحان را عبادت مىکردند تا به مدینه رسیدند .
پیوند نور
حضرت فاطمه علیها السلام در انتخاب همسر توجهى به مال و ثروت نداشت و آنچه در نظر او مهم بود، شخصیت انسانى و سرمایه اخلاقى شوهر بود . از آن طرف هریک از رجال قریش و بزرگان و ثروتمندان آرزوى وصلتبا خاندان رسالت و داشتن همسرى مانند فاطمه علیها السلام را در سر مىپروراندند و گاه و بىگاه از او خواستگارى مىکردند، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله با هیچکدام موافقت نمىکرد و مىفرمود: تعیین همسر دخترم با خداست و من منتظر دستور خدا هستم . کسانى هم که پس از پیامبر صلى الله علیه و آله بر مسند خلافت تکیه زدند، یکى پس از دیگرى او را خواستگارى نموده و همان جواب را مىشنیدند (2) .
در میان یاران پیامبر صلى الله علیه و آله فقط یک نفر بود که همه حدس مىزدند پیامبر مایل است دختر خود را به ازدواج او در آورد و آن حضرت على علیه السلام بود .
اما از آنطرف حضرت فاطمه علیها السلام فقط روح بزرگ، عظمت اخلاق و ملکات فاضله على علیه السلام برایش اهمیت داشت، نه مال و ثروت . او مىدانست که اگر شوهر از لحاظ اقتصادى تهیدستباشد، ولى از جهت کمال و صفات برجسته انسانى غنى و توانگر باشد، این توانگرى معنوى و روحى، جاى فقر مالى را پر مىکند و شیرینترین زندگى بر آن زن و شوهر میسر مىگردد، اما به عکس اگر امتیاز شوهر فقط از جهت مال باشد، ولى از لحاظ روحیات و اخلاق، ناپاک باشد، محیط آن زندگى به کانون عذاب و غم و اندوه مبدل مىگردد .
باید گفت زهراى عالىقدر علیها السلام در باب انتخاب همسر یک بانوى نمونه است و دخترانى که به سعادت آینده خویش علاقهمند هستند باید در انتخاب همسر از آن حضرت پیروى کنند .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «اگر على بن ابى طالب علیه السلام نبود، هیچیک از مردان جهان هم شان فاطمه نبودند (3) » .
البته زندگى با على - که تمامى زندگى خود را نثار پیشرفت و اعتلاى اسلام نموده بود و اوقات شریفش به ملازمت و یارى رسول و فرستاده خاص خدا مىگذشت - مشکلات و سختىهاى بسیار داشت .
حضرت على علیه السلام خود مىفرماید: «در حالى با فاطمه ازدواج کردم که زیراندازى جز پوست گوسفندى نداشتیم که شب بر آن مىخوابیدیم و روز علف شترمان را روى آن مىریختیم (4) .
ولى زهرا علیها السلام آن چنان که شایسته روح بزرگش بود، با ازدواج با على علیه السلام موافقت کرد و نشان داد که تنها ملاکش در تعیین همسر، ایمان و معنویت و رشد روحى او مىباشد . او على علیه السلام را چنین مىشناخت: «على علیه السلام رنجها را مخلصانه براى خدا تحمل مىکرد و براى اجراى فرمان خدا، نهایت کوشش را مبذول مىداشت . او نزدیکترین انسانها به رسول خدا صلى الله علیه و آله بود او در میان دوستان خدا، عظمت ویژهاى داشت . او آستین را بالا زده و با کمال خلوص در راه جهاد و انجام وظیفه تلاش مىکرد (5) » .
زن امروزى اگر نمىتواند خود را در فقر قشرهاى محروم و کمدرآمد جامعه شریک سازد، لااقل فقرا و مستمندان را در مکنت و دارایى خویش سهیم سازد .
دختران ما چنانچه نمىتوانند شرایط سخت و دشوار زندگى فقیرانه در خانه بخت را تحمل کنند، حداقل به عنوان اقتدا به بانوى بزرگ اسلام مىتوانند به امکانات در حد ضرورى یک زندگى مشترک اکتفاء نموده و خواهشها را به حداقل برسانند و بر مشکلات و دشوارى ازدواج در شرایط کنونى نیفزایند .
یاور ولایت
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام حدود نهسال با حضرت على علیه السلام زندگى کرد . او در این مدت نه تنها على علیه السلام را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودى على علیه السلام مىشد و اندوه على با دیدار فاطمه برطرف مىگشت . در این راستا حضرت على علیه السلام مىفرماید: «به خدا سوگند! من هرگز زهرا علیها السلام را خشمگین نکردم و او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودى من نشد . من هرگاه به چهره زهرا علیها السلام نگاه مىکردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف مىشد (6) » .
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله از على پرسید: «زهرا را چگونه همسرى یافتى؟» .
على در پاسخ عرض کرد: «نعم العون على طاعة الله» (7) : «او را در راستاى اطاعتخداوند، یاورى نیکو یافتم» .
بىتوقعى زهرا علیها السلام از همسرش على علیه السلام در حدى بود که در طول نهسال زندگى مشترک همسرى، حتى براى یکبار، تقاضاى مادى از على علیه السلام نکرد . روزى به خانه حضرت زهرا علیها السلام غذا نرسید، حضرت زهرا علیها السلام اندوخته غذایى خود را به کودکان گرسنهاش داد و خود شب را گرسنه به سر برد . على علیه السلام بامداد آن شب از حضرت زهرا علیها السلام تقاضاى غذا کرد، حضرت زهرا علیها السلام ماجرا را به عرض على علیه السلام رسانید . على علیه السلام فرمود: «در چنین وضعى چرا به من نگفتى تا به جستجوى غذا بپردازم؟» فاطمه علیها السلام در پاسخ گفت: «انى لاستحیى من الهى ان تتکلف نفسک ما لا تقدر علیه» (8) : «من از خدایم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهى و بر چیزى که مقدورت نیست، خود را به زحمت افکنى» .
حضرت فاطمه علیها السلام در زندگى به مسوؤلیتخطیر خود در زمینه پرورش فرزندان شایسته کاملا آگاه بود; زیرا فرزندانش در آینده، زمامدارى و رهبرى جامعه اسلام را به عهده خواهند داشت . از این جهت در دوران کودکى، روح تقوى و پرهیزگارى را در آنها تقویت مىنمود و درس عظمت و فداکارى را به آنها مىآموخت .
ثمره چندسالى که فاطمه در خانه على علیه السلام زندگى کرد، فرزندانى گرانمایه و بافضیلت مانند حسن، حسین، زینب، و امکلثوم علیهم السلام بود .
او نه تنها براى فرزندان خود یک مادر نمونه و نسبتبه حضرت على علیه السلام همسرى مهربان و در زمینه خداشناسى و ایمان و عفتبىنظیر بود، بلکه براى نشر تعالیم درخشان اسلام و در راهنمایى زنان مسلمان، کوشش بهسزایى مبذول مىداشت تا آنجا که عایشه با آنکه چندان به دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله علاقهمند نبود، ولى درباره وى چنین مىگوید: «هیچکس در فضیلت و شخصیت جز پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از فاطمه علیها السلام نبود (9) » .
پىنوشت:
1) اصول کافى: کلینى، ج1، ص448 .
2) مناقب آل ابى طالب: ابن شهر آشوب، ج1، ص365 .
3) کشفالغمه: على بن عیسى اربلى، ج3، ص353 .
4) فاطمةالزهرا: به نقل از صفوةالصفوة - ابن الجوزى، ج2، ص3 .
5) ترجمه بیتالاحزان: محمدى اشتهاردى، خطبه زهرا، ص119 .
6) کشف الغمه: ج1، ص491 و 492 .
7) بحارالانوار: ج43 ص156 و 157 .
8) ماخذ قبل: ج2، ص27 و 28 .
9) اعیانالشیعه: سید محسن امین، ج2، ص567 .