طلیعه سور در کلام وحی (2)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
خداوند با آغاز کتاب وحى، و سایر سورههاى قرآن، این ادب دینى را به بندگانش یاد داده که هرکار و عملى را با نام او آغاز و شروع کنند تا کارها رنگ الهى پیدا کند .
«بسم الله الرحمن الرحیم» تنها رهآورد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیست، بلکه از طلیعه نامه حضرت سلیمان علیه السلام به ملکه سباء بر مىآید که قبل از اسلام نیز، سایر پیامبران کارها و مکتوبات خود را با «بسم الله» آغاز مىکردند . حضرت سلیمان علیه السلام در نامه خود که به ملکه شهر سبا مىنویسد، آن را با نام خدا شروع مىکند و ملکه براى بزرگان سرزمینش نقل مىکند که نامهاى از حضرت سلیمان علیه السلام رسیده است (1) . «انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم» (2) . و باز مىبینیم حضرت نوح علیه السلام در آن طوفان عجیب، هنگام سوار شدن به کشتى که روى امواج کوه پیکر آب در حرکتبود، براى رسیدن به نجات و پیروزى کامل به یاران خود دستور مىدهد: «هنگام حرکت و زمان توقف کشتى، نام خدا را بر زبان جارى سازند» . و مشاهده مىکنیم که در پایان با موفقیت تمام پیاده شدند و از خطر گذشتند (3) . چنانکه قرآن مىگوید به نوح علیه السلام گفته شد: «اى نوح از کشتى فرود آى که سلام و برکات ما بر تو و همراهانت ...» .
«یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و على امم ممن معک ...» (4) . و از روایات اهلبیت: استفاده مىشود که همه کتب آسمانى با مضمون این سخن آغاز شدهاست: «هیچ کتابى خداوند از آسمان فرو نفرستاده است مگر این که اولش بسمالله باشد» . «ما انزل الله من السماء کتابا الا و فاتحته بسم الله الرحمن الرحیم» . و این سیره مشترک همه پیامبران الهى بوده است; زیرا مهمترین خط حاکم بر رسالت همه پیامبران الهى دعوت به سوى خدا بوده است (5)
اشتراک لفظى و اختلاف معنوى
نزول مکرر آیه «بسم الله ...» نشانه اختلاف معنا و تفسیر آن در هر سوره است . این آیه در سراسر قرآن کریم، اگر چه از نظر لفظى و ظاهرى یکسان است، اما از نظر معنوى و تفسیرى گوناگون است . اختلاف معنوى و اشتراک لفظى این آیات از آن رو است که بسمالله هر سوره، جزئى از آن سوره و با محتواى آن هماهنگ و به منزله عنوان و تابلوى آن سوره است و چون مضامین و معارف سورههاى قرآن با یکدیگر متفاوت است، معناى «بسمالله ...» در سورهها مختلف خواهد بود و در هر سوره درجهاى از درجات و شانى از شؤون الوهیتخداى سبحان و رحمانیت و رحیمیت او را بازگو مىکند و از این جهت همانند اسماى خداوند در پایان آیات است که با محتواى آیات هماهنگ و به منزله برهانى بر محتواى آن است . بر این اساس، اگر محتواى سورهاى به خوبى بیان و روشن شود، تفسیر «بسم الله ...» آن سوره نیز روشن خواهد شد (6) .
به همین دلیل از نظر فقهى باید در نماز «بسم الله ...» به قصد همان سورهاى باشد که نمازگزار قصد تلاوت آن را دارد و در صورت عدول نمازگزار از سورهاى به سوره دیگر باید «بسم الله ...» را به قصد سوره جدید تکرار کند و گرنه نماز اشکال پیدا مىکند (7) .
مفاهیم و محتواى آیه
سه اسم از اسماى حسناى خداوند سبحان در این آیه کریمه آمده است که به ترتیب عبارت است از:
الف . الله: برترین نام از نامهاى ذات مقدس است که مستجمع صفات کمالیه است . این نام مبارک که از آن به عنوان «لفظ جلاله» یاد مىشود و 2697 بار در قرآن به کار رفته است، در اصل «الاله» بوده و همزه دوم آن بر اثر کثرت استعمال حذف شده و به صورت «الله» در آمده است و تفاوت آن با «اله» این است که لفظ «اله» بر هر معبودى اطلاق مىشود; حق باشد یا باطل . اما لفظ «الله» مختص ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالى و جمالى است و جز بر او; بر هیچ موجود دیگرى اطلاق نمىشود و از این رو موصوف همه اسماى حسناى خداوند قرار مىگیرد ولى خود، صفت هیچ اسمى واقع نمىشود و بر این اساس گفته مىشود: «الله اسم ذات و دیگر اسمهاى خداوند صفات اوست» (8) .
ب . الرحمن و الرحیم: دو صفت از صفات علیاى خداوند سبحان است که از «رحمت» مشتق شده است . فرهنگهاى لغتبراى واژه «رحمت» معانى فراوانى مانند: رقت، رافت، لطف، رفق، عطوفت، حب، شفقت و دلسوزى ذکر کردهاند; در حالى که اولا اینها مراحل پیشین رحمت است نه خود آن; زیرا با مشاهده صحنههاى رقتآور، ابتدا در قلب انسان رقت، لطف، عطوفت، دلسوزى، محبت و سپس رحمت پدید مىآید، ثانیا آنچه گفته شد، ویژگى مصداقى از مصادیق رحمت است که در آدمى حادث مىگردد; اما رحمتى که مخصوص ذات اقدس خداوند است، این ویژگى را ندارد; زیرا خداوند از هر گونه انفعال و تاثر منزه است (9) ; چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: «خداوند; رحیمى است که به رحمت موصوف نمىشود» . «رحیم لا یوصف بالرقة» (10) .
بنابراین معناى جامع رحمت همان اعطاء و افاضه براى رفع حاجت نیازمندان است .
دو واژه «الرحمن» و «الرحیم» که در ماده مشترک است، بر اثر تفاوت در هیات و ساختار لفظى، داراى دو معناى مختلف است (11) .
کلمه «الرحمن» صیغه مبالغه است که بر کثرت و بسیارى رحمت دلالت مىکند و کلمه «الرحیم» صفت مشبهه است که ثبات و بقا و دوام را مىرساند; پس خداى رحمان معنایش خداى «کثیرالرحمة» و معناى رحیم خداى «دائمالرحمة» است (12) که اولى رحمت فراگیر، مطلق و بىمقابل است که همه چیز و همه کس را شامل مىشود و چنین رحمتى در برابر غضب نیست، بلکه غضب از مصادیق آن است و در سایر آیات قرآن، به عنوان رحمت عام مطرح شده است . و دومى رحمت ویژه، متناهى و خاص الهى است که مخصوص مؤمنان است و این رحمت در برابر غضب و سخط اوست . و در سایر آیات به عنوان رحمتخاص مطرح شده است و توفیق یارى دین و فراگیرى معارف و انجام دادن عمل صالح در دنیا و رسیدن به بهشت و رضوان الهى در آخرت از مظاهر بارز آن است (13) .
برکات آیه
هرکار بزرگ یا کوچک که با نام خداوند شروع شود نه تنها به ثمر مىرسد، بلکه مورد برکت نیز قرار گرفته و بیش از مقدار انتظار نتیجه مىدهد . حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودهاند: «سزاوار است که هرکار بزرگ یا کوچک با (بسم الله الرحمن الرحیم) آغاز شود تا خیر و برکت در آن پایدار بماند» .
«... و ینبغى الاتیان بها «بسم الله ...» عند افتتاح کل امر عظیم او صغیر لیبارک فیه) (14) . همچنین از برخى احادیث دیگر چنین بر مىآید که مشغول شدن به قرائت «بسمالله ...» مایه نجات است، اگر چه به عنوان شروع در کارى نباشد; مانند آنچه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله روایتشده که آن حضرت فرمودند: «هر کسى بخواهد که حق تعالى او را از زبانیه (15) دوزخ نجات دهد، باید به قرائت «بسم الله ...» مشغول شود; زیرا که آن نوزده حرف است، تا حق تعالى هر حرف از آن را سرى قرار دهد از جهت دفع هر یک از زبانیهها (16) .
احکام تلاوت «بسم الله ...» در قرائت قرآن
خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز سورههاى قرآن واجب و هنگام ابتدا به آیات میان سورهها، مستحب است; بهویژه هنگامى که آیه با نام پروردگار آغاز گردد و یا آیه در شرح نعمات الهى، اوصاف مؤمنین، پاداش، بهشت و ... باشد . و چنانچه آیه با نام شیطان، کفار، منافقین، مشرکین، کیفر، جهنم و ... باشد، بهتر استخواندن آن ترک شود . همچنین تلاوت آن در آغاز سوره «توبه» ممنوع است; زیرا این سوره با برائت از کفار و مشرکین شروع شده است و این موضوع با رحمتخداوند سازگارى ندارد; اما در ابتدا به آیات میانى این سوره بلامانع است هرچند که بهتر است در میان آیات این سوره هم ترک گردد .
هرگاه بخوانیم هنگام تلاوت آیاتى از قرآن، جاى دیگرى از کلامالله مجید را بخوانیم، بدین صورت عمل مىکنیم:
1 . در صورتى که قسمت دوم، آیاتى از بقیه همان سوره و یا اواسط سورههاى بعد از آن باشد، خواندن «بسم الله ...» مستحب است; مگر اینکه قسمتبعدى، ابتداى یک سوره باشد که در این صورت ذکر آن در آغاز هر سوره واجب است .
2 . اگر قسمت دوم تلاوت ما، از آیات قبلى همان سوره باشد که تا آن لحظه نخواندهایم و یا از سورههاى قبل از آن باشد، قسمت دوم را نیز باید با «بسم الله ...» شروع کنیم و خواندن آن امرى است واجب (17) .
دافع شیطان
امام صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل مىکند که فرمودند:
«هنگامى که مردم سفره غذا را مىگسترانند، چهار هزار فرشته به دور آن جمع مىشوند; اگر بنده (بسم الله الرحمن الرحیم) گفت، فرشتگان مىگویند: خدا بر شما و بر غذایتان برکت فرستد و به شیطان خطاب مىکنند که اى فاسق بیرون رو، و اگر (بسم الله . .). نگفتند، فرشتگان به شیطان مىگویند: بیا اى فاسق و با اینها غذا بخور . و چون بعد از غذا سفره جمع شد و یادى از خدا نشد، فرشتگان مىگویند: مردى که خدا به ایشان نعمت ارزانى داشته، پروردگارشان را فراموش کردهاند» (18) .
یکى از عواملى که مىتواند هم در جهت پیشگیرى و هم براى درمان جان آدمى بسیار مفید و مؤثر باشد، این است که انسان خود را به گفتن ذکر «بسم الله ...» مشغول کند; زیرا این جمله شریفه یکى از بزرگترین مصادیق ذکر خداست و درصورتى که بر آن مداومتشود و هیچ گاه فراموش نگردد، این پند و درس عمیق را به انسان آگاه مىدهد که کارى که با نام خدا، آن ذات پاک و مقدس آغاز شود، نباید با آلودگى و وساوس شیطانى و خواطر نفسانى همراه باشد و نیز به او القا مىشود که استعانت فقط به درگاه خداوند متعال شایسته است و در هیچ امرى غیر حق را دخیل نمىکند و طبیعى است که وقتى انسان این چنین عمل کند، دیگر جایى براى وسوسههاى شیطان لعین باقى نمىماند مگر اینکه «بسم الله ...» لقلقه زبانى بوده باشد .
پىنوشت:
1) تفسیرنمونه: ج1، ص7 .
2) نمل: 30 .
3) ماخذ قبل: ص6 - 7 .
4) هود: 48 .
5) جوادى آملى، تسنیم، ج1، ص298 .
6) همان: ص289 - 291 .
7) همان: ص292 .
8) همان: ص279 - 280 .
9) همان: ص280 .
10) نهجالبلاغه: صبحى صالح، خطبه 179 .
11) تسنیم: ج1، ص281 .
12) المیزان: ج1، ص33 .
13) ماخذ قبل: ص292 - 293 .
14) تفسیر صافى: ج1، ص70 .
15) مراد از زبانیه ماموران آتش جهنم است و شاید از این جهت زبانیه گفته شده که انسانها را به آتش پرتاب مىکند این لفظ یک بار در قرآن (سوره علق، آیه 18) آمده است: (قاموس قرآن، ج3، ص156 .
16) تسنیم: ج1، ص319 .
17) حلیةالقرآن (2)، سید محسن موسوى، ص142 - 143 .
18) فروع کافى: ج6، ص292 .
«بسم الله الرحمن الرحیم» تنها رهآورد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیست، بلکه از طلیعه نامه حضرت سلیمان علیه السلام به ملکه سباء بر مىآید که قبل از اسلام نیز، سایر پیامبران کارها و مکتوبات خود را با «بسم الله» آغاز مىکردند . حضرت سلیمان علیه السلام در نامه خود که به ملکه شهر سبا مىنویسد، آن را با نام خدا شروع مىکند و ملکه براى بزرگان سرزمینش نقل مىکند که نامهاى از حضرت سلیمان علیه السلام رسیده است (1) . «انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم» (2) . و باز مىبینیم حضرت نوح علیه السلام در آن طوفان عجیب، هنگام سوار شدن به کشتى که روى امواج کوه پیکر آب در حرکتبود، براى رسیدن به نجات و پیروزى کامل به یاران خود دستور مىدهد: «هنگام حرکت و زمان توقف کشتى، نام خدا را بر زبان جارى سازند» . و مشاهده مىکنیم که در پایان با موفقیت تمام پیاده شدند و از خطر گذشتند (3) . چنانکه قرآن مىگوید به نوح علیه السلام گفته شد: «اى نوح از کشتى فرود آى که سلام و برکات ما بر تو و همراهانت ...» .
«یا نوح اهبط بسلام منا و برکات علیک و على امم ممن معک ...» (4) . و از روایات اهلبیت: استفاده مىشود که همه کتب آسمانى با مضمون این سخن آغاز شدهاست: «هیچ کتابى خداوند از آسمان فرو نفرستاده است مگر این که اولش بسمالله باشد» . «ما انزل الله من السماء کتابا الا و فاتحته بسم الله الرحمن الرحیم» . و این سیره مشترک همه پیامبران الهى بوده است; زیرا مهمترین خط حاکم بر رسالت همه پیامبران الهى دعوت به سوى خدا بوده است (5)
اشتراک لفظى و اختلاف معنوى
نزول مکرر آیه «بسم الله ...» نشانه اختلاف معنا و تفسیر آن در هر سوره است . این آیه در سراسر قرآن کریم، اگر چه از نظر لفظى و ظاهرى یکسان است، اما از نظر معنوى و تفسیرى گوناگون است . اختلاف معنوى و اشتراک لفظى این آیات از آن رو است که بسمالله هر سوره، جزئى از آن سوره و با محتواى آن هماهنگ و به منزله عنوان و تابلوى آن سوره است و چون مضامین و معارف سورههاى قرآن با یکدیگر متفاوت است، معناى «بسمالله ...» در سورهها مختلف خواهد بود و در هر سوره درجهاى از درجات و شانى از شؤون الوهیتخداى سبحان و رحمانیت و رحیمیت او را بازگو مىکند و از این جهت همانند اسماى خداوند در پایان آیات است که با محتواى آیات هماهنگ و به منزله برهانى بر محتواى آن است . بر این اساس، اگر محتواى سورهاى به خوبى بیان و روشن شود، تفسیر «بسم الله ...» آن سوره نیز روشن خواهد شد (6) .
به همین دلیل از نظر فقهى باید در نماز «بسم الله ...» به قصد همان سورهاى باشد که نمازگزار قصد تلاوت آن را دارد و در صورت عدول نمازگزار از سورهاى به سوره دیگر باید «بسم الله ...» را به قصد سوره جدید تکرار کند و گرنه نماز اشکال پیدا مىکند (7) .
مفاهیم و محتواى آیه
سه اسم از اسماى حسناى خداوند سبحان در این آیه کریمه آمده است که به ترتیب عبارت است از:
الف . الله: برترین نام از نامهاى ذات مقدس است که مستجمع صفات کمالیه است . این نام مبارک که از آن به عنوان «لفظ جلاله» یاد مىشود و 2697 بار در قرآن به کار رفته است، در اصل «الاله» بوده و همزه دوم آن بر اثر کثرت استعمال حذف شده و به صورت «الله» در آمده است و تفاوت آن با «اله» این است که لفظ «اله» بر هر معبودى اطلاق مىشود; حق باشد یا باطل . اما لفظ «الله» مختص ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالى و جمالى است و جز بر او; بر هیچ موجود دیگرى اطلاق نمىشود و از این رو موصوف همه اسماى حسناى خداوند قرار مىگیرد ولى خود، صفت هیچ اسمى واقع نمىشود و بر این اساس گفته مىشود: «الله اسم ذات و دیگر اسمهاى خداوند صفات اوست» (8) .
ب . الرحمن و الرحیم: دو صفت از صفات علیاى خداوند سبحان است که از «رحمت» مشتق شده است . فرهنگهاى لغتبراى واژه «رحمت» معانى فراوانى مانند: رقت، رافت، لطف، رفق، عطوفت، حب، شفقت و دلسوزى ذکر کردهاند; در حالى که اولا اینها مراحل پیشین رحمت است نه خود آن; زیرا با مشاهده صحنههاى رقتآور، ابتدا در قلب انسان رقت، لطف، عطوفت، دلسوزى، محبت و سپس رحمت پدید مىآید، ثانیا آنچه گفته شد، ویژگى مصداقى از مصادیق رحمت است که در آدمى حادث مىگردد; اما رحمتى که مخصوص ذات اقدس خداوند است، این ویژگى را ندارد; زیرا خداوند از هر گونه انفعال و تاثر منزه است (9) ; چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند: «خداوند; رحیمى است که به رحمت موصوف نمىشود» . «رحیم لا یوصف بالرقة» (10) .
بنابراین معناى جامع رحمت همان اعطاء و افاضه براى رفع حاجت نیازمندان است .
دو واژه «الرحمن» و «الرحیم» که در ماده مشترک است، بر اثر تفاوت در هیات و ساختار لفظى، داراى دو معناى مختلف است (11) .
کلمه «الرحمن» صیغه مبالغه است که بر کثرت و بسیارى رحمت دلالت مىکند و کلمه «الرحیم» صفت مشبهه است که ثبات و بقا و دوام را مىرساند; پس خداى رحمان معنایش خداى «کثیرالرحمة» و معناى رحیم خداى «دائمالرحمة» است (12) که اولى رحمت فراگیر، مطلق و بىمقابل است که همه چیز و همه کس را شامل مىشود و چنین رحمتى در برابر غضب نیست، بلکه غضب از مصادیق آن است و در سایر آیات قرآن، به عنوان رحمت عام مطرح شده است . و دومى رحمت ویژه، متناهى و خاص الهى است که مخصوص مؤمنان است و این رحمت در برابر غضب و سخط اوست . و در سایر آیات به عنوان رحمتخاص مطرح شده است و توفیق یارى دین و فراگیرى معارف و انجام دادن عمل صالح در دنیا و رسیدن به بهشت و رضوان الهى در آخرت از مظاهر بارز آن است (13) .
برکات آیه
هرکار بزرگ یا کوچک که با نام خداوند شروع شود نه تنها به ثمر مىرسد، بلکه مورد برکت نیز قرار گرفته و بیش از مقدار انتظار نتیجه مىدهد . حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمودهاند: «سزاوار است که هرکار بزرگ یا کوچک با (بسم الله الرحمن الرحیم) آغاز شود تا خیر و برکت در آن پایدار بماند» .
«... و ینبغى الاتیان بها «بسم الله ...» عند افتتاح کل امر عظیم او صغیر لیبارک فیه) (14) . همچنین از برخى احادیث دیگر چنین بر مىآید که مشغول شدن به قرائت «بسمالله ...» مایه نجات است، اگر چه به عنوان شروع در کارى نباشد; مانند آنچه از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله روایتشده که آن حضرت فرمودند: «هر کسى بخواهد که حق تعالى او را از زبانیه (15) دوزخ نجات دهد، باید به قرائت «بسم الله ...» مشغول شود; زیرا که آن نوزده حرف است، تا حق تعالى هر حرف از آن را سرى قرار دهد از جهت دفع هر یک از زبانیهها (16) .
احکام تلاوت «بسم الله ...» در قرائت قرآن
خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز سورههاى قرآن واجب و هنگام ابتدا به آیات میان سورهها، مستحب است; بهویژه هنگامى که آیه با نام پروردگار آغاز گردد و یا آیه در شرح نعمات الهى، اوصاف مؤمنین، پاداش، بهشت و ... باشد . و چنانچه آیه با نام شیطان، کفار، منافقین، مشرکین، کیفر، جهنم و ... باشد، بهتر استخواندن آن ترک شود . همچنین تلاوت آن در آغاز سوره «توبه» ممنوع است; زیرا این سوره با برائت از کفار و مشرکین شروع شده است و این موضوع با رحمتخداوند سازگارى ندارد; اما در ابتدا به آیات میانى این سوره بلامانع است هرچند که بهتر است در میان آیات این سوره هم ترک گردد .
هرگاه بخوانیم هنگام تلاوت آیاتى از قرآن، جاى دیگرى از کلامالله مجید را بخوانیم، بدین صورت عمل مىکنیم:
1 . در صورتى که قسمت دوم، آیاتى از بقیه همان سوره و یا اواسط سورههاى بعد از آن باشد، خواندن «بسم الله ...» مستحب است; مگر اینکه قسمتبعدى، ابتداى یک سوره باشد که در این صورت ذکر آن در آغاز هر سوره واجب است .
2 . اگر قسمت دوم تلاوت ما، از آیات قبلى همان سوره باشد که تا آن لحظه نخواندهایم و یا از سورههاى قبل از آن باشد، قسمت دوم را نیز باید با «بسم الله ...» شروع کنیم و خواندن آن امرى است واجب (17) .
دافع شیطان
امام صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل مىکند که فرمودند:
«هنگامى که مردم سفره غذا را مىگسترانند، چهار هزار فرشته به دور آن جمع مىشوند; اگر بنده (بسم الله الرحمن الرحیم) گفت، فرشتگان مىگویند: خدا بر شما و بر غذایتان برکت فرستد و به شیطان خطاب مىکنند که اى فاسق بیرون رو، و اگر (بسم الله . .). نگفتند، فرشتگان به شیطان مىگویند: بیا اى فاسق و با اینها غذا بخور . و چون بعد از غذا سفره جمع شد و یادى از خدا نشد، فرشتگان مىگویند: مردى که خدا به ایشان نعمت ارزانى داشته، پروردگارشان را فراموش کردهاند» (18) .
یکى از عواملى که مىتواند هم در جهت پیشگیرى و هم براى درمان جان آدمى بسیار مفید و مؤثر باشد، این است که انسان خود را به گفتن ذکر «بسم الله ...» مشغول کند; زیرا این جمله شریفه یکى از بزرگترین مصادیق ذکر خداست و درصورتى که بر آن مداومتشود و هیچ گاه فراموش نگردد، این پند و درس عمیق را به انسان آگاه مىدهد که کارى که با نام خدا، آن ذات پاک و مقدس آغاز شود، نباید با آلودگى و وساوس شیطانى و خواطر نفسانى همراه باشد و نیز به او القا مىشود که استعانت فقط به درگاه خداوند متعال شایسته است و در هیچ امرى غیر حق را دخیل نمىکند و طبیعى است که وقتى انسان این چنین عمل کند، دیگر جایى براى وسوسههاى شیطان لعین باقى نمىماند مگر اینکه «بسم الله ...» لقلقه زبانى بوده باشد .
پىنوشت:
1) تفسیرنمونه: ج1، ص7 .
2) نمل: 30 .
3) ماخذ قبل: ص6 - 7 .
4) هود: 48 .
5) جوادى آملى، تسنیم، ج1، ص298 .
6) همان: ص289 - 291 .
7) همان: ص292 .
8) همان: ص279 - 280 .
9) همان: ص280 .
10) نهجالبلاغه: صبحى صالح، خطبه 179 .
11) تسنیم: ج1، ص281 .
12) المیزان: ج1، ص33 .
13) ماخذ قبل: ص292 - 293 .
14) تفسیر صافى: ج1، ص70 .
15) مراد از زبانیه ماموران آتش جهنم است و شاید از این جهت زبانیه گفته شده که انسانها را به آتش پرتاب مىکند این لفظ یک بار در قرآن (سوره علق، آیه 18) آمده است: (قاموس قرآن، ج3، ص156 .
16) تسنیم: ج1، ص319 .
17) حلیةالقرآن (2)، سید محسن موسوى، ص142 - 143 .
18) فروع کافى: ج6، ص292 .