خیزش شیعه (جنگ وصلح)
آرشیو
چکیده
متن
بسیاری، جنگی را که هماکنون در عراق میان مثلث شورشیان اهل سنت و القاعده، شبه نظامیان شیعی و سربازان ائتلاف به رهبری آمریکا جریان دارد، نه جنگی داخلی و محدود به عراق که جنگی میان طرفداران دو فرقه اصلی اسلام یعنی اهل سنت و شیعیان میدانند. جنگی که در صورت تداوم، بیم آن میرود شعلههایش به عراق محدود نمانده و سرتاسر مشرق عربی از لبنان، سوریه و عراق را در شمال گرفته تا یمن و مناطق شرقی عربستان و جنوب خلیجفارس فراگیرد. این همان چیزی است که دو سال پیش ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، پس از دیداری که با جورج بوش داشت، از ابعاد ماجرا با عنوان خطر شکلگیری هلال شیعی پرده برداشت.
اگرچه ملک عبدالله سپس در دیداری که با منابع اطلاعاتی کشورش و نیز سیاستمداران اردنی داشت به غیر جدی بودن این خطر پی برد و در صدد تصحیح هشدار خود برآمد ولی آنچه جورج بوش به او تلقین کرده بود، به نامش ماند. هرچند که دیگر رهبران تأثیرگذار جهان عرب به این دام نیفتادند و همچون حسنی مبارک سیاستی محتاطانه اتخاذ کردند اما اتحاد اردنی- واشنگتنی اثرات خود را به جا گذاشت تا آنجا که برخی از صاحبنظران جنگ حزبالله لبنان و اسرائیل و تداوم بحران کنونی در لبنان میان جنبش شیعی حزبالله به رهبری حسن نصرالله و هواداران دولت فؤاد سنیوره را که از حمایت اهل سنت و رهبران عربستان برخوردار است از نتایج همان هشدارها و حساس شدن شیعیان و سنیان به معنویات هم میدانند.
تشدید کشتارهای متقابل سنیها و شیعیان در بغداد و فتوای 38 تن از علمای سلفی عربستان کهریختن خون شیعیان رافضی را حلال شمرده بودند، این حساسیت ها را میان اهل سنت و شیعیان در جهان عرب بیشتر دامن زده است، اما به موازات آن هراس رهبران منطقه را از گسترش دامنههای آن برانگیخته است. تا آنجا که همکاریهای دو ماهه گذشته ایران و عربستان را برای ایجاد مصالحهای میان هواداران و مخالفان دولت لبنان و ارتباطات میان ایران و رهبران کشورهای عربی حوزه خلیجفارس را برای کنترل پیامدهای اختلاف شیعه و سنی باید در این چارچوب دانست. مصالحهای که در صورت پیشرفت و مواجه نشدن با کارشکنیهای آمریکا خواهد توانست اوضاع را در عراق و لبنان تثبیت کند و از تشدید بحران در دیگر کشورهایی که اختلاف شیعه و سنی جدی است؛ چون بحرین و یمن جلوگیری کند.
قرائن و شواهد نشان میدهد که اگرچه ایالات متحده در عراق تثبیت موقعیت خود و دولت کنونی به مرکزیت اکثریت شیعیان و رهبری نوری المالکی را پی میجوید، اما از این که افکار عمومی جهان عرب عمدتاً سنی را علیه آنچه گسترش نفوذ شیعیان به رهبری ایران میخواند، تحریک کند، ناراضی نیست. سیمور هرش که گزارشهای تحقیقیاش در زمینههای سیاست خارجی آمریکا اعتبار و شهرت جهانی دارد در شماره روز 25 فوریه 2007 (6 اسفند 85) مجله نیویورکر نوشت: دولت جورج بوش مبالغ زیادی پول را که بخش مهمی از آن را عربستان تأمین کرده است، دور از چشم کنگره برای انجام عملیات محرمانهای که هدف آن جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و تشکیل هلال شیعی است در منطقه و از جمله در لبنان به کار گرفته است.»
این برنده جایزه پولیتز پس از آن در گفتوگویی با سی.ان.ان می افزاید که: هدف دولت آمریکا اعمال فشار بر شیعیان است خواه ایرانیان و یا حزبالله لبنان که نصرالله رهبر آن شرایط کنونی را در کشورش مستعد بروز جنگ داخلی دانسته است؛ «همانقدر که نصرالله نگران چنین وضعیتی است ما [آمریکاییها] از افزایش آنچه در عراق و لبنان روی میدهد و سنیها را علیه شیعیان تحریک میکند، سود میبریم.» هرش در گزارش تحقیقی خود تا آنجا پیش میرود که می گوید بخشی از پولی که دولت جورج بوش هزینه کرده است به سه گروه جهادی مرتبط با القاعده و مخالف حزبالله در لبنان داده شده است (سیانان).
اگرچه نمیتوان منکر عصبانیت آمریکا از دست ایران و حزبالله لبنان شد که مقاومت مثالزدنیاش در برابر اسرائیل، جنگ 33 روزه تابستان گذشته را به معرکه شکست اسرائیل تبدیل کرد و حتی حمایت گسترده افکار عمومی جهان عرب و اهل سنت را به دست آورد، اما واقعیت این است که اختلاف شیعه و سنی ریشه در تاریخ و جامعهشناسی مردمی دارد که از 1400 سال پیش به عنوان دو شاخه اسلام در درون سنتهای خود نشو و نما کرده و حتی با هم جنگیدهاند. بنابراین هر یک از شیعیان و اهل سنت در عین در هم تنیدگی و خویشاوندیهای قومی، داشتن ریشهها و عقاید مشترک دینی، کلامی و مذهبی، واجد هویت مذهبی و تاریخی خاص خود هستند که هر یک از دیگری متمایز میکند.
پارهای از خاورشناسان این دو مذهب بزرگ اسلامی را به مذاهب کاتولیک و پروتستان تشبیه و وضع جاری آنها را شبیه دوران جنگهای مذهبی میان مسیحیان در سده هفدهم میدانند. به اعتقاد برخی از آنها اختلافات و حتی جنگهای کنونی میان شیعه و سنی یکی از ضرورتهای تاریخی ورود اسلام به عصر مدرن و پذیرش تحولات و اصلاحات جدیدی است که اسلام را همچون مسیحیت به عصر سکولاریسم رهنمون میشود. البته نکتهای که این خاورشناسان از آن غفلت میکنند این است که جنگهای مذهبی میان پروتستانها و کاتولیکها نتیجه ایجاد مذهب جدید (پروتستانیسم) و عدم تساهل مذهبی مسیحیان در آن دوران بود. حال آنکه جدایی و اختلاف شیعه و سنی محصول دوران جدید نیست که جنگهای جاری نتیجه آن باشد. هر یک از فریقین تاریخ شکلگیری خود را به روز وفات پیامبر و وقایع پس از آن در جریان شکلگیری خلافت اسلامی منتسب میکنند که به ویژه از دوران شهادت امام علی(ع) و برپایی حکومت بنیامیه این مرزبندی پررنگتر شد.
پس از شهادت امام حسین (ع) و شکلگیری قیامهای پیروان اهل بیت و قیامهای علویان شدت یافت و در دوران امام ششم شیعیان جعفر صادق(ع) این مرزبندی رنگ و بوی عقیدتی، کلامی و فقهی به خود گرفت. بنابراین شیعه و سنی دو روایت موازی از اسلام و مسئله جانشینی پیامبر به دست میدهد که از دیرباز بوده است. از این جهت شاید بتوان بلحاظ ظاهری این دو را مشابه دو مذهب ارتودوکسی و کاتولیک در مسیحیت دید که در دو امپراتوری روم شرقی و غربی پدیدار شدند و به موازات هم گسترش یافتند و نه پروتستانتیسم که زایده کاتولیسم است، همچون وهابیت که از دل مذهب حنبلی اهل سنت سربرآورد.
در طول تاریخ اسلام شیعه و سنی در کنار هم جنگ کردهاند، همدیگر را سرکوب کردهاند ولی با هم زندگی مسالمتآمیز هم داشتهاند و به جز پارهای استثنائات اغلب فقها و کلامیون عامه (اهل سنت) و خاصه (شیعیان) دیگری را مسلمان دانسته و ریختن خون یکدیگر را مجاز نشمردهاند. اما آنچه به چشم میآید همین استثنائات است که برخی از فرقههای افراطی دیگری را به کفر و ارتداد متهم کرده و ریختن خون یکدیگر را مباح و بلکه واجب شمردهاند. همچون وهابیت که شیعه را مشرک میداند یا اشاعره که معتزله و امامیه را رافضی میخواندند. اما این همه روابط شیعه و سنی نیست. در سال 1959 مفتی الازهر شیخ محمود شلتوت با صدور فتوایی پیروی کردن از فقه جعفری را همچون مذهب چهارگانه اهل سنت جایز شمرد.
شیخ شلتوت در پاسخ به استفتایی درباره جواز رجوع به مذهب امامیه نوشت: «1. اسلام، یک مسلمان را به پیروی از مذهب خاصی ملزم نکرده است به علاوه ما معتقدیم هر فرد مسلمان این حق را دارد از یکی از مذهبی که فکر میکند به درستی احکام و تعالیم اسلامی را روایت میکند، اطاعت کند و هرکسی که از این مذاهب تبعیت می کند میتواند به مذهب دیگر رجوع کند و به خاطر این کار مرتکب خلاف نشده است. 2. مذهب جعفری که شیعه امامیه اثنی عشریه هم نامیده می شود مذهبی است که پیروی از آن همچون دیگر مذاهب اهل سنت شرعاً جایز است...» فتوا و اقدامات اصلاحی شیخ شلتوت محصول تشکیل مرکزی به نام دارالتقریب المذاهب الاسلامیه در دانشگاه الازهرا بود که علمای شیعه و سنی در آن عضویت داشتند و هدف آن کمک به ایجاد پلی برای پرکردن شکاف تاریخی میان دو مذهب اصلی اسلام بود. شکافی که امروزه بیش از هر زمان دیگری در تاریخ اسلام فریقین را در لبه پرتگاه آن قرار داده است.
اگرچه ملک عبدالله سپس در دیداری که با منابع اطلاعاتی کشورش و نیز سیاستمداران اردنی داشت به غیر جدی بودن این خطر پی برد و در صدد تصحیح هشدار خود برآمد ولی آنچه جورج بوش به او تلقین کرده بود، به نامش ماند. هرچند که دیگر رهبران تأثیرگذار جهان عرب به این دام نیفتادند و همچون حسنی مبارک سیاستی محتاطانه اتخاذ کردند اما اتحاد اردنی- واشنگتنی اثرات خود را به جا گذاشت تا آنجا که برخی از صاحبنظران جنگ حزبالله لبنان و اسرائیل و تداوم بحران کنونی در لبنان میان جنبش شیعی حزبالله به رهبری حسن نصرالله و هواداران دولت فؤاد سنیوره را که از حمایت اهل سنت و رهبران عربستان برخوردار است از نتایج همان هشدارها و حساس شدن شیعیان و سنیان به معنویات هم میدانند.
تشدید کشتارهای متقابل سنیها و شیعیان در بغداد و فتوای 38 تن از علمای سلفی عربستان کهریختن خون شیعیان رافضی را حلال شمرده بودند، این حساسیت ها را میان اهل سنت و شیعیان در جهان عرب بیشتر دامن زده است، اما به موازات آن هراس رهبران منطقه را از گسترش دامنههای آن برانگیخته است. تا آنجا که همکاریهای دو ماهه گذشته ایران و عربستان را برای ایجاد مصالحهای میان هواداران و مخالفان دولت لبنان و ارتباطات میان ایران و رهبران کشورهای عربی حوزه خلیجفارس را برای کنترل پیامدهای اختلاف شیعه و سنی باید در این چارچوب دانست. مصالحهای که در صورت پیشرفت و مواجه نشدن با کارشکنیهای آمریکا خواهد توانست اوضاع را در عراق و لبنان تثبیت کند و از تشدید بحران در دیگر کشورهایی که اختلاف شیعه و سنی جدی است؛ چون بحرین و یمن جلوگیری کند.
قرائن و شواهد نشان میدهد که اگرچه ایالات متحده در عراق تثبیت موقعیت خود و دولت کنونی به مرکزیت اکثریت شیعیان و رهبری نوری المالکی را پی میجوید، اما از این که افکار عمومی جهان عرب عمدتاً سنی را علیه آنچه گسترش نفوذ شیعیان به رهبری ایران میخواند، تحریک کند، ناراضی نیست. سیمور هرش که گزارشهای تحقیقیاش در زمینههای سیاست خارجی آمریکا اعتبار و شهرت جهانی دارد در شماره روز 25 فوریه 2007 (6 اسفند 85) مجله نیویورکر نوشت: دولت جورج بوش مبالغ زیادی پول را که بخش مهمی از آن را عربستان تأمین کرده است، دور از چشم کنگره برای انجام عملیات محرمانهای که هدف آن جلوگیری از گسترش نفوذ ایران و تشکیل هلال شیعی است در منطقه و از جمله در لبنان به کار گرفته است.»
این برنده جایزه پولیتز پس از آن در گفتوگویی با سی.ان.ان می افزاید که: هدف دولت آمریکا اعمال فشار بر شیعیان است خواه ایرانیان و یا حزبالله لبنان که نصرالله رهبر آن شرایط کنونی را در کشورش مستعد بروز جنگ داخلی دانسته است؛ «همانقدر که نصرالله نگران چنین وضعیتی است ما [آمریکاییها] از افزایش آنچه در عراق و لبنان روی میدهد و سنیها را علیه شیعیان تحریک میکند، سود میبریم.» هرش در گزارش تحقیقی خود تا آنجا پیش میرود که می گوید بخشی از پولی که دولت جورج بوش هزینه کرده است به سه گروه جهادی مرتبط با القاعده و مخالف حزبالله در لبنان داده شده است (سیانان).
اگرچه نمیتوان منکر عصبانیت آمریکا از دست ایران و حزبالله لبنان شد که مقاومت مثالزدنیاش در برابر اسرائیل، جنگ 33 روزه تابستان گذشته را به معرکه شکست اسرائیل تبدیل کرد و حتی حمایت گسترده افکار عمومی جهان عرب و اهل سنت را به دست آورد، اما واقعیت این است که اختلاف شیعه و سنی ریشه در تاریخ و جامعهشناسی مردمی دارد که از 1400 سال پیش به عنوان دو شاخه اسلام در درون سنتهای خود نشو و نما کرده و حتی با هم جنگیدهاند. بنابراین هر یک از شیعیان و اهل سنت در عین در هم تنیدگی و خویشاوندیهای قومی، داشتن ریشهها و عقاید مشترک دینی، کلامی و مذهبی، واجد هویت مذهبی و تاریخی خاص خود هستند که هر یک از دیگری متمایز میکند.
پارهای از خاورشناسان این دو مذهب بزرگ اسلامی را به مذاهب کاتولیک و پروتستان تشبیه و وضع جاری آنها را شبیه دوران جنگهای مذهبی میان مسیحیان در سده هفدهم میدانند. به اعتقاد برخی از آنها اختلافات و حتی جنگهای کنونی میان شیعه و سنی یکی از ضرورتهای تاریخی ورود اسلام به عصر مدرن و پذیرش تحولات و اصلاحات جدیدی است که اسلام را همچون مسیحیت به عصر سکولاریسم رهنمون میشود. البته نکتهای که این خاورشناسان از آن غفلت میکنند این است که جنگهای مذهبی میان پروتستانها و کاتولیکها نتیجه ایجاد مذهب جدید (پروتستانیسم) و عدم تساهل مذهبی مسیحیان در آن دوران بود. حال آنکه جدایی و اختلاف شیعه و سنی محصول دوران جدید نیست که جنگهای جاری نتیجه آن باشد. هر یک از فریقین تاریخ شکلگیری خود را به روز وفات پیامبر و وقایع پس از آن در جریان شکلگیری خلافت اسلامی منتسب میکنند که به ویژه از دوران شهادت امام علی(ع) و برپایی حکومت بنیامیه این مرزبندی پررنگتر شد.
پس از شهادت امام حسین (ع) و شکلگیری قیامهای پیروان اهل بیت و قیامهای علویان شدت یافت و در دوران امام ششم شیعیان جعفر صادق(ع) این مرزبندی رنگ و بوی عقیدتی، کلامی و فقهی به خود گرفت. بنابراین شیعه و سنی دو روایت موازی از اسلام و مسئله جانشینی پیامبر به دست میدهد که از دیرباز بوده است. از این جهت شاید بتوان بلحاظ ظاهری این دو را مشابه دو مذهب ارتودوکسی و کاتولیک در مسیحیت دید که در دو امپراتوری روم شرقی و غربی پدیدار شدند و به موازات هم گسترش یافتند و نه پروتستانتیسم که زایده کاتولیسم است، همچون وهابیت که از دل مذهب حنبلی اهل سنت سربرآورد.
در طول تاریخ اسلام شیعه و سنی در کنار هم جنگ کردهاند، همدیگر را سرکوب کردهاند ولی با هم زندگی مسالمتآمیز هم داشتهاند و به جز پارهای استثنائات اغلب فقها و کلامیون عامه (اهل سنت) و خاصه (شیعیان) دیگری را مسلمان دانسته و ریختن خون یکدیگر را مجاز نشمردهاند. اما آنچه به چشم میآید همین استثنائات است که برخی از فرقههای افراطی دیگری را به کفر و ارتداد متهم کرده و ریختن خون یکدیگر را مباح و بلکه واجب شمردهاند. همچون وهابیت که شیعه را مشرک میداند یا اشاعره که معتزله و امامیه را رافضی میخواندند. اما این همه روابط شیعه و سنی نیست. در سال 1959 مفتی الازهر شیخ محمود شلتوت با صدور فتوایی پیروی کردن از فقه جعفری را همچون مذهب چهارگانه اهل سنت جایز شمرد.
شیخ شلتوت در پاسخ به استفتایی درباره جواز رجوع به مذهب امامیه نوشت: «1. اسلام، یک مسلمان را به پیروی از مذهب خاصی ملزم نکرده است به علاوه ما معتقدیم هر فرد مسلمان این حق را دارد از یکی از مذهبی که فکر میکند به درستی احکام و تعالیم اسلامی را روایت میکند، اطاعت کند و هرکسی که از این مذاهب تبعیت می کند میتواند به مذهب دیگر رجوع کند و به خاطر این کار مرتکب خلاف نشده است. 2. مذهب جعفری که شیعه امامیه اثنی عشریه هم نامیده می شود مذهبی است که پیروی از آن همچون دیگر مذاهب اهل سنت شرعاً جایز است...» فتوا و اقدامات اصلاحی شیخ شلتوت محصول تشکیل مرکزی به نام دارالتقریب المذاهب الاسلامیه در دانشگاه الازهرا بود که علمای شیعه و سنی در آن عضویت داشتند و هدف آن کمک به ایجاد پلی برای پرکردن شکاف تاریخی میان دو مذهب اصلی اسلام بود. شکافی که امروزه بیش از هر زمان دیگری در تاریخ اسلام فریقین را در لبه پرتگاه آن قرار داده است.