خیزش شیعه
آرشیو
چکیده
متن
نقطه آغاز جدایی مسلمانان به همان روز رحلت پیامبر و تشکیل اجتماع در سقیفه بنی ساعده برمیگردد. آنجا که ابوبکر را به جانشینی پیامبر انتخاب و با او بیعت کردند.
امام علی (ع) که شیعیان به خلافت بلافصل او بعد از پیامبر اعتقاد دارند، در آن اجتماع حضور نداشت و به همراه سران بنیهاشم به تدفین پیامبر مشغول بود. شیعیان اعتقاد دارند که خلافت حق حضرت علی بوده و پیامبر در آخرین حج خود که به حجهالوداع معروف است او را به جانشینی انتخاب کرد. شیعیان خلافت را امری الهی میدانند و خلیفه را منصوب او و بنابراین معتقدند حضرت علی و فرزندانش که اهل بیت پیامبر هستند منصوبان حضرت محمد (ص) و خداوند هستند و مسلمانان نمیتوانند در این باره تصمیمی بگیرند.
در مقابل اهل سنت اعتقاد دارد به این که پیامبر در زمان حیات، جانشینی برای خود معرفی نکرد و این موضوع را مسکوت گذاشت تا خود امت در این باره تصمیم بگیرند. از اینجاست که اهل سنت را قائل به نظریه انتخاب و اجماع میدانند و شیعیان را طرفداران نظریه نصب الهی. با این حال در اجتماع سقیفه مهاجران خلافت را حق قریش و قبیله پیامبر دانستند و اعتقاد خود را ابراز داشتند که به سبب پیوند خانوادگی با پیامبر و قرشی بودن، خلافت باید به آنها برسد. از این جهت نیز نمیتوان اهل سنت را طرفدار نظریه انتخاب عام دانست، بلکه آنها نیز به نوعی به نظریه نصب عام اعتقاد دارند. زیرا برای غیرقریش حقی در خلافت و جانشینی پیامبر قائل نیستند.
به جز موضوع خلافت مرزبندی چندانی میان مسلمانان در صدر اسلام و در زمان خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان و علیع ) نبود تا اینکه با قتل عثمان و به خلافت رسیدن علی این اختلافات تشدید شد و حضرت علی در سه جنگ جمل، صفین و نهروان ناگزیر شد با مخالفان خود بجنگد. اما هنوز هم تقسیمبندی میان شیعه و سنی در کار نبود، پس از شهادت امام اول شیعیان و تثبیت خلافت معاویه، شیعه به معنی «پیرو» به پیروان علی اطلاق شد که مورد آزاد و اذیت بنیامیه قرار میگرفتند. اما قیام امام حسین (ع) و واقعه کربلا اوج این رویارویی میان خاندان پیامبرو خاندان اموی شد. رویدادی که سرآغاز هویتبخشی به شیعیان شد و قیامهای متعدد آنان در دو قرن اول صدر اسلام درجنوب عراق، عراق عجم و خراسان تا زمان ولایت عهدی امام رضا در زمان خلافت مأمون ادامه داشت.
مهمترین این قیامها، شورشهای علویان بود که با قیام زید بن علی بن حسین و شهادت او آغاز شد و سپس دامنههای آن مناطقی از عراق و خوزستان و خراسان و فارس را دربرگرفت. اما مهمترین سرفصلی که به مرزبندی هویتی، فرهنگی و مذهبی میان تشیع و تسنن شکلی جدیتر دارد، به قرن دوم هجری و زمانی برمیگردد که در دوران تثبیت خلافت عباسی و در کنار شکلگیری تدریجی تمدن اسلامی و نهضتهای علمی ترجمه، نگرشهای فقهی در بغداد مرکز جدید خلافت اسلامی و نیز کوفه و مدینه پایهگذاری شد. فعالیتهای علمی دو امام پنجم و ششم شیعیان (امام محمدباقرع و امام جعفرصادقع) از سویی و شکلگیری مذاهب چهارگانه اهل سنت یعنی حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی به همین دوران برمیگردد و از این زمان نخستین مرزبندی جدی فکری، فقهی و کلامی میان دو شاخصه اصلی اسلام پدید میآید.
در این زمان هنوز در میان شیعیان، اختلاف و جدایی جدی به وجود نیامده بود، جز آنکه امام محمد باقر به سوی فعالیتهای علمی روی آورد و برادرش زید به قیام و مبارزه مسلحانه به خونخواهی جدش حسین بن علی پرداخت. در این زمان آن تعداد از علویان که به مبارزه نظامی روی آورده بودند به امامت زیدبن علی قائل شدند و آنها که خط مشی مبارزه عقیدتی و علمی را برگزیده بودند، خود را پیرو امام محمد باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) میدانستند. مدتی بعد نیز پس از دوران امامت امام جعفر صادق(ع) شیعیان به دو دسته تقسیم شدند. گروهی که معتقد بودند پس از آن حضرت اسماعیل بن جعفر امام شیعیان است و گروهی دیگر که قائل به امامت موسیبن جعفر شدند و امروزه به دوازده امامی مشهورند. اگرچه فرقههای متعددی از میان شیعیان ظهور و بروز کردند ولی عمده آنها همین سه مذهب زیدی، اسماعیلی و دوازده امامی است. در میان اهل سنت نیز چهار مذهب فقهی پدید آمد که عبارتند از مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی.
در کنار مرزبندی فقهی، مرزبندی کلامی نیز شکل گرفت که آن نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در یک تقسیمبندی میتوان طرفداران نقل را در مقابل طرفداران عقل قرارداد که حول محور مسائلی چون اراده بشری، عدل الهی و حسن و قبح عقلی و ذاتی و مسائلی چون قدیم بودن و حادث بودن جهان دور میزد. طرفداران مکتب عقلی به معتزله مشهور شدند که در مورد اراده بشری قائل به اختیار بودند. آنها همچنین به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند و معتقد بودند فعل خداوند به اموری که عقلاً قبیح است تعلق نمیگیرد. بنابراین در مسائلی چون عدل الهی معتقد بودند که عدل از این جهت که عقلاً و ذاتاً حسن است، مشمول فعل خداوند قرار میگیرد و ظلم نیز عقلاً بد است و فعل خداوند به آن تعلق نمیگیرد.
اما در مقابل اینها اشاعره قرار داشتند که به جبر و فاقد اختیار بودن بشر قائل بودند و همچنین معتقد بودند که موکول کردن اراده و فعل خداوند به حسن و قبح اشیاء محدود کردن قدرت الهی است. از دید اشاعره عدل آن چیزی است که خداوند به آن حکم میراند. اشاعره همچنین عقل بشری را قاصر از رسیدن به حقیقت و کنه اشیاء میدانستند و معتقد بودند کتاب و سنت (حدیث) که مجموعاًٌ نقل خوانده میشود بر عقل مقدم است و نمیتوان به پای چوبین استدلالیان تمکین کرد. در این کشاکش عقل و نقل، شیعیان اگرچه موضعی میانه اتخاذ کردند، اما در مجموع به معتزله نزدیکتر بودند و در مجموع به شیعیان و معتزله عدلیه میگفتند. مولوی در مثنوی هرجا از معتزله نام برده آنها را در مقابل سنت و سنی حقیقی قرار داده و ظاهراً اشاعره، معتزله را سنی نمیدانستهاند. هرچند که باید معتزله را از منظر فقهی از اهل سنت به حساب آورد.
اختلاف شیعه و سنی به مباحث عقل و نقل و حسن و قبح محدود نمیشود. منابع فقهی شیعه و سنی (کتاب، سنت، اجماع و قیاس یا عقل) تقریباً مشترک است، اما منظور اهل سنت از سنت، سنت نبوی و قول و فعل پیامبر است و شیعیان علاوه بر آن قول و فعل ائمه را نیز حجت میدانند. شیعه همچنین به معصومیت ائمه اعتقاد دارد، حال آنکه از نظر اهل سنت عصمت مخصوص پیامبر است. شیعه قیاس (تعمیم) را که از منابع فقهی اهل سنت است. به دو بخش قیاس منصوص العله و قیاس مستنبط العله تقسیم میکند و قیاسی را میپذیرد که علت آن در کتاب و سنت (نص) ذکر شده باشد. مثلاً علت حرام بودن شراب انگور مسکر بودن آن است بنابراین هر شرابی که مسکر باشد بنابر قیاس منصوص العله حرام است. همه این اختلافات موجب شده است تا از دل هر یک از دو مذهب شیعه و سنی فرقههای متعددی پدید آیند که در مناطق مختلف جهان اسلام برای خود پیروانی دارند.
اهل سنت
1. مذهب حنفی: مؤسس مذهب حنفی ابوحنیفه نعمان بن ثابت ملقب به امام الاعظم متولد شهر کوفه در سال 80 هجری و از موالی (ایرانیان) این شهر است. پدر او ثابت بن لغمان بن مرزبان متولد کابل پایتخت افغانستان امروزی است. فقه حنفی بزرگترین تعداد پیروان را در میان اهل سنت دارد و تقریباً 49 درصد اهل سنت پیروان این مذهباند که در ترکیه، بالکان، عراق، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان، پاکستان، هند، بنگلادش، چین اکثریت اهل سنت را تشکیل میدهند.
ابوحنیفه به آزاداندیشی معروف بود چنان که به خاطر نپذیرفتن پیشنهاد منصور خلیفه عباسی برای منصب قضاوت، به زندان افتاد و در همانجا براثر شکنجه درگذشت. مذهب حنفی به مذهب اهل رأی معروف است. گرایش ابوحنیفه ترجیح عقل بر نقل بود و به اختیار باور داشت او از مخالفان اهل حدیث به شمار میرفت. ابوحنیفه معتقد بود که از مجموع احادیث منسوب به پیامبر تنها 17 حدیث صحیح است.
منابع فقهی مذهب حنفی عبارتند از قرآن، سنت، قول صحابه، قیاس و رأی، استحسان اجماع و عرف. امروزه فقه حنفی از پیشروترین مذاهب اهل سنت در تعامل باتفکرات جدید است.
2. مذهب شافعی: شافعی دومین مذهب در جهان اهل سنت از نظر تعداد پیروان است. حدود 28 درصد از پیروان اهل سنت به مذهب شافعی اعتقاد دارند. منابع فقهی شافعی عبارتند از قرآن، سنت پیامبر، اجماع و قیاس. فقه شافعی از گرایشهای محافظهکار و سنتی اسلامی و در بین مذاهب چهارگانه نزدیکترین فقه به شیعه دوازده امامی به شمار میرود. امام محمد بن ادریس شافعی با بهرهگیری از اصول منطقی سیستمی روشمند در فقه خود به کار گرفت که در کتاب معروف او «اصول الفقه» آمده است. پیروان مذهب شافعی همچنین به اهل الحدیث شناخته شدهاند. اهل سنت کردستان، اندونزی، مالزی، فیلیپین، ایالت کرالای هند، موریتانی، اتیوپی، فلسطین، سوریه و لبنان اغلب پیروان این مذهبند.
3. مذهب مالکی: مالک بن انس امام و مؤسس مذهب مالکی است که پیروان آن سومین جمعیت بزرگ اهل سنت را تشکیل میدهند و در شمال و غرب آفریقا از مصر تا مراکش و نیجریه را گستردهاند. در حدود 15 درصد اهل سنت پیروان این مذهبند. ویژگی فقه مالکی این است که او که خود در مدینه میزیسته و به کار تدوین فقه اشتغال داشته، در کنار منابع چهارگانه کتاب، سنت پیامبر، اجماع و قیاس، عمل اهل مدینه را نیز از منابع فقهی در استنباط احکام به حساب میآورده است. به اعتقاد امام مالک عمل مردم مدینه سنت زنده پیامبر محسوب میشود چرا که پیامبر به آنجا مهاجرت کرد با آنها زیست و در همانجا هم رحلت کرد. وی یکبار هم به خاطر نقل حدیثی از پیامبر درباره بیاعتبار بودن طلاقی که به زور گرفته شود، شلاق زده شد. زیرا که منصور اینگونه استنباط میکرد که هدف مالک نفی اعمال قوه قهریه از طرف خلیفه است و حق تمرد سیاسی را به رسمیت میشناسد.
4. مذهب حنبلی: امام احمد بن حنبل متولد مرو از اعراب قبیله شیبان در خراسان مؤسس مذهب حنبلی است. او که خود دانشآموختة مکتب ابوحنیفه بود مذهبی را تأسیس کرد که به مذهب اهل عقیده در اهل سنت مشهور است و همچنین محافظهکارترین، از مذاهب چهارگانه است. کمتر از 10 درصد اهل سنت پیروان این مذهبند که عمدتاً در شبه جزیره عربستان استقرار دارند. از معروفترین فقهای این مذهب شیخالاسلام تقیالدین ابن تیمیه است که تفکرات او یکی از پایههای وهابیت امروزی را تشکیل میدهد. حنبلیه و به ویژه وهابیت تفکرات راست کیشانه و سرسختانهای درباره عقاید اسلامی و فرهنگهای مللی که اسلام را پذیرفتهاند دارد و احترام به قبور مردگان را که دیگر فوق اهل تسنن نیز به آن پایبندند، شرک میداند. آن ها همچنین شدیداً به ظاهر شریعت پایبند هستند و فرق تصوف و باطنی را همچون شیعیان خارج از دین میدانند. امروزه این تفکر در بین دیگر مسلمانان اهل سنت هم طرفدارانی پیدا کرده است و به خصوص حمایتهای مالی و معنوی دولت عربستان از این تفکر در دهههای گذشته یکی از عوامل گسترش وهابیت و تفکرات افراطی آن در جهان مشهور است.
وهابیت همچنین امروزه در پیوند با جنبش سلفیگری قرار گرفته است که ابتدا از مصر سر برآورد. سلفیه یا عقیده بازگشت به سیره سلف صالح که میتوان آن را با بنیادگرایی اسلامی یکی دانست یکی از جنبشهای اصلاح دینی بود که عقاید خود را ملهم از تفکرات سید جمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده میدانستند و بعداً اخوان المسلمین را تشکیل دادند. اما گروههایی از آنها از اخوان المسلمین فراتر رفتند و تدریجاً جنبشهای تکفیری و جهادی را در اقصی نقاط جهان اسلام از الجزایر و مصر گرفته تا افغانستان و چچن و اندونزی تأسیس کردند. امروزه سازمان القاعده خود را میراثدار جنبش سلفیگری و شاخههای تکفیری آن میداند. در واقع القاعده را باید نتیجه پیوند سلفیگری و وهابیت دانست که در کنار ضدیت با تشیع و تصوف مبارزه سیاسی با مدرنیسم و تمدن غربی و نیز با مسلمانانی که با غربیها همکاری کنند و شیوه زندگی غربی را پذیرفته باشند در ستیز است و آنها را تکفیر میکند.
تشیع
1. زیدیه: نخستین فرقه از فرقههای شیعی که به حکومت دست پیدا کرد، فرقه زیدی بود. زیدیها پرچمداران قیامهای علویان علیه خلافت اموی و بعداً عیاسی بودند. آنها نخستین حکومتهای شیعی را در طبرستان و دیلمان (مازندان و گیلان) تأسیس کردند و نخستین حکومت جهانی شیعیان (آلبویه) که پایتخت خلافت عباسی را تسخیر و خلفا را دست نشانده کرد به زیدیها وابستهاند. زیدیها امروزه در حدود 45 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند و جمعیتهای پراکندهای از آنها در شبه جزیره عربستان، عراق، مصر و... به سر میبرند.
سادات زیدی در هند و پاکستان امروزه مذهب دوازده امامی زندگی دارند، همچنین برخی از زیدیان و سادات آن ها در یمن مذهب دوازده امامی دارند که جنگ کنونی در یمن میان دولت و گروه عبدالملک الحوثی در واقع جنگی است میان شیعیان دوازده امامی زیدی و دولت این کشور و اکثریت زیدیها در این زمینه تاکنون سکوت کردهاند.
زیدیه از نظر کلامی قائل به امامت زید بن علی بن حسین هستند و به مکتب معتزلی نزدیکترند. فقه غالب آنها حنفی است که با عناصری از فقه جعفری آمیخته شده است. زیدیها به معصومیت امامان شیعه و نیز امام غایب که عقیده غالب در دیگر مذاهب شیعی است اعتقادی ندارند. همچنین امامت را مختص فرزندان امام حسین نمیدانندو معتقدند فرزندان امام حسن و امام حسین هر دو میتوانستند به امامت برسند. همچنین در زمینه خلافت نیز به نصب الهی قائل نیستند و در واقع در بین فرق شیعی، زیدیه بیشترین نزدیکی را با اهل سنت دارد.
2. اسماعیلیه: اسماعیلیه از نظر تاریخ به قدرت و اوج خود رسیدن و نیز جمعیت خود دومین مذهب شیعی است که تا زمان حمله مغول در ایران همواره برای حکومتهای غزنوی و سلجوقی دردسر بزرگی به شمار میرفتند که در آن دوران به قرمطمیان و باطنیان شناخته میشدند. معروفترین باطنیان، فاطمیان مصر بودند که به مدت چند قرن در شمال آفریقا و منطقه شام حکمروایی داشتند و با فتح قاهره به دست صلاحالدین ایوبی بساط حکومت فاطمیان مصر برچیده شد ولی اثرات آن دوران هنوز در زندگی مصریها جاری است. مصریها را امروزه شیعیان معنوی میدانند که گرایش وافری به اهل بیت پیامبر و به ویژه امام حسین (ع) دارند. همچنین دانشگاه الازهر بزرگترین یادگار دوران فاطمی است که در آن دوران برای تدریس علوم باطنی و فلسفه و علم تأسیس شد و امروزه به عنوان قدیمیترین دانشگاه جهان از آن یاد میشود. از دیگر یادگاریهای دوران فاطمیان مصر فرقهای است که امروزه در سوریه، لبنان و فلسطین به نام دروزها شناخته میشود.
اسماعیلیان قائل به امامت اسماعیل فرزند بزرگتر امام جعفر صادق هستند. اسماعیلیه به هفت امامی نیز معروف است، اما شاخهای از آن پس از اسماعیل فرزندش محمد را امام خود میدانند که امامت معنوی آن تا زمان حاضر ادامه دارد. اسماعیلیه از نظر فقهی و کلامی شباهت بیشتری با شیعه دوازده امامی دارد و ریشههای مشترکی آن ها را به هم پیوند میدهد. در شبه قاره هند و پاکستان مرزبندی چندانی میان اسماعیلیه و امامیه نیست و لذا آمار دقیقی از جمعیت هرکدام نمیتوان به دست داد. در تاجیکستان و افغانستان هم جمعیت زیادی از شیعیان اسماعیلی زندگی میکنند.
3. شیعه دوازده امامی: شیعیان دوازده امامی که به اثنیعشریه، جعفریه و امامیه هم شناخته میشوند بزرگترین مذهب شیعی از نظر تعداد پیروان و نیز تأثیرگذاری در دنیای معاصر، به شعار میروند که حدود 90 درصد مردم ایران، 60 درصد مردم عراق، 80 درصد مردم آذربایجان و 70 درصد مردم بحرین را تشکیل میدهند و نیز در پاکستان، افغانستان، هند، عربستان، لبنان، کویت، عمان، قطر و امارات اقلیتهای بزرگی محسوب میشوند با احتساب علویها به عنوان شیعه دوازده امامی 20 درصد از مردم ترکیه و 15 درصد از مردم سوریه نیز به جمعیت این مذهب افزوده میشود. علویها بخشی از مردم در ترکیه و سوریه هستند که مذهب آنان آمیزهای از تصوف و تشیع است.
علویها را در اعتقاد به امامهای دوازدهگانه جزء غلات میشمارند. آنها با مسجد به این دلیل که حضرت علی در آنجا به شهادت رسید میانهای ندارند و کمتر به مناسک مذهبی پایبندی نشان میدهند و باطن طریقت را بر ظاهر شریعت ترجیح میدهند. آنها همچنین از پایهگذاران ترکیه نوین و نظام لائیک در این کشور به شمار میروند و از نظر سیاسی نیز بیشتر به احزاب چپگرا و به ویژه حزب جمهوریخواه خلق گرایش دارند. تا قبل از انقلاب اسلامی شیعه آوازه چندانی نداشت و تحقیقات عمدهای که درباره اسلام میشد، به قرائتی از اسلام میپرداخت که به تسنن شناخته میشود. با وقوع انقلاب اسلامی، جنبشهای شیعی نیز به موازات خیزشهای سلفیها و وهابیون در جهان اسلام شکل گرفت. حزبهای شیعی الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزبالله لبنان، حزبالله حجاز، نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان و ائتلاف هشت گانه احزاب شیعی افغانستان از گروههای ملهم از انقلاب اسلامی و رهبری آن امام خمینی بودند که امروزه از پایههای نفوذ معنوی ایران در لبنان، عراق و افغانستان به حساب میآیند.
تا چند سال پیش تنها کشوری که به عنوان شیعه در جهان شناخته میشد، ایران بود ولی امروزه دو کشور دیگر عراق و آذربایجان با جمعیت غالب شیعه و حکومت شیعیان به آن افزوده شده است. شیعیان بحرین هم توانستهاند با وجود محدودیتهایی که در کشورشان وجود دارد سهمی از قدرت را در پارلمان تصاحب کنند. در کویت و لبنان نیز شیعیان بخشی از ساختار و قدرت به حساب میآید و با بهبود روابط ایران و عربستان در یک دهه گذشته، موقعیت سیاسی شیعیان عربستان که حدود 4 میلیون شیعه دوازده امامی، زیدی و نیز اسماعیلی را شامل میشود بهبود زیادی پیدا کرده است. همه این شرایط دست به دست هم دادهاند تا خیزش شیعی در قلب منطقه بحرانی خاورمیانه به عنوان خطری برای حکومتهای محافظهکار در کشورهای عربی به حساب بیاید. شیعیان در هند و نیز پاکستان از دیرباز آزادی عمل بیشتری داشتند و پایان حکومت طالبان در افغانستان نیز به ورود شیعیان به ساختار قدرت و افزایش و تعامل شیعه و سنی منجر شد.
رهبران کشورهای عربی نگرانند که قدرت گرفتن شیعیان به محدود شدن دامنه نفوذ آنان، افزایش نفوذ ایران و تلاش برای شیعه کردن سنیان منجر شود. این دغدغهای است که ملک عبدالله پادشاه عربستان هم یک بار آن را مطرح کرد. حسنی مبارک رئیسجمهور مصر هم در اظهارنظری سال گذشته اعلام کرد شیعیان در کشورهای عربی بیش از نظام سیاسی کشورشان به ایران وفادارند و در صورتی که جنگی علیه ایران درگیرد، شیعیان در کشورهای عربی علیه حکومتهای خود قیام خواهند کرد. در واقع مبارک میخواست به بوش گوشزد کند که در صورت حمله آمریکا به ایران کل منطقه درگیر در چنین جنگی خواهند شد.
اما نکتهای که در این مورد به نظر میرسد این است که در هر کشوری شیعیان توانستند نقش سیاسی ایفا کنند و در ساختار حکومت و قدرت جایگاهی پیدا کنند، نه تنها از وفاداری آنها به کشورشان کم نشد، بلکه عمدا در برقراری امنیت و دموکراسی کمک سیاسی شایانی به نظام سیاسی کشورشان به عمل آوردند. در کشور پاکستان اگرچه درگیریهای فرقهای بین شیعه و سنی همواره بوده است، اما از آنجا که شیعیان منعی برای ورود به ساختار قدرت نداشتهاند، حکومت پاکستان تاکنون توانسته است این درگیریها را مدیریت و کنترل کند. در افغانستان تا زمانی که دولت جدید حامد کرزای تثبیت نشده بود جنگهای رهبران جهادی شیعه و سنی، یکی از موضوعات مهم در برهم زدن ثبات سیاسی این کشور بود. اما در نظم و حکومت جدید افغانستان، سهمیابی شیعیان در قدرت به برپایی امنیت و ثبات در این کشور کمک کرده و در هیچ یک از این موارد تعلقات شیعیان به ایران در تعارض با ثبات سیاسی کشورشان قرار نگرفته است.
بنابراین به نظر میرسد بخش عمدهای از نگرانیهای رهبران کشورهای عربی به این دلیل است که تاکنون شیعیان مشارکتی در فرایند سیاسی کشورشان نداشتهاند که با افزایش سهم و نقش شیعیان در تحولات خاورمیانه این روند تدریجا در مسیر عادی خود قرار گیرد و در نهایت روابط شیعه و سنی به نقطه تعادل برسد. هر چند که تا آن زمان احتمالا شاهد نوسانات و فراز و نشیبهایی در روابط تنشآلود شیعه و سنی خواهیم بود.
شیعه و سنی در یک نگاه
براساس تازهترین آمارهای جمعیتی، مسلمانان در حدود 1460 میلیون نفر جمعیت دارند که از این تعداد شیعیان با حدود 220 میلیون نفر حدود 15 درصد جمعیت مسلمانان را شامل میشود و مابقی یعنی 1240 میلیون به اکثریت اهل سنت وفا دارند ترکیب جمعیتی مسلمانان شیعه و سنی در کشورهای مهاجرپذیر غربی همچون آمریکا، کانادا، انگلیسی، آلمان، فرانسه و... نیز براساس ترکیب جمعیت کشورهایی است که مسلمانان از مبدأ آنان به کشورهای مهاجرپذیرفتهاند.
از این جهت مهاجران مسلمان نیز به تبع وضع جاری روابط شیعه و سنی در کشورهایشان در کشور مقصد نیز روابط خودر ا با یکدیگر تنظیم کردهاند و به نظر میرسد در برخی از کشورهای مقصد به ویژه آمریکا که به شدت درگیر مسائل شیعه و سنی در خاورمیانه است، تنش میان شیعیان و سنیها خود را نشان داده است. به طوری که تا پیش از اشغال عراق و بروز نشانههای جنگ داخلی در عراق اغلب مسلمانان موضوع فلسطین و اشغالگری اسرائیل را مهمترین عامل ایجاد بحران در خاورمیانه و قلب جهان اسلام میدانستند ولی بروز دو دستگی و تنش میان شیعه و سنی تنها عاملی است که میتواند مناقشه فلسطین- اسرائیل را از کانونیترین موضوع جهان اسلام به حاشیه براند و خود برجای آن بنشیند.
آرامش و چالش در مناظره
انفجار حرم امامان شیعه علیالنقی(ع) و حسن عسکری(ع) در سامرا در اسفند ماه سال گذشته به موجی از درگیریهای بیپایان در عراق و انتقامگیریهای گروههای افراطی وابسته به القاعده و شبه نظامیان شیعه منجر شد که دیگر نقاطی جهان اسلام و بهویژه جهان عرب را متاثر کرد. بسیاری از علمای شیعه و سنی در این میان درصدد برآمدند تا با دعوت از پیروان خود به خویش داری، از گسترش جنگ مذهبی میان اهل سنت و شیعیان جلوگیری کنند. در این میان مناظره شیخ یوسف قرضاوی استاد سابق الازهر و شیخاکبر هاشمی رفسنجانی از رهبران موثر جمهوری اسلامی در شبکه تلویزیونی الجزیره تلاشی بود برای تلطیف روابط تنشآلود شیعه و سنی.
امام علی (ع) که شیعیان به خلافت بلافصل او بعد از پیامبر اعتقاد دارند، در آن اجتماع حضور نداشت و به همراه سران بنیهاشم به تدفین پیامبر مشغول بود. شیعیان اعتقاد دارند که خلافت حق حضرت علی بوده و پیامبر در آخرین حج خود که به حجهالوداع معروف است او را به جانشینی انتخاب کرد. شیعیان خلافت را امری الهی میدانند و خلیفه را منصوب او و بنابراین معتقدند حضرت علی و فرزندانش که اهل بیت پیامبر هستند منصوبان حضرت محمد (ص) و خداوند هستند و مسلمانان نمیتوانند در این باره تصمیمی بگیرند.
در مقابل اهل سنت اعتقاد دارد به این که پیامبر در زمان حیات، جانشینی برای خود معرفی نکرد و این موضوع را مسکوت گذاشت تا خود امت در این باره تصمیم بگیرند. از اینجاست که اهل سنت را قائل به نظریه انتخاب و اجماع میدانند و شیعیان را طرفداران نظریه نصب الهی. با این حال در اجتماع سقیفه مهاجران خلافت را حق قریش و قبیله پیامبر دانستند و اعتقاد خود را ابراز داشتند که به سبب پیوند خانوادگی با پیامبر و قرشی بودن، خلافت باید به آنها برسد. از این جهت نیز نمیتوان اهل سنت را طرفدار نظریه انتخاب عام دانست، بلکه آنها نیز به نوعی به نظریه نصب عام اعتقاد دارند. زیرا برای غیرقریش حقی در خلافت و جانشینی پیامبر قائل نیستند.
به جز موضوع خلافت مرزبندی چندانی میان مسلمانان در صدر اسلام و در زمان خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان و علیع ) نبود تا اینکه با قتل عثمان و به خلافت رسیدن علی این اختلافات تشدید شد و حضرت علی در سه جنگ جمل، صفین و نهروان ناگزیر شد با مخالفان خود بجنگد. اما هنوز هم تقسیمبندی میان شیعه و سنی در کار نبود، پس از شهادت امام اول شیعیان و تثبیت خلافت معاویه، شیعه به معنی «پیرو» به پیروان علی اطلاق شد که مورد آزاد و اذیت بنیامیه قرار میگرفتند. اما قیام امام حسین (ع) و واقعه کربلا اوج این رویارویی میان خاندان پیامبرو خاندان اموی شد. رویدادی که سرآغاز هویتبخشی به شیعیان شد و قیامهای متعدد آنان در دو قرن اول صدر اسلام درجنوب عراق، عراق عجم و خراسان تا زمان ولایت عهدی امام رضا در زمان خلافت مأمون ادامه داشت.
مهمترین این قیامها، شورشهای علویان بود که با قیام زید بن علی بن حسین و شهادت او آغاز شد و سپس دامنههای آن مناطقی از عراق و خوزستان و خراسان و فارس را دربرگرفت. اما مهمترین سرفصلی که به مرزبندی هویتی، فرهنگی و مذهبی میان تشیع و تسنن شکلی جدیتر دارد، به قرن دوم هجری و زمانی برمیگردد که در دوران تثبیت خلافت عباسی و در کنار شکلگیری تدریجی تمدن اسلامی و نهضتهای علمی ترجمه، نگرشهای فقهی در بغداد مرکز جدید خلافت اسلامی و نیز کوفه و مدینه پایهگذاری شد. فعالیتهای علمی دو امام پنجم و ششم شیعیان (امام محمدباقرع و امام جعفرصادقع) از سویی و شکلگیری مذاهب چهارگانه اهل سنت یعنی حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی به همین دوران برمیگردد و از این زمان نخستین مرزبندی جدی فکری، فقهی و کلامی میان دو شاخصه اصلی اسلام پدید میآید.
در این زمان هنوز در میان شیعیان، اختلاف و جدایی جدی به وجود نیامده بود، جز آنکه امام محمد باقر به سوی فعالیتهای علمی روی آورد و برادرش زید به قیام و مبارزه مسلحانه به خونخواهی جدش حسین بن علی پرداخت. در این زمان آن تعداد از علویان که به مبارزه نظامی روی آورده بودند به امامت زیدبن علی قائل شدند و آنها که خط مشی مبارزه عقیدتی و علمی را برگزیده بودند، خود را پیرو امام محمد باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) میدانستند. مدتی بعد نیز پس از دوران امامت امام جعفر صادق(ع) شیعیان به دو دسته تقسیم شدند. گروهی که معتقد بودند پس از آن حضرت اسماعیل بن جعفر امام شیعیان است و گروهی دیگر که قائل به امامت موسیبن جعفر شدند و امروزه به دوازده امامی مشهورند. اگرچه فرقههای متعددی از میان شیعیان ظهور و بروز کردند ولی عمده آنها همین سه مذهب زیدی، اسماعیلی و دوازده امامی است. در میان اهل سنت نیز چهار مذهب فقهی پدید آمد که عبارتند از مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی.
در کنار مرزبندی فقهی، مرزبندی کلامی نیز شکل گرفت که آن نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در یک تقسیمبندی میتوان طرفداران نقل را در مقابل طرفداران عقل قرارداد که حول محور مسائلی چون اراده بشری، عدل الهی و حسن و قبح عقلی و ذاتی و مسائلی چون قدیم بودن و حادث بودن جهان دور میزد. طرفداران مکتب عقلی به معتزله مشهور شدند که در مورد اراده بشری قائل به اختیار بودند. آنها همچنین به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند و معتقد بودند فعل خداوند به اموری که عقلاً قبیح است تعلق نمیگیرد. بنابراین در مسائلی چون عدل الهی معتقد بودند که عدل از این جهت که عقلاً و ذاتاً حسن است، مشمول فعل خداوند قرار میگیرد و ظلم نیز عقلاً بد است و فعل خداوند به آن تعلق نمیگیرد.
اما در مقابل اینها اشاعره قرار داشتند که به جبر و فاقد اختیار بودن بشر قائل بودند و همچنین معتقد بودند که موکول کردن اراده و فعل خداوند به حسن و قبح اشیاء محدود کردن قدرت الهی است. از دید اشاعره عدل آن چیزی است که خداوند به آن حکم میراند. اشاعره همچنین عقل بشری را قاصر از رسیدن به حقیقت و کنه اشیاء میدانستند و معتقد بودند کتاب و سنت (حدیث) که مجموعاًٌ نقل خوانده میشود بر عقل مقدم است و نمیتوان به پای چوبین استدلالیان تمکین کرد. در این کشاکش عقل و نقل، شیعیان اگرچه موضعی میانه اتخاذ کردند، اما در مجموع به معتزله نزدیکتر بودند و در مجموع به شیعیان و معتزله عدلیه میگفتند. مولوی در مثنوی هرجا از معتزله نام برده آنها را در مقابل سنت و سنی حقیقی قرار داده و ظاهراً اشاعره، معتزله را سنی نمیدانستهاند. هرچند که باید معتزله را از منظر فقهی از اهل سنت به حساب آورد.
اختلاف شیعه و سنی به مباحث عقل و نقل و حسن و قبح محدود نمیشود. منابع فقهی شیعه و سنی (کتاب، سنت، اجماع و قیاس یا عقل) تقریباً مشترک است، اما منظور اهل سنت از سنت، سنت نبوی و قول و فعل پیامبر است و شیعیان علاوه بر آن قول و فعل ائمه را نیز حجت میدانند. شیعه همچنین به معصومیت ائمه اعتقاد دارد، حال آنکه از نظر اهل سنت عصمت مخصوص پیامبر است. شیعه قیاس (تعمیم) را که از منابع فقهی اهل سنت است. به دو بخش قیاس منصوص العله و قیاس مستنبط العله تقسیم میکند و قیاسی را میپذیرد که علت آن در کتاب و سنت (نص) ذکر شده باشد. مثلاً علت حرام بودن شراب انگور مسکر بودن آن است بنابراین هر شرابی که مسکر باشد بنابر قیاس منصوص العله حرام است. همه این اختلافات موجب شده است تا از دل هر یک از دو مذهب شیعه و سنی فرقههای متعددی پدید آیند که در مناطق مختلف جهان اسلام برای خود پیروانی دارند.
اهل سنت
1. مذهب حنفی: مؤسس مذهب حنفی ابوحنیفه نعمان بن ثابت ملقب به امام الاعظم متولد شهر کوفه در سال 80 هجری و از موالی (ایرانیان) این شهر است. پدر او ثابت بن لغمان بن مرزبان متولد کابل پایتخت افغانستان امروزی است. فقه حنفی بزرگترین تعداد پیروان را در میان اهل سنت دارد و تقریباً 49 درصد اهل سنت پیروان این مذهباند که در ترکیه، بالکان، عراق، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان، پاکستان، هند، بنگلادش، چین اکثریت اهل سنت را تشکیل میدهند.
ابوحنیفه به آزاداندیشی معروف بود چنان که به خاطر نپذیرفتن پیشنهاد منصور خلیفه عباسی برای منصب قضاوت، به زندان افتاد و در همانجا براثر شکنجه درگذشت. مذهب حنفی به مذهب اهل رأی معروف است. گرایش ابوحنیفه ترجیح عقل بر نقل بود و به اختیار باور داشت او از مخالفان اهل حدیث به شمار میرفت. ابوحنیفه معتقد بود که از مجموع احادیث منسوب به پیامبر تنها 17 حدیث صحیح است.
منابع فقهی مذهب حنفی عبارتند از قرآن، سنت، قول صحابه، قیاس و رأی، استحسان اجماع و عرف. امروزه فقه حنفی از پیشروترین مذاهب اهل سنت در تعامل باتفکرات جدید است.
2. مذهب شافعی: شافعی دومین مذهب در جهان اهل سنت از نظر تعداد پیروان است. حدود 28 درصد از پیروان اهل سنت به مذهب شافعی اعتقاد دارند. منابع فقهی شافعی عبارتند از قرآن، سنت پیامبر، اجماع و قیاس. فقه شافعی از گرایشهای محافظهکار و سنتی اسلامی و در بین مذاهب چهارگانه نزدیکترین فقه به شیعه دوازده امامی به شمار میرود. امام محمد بن ادریس شافعی با بهرهگیری از اصول منطقی سیستمی روشمند در فقه خود به کار گرفت که در کتاب معروف او «اصول الفقه» آمده است. پیروان مذهب شافعی همچنین به اهل الحدیث شناخته شدهاند. اهل سنت کردستان، اندونزی، مالزی، فیلیپین، ایالت کرالای هند، موریتانی، اتیوپی، فلسطین، سوریه و لبنان اغلب پیروان این مذهبند.
3. مذهب مالکی: مالک بن انس امام و مؤسس مذهب مالکی است که پیروان آن سومین جمعیت بزرگ اهل سنت را تشکیل میدهند و در شمال و غرب آفریقا از مصر تا مراکش و نیجریه را گستردهاند. در حدود 15 درصد اهل سنت پیروان این مذهبند. ویژگی فقه مالکی این است که او که خود در مدینه میزیسته و به کار تدوین فقه اشتغال داشته، در کنار منابع چهارگانه کتاب، سنت پیامبر، اجماع و قیاس، عمل اهل مدینه را نیز از منابع فقهی در استنباط احکام به حساب میآورده است. به اعتقاد امام مالک عمل مردم مدینه سنت زنده پیامبر محسوب میشود چرا که پیامبر به آنجا مهاجرت کرد با آنها زیست و در همانجا هم رحلت کرد. وی یکبار هم به خاطر نقل حدیثی از پیامبر درباره بیاعتبار بودن طلاقی که به زور گرفته شود، شلاق زده شد. زیرا که منصور اینگونه استنباط میکرد که هدف مالک نفی اعمال قوه قهریه از طرف خلیفه است و حق تمرد سیاسی را به رسمیت میشناسد.
4. مذهب حنبلی: امام احمد بن حنبل متولد مرو از اعراب قبیله شیبان در خراسان مؤسس مذهب حنبلی است. او که خود دانشآموختة مکتب ابوحنیفه بود مذهبی را تأسیس کرد که به مذهب اهل عقیده در اهل سنت مشهور است و همچنین محافظهکارترین، از مذاهب چهارگانه است. کمتر از 10 درصد اهل سنت پیروان این مذهبند که عمدتاً در شبه جزیره عربستان استقرار دارند. از معروفترین فقهای این مذهب شیخالاسلام تقیالدین ابن تیمیه است که تفکرات او یکی از پایههای وهابیت امروزی را تشکیل میدهد. حنبلیه و به ویژه وهابیت تفکرات راست کیشانه و سرسختانهای درباره عقاید اسلامی و فرهنگهای مللی که اسلام را پذیرفتهاند دارد و احترام به قبور مردگان را که دیگر فوق اهل تسنن نیز به آن پایبندند، شرک میداند. آن ها همچنین شدیداً به ظاهر شریعت پایبند هستند و فرق تصوف و باطنی را همچون شیعیان خارج از دین میدانند. امروزه این تفکر در بین دیگر مسلمانان اهل سنت هم طرفدارانی پیدا کرده است و به خصوص حمایتهای مالی و معنوی دولت عربستان از این تفکر در دهههای گذشته یکی از عوامل گسترش وهابیت و تفکرات افراطی آن در جهان مشهور است.
وهابیت همچنین امروزه در پیوند با جنبش سلفیگری قرار گرفته است که ابتدا از مصر سر برآورد. سلفیه یا عقیده بازگشت به سیره سلف صالح که میتوان آن را با بنیادگرایی اسلامی یکی دانست یکی از جنبشهای اصلاح دینی بود که عقاید خود را ملهم از تفکرات سید جمالالدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده میدانستند و بعداً اخوان المسلمین را تشکیل دادند. اما گروههایی از آنها از اخوان المسلمین فراتر رفتند و تدریجاً جنبشهای تکفیری و جهادی را در اقصی نقاط جهان اسلام از الجزایر و مصر گرفته تا افغانستان و چچن و اندونزی تأسیس کردند. امروزه سازمان القاعده خود را میراثدار جنبش سلفیگری و شاخههای تکفیری آن میداند. در واقع القاعده را باید نتیجه پیوند سلفیگری و وهابیت دانست که در کنار ضدیت با تشیع و تصوف مبارزه سیاسی با مدرنیسم و تمدن غربی و نیز با مسلمانانی که با غربیها همکاری کنند و شیوه زندگی غربی را پذیرفته باشند در ستیز است و آنها را تکفیر میکند.
تشیع
1. زیدیه: نخستین فرقه از فرقههای شیعی که به حکومت دست پیدا کرد، فرقه زیدی بود. زیدیها پرچمداران قیامهای علویان علیه خلافت اموی و بعداً عیاسی بودند. آنها نخستین حکومتهای شیعی را در طبرستان و دیلمان (مازندان و گیلان) تأسیس کردند و نخستین حکومت جهانی شیعیان (آلبویه) که پایتخت خلافت عباسی را تسخیر و خلفا را دست نشانده کرد به زیدیها وابستهاند. زیدیها امروزه در حدود 45 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند و جمعیتهای پراکندهای از آنها در شبه جزیره عربستان، عراق، مصر و... به سر میبرند.
سادات زیدی در هند و پاکستان امروزه مذهب دوازده امامی زندگی دارند، همچنین برخی از زیدیان و سادات آن ها در یمن مذهب دوازده امامی دارند که جنگ کنونی در یمن میان دولت و گروه عبدالملک الحوثی در واقع جنگی است میان شیعیان دوازده امامی زیدی و دولت این کشور و اکثریت زیدیها در این زمینه تاکنون سکوت کردهاند.
زیدیه از نظر کلامی قائل به امامت زید بن علی بن حسین هستند و به مکتب معتزلی نزدیکترند. فقه غالب آنها حنفی است که با عناصری از فقه جعفری آمیخته شده است. زیدیها به معصومیت امامان شیعه و نیز امام غایب که عقیده غالب در دیگر مذاهب شیعی است اعتقادی ندارند. همچنین امامت را مختص فرزندان امام حسین نمیدانندو معتقدند فرزندان امام حسن و امام حسین هر دو میتوانستند به امامت برسند. همچنین در زمینه خلافت نیز به نصب الهی قائل نیستند و در واقع در بین فرق شیعی، زیدیه بیشترین نزدیکی را با اهل سنت دارد.
2. اسماعیلیه: اسماعیلیه از نظر تاریخ به قدرت و اوج خود رسیدن و نیز جمعیت خود دومین مذهب شیعی است که تا زمان حمله مغول در ایران همواره برای حکومتهای غزنوی و سلجوقی دردسر بزرگی به شمار میرفتند که در آن دوران به قرمطمیان و باطنیان شناخته میشدند. معروفترین باطنیان، فاطمیان مصر بودند که به مدت چند قرن در شمال آفریقا و منطقه شام حکمروایی داشتند و با فتح قاهره به دست صلاحالدین ایوبی بساط حکومت فاطمیان مصر برچیده شد ولی اثرات آن دوران هنوز در زندگی مصریها جاری است. مصریها را امروزه شیعیان معنوی میدانند که گرایش وافری به اهل بیت پیامبر و به ویژه امام حسین (ع) دارند. همچنین دانشگاه الازهر بزرگترین یادگار دوران فاطمی است که در آن دوران برای تدریس علوم باطنی و فلسفه و علم تأسیس شد و امروزه به عنوان قدیمیترین دانشگاه جهان از آن یاد میشود. از دیگر یادگاریهای دوران فاطمیان مصر فرقهای است که امروزه در سوریه، لبنان و فلسطین به نام دروزها شناخته میشود.
اسماعیلیان قائل به امامت اسماعیل فرزند بزرگتر امام جعفر صادق هستند. اسماعیلیه به هفت امامی نیز معروف است، اما شاخهای از آن پس از اسماعیل فرزندش محمد را امام خود میدانند که امامت معنوی آن تا زمان حاضر ادامه دارد. اسماعیلیه از نظر فقهی و کلامی شباهت بیشتری با شیعه دوازده امامی دارد و ریشههای مشترکی آن ها را به هم پیوند میدهد. در شبه قاره هند و پاکستان مرزبندی چندانی میان اسماعیلیه و امامیه نیست و لذا آمار دقیقی از جمعیت هرکدام نمیتوان به دست داد. در تاجیکستان و افغانستان هم جمعیت زیادی از شیعیان اسماعیلی زندگی میکنند.
3. شیعه دوازده امامی: شیعیان دوازده امامی که به اثنیعشریه، جعفریه و امامیه هم شناخته میشوند بزرگترین مذهب شیعی از نظر تعداد پیروان و نیز تأثیرگذاری در دنیای معاصر، به شعار میروند که حدود 90 درصد مردم ایران، 60 درصد مردم عراق، 80 درصد مردم آذربایجان و 70 درصد مردم بحرین را تشکیل میدهند و نیز در پاکستان، افغانستان، هند، عربستان، لبنان، کویت، عمان، قطر و امارات اقلیتهای بزرگی محسوب میشوند با احتساب علویها به عنوان شیعه دوازده امامی 20 درصد از مردم ترکیه و 15 درصد از مردم سوریه نیز به جمعیت این مذهب افزوده میشود. علویها بخشی از مردم در ترکیه و سوریه هستند که مذهب آنان آمیزهای از تصوف و تشیع است.
علویها را در اعتقاد به امامهای دوازدهگانه جزء غلات میشمارند. آنها با مسجد به این دلیل که حضرت علی در آنجا به شهادت رسید میانهای ندارند و کمتر به مناسک مذهبی پایبندی نشان میدهند و باطن طریقت را بر ظاهر شریعت ترجیح میدهند. آنها همچنین از پایهگذاران ترکیه نوین و نظام لائیک در این کشور به شمار میروند و از نظر سیاسی نیز بیشتر به احزاب چپگرا و به ویژه حزب جمهوریخواه خلق گرایش دارند. تا قبل از انقلاب اسلامی شیعه آوازه چندانی نداشت و تحقیقات عمدهای که درباره اسلام میشد، به قرائتی از اسلام میپرداخت که به تسنن شناخته میشود. با وقوع انقلاب اسلامی، جنبشهای شیعی نیز به موازات خیزشهای سلفیها و وهابیون در جهان اسلام شکل گرفت. حزبهای شیعی الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزبالله لبنان، حزبالله حجاز، نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان و ائتلاف هشت گانه احزاب شیعی افغانستان از گروههای ملهم از انقلاب اسلامی و رهبری آن امام خمینی بودند که امروزه از پایههای نفوذ معنوی ایران در لبنان، عراق و افغانستان به حساب میآیند.
تا چند سال پیش تنها کشوری که به عنوان شیعه در جهان شناخته میشد، ایران بود ولی امروزه دو کشور دیگر عراق و آذربایجان با جمعیت غالب شیعه و حکومت شیعیان به آن افزوده شده است. شیعیان بحرین هم توانستهاند با وجود محدودیتهایی که در کشورشان وجود دارد سهمی از قدرت را در پارلمان تصاحب کنند. در کویت و لبنان نیز شیعیان بخشی از ساختار و قدرت به حساب میآید و با بهبود روابط ایران و عربستان در یک دهه گذشته، موقعیت سیاسی شیعیان عربستان که حدود 4 میلیون شیعه دوازده امامی، زیدی و نیز اسماعیلی را شامل میشود بهبود زیادی پیدا کرده است. همه این شرایط دست به دست هم دادهاند تا خیزش شیعی در قلب منطقه بحرانی خاورمیانه به عنوان خطری برای حکومتهای محافظهکار در کشورهای عربی به حساب بیاید. شیعیان در هند و نیز پاکستان از دیرباز آزادی عمل بیشتری داشتند و پایان حکومت طالبان در افغانستان نیز به ورود شیعیان به ساختار قدرت و افزایش و تعامل شیعه و سنی منجر شد.
رهبران کشورهای عربی نگرانند که قدرت گرفتن شیعیان به محدود شدن دامنه نفوذ آنان، افزایش نفوذ ایران و تلاش برای شیعه کردن سنیان منجر شود. این دغدغهای است که ملک عبدالله پادشاه عربستان هم یک بار آن را مطرح کرد. حسنی مبارک رئیسجمهور مصر هم در اظهارنظری سال گذشته اعلام کرد شیعیان در کشورهای عربی بیش از نظام سیاسی کشورشان به ایران وفادارند و در صورتی که جنگی علیه ایران درگیرد، شیعیان در کشورهای عربی علیه حکومتهای خود قیام خواهند کرد. در واقع مبارک میخواست به بوش گوشزد کند که در صورت حمله آمریکا به ایران کل منطقه درگیر در چنین جنگی خواهند شد.
اما نکتهای که در این مورد به نظر میرسد این است که در هر کشوری شیعیان توانستند نقش سیاسی ایفا کنند و در ساختار حکومت و قدرت جایگاهی پیدا کنند، نه تنها از وفاداری آنها به کشورشان کم نشد، بلکه عمدا در برقراری امنیت و دموکراسی کمک سیاسی شایانی به نظام سیاسی کشورشان به عمل آوردند. در کشور پاکستان اگرچه درگیریهای فرقهای بین شیعه و سنی همواره بوده است، اما از آنجا که شیعیان منعی برای ورود به ساختار قدرت نداشتهاند، حکومت پاکستان تاکنون توانسته است این درگیریها را مدیریت و کنترل کند. در افغانستان تا زمانی که دولت جدید حامد کرزای تثبیت نشده بود جنگهای رهبران جهادی شیعه و سنی، یکی از موضوعات مهم در برهم زدن ثبات سیاسی این کشور بود. اما در نظم و حکومت جدید افغانستان، سهمیابی شیعیان در قدرت به برپایی امنیت و ثبات در این کشور کمک کرده و در هیچ یک از این موارد تعلقات شیعیان به ایران در تعارض با ثبات سیاسی کشورشان قرار نگرفته است.
بنابراین به نظر میرسد بخش عمدهای از نگرانیهای رهبران کشورهای عربی به این دلیل است که تاکنون شیعیان مشارکتی در فرایند سیاسی کشورشان نداشتهاند که با افزایش سهم و نقش شیعیان در تحولات خاورمیانه این روند تدریجا در مسیر عادی خود قرار گیرد و در نهایت روابط شیعه و سنی به نقطه تعادل برسد. هر چند که تا آن زمان احتمالا شاهد نوسانات و فراز و نشیبهایی در روابط تنشآلود شیعه و سنی خواهیم بود.
شیعه و سنی در یک نگاه
براساس تازهترین آمارهای جمعیتی، مسلمانان در حدود 1460 میلیون نفر جمعیت دارند که از این تعداد شیعیان با حدود 220 میلیون نفر حدود 15 درصد جمعیت مسلمانان را شامل میشود و مابقی یعنی 1240 میلیون به اکثریت اهل سنت وفا دارند ترکیب جمعیتی مسلمانان شیعه و سنی در کشورهای مهاجرپذیر غربی همچون آمریکا، کانادا، انگلیسی، آلمان، فرانسه و... نیز براساس ترکیب جمعیت کشورهایی است که مسلمانان از مبدأ آنان به کشورهای مهاجرپذیرفتهاند.
از این جهت مهاجران مسلمان نیز به تبع وضع جاری روابط شیعه و سنی در کشورهایشان در کشور مقصد نیز روابط خودر ا با یکدیگر تنظیم کردهاند و به نظر میرسد در برخی از کشورهای مقصد به ویژه آمریکا که به شدت درگیر مسائل شیعه و سنی در خاورمیانه است، تنش میان شیعیان و سنیها خود را نشان داده است. به طوری که تا پیش از اشغال عراق و بروز نشانههای جنگ داخلی در عراق اغلب مسلمانان موضوع فلسطین و اشغالگری اسرائیل را مهمترین عامل ایجاد بحران در خاورمیانه و قلب جهان اسلام میدانستند ولی بروز دو دستگی و تنش میان شیعه و سنی تنها عاملی است که میتواند مناقشه فلسطین- اسرائیل را از کانونیترین موضوع جهان اسلام به حاشیه براند و خود برجای آن بنشیند.
آرامش و چالش در مناظره
انفجار حرم امامان شیعه علیالنقی(ع) و حسن عسکری(ع) در سامرا در اسفند ماه سال گذشته به موجی از درگیریهای بیپایان در عراق و انتقامگیریهای گروههای افراطی وابسته به القاعده و شبه نظامیان شیعه منجر شد که دیگر نقاطی جهان اسلام و بهویژه جهان عرب را متاثر کرد. بسیاری از علمای شیعه و سنی در این میان درصدد برآمدند تا با دعوت از پیروان خود به خویش داری، از گسترش جنگ مذهبی میان اهل سنت و شیعیان جلوگیری کنند. در این میان مناظره شیخ یوسف قرضاوی استاد سابق الازهر و شیخاکبر هاشمی رفسنجانی از رهبران موثر جمهوری اسلامی در شبکه تلویزیونی الجزیره تلاشی بود برای تلطیف روابط تنشآلود شیعه و سنی.