آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

متن

حرکت به سوی کمال به صورت فطری درون هر انسانی نهفته است و می‌تواند به شکل‌های مختلف ظهور کند. مقام طلبی و مال دوستی دو نمونه بارز این امر فطری هستند. پس طبیعت انسان حکم می‌کند که همیشه سعی کند تا به بهترین و بالاترین نقطه برسد؛ امّا مسائل مختلفی وجود دارد که مسیر این حرکت را تغییر داده و گاه به سقوط می‌کشانند؛ مانند شهوت و خوش‌گذرانی که نفس را از حرکت به سوی کمال باز می‌دارد. وجود یک«یادآور» می‌تواند جلوی انحراف و سقوط را بگیرد؛ لذا خداوند منّان در سوره مبارکه عصر به انسان هشدار می‌دهد تا مبادا از حرکت بازماند. و یا منحرف شود. ابتدا به مفهوم مهم زمان قسم می‌خورد.
والعصر. إن الانسان لفی خسر . قسم به عصر که نوع انسان دائماً در ضرر و زیان است، چرا که بزرگترین سرمایه او عمر است و لحظه به لحظه آن را از دست می‌دهد، مانند یخ فروشی که لحظه به لحظه سرمایه‌اش، آب شده و از بین می‌رود، پس هر چه زودتر یخ را بفروشد بیشتر سود می‌برد. جالب اینکه دو حالت بیشتر وجود ندارد یا سود و یا ضرر.
انسان نیز اگر از لحظه لحظه زندگی‌اش بهترین استفاده را نبرد. دائماً در ضرر است.زیرک آن است که این سرمایه را در بازار دنیا به بالاترین بها بفروشد.«الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون؛ دنیا بازاری است که عده‌ای در آن سود و عدّه‌ای زیان می‌کنند».
پس باید به فکر بود و جلوی زیان را گرفت. باید بدانیم بهترین بها چیست و سرمایه را به کمتر از آن ندهیم. امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) فرموده است:«برای وجود شما، بها و قیمتی جز بهشت نیست.مبادا به کمتر از آن بفروشید». آری! زیان کار کسی است که به هنگام رفتن از این بازار فقط چند تومانی به جیب زده و برای اینده چیزی ذخیره نکرده و سعادتمند کسی است که علاوه بر اموالی که بدست آورده، آخرت خویش را نیز آباد ساخته است.
«إلاّ الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر؛ بلی، همه در زیانند مگر کسانی که به فکر خود و جامعه خود هستند. عمل صالح انجام می‌دهند و دیگران را نیز به عمل و صبر و حقیقت راهنمایی و توصیه می‌کنند». به این وسیله در محیطی سالم زندگی سالم دارند و می‌توانند برای حال و اینده خویش، توشه جمع کنند.
غلام همّت آنم که زیرچرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
.آزادی و اسارت
آزادی یعنی: انجام دادن هر عملی در هر زمان و مکان و به صورت دلخواه و به اراده خود.
اسارت یعنی: اسیر و در بند کسی و یا چیزی بودن و تحقّق بخشیدن به خواسته‌ها و تمایلات آن فرد دیگر و یا آن چیز، و انجام این اعمال خواسته‌ خود فرد عمل کننده نباشد، بلکه بصورت تحمیلی انجام دهد.حال این دو تعریف را درمورد انسان بررسی می‌کنیم:
یکی از نفس‌هایی که برای انسان برشمرده‌اند و در قرآن نیز از آن نام برده شده است، نفس اماره است.
امّاره؛ صیغه مبالغه است و دلالت بر کثرت أمر در این صیغه می‌نماید ، و به طور مکرّر و مدام انسان را مأمور به منکر و گناه می سازد .
حال اگر انسان عملی را که انجام می‌دهد به خواست و اراده خودش باشد؛ نه به خواست نفس امّاره تعریف آزادی بر این شخص صدق می‌کند، ولی اگر عملی را که انجام می‌دهد به خواست خود شخص نباشد؛ بلکه به درخواست و أمر نفس امّاره باشد، پس در چنین صورتی است که آن انسان حتّی در اعمال شخصی خود هم اسیر هوای نفس خویش است.
مثلاً: اگر هوای نفس او، وی را أمر به غیبت کردن نماید، انسان مخیر و قادر است که به أمر او عمل کند یا به خواسته او عمل نکند . در صورت اول اسیر و در صورت دوم آزاد محسوب می‌شود.
اگر کسی بخواهد در این چند روزه زندگی در این دنیای دون به صورت آزادانه زندگی کند، حتماً دارای انگیزه و هدفی می‌باشد، زیرا که عمل انسان عاقل جز بخاطر هدف و نیتی که دارد، نمی‌باشد،در اینجاست که دین یعنی همان دین آسمانی و الهی اسلام به انسان چنین بشارت و بیم می‌دهد که ای انسان !اگر تو در این دنیا از هوای نفس خویش پیروی نکنی و در نتیجه به ربّ العالمین ایمان بیاوری،بدون شکّ جایگاه تو در جهان آخرت چیزی غیر از بهشت برین و جاودان نمی‌باشد؛ ولی اگر از هوای نفس خود پیروی کنی و در نتیجه به خدای عالمیان کفر بورزی، پس بدون شک جایگاه تو در جهان آخرت جهنّم سوزان و جاودان می‌باشد.

تبلیغات