اسلام و ایمان(شباهتها ـ تفاوتها)
آرشیو
چکیده
متن
دو واژهی اسلام و ایمان از مفاهیم حائز اهمیت در قرآن می باشند. فهم و درک معنای واقعی نهفته در این واژهها ما را در درک حقیقی دین کمک خواهد کرد؛ لذا در این نوشتار با بررسی این دو مفهوم،در پی فهم عمیق معارف دینی میباشیم.
آیهی 14سورهی حجرات به وضوح بر اختلاف این دو واژه تأکید نموده،چنین میفرماید:«قالت الأعراب آمنَّا قُل لم تؤمنوا ولکن قُولوا اسلمنا وَ لَمَّا یدخُل الایمانُ فی قلوبکم و ان تطیعُوا اللّه وَ رَسُولَهُ لا یلتکم مِن اعمالکُم شیئاً انّ اللّهَ غفور رحیم».
باید توجه داشت که منظور از اعراب، عربهای بادیه نشین میباشد که از لحاظ فرهنگی در سطح پایینی از شهرنشینی بودند؛ لذا خداوند به خاطر بکاربردن لفظ ایمان،در مقابل عربهای بادیه نشین موضع میگیرد که شما به دین اسلام درآمدید و ایمان واقعی نیاوردید.
در صورت توجه به آیهی قبل، این نکته حاصل میشود که معیار ارزش انسان تقواست، زیرا که تقوا محصول شجرهی ایمان است. آنجا که خداوند سخن از اختلاف در مراتب آدمی به میان می آورد، معیار را در تقوا متجلّی می داند.
بنابر آیهی فوق، تفاوت اسلام و ایمان در این است که اسلام شکل ظاهری دین است. لذا هر کس شهادتین را بر زبان جاری سازد، در مسلک مسلمانان وارد میشود و احکام اسلام بر او جاری میگردد،اما ایمان یک امر حقیقی و باطنی یا شهودی است که در قلب آدمی مأوی می کند. اسلام ممکن است انگیزههای مختلفی داشته باشد، حتی انگیزههای مادی و منافع شخصی، ولی ایمان حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه میگیرد و براساس آن میوهی حیات بخش تقوا بر شاخسار اعمال ظاهر میگردد.
پیامبر اسلام(ص) در این زمینه میفرمایند:«الاسلام علانیة و الایمان فی القلب؛ اسلام امر آشکاری است، ولی جای ایمان دل است».1
امام صادق(ع) میفرماید:«الاسلام یحقن به الدم و تؤدی به الامانة و تستحل به الفروج و الثواب علی الایمان؛ با اسلام آوردن، خون آدمی محفوظ و ادای امانت او لازم و ازدواج با او حلال میشود، اما اصل ثواب ناشی از ایمان حقیقی است».2
همچنین خداوند درآیهی 62 سورهی بقره میفرماید:«انّ الّذین آمنوا و ا لذین هادوا و النّصاری و الصّابئین من امن باللّه و الیوم الآخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» در صورت دقت در این آیه چنین به نظر میرسد که نوعی تحصیل حاصل به وجود آمده است؛ یعنی خداوند میفرماید:«انّ الّذین امنوا ... من آمن …» در حالی که اگر سخن از کسانی است که ایمان آوردهاند،«من آمن» لازم نمی آمد، ولی واقع امر این است که ایمان در صورت اول، ایمان صوری و زبانی است و ایمان دوم، ایمان حقیقی و قلبی. چنانچه در جای دیگر به وضوح میفرماید:«یا ایها الّذین آمَنوا آمِنوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید». (سوره ی نساء، آیهی136) از این آیات و روایات میتوان فهمید که خداوند میان اسلام آوردن و ایمان آوردن تفاوت قائل شده است.
تفاوتهای مفهومی میان این دو واژه هنگامی که در تقابل با یکدیگر مطرح شود، نمایان می گردد، اما اگر جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چیزی اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق میشود، یعنی هر دو واژه در یک معنی استعمال گردد. بر این اساس در آخر آیهی 14 سورهی حجرات خداوند تأکید می کند که اگر از خداوند و رسولش اطاعت کنید، ثواب اعمالتان را به طور کامل می دهد و چیزی از پاداش اعمال شما را فرو گذار نمی کند؛ زیرا که خداوند غفور و رحیم است.
در جملههای آخر، به یک اصل مسلّم قرآنی اشاره دارد که شرط قبولی اعمال را ایمان میداند. ایمان تغییرات اساسی در بینش انسان ایجاد میکند. به طوری که درک تازه ای از عالم هستی به انسان میدهد. حجابها و پرده های خودخواهی را میدرد و افق دیگری را بر آدمی می گشاید. شکوه و عظمت بیمثال آفرینش را در نظر او مجسّم می کند. سپس نور و روشنایی را بر عواطف می تاباند و در پرورش آنها نقش مهمّی ایفا میکند. ایمان ارزش های انسانی را در او زنده میکند، استعدادهای والای او را شکوفا میسازد و علم، قدرت، شهامت، ایثار، فداکاری،عفو،گذشت و اخلاص به آدمی می دهد و از موجودی ضعیف، انسانی نیرومند و قوی و مفید میسازد.
حال،نشانه های ایمان واقعی چیست؟ در پاسخ به این سؤال،خداوند در آیهی 15 سورهی حجرات میفرماید: «انّما المؤمنون الّذین آمنوا باللّه و رسوله ثمّ لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل اللّه» براساس این آیه، اسلام روشنترین نشانه های ایمان را مطرح ساخته است.
ایستادگی، ثبات قدم و عدم تردید از یک سو،جهاد و ایثار مال وجان از سوی دیگر از نشانههای ایمان میباشد؛ اما از نشانهی برتر ایمان، جهاد با نفس و نفس اماره میباشد که خداوند در قرآن، فراوان بر آن تأکید نموده است.
ین ویژگی را خداوند در همهی ادیان نهادینه کرده است. هنگامی که خداوند در آیهی 19 سورهی آل عمران میفرماید:«انّ الدّین عنداللّه الاسلام»؛ یعنی آیین حقیقی در پیشگاه خدا، همان تسلیم بودن در برابر فرمان خدا میباشد. در واقع روح دین، در هر عصر و زمانی چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نبوده و نخواهد بود؛ اما چون آئین پیامبر اسلام، آخرین و برترین آیین هاست؛ نام اسلام برای آن انتخاب شده است. و گرنه همهی ادیان الهی،اسلام؛ به معنی تسلیم بودن در برابر اوامر ونواهی خداوند میباشند؛ زیرا اصول ادیان آسمانی یکی میباشد. هر چند با تکامل جامعهی بشری، خداوند ادیان کاملتری را برای آنها فرستاده تا نوبت به پیامبر اسلام رسید؛ اما هیچ گسستی در میان ادیان وجود ندارد؛ بلکه ادیان ابراهیمی در ادامه و براساس تکامل عقل بشری و شرایط زمانی فرستاده شدهاست.
ایمان به خدا و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه اشتراک همهی ادیان و عامل اتحاد جامعهی انسانی و رمز ارتباط اقوام و ملتهاست. نمونهی آن را در مراسم حج می توان مشاهده کرد که چگونه انسانهایی در رنگ های مختلف از نژادهای متفاوت و دارای زبان و قومیت و منطقهی جغرافیایی ناهماهنگ، همگی در کنار هم قرار میگیرند و در آن مراسم بزرگ روحانی شرکت میکنند و در نهایت صلح و صفا به هم مینگرند.
دیندار واقعی کسی است که با نظاره بر اطراف خود و با تدبّر در مخلوقات خدا روز به روز بر ایمان خود بیفزاید.لذا ایمان به خدا گوهر وجودی آدمی را نمایان و تقویت می کند.
1. مجمع البیان، ج 9، ص 138.
2. کافی، ج 2، باب ان الاسلام یحقن به الدم، حدیث 1 و 2.
آیهی 14سورهی حجرات به وضوح بر اختلاف این دو واژه تأکید نموده،چنین میفرماید:«قالت الأعراب آمنَّا قُل لم تؤمنوا ولکن قُولوا اسلمنا وَ لَمَّا یدخُل الایمانُ فی قلوبکم و ان تطیعُوا اللّه وَ رَسُولَهُ لا یلتکم مِن اعمالکُم شیئاً انّ اللّهَ غفور رحیم».
باید توجه داشت که منظور از اعراب، عربهای بادیه نشین میباشد که از لحاظ فرهنگی در سطح پایینی از شهرنشینی بودند؛ لذا خداوند به خاطر بکاربردن لفظ ایمان،در مقابل عربهای بادیه نشین موضع میگیرد که شما به دین اسلام درآمدید و ایمان واقعی نیاوردید.
در صورت توجه به آیهی قبل، این نکته حاصل میشود که معیار ارزش انسان تقواست، زیرا که تقوا محصول شجرهی ایمان است. آنجا که خداوند سخن از اختلاف در مراتب آدمی به میان می آورد، معیار را در تقوا متجلّی می داند.
بنابر آیهی فوق، تفاوت اسلام و ایمان در این است که اسلام شکل ظاهری دین است. لذا هر کس شهادتین را بر زبان جاری سازد، در مسلک مسلمانان وارد میشود و احکام اسلام بر او جاری میگردد،اما ایمان یک امر حقیقی و باطنی یا شهودی است که در قلب آدمی مأوی می کند. اسلام ممکن است انگیزههای مختلفی داشته باشد، حتی انگیزههای مادی و منافع شخصی، ولی ایمان حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه میگیرد و براساس آن میوهی حیات بخش تقوا بر شاخسار اعمال ظاهر میگردد.
پیامبر اسلام(ص) در این زمینه میفرمایند:«الاسلام علانیة و الایمان فی القلب؛ اسلام امر آشکاری است، ولی جای ایمان دل است».1
امام صادق(ع) میفرماید:«الاسلام یحقن به الدم و تؤدی به الامانة و تستحل به الفروج و الثواب علی الایمان؛ با اسلام آوردن، خون آدمی محفوظ و ادای امانت او لازم و ازدواج با او حلال میشود، اما اصل ثواب ناشی از ایمان حقیقی است».2
همچنین خداوند درآیهی 62 سورهی بقره میفرماید:«انّ الّذین آمنوا و ا لذین هادوا و النّصاری و الصّابئین من امن باللّه و الیوم الآخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» در صورت دقت در این آیه چنین به نظر میرسد که نوعی تحصیل حاصل به وجود آمده است؛ یعنی خداوند میفرماید:«انّ الّذین امنوا ... من آمن …» در حالی که اگر سخن از کسانی است که ایمان آوردهاند،«من آمن» لازم نمی آمد، ولی واقع امر این است که ایمان در صورت اول، ایمان صوری و زبانی است و ایمان دوم، ایمان حقیقی و قلبی. چنانچه در جای دیگر به وضوح میفرماید:«یا ایها الّذین آمَنوا آمِنوا؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید». (سوره ی نساء، آیهی136) از این آیات و روایات میتوان فهمید که خداوند میان اسلام آوردن و ایمان آوردن تفاوت قائل شده است.
تفاوتهای مفهومی میان این دو واژه هنگامی که در تقابل با یکدیگر مطرح شود، نمایان می گردد، اما اگر جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چیزی اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق میشود، یعنی هر دو واژه در یک معنی استعمال گردد. بر این اساس در آخر آیهی 14 سورهی حجرات خداوند تأکید می کند که اگر از خداوند و رسولش اطاعت کنید، ثواب اعمالتان را به طور کامل می دهد و چیزی از پاداش اعمال شما را فرو گذار نمی کند؛ زیرا که خداوند غفور و رحیم است.
در جملههای آخر، به یک اصل مسلّم قرآنی اشاره دارد که شرط قبولی اعمال را ایمان میداند. ایمان تغییرات اساسی در بینش انسان ایجاد میکند. به طوری که درک تازه ای از عالم هستی به انسان میدهد. حجابها و پرده های خودخواهی را میدرد و افق دیگری را بر آدمی می گشاید. شکوه و عظمت بیمثال آفرینش را در نظر او مجسّم می کند. سپس نور و روشنایی را بر عواطف می تاباند و در پرورش آنها نقش مهمّی ایفا میکند. ایمان ارزش های انسانی را در او زنده میکند، استعدادهای والای او را شکوفا میسازد و علم، قدرت، شهامت، ایثار، فداکاری،عفو،گذشت و اخلاص به آدمی می دهد و از موجودی ضعیف، انسانی نیرومند و قوی و مفید میسازد.
حال،نشانه های ایمان واقعی چیست؟ در پاسخ به این سؤال،خداوند در آیهی 15 سورهی حجرات میفرماید: «انّما المؤمنون الّذین آمنوا باللّه و رسوله ثمّ لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل اللّه» براساس این آیه، اسلام روشنترین نشانه های ایمان را مطرح ساخته است.
ایستادگی، ثبات قدم و عدم تردید از یک سو،جهاد و ایثار مال وجان از سوی دیگر از نشانههای ایمان میباشد؛ اما از نشانهی برتر ایمان، جهاد با نفس و نفس اماره میباشد که خداوند در قرآن، فراوان بر آن تأکید نموده است.
ین ویژگی را خداوند در همهی ادیان نهادینه کرده است. هنگامی که خداوند در آیهی 19 سورهی آل عمران میفرماید:«انّ الدّین عنداللّه الاسلام»؛ یعنی آیین حقیقی در پیشگاه خدا، همان تسلیم بودن در برابر فرمان خدا میباشد. در واقع روح دین، در هر عصر و زمانی چیزی جز تسلیم بودن در برابر حق نبوده و نخواهد بود؛ اما چون آئین پیامبر اسلام، آخرین و برترین آیین هاست؛ نام اسلام برای آن انتخاب شده است. و گرنه همهی ادیان الهی،اسلام؛ به معنی تسلیم بودن در برابر اوامر ونواهی خداوند میباشند؛ زیرا اصول ادیان آسمانی یکی میباشد. هر چند با تکامل جامعهی بشری، خداوند ادیان کاملتری را برای آنها فرستاده تا نوبت به پیامبر اسلام رسید؛ اما هیچ گسستی در میان ادیان وجود ندارد؛ بلکه ادیان ابراهیمی در ادامه و براساس تکامل عقل بشری و شرایط زمانی فرستاده شدهاست.
ایمان به خدا و تسلیم در برابر فرمان او، نقطه اشتراک همهی ادیان و عامل اتحاد جامعهی انسانی و رمز ارتباط اقوام و ملتهاست. نمونهی آن را در مراسم حج می توان مشاهده کرد که چگونه انسانهایی در رنگ های مختلف از نژادهای متفاوت و دارای زبان و قومیت و منطقهی جغرافیایی ناهماهنگ، همگی در کنار هم قرار میگیرند و در آن مراسم بزرگ روحانی شرکت میکنند و در نهایت صلح و صفا به هم مینگرند.
دیندار واقعی کسی است که با نظاره بر اطراف خود و با تدبّر در مخلوقات خدا روز به روز بر ایمان خود بیفزاید.لذا ایمان به خدا گوهر وجودی آدمی را نمایان و تقویت می کند.
1. مجمع البیان، ج 9، ص 138.
2. کافی، ج 2، باب ان الاسلام یحقن به الدم، حدیث 1 و 2.