مراحل تفسیر .سرگذشت علم تفسیر (7)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
چون قرآن مجید به زبان عربى فصیح و رایج زمان بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نازل شده بود، در زمان آن حضرت، در موارد محدودى معانى برخى از الفاظ یا مقصود از یک آیه، براى مسلمانان مجهول و نیازمند تفسیر و توضیح بود .
انسان براى فهم هر سخن و مطلب حکیمانهاى نیاز به تفسیر و توضیح دارد . و سخن خداوند بزرگ مسلما از این مقوله است; چرا که قرآن سخنان خداوندى عالم است که بشر براى فهم آن باید رنجیادگیرى قرآن و مفاهیم آن را به خود هموار کند و پیش اساتید فن زانو بزند و تحقیق و تفحص کند تا معانى کلمات الهى را درست درک نماید . از این گذشته، قرآن به زبان عربى فصیح نازل شده است، از این نظر یکى از شرائط درک معانى آن، آشنایى عمیق با این زبان و ادبیات آن است، و این شرط را همهکس دارا نبود . حتى زبانشناسان تازى هم مفاهیم و مقاصد الفاظ و تعابیر پیچیده قرآن را درک نمىکردند . اگرچه ابن خلدون مىنویسد:
«چون قرآن به زبان تازى نزول یافت، سبک و اسلوب بلاغى آن با این زبان هماهنگ بود لذا تمام تازیان عصر پیامبر صلى الله علیه و آله معانى قرآن را در غالب تکواژهها و ... و جملهبندیهاى آن درک مىکردند» (1) .
ولى همین دانشمند پس از این گفتار یادآور مىشود:
«رسول خدا صلى الله علیه و آله مطالب مجمل و پیچیده قرآن را تفسیر مىفرمود و ناسخ و منسوخ آن را باز مىشناساند» (2) .
لذا در طول تاریخ از زمان نزول قرآن تا به امروز نیاز به تفسیر هر روز بیشتر شده و مفسران زیادى پا به عرصه وجود گذاشته و سخنان حکمتآمیز خالق خود را تفسیر کردهاند .
در این راستا منابعى براى تفسیر وجود دارد که اولین آن خود خداوند متعال است که خلق کننده و گوینده آیات قرآن است که به عنوان نمونه چند آیه از قرآن مجید را متذکر مىشویم:
«... ،این چنین خداوند آیات خود را براى مردم روشن مىسازد» (3) .
گرچه بعضى از مفسران «آیه» را به معنى «حجت» گرفتهاند، اما این قسمت از آیه پس از بیان یک سرى احکام در رابطه با ماه مبارک رمضان بیان شده است (4) .
«خداوند مىخواهد (با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد و به سنتهاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند ...» (5) .
«... ،جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند ...» (6) .
«... ،و آیات خویش را براى مردم روشن مىسازد ... .» (7) .
و همچنین آیات: 176 سوره نساء، 15 سوره مائده، 4 سوره ابراهیم و ...
به عبارت دیگر چه کسى براى تفسیر هر علمى بهتر از صاحب آن علم است؟
چنانکه در مقالات پیش یادآورى کردیم بهترین تفسیر; تفسیر قرآن به قرآن است که مرحوم علامه طباطبائىقدس سره نیز این نوع از تفسیر را اختیار کرده است که در زمان معاصر به نام «المیزان فى تفسیر القرآن» چاپ شده است .
اجمال سخن این که خداوند بزرگ معانى قرآن را به وسیله امین وحى (جبرئیل) به پیامبر خود تفهیم نموده است . پس از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله امر تفسیر و تبیین قرآن به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و بعد به اصحاب و عالمان دین و قرآنشناسان منتقل شده است .
تفسیر پیامبر صلى الله علیه و آله
دومین منبعى که مفسران، در تفسیر قرآن کریم مورد استفاده قرار دادهاند، سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله است چرا که علم پیامبر از سرچشمه وحى است و وظیفه پیامبر تبیین سخنان خداوند است . چنانکه خداى بزرگ در قرآن مىفرماید:
«... و انزلنا الیک الذکر لتبین ما نزل الیهم ...» (8) .
«... و ما این (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها روشن سازى ...» .
و در آیه دیگر مىفرماید:
«و ما انزلنا علیک الکتاب الالتبین لهم الذى اختلفوا فیه ...» (9) .
«... و ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر این که آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى ...» .
ناگفته پیداست که صحابه پیامبر و سایر مردم باید معانى آیات قرآن را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله که امین وحى است، سؤال کنند و از او پاسخ بگیرند .
به عنوان نمونه تفسیر آیهاى که منسوب به پیامبر صلى الله علیه و آله است، مىآوریم: وقتى آیه «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون» (10) .
«مردم عرض کردند: (کدام یک از ما به خود ظلم کرده است؟ تا مشمول امن و هدایتباشد؟) رسول خدا صلى الله علیه و آله «ظلم» را به معنى شرک تفسیر کردند و به آیه: «یا بنى لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم» (11) استشهاد فرمودند .
و مىدانیم که پیامبر هیچوقت از پیش خود سخنى نگفته، بلکه هرچه گفته است، از طرف خالق یکتا است . چنانکه خداوند مىفرماید:
«ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى» (12) .
«هرگز (پیامبر) از روى هواى نفس سخن نمىگوید» .
اما تفسیرى که در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله و در صدر اسلام وجود داشت، بهصورت مختصر و کمحجم بود چرا که مردم آن محیط (چنانکه یادآور شدیم)، قدرت فهم الفاظ ساختارى قرآن را داشتند و در موارد محدودى، معانى برخى از الفاظ یا مقصود از جمله را نمىفهمیدند . لکن با گذشت زمان، عرب اصیل با سایر ملتها مخلوط شد و بر تعداد مسلمانان; با فرهنگها و لهجههاى مختلف در نقاط مختلف جهان افزوده شد . امت اسلامى به سوى ایجاد علوم متفاوت از قبیل: علم لغت و صرف و نحو و فصاحت و بلاغت و دیگر علوم رو آوردند و به تدریج نیاز به تفسیر بیشتر شد .
به تدریج علم تفسیر از حدیث و فقه جدا شد و به صورت علم مستقلى درآمد . تفسیرهاى گوناگونى با لهجههاى مختلف نوشته شد تا فهم کلمات خالق منان بر مردم آسان شده و چراغ راهشان باشد . و از این راه به اسرار و اعجاز و سایر معانى قرآن دستیابند .
شکى در این نیست که بر امت اسلامى واجب است تا تفسیر کتاب آسمانى خود را از احادیث رسیده از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام پس از احراز صحیح بودن سند آن احادیثبه پیامبر و اهل بیت; دریافت نموده و براساس آن عمل نمایند .
پىنوشت:
1) دکتر سید محمد باقر حجتى، تاریخ تفسیر و نحو، ص 19 و 20 به نقل از ابن خلدون، مقدمه العبر، ص 438 .
2) همان، ص20 .
3) کذلک یبین اللهآیاته للناس لعلهم یتقون» (بقره: 187 و 219) .
4) تفسیر نمونه، ج1، ص 473 .
5) یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم ...» (آیه 26 سوره نساء) .
6) و ما یعلم تاویله الا الله ...» . (آل عمران، 7) .
7) و یبین الله آیاته للناس لعلهم یتذکرون ...» (بقره، 221) .
8) نحل، 44 .
9) نحل، 64 .
10) انعام، 82 .
11) لقمان، 13 .
12) نجم، 3 .
انسان براى فهم هر سخن و مطلب حکیمانهاى نیاز به تفسیر و توضیح دارد . و سخن خداوند بزرگ مسلما از این مقوله است; چرا که قرآن سخنان خداوندى عالم است که بشر براى فهم آن باید رنجیادگیرى قرآن و مفاهیم آن را به خود هموار کند و پیش اساتید فن زانو بزند و تحقیق و تفحص کند تا معانى کلمات الهى را درست درک نماید . از این گذشته، قرآن به زبان عربى فصیح نازل شده است، از این نظر یکى از شرائط درک معانى آن، آشنایى عمیق با این زبان و ادبیات آن است، و این شرط را همهکس دارا نبود . حتى زبانشناسان تازى هم مفاهیم و مقاصد الفاظ و تعابیر پیچیده قرآن را درک نمىکردند . اگرچه ابن خلدون مىنویسد:
«چون قرآن به زبان تازى نزول یافت، سبک و اسلوب بلاغى آن با این زبان هماهنگ بود لذا تمام تازیان عصر پیامبر صلى الله علیه و آله معانى قرآن را در غالب تکواژهها و ... و جملهبندیهاى آن درک مىکردند» (1) .
ولى همین دانشمند پس از این گفتار یادآور مىشود:
«رسول خدا صلى الله علیه و آله مطالب مجمل و پیچیده قرآن را تفسیر مىفرمود و ناسخ و منسوخ آن را باز مىشناساند» (2) .
لذا در طول تاریخ از زمان نزول قرآن تا به امروز نیاز به تفسیر هر روز بیشتر شده و مفسران زیادى پا به عرصه وجود گذاشته و سخنان حکمتآمیز خالق خود را تفسیر کردهاند .
در این راستا منابعى براى تفسیر وجود دارد که اولین آن خود خداوند متعال است که خلق کننده و گوینده آیات قرآن است که به عنوان نمونه چند آیه از قرآن مجید را متذکر مىشویم:
«... ،این چنین خداوند آیات خود را براى مردم روشن مىسازد» (3) .
گرچه بعضى از مفسران «آیه» را به معنى «حجت» گرفتهاند، اما این قسمت از آیه پس از بیان یک سرى احکام در رابطه با ماه مبارک رمضان بیان شده است (4) .
«خداوند مىخواهد (با این دستورها، راههاى خوشبختى و سعادت را) براى شما آشکار سازد و به سنتهاى (صحیح) پیشینیان رهبرى کند ...» (5) .
«... ،جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند ...» (6) .
«... ،و آیات خویش را براى مردم روشن مىسازد ... .» (7) .
و همچنین آیات: 176 سوره نساء، 15 سوره مائده، 4 سوره ابراهیم و ...
به عبارت دیگر چه کسى براى تفسیر هر علمى بهتر از صاحب آن علم است؟
چنانکه در مقالات پیش یادآورى کردیم بهترین تفسیر; تفسیر قرآن به قرآن است که مرحوم علامه طباطبائىقدس سره نیز این نوع از تفسیر را اختیار کرده است که در زمان معاصر به نام «المیزان فى تفسیر القرآن» چاپ شده است .
اجمال سخن این که خداوند بزرگ معانى قرآن را به وسیله امین وحى (جبرئیل) به پیامبر خود تفهیم نموده است . پس از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله امر تفسیر و تبیین قرآن به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و بعد به اصحاب و عالمان دین و قرآنشناسان منتقل شده است .
تفسیر پیامبر صلى الله علیه و آله
دومین منبعى که مفسران، در تفسیر قرآن کریم مورد استفاده قرار دادهاند، سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله است چرا که علم پیامبر از سرچشمه وحى است و وظیفه پیامبر تبیین سخنان خداوند است . چنانکه خداى بزرگ در قرآن مىفرماید:
«... و انزلنا الیک الذکر لتبین ما نزل الیهم ...» (8) .
«... و ما این (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها روشن سازى ...» .
و در آیه دیگر مىفرماید:
«و ما انزلنا علیک الکتاب الالتبین لهم الذى اختلفوا فیه ...» (9) .
«... و ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر این که آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن کنى ...» .
ناگفته پیداست که صحابه پیامبر و سایر مردم باید معانى آیات قرآن را از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله که امین وحى است، سؤال کنند و از او پاسخ بگیرند .
به عنوان نمونه تفسیر آیهاى که منسوب به پیامبر صلى الله علیه و آله است، مىآوریم: وقتى آیه «الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون» (10) .
«مردم عرض کردند: (کدام یک از ما به خود ظلم کرده است؟ تا مشمول امن و هدایتباشد؟) رسول خدا صلى الله علیه و آله «ظلم» را به معنى شرک تفسیر کردند و به آیه: «یا بنى لا تشرک بالله ان الشرک لظلم عظیم» (11) استشهاد فرمودند .
و مىدانیم که پیامبر هیچوقت از پیش خود سخنى نگفته، بلکه هرچه گفته است، از طرف خالق یکتا است . چنانکه خداوند مىفرماید:
«ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى» (12) .
«هرگز (پیامبر) از روى هواى نفس سخن نمىگوید» .
اما تفسیرى که در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله و در صدر اسلام وجود داشت، بهصورت مختصر و کمحجم بود چرا که مردم آن محیط (چنانکه یادآور شدیم)، قدرت فهم الفاظ ساختارى قرآن را داشتند و در موارد محدودى، معانى برخى از الفاظ یا مقصود از جمله را نمىفهمیدند . لکن با گذشت زمان، عرب اصیل با سایر ملتها مخلوط شد و بر تعداد مسلمانان; با فرهنگها و لهجههاى مختلف در نقاط مختلف جهان افزوده شد . امت اسلامى به سوى ایجاد علوم متفاوت از قبیل: علم لغت و صرف و نحو و فصاحت و بلاغت و دیگر علوم رو آوردند و به تدریج نیاز به تفسیر بیشتر شد .
به تدریج علم تفسیر از حدیث و فقه جدا شد و به صورت علم مستقلى درآمد . تفسیرهاى گوناگونى با لهجههاى مختلف نوشته شد تا فهم کلمات خالق منان بر مردم آسان شده و چراغ راهشان باشد . و از این راه به اسرار و اعجاز و سایر معانى قرآن دستیابند .
شکى در این نیست که بر امت اسلامى واجب است تا تفسیر کتاب آسمانى خود را از احادیث رسیده از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام پس از احراز صحیح بودن سند آن احادیثبه پیامبر و اهل بیت; دریافت نموده و براساس آن عمل نمایند .
پىنوشت:
1) دکتر سید محمد باقر حجتى، تاریخ تفسیر و نحو، ص 19 و 20 به نقل از ابن خلدون، مقدمه العبر، ص 438 .
2) همان، ص20 .
3) کذلک یبین اللهآیاته للناس لعلهم یتقون» (بقره: 187 و 219) .
4) تفسیر نمونه، ج1، ص 473 .
5) یرید الله لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم ...» (آیه 26 سوره نساء) .
6) و ما یعلم تاویله الا الله ...» . (آل عمران، 7) .
7) و یبین الله آیاته للناس لعلهم یتذکرون ...» (بقره، 221) .
8) نحل، 44 .
9) نحل، 64 .
10) انعام، 82 .
11) لقمان، 13 .
12) نجم، 3 .