غیبت چیست؟
آرشیو
چکیده
متن
کلمه غیبت به طوری که در مجمع البیان آمده عبارتست از: در غیاب کسی عیبی از او بگویی که وجدان بیدار، تو را از آن نهی کند و اگر او بشنود، ناراحت شود، به همین جهت بدگویی دنبال سر فردی که تظاهر به فسق و گناه میکند را، جزو غیبت نشمردهاند، چون اگر بشنود که در غیاب او چنین گفتهاند،ناراحت نمیشود.
مصادیق غیبت
مصادیق غیبت بر سه قسم است:
قسم اول :ذکر کردن چیزی که نقص شرعی یا عرفی نسبت به حال شخص غیبت شده باشد و آن چیز هم، بر شنونده پوشیده باشد به طوری که راضی به فاش شدنش نباشد و غیبت کننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عیب گذاری بر اوست.
قسم دوم: نقل عیب پنهان است،لیکن نه به قصد مذمت کردن و عیب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا از روی دلسوزی، عیب پنهان دیگری را نقل کند که شکّی در حرام بودنش نیست.
قسم سوم: گفتن عیب کسی نزد دیگری که آن را می داند.ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است، لیکن از تعدادی روایات استفاده میشود که این مورد نیز غیبت است.1
صورتهای غیبت:
1. گاهی شخصی غیبت کسی را میکند و اظهار میدارد که من این عمل را انجام نمیدهم و اهل آن نیستم؛ مثلاً اظهار میدارد:الحمدللّه که من مبتلا به حبّ ریاست نیستم.
2. طریق دیگر آن است که گاهی غیبت کسی را ـ با لباس و پوشش تعریف از او ـ میکند؛ مثلاً میگوید:حیف فلانی با وجودی که این همه صفت خوب دارد، امّا صبر ندارد و زود عصبانی میشود.
3. یا اگر در مجلسی غیبتی شود و بعضی حاضران نشنوند و یکی از آنها بخواهد غافلان را متوجّه کند،بگوید:سبحان اللّه چه چیز عجیبی این شخص ذکر میکند و از این روش عیب را فاش کند.
4. و از اقسام دیگر غیبت، گوش کردن به آن است از روی تعجّب، زیرا که او اظهار تعجّب میکند که نشاط غیبت کننده زیادتر شده و او را وادار به غیبت میکند.2
5. یا گاهی اینطور اظهار میدارد که این غیبت نیست، چون به خودش هم گفتهام یا اینکه در وسط مطلبی که راجع به شخصی بیان میکند،میگوید:حالا غیبتش نباشد!! در حالی که تمامی این موارد غیبت است.
غیبت از گناهان کبیره است
در سوره نور آیه 19 آمده است: «و کسانی که دوست دارند خصلت ناشایست افراد با ایمان فاش شود برای آنها عذابی دردناک در دنیا و آخرت میباشد».
همچنین در سوره حجرات آیه 12 آمده است:«و لایغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَیحِبُّ اَحَدَکُم اَن یأکُلَ لَهمَ اَخیه مَیتاً فَکَرِهتُموهُ؛ نباید بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را بکنند آیا هیچ یک از شما دوست دارند که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ پس کراهت دارید از آن» و شاهد این احتمال هم روایت شریفی از پیامبر (ص) است که میفرماید:در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار میخوردند. از جبرئیل پرسیدم،اینها چه کسانند؟ گفت:اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را میخوردند 3 یعنی غیبت مردم میکردند.
همچنین از پیامبر (ص) روایت شده که روز قیامت شخصی در پیشگاه حق نگهداشته شود و کتابش به او داده شود.پس حسنات خود را در آن نبیند.گوید:خداوندا! این کتاب من نیست، در آن حسنات خود را نمیبینم.به او گفته شود:همانا پروردگار تو گمراه نیست و فراموش نمیکند، عمل توبه واسطه غیبت کردن از مردم از بین رفت.پس از آن، دیگری آورده شود و کتابش را به او میدهند.پس در آن طاعتهای بسیاری میبیند.بگوید:بار الها!این کتاب من نیست،زیرا که من این طاعات را نکردم.به او گفته شود:چون فلانی غیبت تو را کرده،حسنات او را به تو دادیم».4
آثار غیبت
پر واضح است که اگر غیبت در بین جمعیتی رایج شود، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه در جامعه میدواند، و درخت دو رویی را بارور میکند و وحدت و اتّحاد جامعه را گسسته و پایه دیانت را سست میکند.
پس بر هر مسلمانی لازم است برای حفظ خود و دیگران از فساد و نفاق و نگهداری حوزه مسلمانان و نگهداری وحدت، خود را از این رذیله حفظ کند و دیگران را نیز از این عمل قبیح،نهینماید.
درمان غیبت
1. تفکّر: یکی از موانع مهم تهذیب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذلیه غافل هستیم، اگر درباره کیفر گناهان و عذاب اخروی فکری نمیکنیم و بالأخره اگر ایمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ یک مفهوم ذهنی بالاتر نرفته،چگونه میتوانیم درباره تهذیب و پاکسازی نفسمان تصمیم بگیریم و او را در خواستههایش کنترل و مهار کنیم؟ مگر به این سادگی میتوان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،یکی از بیماریهای بزرگ نفسانی و منشأ بسیاری از بیماریهاست و دوای این درد، تفکّر، عاقبت اندیشی و تقویت نیروی ایمان میباشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خویش باشد.حضرت علی (ع) فرمودهاند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد».5
در این مرحله باید این بیماری و درمانش را خوب بشناسیم و با خود بیندیشیم و حساب کنیم که در روز چند بار این عمل (غیبت) را انجام میدهیم.
2. عزم: مرحله دوم،عزم است.عزم، میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
جرأت بر معاصی کم کم انسان را بیعزم میکند، و این جوهر شریف را از انسان میرباید.
مرحوم شاه آبادی میفرمودند:«بیشتر از هر چیز گوش کردن به موسیقی و غنا، از انسان سلب اراده و عزم میکند».6
1. گناهان کبیره،شهید دستغیب، ج 2، ص 257.
2. چهل حدیث، امام خمینی، ص 317.
3. مستدرک، کتاب حج، باب 132.
4. محجة البیضاء. ج 5، ص 253.
5. غرر الحکم، ص 690.
6. چهل حدیث، امام خمینی، ص 8.
مصادیق غیبت
مصادیق غیبت بر سه قسم است:
قسم اول :ذکر کردن چیزی که نقص شرعی یا عرفی نسبت به حال شخص غیبت شده باشد و آن چیز هم، بر شنونده پوشیده باشد به طوری که راضی به فاش شدنش نباشد و غیبت کننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عیب گذاری بر اوست.
قسم دوم: نقل عیب پنهان است،لیکن نه به قصد مذمت کردن و عیب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا از روی دلسوزی، عیب پنهان دیگری را نقل کند که شکّی در حرام بودنش نیست.
قسم سوم: گفتن عیب کسی نزد دیگری که آن را می داند.ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است، لیکن از تعدادی روایات استفاده میشود که این مورد نیز غیبت است.1
صورتهای غیبت:
1. گاهی شخصی غیبت کسی را میکند و اظهار میدارد که من این عمل را انجام نمیدهم و اهل آن نیستم؛ مثلاً اظهار میدارد:الحمدللّه که من مبتلا به حبّ ریاست نیستم.
2. طریق دیگر آن است که گاهی غیبت کسی را ـ با لباس و پوشش تعریف از او ـ میکند؛ مثلاً میگوید:حیف فلانی با وجودی که این همه صفت خوب دارد، امّا صبر ندارد و زود عصبانی میشود.
3. یا اگر در مجلسی غیبتی شود و بعضی حاضران نشنوند و یکی از آنها بخواهد غافلان را متوجّه کند،بگوید:سبحان اللّه چه چیز عجیبی این شخص ذکر میکند و از این روش عیب را فاش کند.
4. و از اقسام دیگر غیبت، گوش کردن به آن است از روی تعجّب، زیرا که او اظهار تعجّب میکند که نشاط غیبت کننده زیادتر شده و او را وادار به غیبت میکند.2
5. یا گاهی اینطور اظهار میدارد که این غیبت نیست، چون به خودش هم گفتهام یا اینکه در وسط مطلبی که راجع به شخصی بیان میکند،میگوید:حالا غیبتش نباشد!! در حالی که تمامی این موارد غیبت است.
غیبت از گناهان کبیره است
در سوره نور آیه 19 آمده است: «و کسانی که دوست دارند خصلت ناشایست افراد با ایمان فاش شود برای آنها عذابی دردناک در دنیا و آخرت میباشد».
همچنین در سوره حجرات آیه 12 آمده است:«و لایغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَیحِبُّ اَحَدَکُم اَن یأکُلَ لَهمَ اَخیه مَیتاً فَکَرِهتُموهُ؛ نباید بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را بکنند آیا هیچ یک از شما دوست دارند که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ پس کراهت دارید از آن» و شاهد این احتمال هم روایت شریفی از پیامبر (ص) است که میفرماید:در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار میخوردند. از جبرئیل پرسیدم،اینها چه کسانند؟ گفت:اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را میخوردند 3 یعنی غیبت مردم میکردند.
همچنین از پیامبر (ص) روایت شده که روز قیامت شخصی در پیشگاه حق نگهداشته شود و کتابش به او داده شود.پس حسنات خود را در آن نبیند.گوید:خداوندا! این کتاب من نیست، در آن حسنات خود را نمیبینم.به او گفته شود:همانا پروردگار تو گمراه نیست و فراموش نمیکند، عمل توبه واسطه غیبت کردن از مردم از بین رفت.پس از آن، دیگری آورده شود و کتابش را به او میدهند.پس در آن طاعتهای بسیاری میبیند.بگوید:بار الها!این کتاب من نیست،زیرا که من این طاعات را نکردم.به او گفته شود:چون فلانی غیبت تو را کرده،حسنات او را به تو دادیم».4
آثار غیبت
پر واضح است که اگر غیبت در بین جمعیتی رایج شود، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه در جامعه میدواند، و درخت دو رویی را بارور میکند و وحدت و اتّحاد جامعه را گسسته و پایه دیانت را سست میکند.
پس بر هر مسلمانی لازم است برای حفظ خود و دیگران از فساد و نفاق و نگهداری حوزه مسلمانان و نگهداری وحدت، خود را از این رذیله حفظ کند و دیگران را نیز از این عمل قبیح،نهینماید.
درمان غیبت
1. تفکّر: یکی از موانع مهم تهذیب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذلیه غافل هستیم، اگر درباره کیفر گناهان و عذاب اخروی فکری نمیکنیم و بالأخره اگر ایمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ یک مفهوم ذهنی بالاتر نرفته،چگونه میتوانیم درباره تهذیب و پاکسازی نفسمان تصمیم بگیریم و او را در خواستههایش کنترل و مهار کنیم؟ مگر به این سادگی میتوان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،یکی از بیماریهای بزرگ نفسانی و منشأ بسیاری از بیماریهاست و دوای این درد، تفکّر، عاقبت اندیشی و تقویت نیروی ایمان میباشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خویش باشد.حضرت علی (ع) فرمودهاند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد».5
در این مرحله باید این بیماری و درمانش را خوب بشناسیم و با خود بیندیشیم و حساب کنیم که در روز چند بار این عمل (غیبت) را انجام میدهیم.
2. عزم: مرحله دوم،عزم است.عزم، میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
جرأت بر معاصی کم کم انسان را بیعزم میکند، و این جوهر شریف را از انسان میرباید.
مرحوم شاه آبادی میفرمودند:«بیشتر از هر چیز گوش کردن به موسیقی و غنا، از انسان سلب اراده و عزم میکند».6
1. گناهان کبیره،شهید دستغیب، ج 2، ص 257.
2. چهل حدیث، امام خمینی، ص 317.
3. مستدرک، کتاب حج، باب 132.
4. محجة البیضاء. ج 5، ص 253.
5. غرر الحکم، ص 690.
6. چهل حدیث، امام خمینی، ص 8.