دستورالعمل قرآنی:درجات ایمان
آرشیو
چکیده
متن
ایمان عالیترین کمالی است که انسان برای ترقی و تکامل خویش کسب می کند.هر انسانی ، پیش از رسیدن به این مرحله، در سطح عامهی مردم است و با رسیدن به ایمان، وارد مرحلهی جدیدی از کمال میشود. امّا صرف ورود به ایمان به معنی پایان مراحل کمال نیست، بلکه خود ایمان دارای درجاتی است که با پیمودن آنها بر کمال هر فرد، افزوده میشود. آیات و روایات فراوانی به این امر دلالت دارند:
«إنّما المؤمنون الّذین اذا ذکر اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم و إذا تُلیتَ علیهم آیاته زادَتهم ایماناً و علی رَبّهم یتوکّلون؛ مؤمنان همان کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنها خوانده میشود، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل میکنند»1
«هُوَ الّذی انزَلَ السَّکینَة فی قُلوب المؤمنینَ لیزدادوا ایمَاناً مَعَ ایمانهم…؛اوست آن کسی که در دلهای مؤمنان، آرامش فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند» 2
ایمان خود همچون نردبانی است که انسان میتواند با حرکت در آن، پلههای کمال را یکی پس از دیگری طی کرده و خود را به کمالات متعالی برساند. امام صادق(ع):«إنّ الأیمان عَشرُ دَرَجاتٍ بمنزلةِ السُّلَم، یصعَدُ مَنهُ مرقاةً بعدَ مرقاةٍ…؛ایمان همچون نردبانی است که ده پله دارد و پلهها یکی پس از دیگری پیموده میشود.» 3
همچنین مؤمنان در درجات مختلفی از ایمان قرار دارند که خداوند متعال به فراخور حال هر فرد و بنابر کردار و اخلاقش، به او درجهای از درجات ایمان را عطا میکند:«وَ یزیدُ اللّهُ الّذینَ اهتدوا هُدی…؛و خداوند کسانی را که هدایت یافتهاند، بر هدایتشان میافزاید»4
امام صادق(ع):«المؤمنون عَلی سَبعُ دَرَجاتٍ، صاحِبُ دَرَجَةٍ منهُم فی مَزیدٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَل…؛ مؤمنان هفت درجه دارند، خداوند عزوجل به(درجه) صاحب درجه میافزاید»5
در حقیقت می توان گفت: ایمان دارای دو ارزش است، یکی ارزش ذاتی که فی نفسه، کمال به حساب میآید و ارزش دوم اینکه،خود دارای درجات و مراتب است که فرد مؤمن میتواند در این مسیر ترقی گام گذارده و برای دست یابی به کمالات بالاتر، این مسیر را طی کرده و با قرار گرفتن در درجه و مرتبهی والاتری از ایمان، بر کمال، شوق، عشق و معرفت خود بیفزاید.
بنابراین، ایمان دارای جوهرهای است دائماً در حال تکامل و نهادی سیال و رو به رشد که انسان مؤمن را به سمت عالیترین مراحل کمال، پیش میبرد و فرد با ایمان انسانی است با نشاط که دائم در حال طی کردن مراحل کمال و قرار گرفتن در منزلگاههای بالا و بالاتر است.
برای ایمان، دو نوع درجه میتوان متصور بود:
1 . درجات طولی ایمان
مقصود از درجات طولی، پیش روی در مراحل و درجات ایمان است. به طور مثال، فردی که به اسماء و صفات خداوند اعتقاد دارد، با طی مراحل کمال، در اثر ایمان، این اعتقاد تبدیل به مشاهده و یقین میگردد.
در حقیقت، مراحل ایمان را میتوان این گونه یاد آور شد: علم الیقین، حق الیقین و عین الیقین.
علم الیقین، عبارت است از این که انسان با دلایل و شواهد، به مسالهای برسد و نسبت به وجود آن اطمینان و ایمان حاصل کند، همچون کسی که با دیدن آثار آتش و دود، به طور قطع به وجود آتش در محل مشاهده پیببرد.
اما گاه فرد، از مرحله ی مشاهدهی آثار فراتر رفته و نزدیک آتش شده و گرمای آن را احساس کند، یعنی گرمای آتش در او اثر گذارد، که این مرحله، حق الیقین است.
گاه، از این نیز فراتر رفته و وارد آتش میشود، در این حالت، احساس او از آتش، بسیار قوی است و آثار آن را به وضوح و به طور کامل در خود مشاهده میکند. در حقیقت در این مرحله، انسان خود را وارد حقیقت میسازد، وجود خود را کنار گذاشته و آثار آن را به طور کامل حس می کند، به این مرحله، عین الیقین گویند.
برای هر یک از امور معنوی، میتوان این سه مرتبه را قائل شد. انسان به خداوند تبارک و تعالی با دلایل و قرآئن، ایمان میآورد، در ایمان رشد کرده به طوری که آثار وجود خداوند، او را فرا میگیرد و انسانی الهی میشود و اگر در این مرحله مداومت کند، پردهها از جلوی چشمان او کنار رفته و به مشاهده حقایق و لقاءالله، نایل میگردد.
اگر انسانی بتواند از اطمینان تا مشاهده حضوری سیر کند و بتواند بدون پرده و حجاب با خداوند متعال سخن بگوید،به درجات والای ایمان نایل گشته است. بسیار تفاوت است میان آنکه انسان چیزی را بپذیرد بدون اینکه آن ر ببیند، یا آنکه چیزی را ببیند اما آثار آن در وجودش نباشد و یا آنکه به آن چیز نزدیک شده، آثارش را دریابد و بدون حجاب و مانع با آن ارتباط برقرار کند. آیات و روایات نیز بر این معنا دلالت دارند:«کلّا لَو تَعلمونَ عِلمَ الیقین؛ لَتَرَوُنَّ الجحیم؛ ثُمَّ لَتَرَ ونَّها عین الیقین…؛ هرگز چنین نیست اگر علم الیقین داشتید، به یقین دوزخ را می بینید، سپس آن را قطعاً به عین الیقین در مییابید»6
حضرت علی(ع):«فَالمتقون… فَهُم وَ الجَنَّةُ کَمَن قد رآها فَهُم فیها منَعّمونَ، وَهُم و النّار کمَن قد رآها. فَهُم فیها مُعذَّبونَ… پرهیزکاران… بهشت برای آنان، چنان است که گویی آن را دیدهاند و در آسایش آن به سر میبرند و دوزخ چنان است که آن را دیدهاند و در عذابش اندرند» 7
2. درجات عرضی ایمان
مقصود از درجات عرضی آن است که حقایق بسیاری وجود دارند که میتوانیم به آنها معرفت پیدا کرده و ایمان داشته باشیم. خداوند متعال هزار اسم دارد. شناخت و ایمان به هر یک از آنها، کمالی برای انسان است، شناخت و ایمان به پیامبران و امامان و حقایق معاد نیز از درجات کمال است.
شکی نیست، کمال و مرتبهی فردی که به امور بیشتری از حقایق الهی شناخت دارد و به آنها ایمان آورده، بالاتر و والاتر است از فردی که به امور محدودی شناخت و ایمان دارد. مثلاً، ممکن است فردی، برخی از صفات خداوند را بشناسد، به طور مثال،رازقیت خداوند را، امّا نسبت به دیگر کمالات خداوند غافل باشد.
اسماء و صفات الهی و حقایق جهان هستی، بینهایت میباشند و ایمان به آنها نیز مسیری است که انسان را به سمت کمال بینهایت میبرد و به افقی بی نهایت کشش پیدا میکند.
با توجه به درجات طولی و عرضی و افزایش ایمان و درجات آن، مؤمن همواره رو به رشد و سرخوش است و میتواند نردبان کمالات را تا بی نهایت طی کند. و اینکه گفته میشود انسان تا بینهایت میتواند حرکت کند و کمال یابد، باید دانست که نردبان این حرکت، ایمان است و بدون ایمان نمیتوان به هیچ کمالی در امور معنوی و سیر و سلوکی دست یافت.
1. سوره انفال، آیه 2.
2. سوره فتح، آیه 4.
3. کافی،ج2 ص 44.
4. سوره مریم، آیه 76.
5. بحارالنوار،ج66،ص169.
6. سوره تکاثر، آیههای(5،6 و7).
7. نهجالبلاغه،خطبه303.
«إنّما المؤمنون الّذین اذا ذکر اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم و إذا تُلیتَ علیهم آیاته زادَتهم ایماناً و علی رَبّهم یتوکّلون؛ مؤمنان همان کسانی هستند که چون خدا یاد شود، دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنها خوانده میشود، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل میکنند»1
«هُوَ الّذی انزَلَ السَّکینَة فی قُلوب المؤمنینَ لیزدادوا ایمَاناً مَعَ ایمانهم…؛اوست آن کسی که در دلهای مؤمنان، آرامش فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند» 2
ایمان خود همچون نردبانی است که انسان میتواند با حرکت در آن، پلههای کمال را یکی پس از دیگری طی کرده و خود را به کمالات متعالی برساند. امام صادق(ع):«إنّ الأیمان عَشرُ دَرَجاتٍ بمنزلةِ السُّلَم، یصعَدُ مَنهُ مرقاةً بعدَ مرقاةٍ…؛ایمان همچون نردبانی است که ده پله دارد و پلهها یکی پس از دیگری پیموده میشود.» 3
همچنین مؤمنان در درجات مختلفی از ایمان قرار دارند که خداوند متعال به فراخور حال هر فرد و بنابر کردار و اخلاقش، به او درجهای از درجات ایمان را عطا میکند:«وَ یزیدُ اللّهُ الّذینَ اهتدوا هُدی…؛و خداوند کسانی را که هدایت یافتهاند، بر هدایتشان میافزاید»4
امام صادق(ع):«المؤمنون عَلی سَبعُ دَرَجاتٍ، صاحِبُ دَرَجَةٍ منهُم فی مَزیدٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَل…؛ مؤمنان هفت درجه دارند، خداوند عزوجل به(درجه) صاحب درجه میافزاید»5
در حقیقت می توان گفت: ایمان دارای دو ارزش است، یکی ارزش ذاتی که فی نفسه، کمال به حساب میآید و ارزش دوم اینکه،خود دارای درجات و مراتب است که فرد مؤمن میتواند در این مسیر ترقی گام گذارده و برای دست یابی به کمالات بالاتر، این مسیر را طی کرده و با قرار گرفتن در درجه و مرتبهی والاتری از ایمان، بر کمال، شوق، عشق و معرفت خود بیفزاید.
بنابراین، ایمان دارای جوهرهای است دائماً در حال تکامل و نهادی سیال و رو به رشد که انسان مؤمن را به سمت عالیترین مراحل کمال، پیش میبرد و فرد با ایمان انسانی است با نشاط که دائم در حال طی کردن مراحل کمال و قرار گرفتن در منزلگاههای بالا و بالاتر است.
برای ایمان، دو نوع درجه میتوان متصور بود:
1 . درجات طولی ایمان
مقصود از درجات طولی، پیش روی در مراحل و درجات ایمان است. به طور مثال، فردی که به اسماء و صفات خداوند اعتقاد دارد، با طی مراحل کمال، در اثر ایمان، این اعتقاد تبدیل به مشاهده و یقین میگردد.
در حقیقت، مراحل ایمان را میتوان این گونه یاد آور شد: علم الیقین، حق الیقین و عین الیقین.
علم الیقین، عبارت است از این که انسان با دلایل و شواهد، به مسالهای برسد و نسبت به وجود آن اطمینان و ایمان حاصل کند، همچون کسی که با دیدن آثار آتش و دود، به طور قطع به وجود آتش در محل مشاهده پیببرد.
اما گاه فرد، از مرحله ی مشاهدهی آثار فراتر رفته و نزدیک آتش شده و گرمای آن را احساس کند، یعنی گرمای آتش در او اثر گذارد، که این مرحله، حق الیقین است.
گاه، از این نیز فراتر رفته و وارد آتش میشود، در این حالت، احساس او از آتش، بسیار قوی است و آثار آن را به وضوح و به طور کامل در خود مشاهده میکند. در حقیقت در این مرحله، انسان خود را وارد حقیقت میسازد، وجود خود را کنار گذاشته و آثار آن را به طور کامل حس می کند، به این مرحله، عین الیقین گویند.
برای هر یک از امور معنوی، میتوان این سه مرتبه را قائل شد. انسان به خداوند تبارک و تعالی با دلایل و قرآئن، ایمان میآورد، در ایمان رشد کرده به طوری که آثار وجود خداوند، او را فرا میگیرد و انسانی الهی میشود و اگر در این مرحله مداومت کند، پردهها از جلوی چشمان او کنار رفته و به مشاهده حقایق و لقاءالله، نایل میگردد.
اگر انسانی بتواند از اطمینان تا مشاهده حضوری سیر کند و بتواند بدون پرده و حجاب با خداوند متعال سخن بگوید،به درجات والای ایمان نایل گشته است. بسیار تفاوت است میان آنکه انسان چیزی را بپذیرد بدون اینکه آن ر ببیند، یا آنکه چیزی را ببیند اما آثار آن در وجودش نباشد و یا آنکه به آن چیز نزدیک شده، آثارش را دریابد و بدون حجاب و مانع با آن ارتباط برقرار کند. آیات و روایات نیز بر این معنا دلالت دارند:«کلّا لَو تَعلمونَ عِلمَ الیقین؛ لَتَرَوُنَّ الجحیم؛ ثُمَّ لَتَرَ ونَّها عین الیقین…؛ هرگز چنین نیست اگر علم الیقین داشتید، به یقین دوزخ را می بینید، سپس آن را قطعاً به عین الیقین در مییابید»6
حضرت علی(ع):«فَالمتقون… فَهُم وَ الجَنَّةُ کَمَن قد رآها فَهُم فیها منَعّمونَ، وَهُم و النّار کمَن قد رآها. فَهُم فیها مُعذَّبونَ… پرهیزکاران… بهشت برای آنان، چنان است که گویی آن را دیدهاند و در آسایش آن به سر میبرند و دوزخ چنان است که آن را دیدهاند و در عذابش اندرند» 7
2. درجات عرضی ایمان
مقصود از درجات عرضی آن است که حقایق بسیاری وجود دارند که میتوانیم به آنها معرفت پیدا کرده و ایمان داشته باشیم. خداوند متعال هزار اسم دارد. شناخت و ایمان به هر یک از آنها، کمالی برای انسان است، شناخت و ایمان به پیامبران و امامان و حقایق معاد نیز از درجات کمال است.
شکی نیست، کمال و مرتبهی فردی که به امور بیشتری از حقایق الهی شناخت دارد و به آنها ایمان آورده، بالاتر و والاتر است از فردی که به امور محدودی شناخت و ایمان دارد. مثلاً، ممکن است فردی، برخی از صفات خداوند را بشناسد، به طور مثال،رازقیت خداوند را، امّا نسبت به دیگر کمالات خداوند غافل باشد.
اسماء و صفات الهی و حقایق جهان هستی، بینهایت میباشند و ایمان به آنها نیز مسیری است که انسان را به سمت کمال بینهایت میبرد و به افقی بی نهایت کشش پیدا میکند.
با توجه به درجات طولی و عرضی و افزایش ایمان و درجات آن، مؤمن همواره رو به رشد و سرخوش است و میتواند نردبان کمالات را تا بی نهایت طی کند. و اینکه گفته میشود انسان تا بینهایت میتواند حرکت کند و کمال یابد، باید دانست که نردبان این حرکت، ایمان است و بدون ایمان نمیتوان به هیچ کمالی در امور معنوی و سیر و سلوکی دست یافت.
1. سوره انفال، آیه 2.
2. سوره فتح، آیه 4.
3. کافی،ج2 ص 44.
4. سوره مریم، آیه 76.
5. بحارالنوار،ج66،ص169.
6. سوره تکاثر، آیههای(5،6 و7).
7. نهجالبلاغه،خطبه303.