دستورالعمل قرآنی:اخلاق طلایی(قسمت چهارم)
آرشیو
چکیده
متن
خداشناسی
«قل لایستوی الخبیثُ و الطَّیبُ و لو اعجبک کثرَةُ الخَبیث…؛ بگو ای پیامبر! هرگز مردم پاک و ناپاک یکسان نخواهند بود هر چند در جهان بسیاری پلیدان شما را به شگفت آرند...»(سوره مائده، ایه 100)
خالق جهان هستی در قرآن مجید، یات متعددی را بیان نموده است که دلیل بر مطلق بودن و جاودانگی اخلاق است، به این معنا که اگر چیزی برای همه و در هر عصر و هر نسلی خوب است مردم هر زمان و مکانی باید آن فضائل را تحصیل کنند گر چه اکثریت مردم با آن مخالف باشند،اگر در جامعهای افرادی به بیایمانی و ناشکری و کفران و ناپاکی و اموری که ضد ارزش به حساب میاید، مبتلا گردیدند،دلیلی موجه برای دیگر افراد جامعه نمیباشد هر چند که اکثریت افراد اینگونه باشند.
بنابراین مسائل اخلاقی از دیدگاه اسلام امری نسبی نیست تا بر اساس تغییر جوامع بشری یا پذیرش اکثریت جامعه، آن امور اخلاقی تغییر کند. بنابراین حسن و قبح افعال بر اساس رد و یا قبول جامعه تعیین نمیشود.این بدان علت است که آفریدگار جهان هستی میفرماید:
«… اِنَّ اللهَ لَذُو فَضلٍ علی النّاسِ و لکنَّ اکثر النّاس لا یشکرونَ؛ به راستی که خدا را در حق بندگان فضل و کرم است، لیکن بیشتر مردم سپاسگزار حق نیستند».(سوره بقره، ایه 243)
اسلام بیان میدارد که مسائل اخلاقی که با روح انسانی همراه است، همواره صادق و ثابتند، حتی فطرت و وجدانی را که آلوده نگردیده را پرتوئی از فروغ ذات پروردگار میشمرد،چرا که ارزش فضائل و رذائل از سوی خداوند تعیین شده و چون ذات پاک او ثابت و لایتغیر است پس ارزشهای اخلاقی نیز ثابت و لایتغیر خواهند بود، لذا جوامع بشری بایستی از آن الگو بگیرند، نه اینکه اخلاق تابع خواست آنها باشد.
«اللّهُ لا اله اِلاّ هُولَهُ الاَسماءُ الحُسنی؛ خداوند است که خدایی جز او نیست، او را نامهایی نیکوست».(سوره طه، ایه 8)
«هُوَ اللّه الخالقُ البارئُ المُصوِّرُ لَهُ الاسماءُ الحسنی…؛ اوست خداوند، آفریدگار، پدید آور، صورتگر، او راست نامهای نیکو…».(سوره حشر، ایه 24)
در قرآن کریم علاوه بر اینکه بیش از صد نام یا صفت نیک برای خداوند یاد شده است، تصریح شده است که خداوند دارای نامهای نیکو است.
هست دائـم سلطنـت در معرفـت جهد کن تا حاصل اید این صفت1
با توجه به اینکه ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به خداست و اگر فعلی به انگیزه ایمان انجام نگیرد ارزشمند نخواهند بود، از طرفی ایمان متوقف به معرفت و شناخت پروردگار است. بنابراین هر چه انسان خدا شناستر و معرفت او نسبت به صفات پروردگار زندهتر باشد. ایمان وی نیز به همان نسبت زنده و عمیقتر است، بنابراین شناخت و معرفت نسبت به صفات پروردگار میتواند رابطه مستقیم با مباحث اخلاقی داشته باشد.
آنــکـس کـه ره مـعـرفــةاللّــه پـویـد پیـوسـتـه ز هـر ذرّه خدا میجـویـد
تا هسـتی خویشـتـن فرامُـش نـکـنـد خواهد که ز شرک عطر وحدت پوید2
حضرت علی (ع) درباره خداشناسی به فرزندشان ـ و همه جوانان ـ میفرماید:
پسرم! در وصیت من درست بیاندیش، بدان که دراختیار دارنده مرگ همان است که زندگی در دست او، و پدید آورنده موجودات است، همو میمیراند و نابود کننده است که دوباره زنده میکند، آ ن که بیمار میکند شفا نیز میدهد، بدان که دنیا جاودانه نیست و آن گونه که خدا خواسته است برقرار است، از عطا کردن نعمتها، و انواع آزمایشها، و پاداش دادن در معاد و یا آن چه را که او خواسته و تو نمیدانی…
هر وَرَق،از هر درخت، یات حق را دفتری است آ ن کسی خواند که او را چشم و گوش دیگر است
هر رگی از هر ورق،از صنـع بیچون ایـتی است آن رسد در سـرّ آن ایت،که حکمـت را دَر اسـت
حکمـت ایـن رنـگهـا و نـقـشها در بــرگه آن کسی فهمد که او را عقل و هوش در سر است
بــا زبــان حـال گـویـد در بـهار اُشـکـوفـهه هی چه لطف استاین که درما،ازخدای اکبراست
ســـوی بـاغ آ،فیـض و اسـرار الـهی را بـبیــن نیست دیـدن چون شنیـدن این دگرآن دیگراست3
خداشناسی از دیدگاه قرآن مسیرهای گوناگونی را میطلبد، از جمله:
الف: برهان نظم
دعوت به تأمّل در شگفتیهای آفرینش، از مضامین اصلی یات قرآن است و ایه و نشانهای برای صاحب عقل و خرد .«اِنَّ فی خلقِ السَموات وَ الارضِ و اختِلافِ اللیلِ و النَّهار لَیاتٍ لِاُولی الالبابِ؛ در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز شگفتیهایی برای خردمندان است».(سوره آل عمران، ایه 190)
این ایه و یات مشابه آن ناظر بر شگفتیهای آفرینش و نظم و ارتباط پدیدهها میباشد که انسان را به این نتیجه رهنمود میکند که خلقت جهان هستی عبث و بیهوده و بدون حکمت نبوده است.
هر چیـز که هست آن چـنـان میباید
آن چیز که آن چنان نمیباید نیست4
ب: برهان فطرت
در سوره زمر آمده است:
«شما را از تنی یگانه آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و برای شما هشت قسم از چارپیان آفرید؛ و خود شما را در شکم مادرانتان ، آفرینشی پس از آفرینشی در میان تاریکیهای سه گانه میآفریند، این چنین است خداوند پروردگارتان که فرمانروایی او راست، خدایی جز او نیست، پس چگونه به بیراهه میروید».(سوره زمر، ایه 9)
بیـن چـه حکمـتهاست در دور سپـهـر
بیـن چـه حکمـتهاست در تنـویر مـهـر
بیـن چـه حکمـتهاست در خـلق جهان
بیـن چـه حکمـتهاست در تعـلیم جـان
بین چه حـکمـتهاست در خـلق نبـات
بین چه حکمـتهاست در ایـن میوهجـات5
ج: برهانهای دیگری وجود دارد که میتوان برای خداشناسی به آنها استناد کرد، لیکن زیباترین آنها یاتی است که به شناخت طبیعت ـ چه در آفاق و چه در انفس ـ پرداخته ،چرا که انسان را متوجه مُنعم نموده و شکرگزاری خالق جهان هستی را به دنبال آن میطلبد.
باز کن چشم تأمل در کتاب کوه و دشت
تا طبیـعت با تو چـون آموزگار ایـد بکار
تـوتیاس چشم عبـرت کن غبار رفتـگان
که این همـه در آسیای روزگار اید بـکار6
در سوره روم یاتی به دنبال هم آمده است که همه با تعییر «من یاته»(یکی از نشانههای خدا) آغاز میشود و آهنگ مخصوص و لحن گیرا و جذاب و عمیقی دارد.و تقسیمبندی جالبی از نظرات یات «آفاقی» و «انفسی» شده است.
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که همسرانی از جنس شما برای شما آفرید … »
«و من یاته …؛ از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شماست …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او خواب شما در شب و روز است …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که برق (و رعد) را به شما نشان داد …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست …»
این دسته یات یک دوره کامل درس خداشناسی را بیان مینماید، از آفرینش آسمانها تا آفرینش بشر، و از پیوند محبت خانوادگی تا خواب آرام بخش در شب و روز، از تدبیر نظام و جهان بالا تا برق آسمان و نزول باران و اختلاف زبانها و رنگها، یعنی مجموعه مناسبی از یات آفاقی و انفسی.
هر ذرّه در این مزرعـه مهمان تـو هست هر ریـش دلی به حـق پریشان تـو هست
کس را نتوان یافت که جویای تو نیست جـوینده هر چه هست خواهان تو هست7
دستهای دیگر از یات، تأمل در کتاب آفرینش را توصیه کرده است و این برای آن است که انسان به رابطه تدبّر و تعقل در یات به عظمت خالق مدبر جهان هستی پی برد و در نتیجه به او نزدیک گردد، صفات خداوند را بشناسد و خود را هم سوی آن صفات الهی نماید.وقتی که خداوند نعمتهایی را که برای بشر فراهم آورده، متذکر میشود، به این دلیل است که یاد آوری و شناساندن آنها و روش صحیح استفاده از آنها، میتواند انسان را به کمال و تعالی برساند، چرا که درست استفاده کردن از نعمتها بالاترین مرحله شکرگزاری از منعم است که این (شکرگزاری) دارای ارزش اخلاقی میباشد. خداوند در سوره ابراهیم فرموده است:
«و چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمت شما میافزایم، و اگر کفران بورزید (بدانید که) عذاب من سخت سنگین است».(سوره ابراهیم، ایه 7)
شکر از مفاهیم کلیدی قرآن مجید و از معانی ژرف عرفانی است و مترادف با مقام رضاست و از صبر و توکل دور نیست:
فـرض بُود و همه شکـر و سپـاس شکر و سپاسی نه به حدّ قیاس
شـکـر و سپاسی که خـدا را سـزد خـالـق مـا را رازق مـا را ســزد8
بنابراین شناخت طبیعت رشتههای ابزاری است که ما را متخلّق به اخلاق الهی میکند.با این مطالب سفارش حضرت علی (ع) ر درباره خداشناسی و مرتبط بودن آن با مسائل اخلاقی را بهتر درک میکند که چه بلیغ و زیبا فرموده است:
پسرم! آگاه باش که … اگر خدا شریکی داشت،پیامبران او نیز به سوی تو میآمدند،و آثار قدرتش را میدیدی،و کردار و صفاتش را میشناختی،امّا خدا، خدایی است یگانه،همانگونه که خود توصیف کرد، هیچ کس در مملکت داری او نزاعی ندارد،نابود شدنی نیست،و همواره بوده است،اوّل هر چیزی است که آغاز ندارد و آخر هر چیزی که پیان نخواهد داشت،برتراز آن است که قدرت او را فکر و اندیشه درک کند.
اول همه تو بـودی وآخـر همه تویی این لاف هستی دگران در میانه چیست9
پسرم!حال که این حقیقت را دریافتی، در عمل بکوش آن چنانکه همانند تو سزاوار است بکوشند که…، زیرا خدا تو را جز به نیکوکاری فرمان نداده، و جز از زشتیها نهی نفرموده است.
ای هـمـه هـستی ز تـو پیـدا شده
خـاک ضـعیف از تـو تـوانـا شـده
زیـر نـشیـن علـمـت، کائــنـات
ما به تو قائم، و چو تو قائم به ذات
مـا هـمـه فـانی و بـقا بـستر است
مـلـک تـعـالی و تـقـدستـراست
عـقـد پـرستـش، ز تـو گیـرد نـظـام
جـز بـه تـو بـر هست پـرستش حرام10
خداوند به انسان متذکّر میشود که ای انسان! تو جانشین خدا در زمین هستی، یعنی این اشرف مخلوقات میتواند با صفات خداوندی در روی زمین زندگی کند.
1. منطق الطیر،ص199.
2. دیوان اشعار امام خمینی(ره)،ص 215.
3. دیوان فیض کاشانی،ص 48.
4. لغت نامه دهخدا،ص496.
5. دیوان شیخ بهائی،ص155.
6. دیوان شهریار، ج دوم،ص 98.
7. دیوان اشعار امام خمینی،ص 198.
8. دیوان وحشی بافقی،ص 387.
9. دیوان کامل جامی،ص212.
10. دیوان نظامی گنجوی،ص 12.
«قل لایستوی الخبیثُ و الطَّیبُ و لو اعجبک کثرَةُ الخَبیث…؛ بگو ای پیامبر! هرگز مردم پاک و ناپاک یکسان نخواهند بود هر چند در جهان بسیاری پلیدان شما را به شگفت آرند...»(سوره مائده، ایه 100)
خالق جهان هستی در قرآن مجید، یات متعددی را بیان نموده است که دلیل بر مطلق بودن و جاودانگی اخلاق است، به این معنا که اگر چیزی برای همه و در هر عصر و هر نسلی خوب است مردم هر زمان و مکانی باید آن فضائل را تحصیل کنند گر چه اکثریت مردم با آن مخالف باشند،اگر در جامعهای افرادی به بیایمانی و ناشکری و کفران و ناپاکی و اموری که ضد ارزش به حساب میاید، مبتلا گردیدند،دلیلی موجه برای دیگر افراد جامعه نمیباشد هر چند که اکثریت افراد اینگونه باشند.
بنابراین مسائل اخلاقی از دیدگاه اسلام امری نسبی نیست تا بر اساس تغییر جوامع بشری یا پذیرش اکثریت جامعه، آن امور اخلاقی تغییر کند. بنابراین حسن و قبح افعال بر اساس رد و یا قبول جامعه تعیین نمیشود.این بدان علت است که آفریدگار جهان هستی میفرماید:
«… اِنَّ اللهَ لَذُو فَضلٍ علی النّاسِ و لکنَّ اکثر النّاس لا یشکرونَ؛ به راستی که خدا را در حق بندگان فضل و کرم است، لیکن بیشتر مردم سپاسگزار حق نیستند».(سوره بقره، ایه 243)
اسلام بیان میدارد که مسائل اخلاقی که با روح انسانی همراه است، همواره صادق و ثابتند، حتی فطرت و وجدانی را که آلوده نگردیده را پرتوئی از فروغ ذات پروردگار میشمرد،چرا که ارزش فضائل و رذائل از سوی خداوند تعیین شده و چون ذات پاک او ثابت و لایتغیر است پس ارزشهای اخلاقی نیز ثابت و لایتغیر خواهند بود، لذا جوامع بشری بایستی از آن الگو بگیرند، نه اینکه اخلاق تابع خواست آنها باشد.
«اللّهُ لا اله اِلاّ هُولَهُ الاَسماءُ الحُسنی؛ خداوند است که خدایی جز او نیست، او را نامهایی نیکوست».(سوره طه، ایه 8)
«هُوَ اللّه الخالقُ البارئُ المُصوِّرُ لَهُ الاسماءُ الحسنی…؛ اوست خداوند، آفریدگار، پدید آور، صورتگر، او راست نامهای نیکو…».(سوره حشر، ایه 24)
در قرآن کریم علاوه بر اینکه بیش از صد نام یا صفت نیک برای خداوند یاد شده است، تصریح شده است که خداوند دارای نامهای نیکو است.
هست دائـم سلطنـت در معرفـت جهد کن تا حاصل اید این صفت1
با توجه به اینکه ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به خداست و اگر فعلی به انگیزه ایمان انجام نگیرد ارزشمند نخواهند بود، از طرفی ایمان متوقف به معرفت و شناخت پروردگار است. بنابراین هر چه انسان خدا شناستر و معرفت او نسبت به صفات پروردگار زندهتر باشد. ایمان وی نیز به همان نسبت زنده و عمیقتر است، بنابراین شناخت و معرفت نسبت به صفات پروردگار میتواند رابطه مستقیم با مباحث اخلاقی داشته باشد.
آنــکـس کـه ره مـعـرفــةاللّــه پـویـد پیـوسـتـه ز هـر ذرّه خدا میجـویـد
تا هسـتی خویشـتـن فرامُـش نـکـنـد خواهد که ز شرک عطر وحدت پوید2
حضرت علی (ع) درباره خداشناسی به فرزندشان ـ و همه جوانان ـ میفرماید:
پسرم! در وصیت من درست بیاندیش، بدان که دراختیار دارنده مرگ همان است که زندگی در دست او، و پدید آورنده موجودات است، همو میمیراند و نابود کننده است که دوباره زنده میکند، آ ن که بیمار میکند شفا نیز میدهد، بدان که دنیا جاودانه نیست و آن گونه که خدا خواسته است برقرار است، از عطا کردن نعمتها، و انواع آزمایشها، و پاداش دادن در معاد و یا آن چه را که او خواسته و تو نمیدانی…
هر وَرَق،از هر درخت، یات حق را دفتری است آ ن کسی خواند که او را چشم و گوش دیگر است
هر رگی از هر ورق،از صنـع بیچون ایـتی است آن رسد در سـرّ آن ایت،که حکمـت را دَر اسـت
حکمـت ایـن رنـگهـا و نـقـشها در بــرگه آن کسی فهمد که او را عقل و هوش در سر است
بــا زبــان حـال گـویـد در بـهار اُشـکـوفـهه هی چه لطف استاین که درما،ازخدای اکبراست
ســـوی بـاغ آ،فیـض و اسـرار الـهی را بـبیــن نیست دیـدن چون شنیـدن این دگرآن دیگراست3
خداشناسی از دیدگاه قرآن مسیرهای گوناگونی را میطلبد، از جمله:
الف: برهان نظم
دعوت به تأمّل در شگفتیهای آفرینش، از مضامین اصلی یات قرآن است و ایه و نشانهای برای صاحب عقل و خرد .«اِنَّ فی خلقِ السَموات وَ الارضِ و اختِلافِ اللیلِ و النَّهار لَیاتٍ لِاُولی الالبابِ؛ در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز شگفتیهایی برای خردمندان است».(سوره آل عمران، ایه 190)
این ایه و یات مشابه آن ناظر بر شگفتیهای آفرینش و نظم و ارتباط پدیدهها میباشد که انسان را به این نتیجه رهنمود میکند که خلقت جهان هستی عبث و بیهوده و بدون حکمت نبوده است.
هر چیـز که هست آن چـنـان میباید
آن چیز که آن چنان نمیباید نیست4
ب: برهان فطرت
در سوره زمر آمده است:
«شما را از تنی یگانه آفرید، سپس همسرش را از او پدید آورد، و برای شما هشت قسم از چارپیان آفرید؛ و خود شما را در شکم مادرانتان ، آفرینشی پس از آفرینشی در میان تاریکیهای سه گانه میآفریند، این چنین است خداوند پروردگارتان که فرمانروایی او راست، خدایی جز او نیست، پس چگونه به بیراهه میروید».(سوره زمر، ایه 9)
بیـن چـه حکمـتهاست در دور سپـهـر
بیـن چـه حکمـتهاست در تنـویر مـهـر
بیـن چـه حکمـتهاست در خـلق جهان
بیـن چـه حکمـتهاست در تعـلیم جـان
بین چه حـکمـتهاست در خـلق نبـات
بین چه حکمـتهاست در ایـن میوهجـات5
ج: برهانهای دیگری وجود دارد که میتوان برای خداشناسی به آنها استناد کرد، لیکن زیباترین آنها یاتی است که به شناخت طبیعت ـ چه در آفاق و چه در انفس ـ پرداخته ،چرا که انسان را متوجه مُنعم نموده و شکرگزاری خالق جهان هستی را به دنبال آن میطلبد.
باز کن چشم تأمل در کتاب کوه و دشت
تا طبیـعت با تو چـون آموزگار ایـد بکار
تـوتیاس چشم عبـرت کن غبار رفتـگان
که این همـه در آسیای روزگار اید بـکار6
در سوره روم یاتی به دنبال هم آمده است که همه با تعییر «من یاته»(یکی از نشانههای خدا) آغاز میشود و آهنگ مخصوص و لحن گیرا و جذاب و عمیقی دارد.و تقسیمبندی جالبی از نظرات یات «آفاقی» و «انفسی» شده است.
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که همسرانی از جنس شما برای شما آفرید … »
«و من یاته …؛ از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شماست …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او خواب شما در شب و روز است …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که برق (و رعد) را به شما نشان داد …»
«و من یاته …؛ از نشانههای او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست …»
این دسته یات یک دوره کامل درس خداشناسی را بیان مینماید، از آفرینش آسمانها تا آفرینش بشر، و از پیوند محبت خانوادگی تا خواب آرام بخش در شب و روز، از تدبیر نظام و جهان بالا تا برق آسمان و نزول باران و اختلاف زبانها و رنگها، یعنی مجموعه مناسبی از یات آفاقی و انفسی.
هر ذرّه در این مزرعـه مهمان تـو هست هر ریـش دلی به حـق پریشان تـو هست
کس را نتوان یافت که جویای تو نیست جـوینده هر چه هست خواهان تو هست7
دستهای دیگر از یات، تأمل در کتاب آفرینش را توصیه کرده است و این برای آن است که انسان به رابطه تدبّر و تعقل در یات به عظمت خالق مدبر جهان هستی پی برد و در نتیجه به او نزدیک گردد، صفات خداوند را بشناسد و خود را هم سوی آن صفات الهی نماید.وقتی که خداوند نعمتهایی را که برای بشر فراهم آورده، متذکر میشود، به این دلیل است که یاد آوری و شناساندن آنها و روش صحیح استفاده از آنها، میتواند انسان را به کمال و تعالی برساند، چرا که درست استفاده کردن از نعمتها بالاترین مرحله شکرگزاری از منعم است که این (شکرگزاری) دارای ارزش اخلاقی میباشد. خداوند در سوره ابراهیم فرموده است:
«و چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمت شما میافزایم، و اگر کفران بورزید (بدانید که) عذاب من سخت سنگین است».(سوره ابراهیم، ایه 7)
شکر از مفاهیم کلیدی قرآن مجید و از معانی ژرف عرفانی است و مترادف با مقام رضاست و از صبر و توکل دور نیست:
فـرض بُود و همه شکـر و سپـاس شکر و سپاسی نه به حدّ قیاس
شـکـر و سپاسی که خـدا را سـزد خـالـق مـا را رازق مـا را ســزد8
بنابراین شناخت طبیعت رشتههای ابزاری است که ما را متخلّق به اخلاق الهی میکند.با این مطالب سفارش حضرت علی (ع) ر درباره خداشناسی و مرتبط بودن آن با مسائل اخلاقی را بهتر درک میکند که چه بلیغ و زیبا فرموده است:
پسرم! آگاه باش که … اگر خدا شریکی داشت،پیامبران او نیز به سوی تو میآمدند،و آثار قدرتش را میدیدی،و کردار و صفاتش را میشناختی،امّا خدا، خدایی است یگانه،همانگونه که خود توصیف کرد، هیچ کس در مملکت داری او نزاعی ندارد،نابود شدنی نیست،و همواره بوده است،اوّل هر چیزی است که آغاز ندارد و آخر هر چیزی که پیان نخواهد داشت،برتراز آن است که قدرت او را فکر و اندیشه درک کند.
اول همه تو بـودی وآخـر همه تویی این لاف هستی دگران در میانه چیست9
پسرم!حال که این حقیقت را دریافتی، در عمل بکوش آن چنانکه همانند تو سزاوار است بکوشند که…، زیرا خدا تو را جز به نیکوکاری فرمان نداده، و جز از زشتیها نهی نفرموده است.
ای هـمـه هـستی ز تـو پیـدا شده
خـاک ضـعیف از تـو تـوانـا شـده
زیـر نـشیـن علـمـت، کائــنـات
ما به تو قائم، و چو تو قائم به ذات
مـا هـمـه فـانی و بـقا بـستر است
مـلـک تـعـالی و تـقـدستـراست
عـقـد پـرستـش، ز تـو گیـرد نـظـام
جـز بـه تـو بـر هست پـرستش حرام10
خداوند به انسان متذکّر میشود که ای انسان! تو جانشین خدا در زمین هستی، یعنی این اشرف مخلوقات میتواند با صفات خداوندی در روی زمین زندگی کند.
1. منطق الطیر،ص199.
2. دیوان اشعار امام خمینی(ره)،ص 215.
3. دیوان فیض کاشانی،ص 48.
4. لغت نامه دهخدا،ص496.
5. دیوان شیخ بهائی،ص155.
6. دیوان شهریار، ج دوم،ص 98.
7. دیوان اشعار امام خمینی،ص 198.
8. دیوان وحشی بافقی،ص 387.
9. دیوان کامل جامی،ص212.
10. دیوان نظامی گنجوی،ص 12.