آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

فاطمه زهرا علیها السلام براى فرزندانش مادرى نمونه، براى على علیه السلام همسرى شایسته و فداکار بود . بى‏توقعى زهرا علیها السلام از همسرش على علیه السلام در حدى بود که در طول نه‏سال زندگى مشترک حتى یکبار تقاضاى مادى از على علیه السلام نکرد!
سرچشمه اسرار حقایق
در گستره‏ى جهان هستى، مردان بسیار بزرگ و بافضیلتى پدیدار شده‏اند که هریک به عالى‏ترین مرحله کمال و رشد رسیده و راهگشاى انسانها در کشاکش زندگى و در فراز و نشیب روزگار گردیده‏اند; همچون پیامبران الهى و امامان راستین علیهم السلام . ولى در گروه زنان به چنین نمونه‏هاى کاملى که بتوانند در زمینه تربیت، پرورش فرزندان، تقوا، کمال، حیاء، دفاع از حق، عبادت، وارستگى و ایثار سرمشق و الگو باشند، کمتر برمى‏خوریم; زیرا مردان کامل و شایسته فراوانند و زنانى که از هر نظر کامل و وارسته باشند، خیلى کمند .
تنها زنى که در تاریخ اسلام به عنوان مادر امامت و همسر ولایت‏شناخته شده است، دختر گرامى رسول خدا صلى الله علیه و آله حضرت صدیقه کبرى و انسیه حورا مى‏باشد . او پرورش یافته مکتب نبوت و رسالت و بزرگ‏شده کانون توحید و خداشناسى بود .
آن حضرت زیر نظر پدرى چون پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیت‏یافت که سرور پیامبران و بزرگ‏مرد جهان بشریت‏بود، مادر عالى مقام وى حضرت خدیجه علیها السلام نخستین بانویى بود که اسلام آورد و در سخت‏ترین روزهاى بحرانى اسلام، به یارى پیامبر صلى الله علیه و آله شتافت و نه تنها پیش از همه به آن حضرت ایمان آورد، بلکه ثروت خویش را در راه پیشرفت اسلام و گسترش دعوت به یگانگى حق، نثار کرد و تمام مشکلات ناشى از این رهگذر را به جان خرید .
بنا به نقل مورخان شیعه حضرت فاطمه علیها السلام در سال پنجم بعثت در شهر مکه چشم به جهان گشود (1) . و هنوز از مرز پنج‏سالگى نگذشته بود که در مرگ مادر، گریان و غمگین شد، ولى مهربانى‏ها و عطوفت‏هاى پیامبر صلى الله علیه و آله تا حدى غبار غم و اندوه را از چهره او مى‏زدود .
صدیقه کبرى علیها السلام به جهت تربیت مستقیم پیامبر، گوهر شخصیتش جلوه و درخششى خاص یافت و در همه فضائل و کمالات انسانى نه تنها تمام دختران عصر خود را تحت‏الشعاع قرار داد بلکه براى همیشه به عنوان بهترین اسوه و تربیت‏یافته مکتب اسلام برقرار ماند .
هجرت نور
داستان هجرت حضرت زهرا علیها السلام از مکه تا مدینه، حکایت‏شور ایمان و انقطاع کامل به سوى پروردگار است . در این سفر پرخطر امیر کاروان حضرت على علیه السلام بود و دو فاطمه دیگر; یعنى فاطمه بنت اسد (مادر حضرت على علیه السلام) و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب (دختر عموى آن حضرت) نیز جزء این گروه مهاجر بودند .
حضرت زهرا علیها السلام در این زمان حدود هشت‏سال داشت . پیش از آن پیامبر صلى الله علیه و آله در میان غوغایى از توطئه‏هاى خطرناک و دشمنى‏هاى سخت راه به سوى مدینه سپرده و به على علیه السلام سفارش کرده بودند، امانات مردم را به صاحبانشان بازگرداند و سپس دردانه ایشان را با کسانى از هاشمیان که هنوز در مکه مانده‏اند و مایل به هجرتند، به مدینه آورد .
قافله کوچک مهاجران، از مکه به سوى مدینه به راه افتاد . نزدیکى محلى به نام «صجنان‏» هشت تن از جنگاوران قریش را مقابل خویش یافتند که براى بازداشت مهاجران آمده بودند .
على علیه السلام شجاعانه و در حالى که نوجوانى نورسته بود، شمشیر از نیام کشید و به مقابله با آنان پرداخت . «حویرث بن نقیذ بن قصى‏» - یکى از جنگجویان که پیامبر صلى الله علیه و آله را در مکه بسیار آزرده بود - متوجه شترى شد که فاطمه دخت عزیز پیامبر صلى الله علیه و آله و یکى دیگر از فواطم را حمل مى‏کرد . پیش تاخت و شتر را رماند و دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله و دیگر همراهش را به زمین زد .
على علیه السلام خشمگین به «حویرث‏» و اطرافیانش حمله برد و جمعى از آنان را کشت و بقیه را آن‏چنان فرارى داد که از شدت ترس و عجله‏اى که داشتند به هم برخورد کردند .
بدین گونه، کاروان مهاجران به راه خویش ادامه داد تا به «صجنان‏» رسید . در آن‏جا یک شبانه‏روز اقامت کردند . برخى از ضعفاى مؤمن در این محل به آنان ملحق شدند . على و همراهان تمام شب را نماز گزاردند . نشسته، ایستاده و در حالى که به پهلو خوابیده بودند، به یاد خدا بودند تا خورشید سر بر آورد . سپس حرکت کردند، و در هر منزلى که فرود مى‏آمدند، همچنان خداى سبحان را عبادت مى‏کردند تا به مدینه رسیدند .
پیوند نور
حضرت فاطمه علیها السلام در انتخاب همسر توجهى به مال و ثروت نداشت و آنچه در نظر او مهم بود، شخصیت انسانى و سرمایه اخلاقى شوهر بود . از آن طرف هریک از رجال قریش و بزرگان و ثروتمندان آرزوى وصلت‏با خاندان رسالت و داشتن همسرى مانند فاطمه علیها السلام را در سر مى‏پروراندند و گاه و بى‏گاه از او خواستگارى مى‏کردند، ولى پیامبر صلى الله علیه و آله با هیچکدام موافقت نمى‏کرد و مى‏فرمود: تعیین همسر دخترم با خداست و من منتظر دستور خدا هستم . کسانى هم که پس از پیامبر صلى الله علیه و آله بر مسند خلافت تکیه زدند، یکى پس از دیگرى او را خواستگارى نموده و همان جواب را مى‏شنیدند (2) .
در میان یاران پیامبر صلى الله علیه و آله فقط یک نفر بود که همه حدس مى‏زدند پیامبر مایل است دختر خود را به ازدواج او در آورد و آن حضرت على علیه السلام بود .
اما از آن‏طرف حضرت فاطمه علیها السلام فقط روح بزرگ، عظمت اخلاق و ملکات فاضله على علیه السلام برایش اهمیت داشت، نه مال و ثروت . او مى‏دانست که اگر شوهر از لحاظ اقتصادى تهیدست‏باشد، ولى از جهت کمال و صفات برجسته انسانى غنى و توانگر باشد، این توانگرى معنوى و روحى، جاى فقر مالى را پر مى‏کند و شیرین‏ترین زندگى بر آن زن و شوهر میسر مى‏گردد، اما به عکس اگر امتیاز شوهر فقط از جهت مال باشد، ولى از لحاظ روحیات و اخلاق، ناپاک باشد، محیط آن زندگى به کانون عذاب و غم و اندوه مبدل مى‏گردد .
باید گفت زهراى عالى‏قدر علیها السلام در باب انتخاب همسر یک بانوى نمونه است و دخترانى که به سعادت آینده خویش علاقه‏مند هستند باید در انتخاب همسر از آن حضرت پیروى کنند .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «اگر على بن ابى طالب علیه السلام نبود، هیچ‏یک از مردان جهان هم شان فاطمه نبودند (3) » .
البته زندگى با على - که تمامى زندگى خود را نثار پیشرفت و اعتلاى اسلام نموده بود و اوقات شریفش به ملازمت و یارى رسول و فرستاده خاص خدا مى‏گذشت - مشکلات و سختى‏هاى بسیار داشت .
حضرت على علیه السلام خود مى‏فرماید: «در حالى با فاطمه ازدواج کردم که زیراندازى جز پوست گوسفندى نداشتیم که شب بر آن مى‏خوابیدیم و روز علف شترمان را روى آن مى‏ریختیم (4) .
ولى زهرا علیها السلام آن چنان که شایسته روح بزرگش بود، با ازدواج با على علیه السلام موافقت کرد و نشان داد که تنها ملاکش در تعیین همسر، ایمان و معنویت و رشد روحى او مى‏باشد . او على علیه السلام را چنین مى‏شناخت: «على علیه السلام رنج‏ها را مخلصانه براى خدا تحمل مى‏کرد و براى اجراى فرمان خدا، نهایت کوشش را مبذول مى‏داشت . او نزدیک‏ترین انسان‏ها به رسول خدا صلى الله علیه و آله بود او در میان دوستان خدا، عظمت ویژه‏اى داشت . او آستین را بالا زده و با کمال خلوص در راه جهاد و انجام وظیفه تلاش مى‏کرد (5) » .
زن امروزى اگر نمى‏تواند خود را در فقر قشرهاى محروم و کم‏درآمد جامعه شریک سازد، لااقل فقرا و مستمندان را در مکنت و دارایى خویش سهیم سازد .
دختران ما چنانچه نمى‏توانند شرایط سخت و دشوار زندگى فقیرانه در خانه بخت را تحمل کنند، حداقل به عنوان اقتدا به بانوى بزرگ اسلام مى‏توانند به امکانات در حد ضرورى یک زندگى مشترک اکتفاء نموده و خواهش‏ها را به حداقل برسانند و بر مشکلات و دشوارى ازدواج در شرایط کنونى نیفزایند .
یاور ولایت
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام حدود نه‏سال با حضرت على علیه السلام زندگى کرد . او در این مدت نه تنها على علیه السلام را ناخشنود نکرد، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودى على علیه السلام مى‏شد و اندوه على با دیدار فاطمه برطرف مى‏گشت . در این راستا حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «به خدا سوگند! من هرگز زهرا علیها السلام را خشمگین نکردم و او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچ‏گاه موجب ناخشنودى من نشد . من هرگاه به چهره زهرا علیها السلام نگاه مى‏کردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف مى‏شد (6) » .
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله از على پرسید: «زهرا را چگونه همسرى یافتى؟» .
على در پاسخ عرض کرد: «نعم العون على طاعة الله‏» (7) : «او را در راستاى اطاعت‏خداوند، یاورى نیکو یافتم‏» .
بى‏توقعى زهرا علیها السلام از همسرش على علیه السلام در حدى بود که در طول نه‏سال زندگى مشترک همسرى، حتى براى یکبار، تقاضاى مادى از على علیه السلام نکرد . روزى به خانه حضرت زهرا علیها السلام غذا نرسید، حضرت زهرا علیها السلام اندوخته غذایى خود را به کودکان گرسنه‏اش داد و خود شب را گرسنه به سر برد . على علیه السلام بامداد آن شب از حضرت زهرا علیها السلام تقاضاى غذا کرد، حضرت زهرا علیها السلام ماجرا را به عرض على علیه السلام رسانید . على علیه السلام فرمود: «در چنین وضعى چرا به من نگفتى تا به جستجوى غذا بپردازم؟» فاطمه علیها السلام در پاسخ گفت: «انى لاستحیى من الهى ان تتکلف نفسک ما لا تقدر علیه‏» (8) : «من از خدایم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهى و بر چیزى که مقدورت نیست، خود را به زحمت افکنى‏» .
حضرت فاطمه علیها السلام در زندگى به مسوؤلیت‏خطیر خود در زمینه پرورش فرزندان شایسته کاملا آگاه بود; زیرا فرزندانش در آینده، زمام‏دارى و رهبرى جامعه اسلام را به عهده خواهند داشت . از این جهت در دوران کودکى، روح تقوى و پرهیزگارى را در آنها تقویت مى‏نمود و درس عظمت و فداکارى را به آن‏ها مى‏آموخت .
ثمره چندسالى که فاطمه در خانه على علیه السلام زندگى کرد، فرزندانى گرانمایه و بافضیلت مانند حسن، حسین، زینب، و ام‏کلثوم علیهم السلام بود .
او نه تنها براى فرزندان خود یک مادر نمونه و نسبت‏به حضرت على علیه السلام همسرى مهربان و در زمینه خداشناسى و ایمان و عفت‏بى‏نظیر بود، بلکه براى نشر تعالیم درخشان اسلام و در راهنمایى زنان مسلمان، کوشش به‏سزایى مبذول مى‏داشت تا آنجا که عایشه با آنکه چندان به دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله علاقه‏مند نبود، ولى درباره وى چنین مى‏گوید: «هیچ‏کس در فضیلت و شخصیت جز پیامبر صلى الله علیه و آله برتر از فاطمه علیها السلام نبود (9) » .
پى‏نوشت:
1) اصول کافى: کلینى، ج‏1، ص‏448 .
2) مناقب آل ابى طالب: ابن شهر آشوب، ج‏1، ص‏365 .
3) کشف‏الغمه: على بن عیسى اربلى، ج‏3، ص‏353 .
4) فاطمة‏الزهرا: به نقل از صفوة‏الصفوة - ابن الجوزى، ج‏2، ص‏3 .
5) ترجمه بیت‏الاحزان: محمدى اشتهاردى، خطبه زهرا، ص‏119 .
6) کشف الغمه: ج‏1، ص‏491 و 492 .
7) بحارالانوار: ج‏43 ص‏156 و 157 .
8) ماخذ قبل: ج‏2، ص‏27 و 28 .
9) اعیان‏الشیعه: سید محسن امین، ج‏2، ص‏567 .

تبلیغات