آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

از آنجا که روح، ساختارى مغایر با ساختار ماده داشته، اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکى و شیمیائى آن است، پیامبر اسلام، به دستور الهى، در پاسخ پرسش مشرکان فرمود: روح، از عالم امر است .
امام محمد زکریاى (1) رازى در ذیل آیه مبارکه «... یسئلونک عن الروح ...» چنین مى‏نویسد:
«المختار عندنا انهم سالوا عن الروح و انه صلى الله علیه و آله اجاب عنه على احسن الوجوه; بیانه ان المذکور فى الآیة انهم سالوه عن الروح و السؤال یقع على وجوه:
احدها: ان یقال ماهیته هو متحیز او فى حال التحیز او موجود غیر متحیز و لا حال فیه؟
ثانیها: ان یقال اهو قدیم او حادث؟
ثالثها: ان یقال هو هل یبقى بعد فناء الاجسام او یفنى؟
و رابعها: ان یقال ما حقیقة سعادة الارواح و شقاوتها ...» ؟
یعنى: «نظریه صحیح نزد ما این است که کفار قریش از روح سؤال کردند و پیامبر نیز بهترین پاسخ را به آنان داد و توضیح آن این که مورد سؤال از روح در آیه مذکور مى‏تواند چند چیز باشد:
1 . ممکن است‏سؤال از ماهیت و حقیقت روح بوده به این نحو که آیا ماهیت روح داراى مکانى بوده؟ یا در حال تحیز بوده یا اصلا مکانى ندارد و اصولا روح، موجودى غیر زمانى و غیر مکانى است؟
2 . آیا روح موجودى قدیم یا حادث مى‏باشد؟
3 . آیا روح حالت فنا نداشته، بعد از این دنیا و جدائى از بدن باقى مى‏ماند، یا فانى مى‏شود؟
4 . آیا حقیقت‏سعادت ارواح و شقاوت آنها چیست؟
سپس اضافه مى‏کند که مسائل مربوط به روح زیاد و فراوان مى‏باشد و در این آیه دلالت‏خاصى بر این که مراد از سؤال درباره روح چه مى‏باشد؟ به صراحت وجود ندارد و لکن خداوند در پاسخ سؤال از روح چنین مى‏فرماید:
«قل الروح من امر ربى ...» .
«اى پیامبر به آنان بگو روح از عالم امر پروردگار من مى‏باشد» .
امام رازى به دنبال ذکر این مطالب مى‏نویسد:
«هذا الجواب لا یلیق الا بمسالتین: احدهما السؤال عن الماهیة اهو عبارة عن اجسام موجودة فی داخل البدن متولدة عن امتزاج الطبایع و الاخلاط و ... .» .
مراد از پاسخ خداوند به سؤال مشرکین و کفار قریش با توجه به قرائن موجود در آیه جز دو مساله نمى‏تواند باشد:
مساله اول این که سؤال از حقیقت و ماهیت روح بوده، و این که:
«حقیقت روح چیست؟ آیا ماهیت و حقیقت روح همان اجسام موجود در داخل بدن بوده که از امتزاج طبایع و اخلاط پیدا شده یا عبارت از خود مزاج و ترکیب اخلاط یا عرض دیگرى قائم به اجسام مى‏باشد یا این که حقیقت آن شى‏ء مغایر با اشیاء موجود مى‏باشد؟»
خداوند در پاسخ این سؤال مى‏فرماید:
«روح، موجودى مغایر با این اشیاء بوده و حقیقت آن عبارت از جوهرى است‏بسیط و مجرد از ماده و حدوث آن نیاز به پروردگار عالم دارد که با اراده و امر او (کن فیکون) تحقق پیدا کرده است‏» .
پس روح، موجودى است‏حادث و از ناحیه امر خدا تحقق یافته و براى جسد و بدن بى‏روح حیات بخشیده است و تذکر این نکته لازم است که عدم علم به حقیقت‏خاص آن، موجب نفى مطلق آن نمى‏گردد چنانکه خداوند در ذیل آیه مذکور مى‏فرماید:
«و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» .
«درباره روح جز دانش اندک به شما داده نشده است‏» (2) .
و مساله دوم سؤال از این باشد که آیا روح حادث بوده و براى آن حالت عدمى سابق بوده یا قدیم و غیر زمانى مى‏باشد که بحث از آن از محل گفتگوى ما، خارج است‏براى اطلاع بیشتر، خوانندگان مى‏توانند به کتاب «کشاف، اصطلاحات الفنون‏» ص 540 مراجعه فرمایند .
پى‏نوشت:
1) محمد زکریاى رازى پزشک و شیمى‏دان بزرگ ایرانى متولد سال 251 و متوفاى 313ه ق . از مشاهیر منطق و هندسه و طب، فلسفه و دیگر علوم، داراى 56 کتاب در طب و 33 کتاب در طبیعیات; 7 کتاب در منطق، 10 کتاب در ریاضیات و نجوم و 7 کتاب در تفسیر و تلخیص کتب فلسفى یا طبى و 22 کتاب در کیمیا و 10 کتاب در فنون مختلف . جمعا داراى 184 جلد از تالیفات او بشمار مى‏رود (لغت‏نامه دهخدا، ماده محمد زکریاى رازى) .
2) کشاف، اصطلاحات‏الفنون، تالیف محمد اعلى على بن تهانوى، ج‏1، ص 540، چ کلکته، سال 1862م .

تبلیغات