روشهای تفسیری سرگذشت علم تفسیر (5)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
گفتنىاست; قرآنى که بلیغ و فصیح و معجزه است، و مشتمل بر دقائق و لطائف و اسرار است . ممکن نیست عامه مردم در فهم و درک معانى آن یکسان باشند; بعضى از مردم بىسواد و بعضى دیگر با سواد و آگاه و گروهى دیگر با سواد، اما غیر آگاه هستند . چرا که قرآن مانند یک اقیانوس ناپیدا کرانهاى است که عمق آن ناپیدا است . و بر هر کس که قصد استفاده و درک آن را دارد، راه به روى او باز است و هرکس به این اقیانوس وارد شود، به اندازه استعداد و قدرت فهم خود از آن استفاده مىکند، مثلا اصحاب بلاغت از فصاحت آن و فقیهان از احکام فقهى آن، و علماى کلام از براهین عقلیه آن و اهل تاریخ از قصهها و حوادث آن و ... برداشت مىکنند . و هرقدر هم از این اقیانوس برداشته شود، به هیچوجه از آن کاسته نمىشود چنانکه خداوند متعال مىفرماید:
«قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى ... .» . (1) .
«بگو اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان مىپذیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد ...» .
مراتب تفسیر
با تامل و تفکر در تفسیر متوجه مىشویم که در تفسیر یک سطح پائینتر و یک سطح بالائى وجود دارد:
اما سطح پایین تفسیر، مربوط به عامه مردم است که از ظاهر آیات قرآن و اجمالى از معانى را متوجه مىشوند . و در رابطه با احکام عبادى، گناهان، بعضى از تعالیم تربیتى و اخلاقى و مانند اینها از آن استفاده مىکنند .
اما سطح عالى از تفسیر یک مرتبه خاصى است که علماى فن در دقائق و اسرار آن غور مىکنند و براى همه مردم میسور نیست که آن را هضم کنند . چنانکه خداى بزرگ مىفرماید:
«کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب» (2) .
«این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند» .
از این جهتباید گفت: هرکس حظ بیشترى از علم دارد، سهمش از فهم معانى قرآن بیشتر خواهد بود و اولین قدمى که انسان مىتواند با برداشتن آن، معانى قرآن را بفهمد، شناخت الفاظ است که باید از نظر عام و خاص بودن و اقسام الفاظ که آیا احتمال معنى دیگرى دارد یا نه، و امثال اینها آشنا شود . لذا مردم در فهم تفسیر قرآن تفاوتهاى زیادى دارند .
روشهاى تفسیرى
مفسران از نظر روش و سلیقه بحث در آیات قرآن، هرکدام از زاویه خاص آن را دیدهاند و با معلومات خاصى، برداشتهاى خاصى را ارائه دادهاند . کسانى که از نقطهنظر احادیث (رسیده از معصومان و صحابیان و تابعان (3) ) به فهم قرآن روى آوردهاند و براى «اجتهاد» در تفسیر بهائى ندادهاند .
برخى برخلاف گروه قبل، در تفسیر آیات قرآن بر عقل تکیه کردهاند و بعضیها از نقطهنظر ادبیات و فصاحت و بلاغت و ... قرآن را مورد بررسى قرار دادهاند و گروهى به مباحث فلسفى، کلامى بیشتر پرداختهاند، و گروهى دیگر شرائط تاریخى را مد نظر قرار دادهاند و بالاخره گروهى از مفسران به مسائل عرفانى پرداخته، و گروهى دیگر به هستىشناسى آیات عنایت داشتهاند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مىکنیم:
تفسیر «تبیان» اثر مرحوم شیخ طوسى، که نخستین تفسیر جامع شیعى است و بحثهاى علوم قرآنى و تفسیرى و اجتهادى و ... علاوه بر احادیث متعرض شده است .
تفسیر «مجمعالبیان» ، اثر مرحوم طبرسى شامل تمامى علوم قرآنى ...
تفسیر «نورالثقلین» ، اثر عبد على بن جمعه عروسى هویزى (م 1112ه) به سبک تفسیر برهان و یک تفسیر روائى است .
تفسیر «زبدةالبیان فى احکام القرآن» ، اثر مقدس اردبیلى (م933ه) که از قدیمىترین تفاسیر فقهى شیعه است .
تفسیر «کنزالعرفان فى فقهالقرآن» ، اثر جمالالدین مقداد بن عبدالله سیورى (متوفاى 826ه) در دو جلد که به صورت موضوعى فقهى و مقایسه بین تفاسیر شیعه و سنى است .
تفسیر «المیزان فى تفسیر القرآن» ، اثر مرحوم علامه طباطبائىقدس سره که مایه افتخار شیعه و پس از تبیان شیخ طوسى جامعترین تفسیر شیعى است .
تفسیر موضوعى «منشور جاوید» ، اثر آیتالله جعفر سبحانى; نخستین تفسیر موضوعى شیعه زبان فارسى .
تفسیر «پیام قرآن» ، اثر آیتالله مکارم شیرازى با همکارى جمعى از نویسندگان .
و همچنین تفاسیرى از اهل سنت:
تفسیر «انوارالتنزیل» بیضاوى .
«الدرالمنثور» جلالالدین سیوطى .
تفسیر کبیر فخر رازى .
تفسیر آلوسى .
تفسیر «اسرار الغیب» .
«الجواهر» طنطاوى . و ...
البته آغاز علم تفسیر را در مکتب تشیع از کارهاى امیرمؤمنان على علیه السلام باید دانست، زیرا آنچه توسط اهل سنت از پیامبر در باب تفسیر نقل شده، توسط تابعین و تابع تابعین از آغاز رفع ممنوعیت کتابت (با روى کار آمدن عمربن عبدالعزیز در سال 99 هجرى) بوده است، در صورتى که در عالم تشیع از همان آغاز اسلام با نقل تالیف و تدوین مطالب تفسیرى توسط على علیه السلام و شاگردان آن حضرت شکل گرفته است مانند: ابن عباس، و ابن مسعود، و دیگر شاگردان آن حضرت .
چنانکه مرحوم طبرسى مىفرماید:
«اول کسى که از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله به تفسیر قرآن پرداخت، على علیه السلام بود که او اعلمترین مردم به قرآن بود بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و همو بود که مدینةالعلم بود (4) . و بعد شاگردان آن حضرت که همگى از چشمه جوشان علم پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام سیراب شده و از خرمن دانش آنان خوشهچینى نمودهاند .
روشى نو در تفسیر
اما در عصر ما تحول جدید در تفسیر قرآن به وجود آمد . اگر پیشنیان قرآن را از آئینه علوم: لفظى، عقلى، عرفانى، تاریخى و ... مىدیدند، آنچه را که بسیار اهمیت داشت، مورد توجه قرار نداده بودند و آن فهم و درک قرآن به واسطه خود قرآن است . این راه و روشى بود که در سیر تفسیر فراموش شده بود . دانشمندى که به این نکته توجه فرمود، علامه طباطبائىقدس سره بود . او در تفسیر ارجمند خود به این روش ابتکارى راه یافته است و در فهم قرآن، مسلمانان را به فهم آن از آئینه خود فرا مىخواند . او در مقدمه تفسیر «المیزان» به این نکته اشاره کرده مىگوید:
«این همان راه راست و طریقهاى است که معلمین قرآن یعنى حضرات معصومین علیهم السلام در تفسیر قرآن آن را پیمودهاند» (5) .
پىنوشت:
1) کهف: 109 .
2) ص: 29 .
3) تابعان: شاگردان صحابه هستند مانند سعید بن جبیر و مجاهد و عکرمه و دیگران .
4) مجمع البیان: مقدمه .
5) تفسیر «المیزان»: ج1، مقدمه .
«قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى ... .» . (1) .
«بگو اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان مىپذیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد ...» .
مراتب تفسیر
با تامل و تفکر در تفسیر متوجه مىشویم که در تفسیر یک سطح پائینتر و یک سطح بالائى وجود دارد:
اما سطح پایین تفسیر، مربوط به عامه مردم است که از ظاهر آیات قرآن و اجمالى از معانى را متوجه مىشوند . و در رابطه با احکام عبادى، گناهان، بعضى از تعالیم تربیتى و اخلاقى و مانند اینها از آن استفاده مىکنند .
اما سطح عالى از تفسیر یک مرتبه خاصى است که علماى فن در دقائق و اسرار آن غور مىکنند و براى همه مردم میسور نیست که آن را هضم کنند . چنانکه خداى بزرگ مىفرماید:
«کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب» (2) .
«این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند» .
از این جهتباید گفت: هرکس حظ بیشترى از علم دارد، سهمش از فهم معانى قرآن بیشتر خواهد بود و اولین قدمى که انسان مىتواند با برداشتن آن، معانى قرآن را بفهمد، شناخت الفاظ است که باید از نظر عام و خاص بودن و اقسام الفاظ که آیا احتمال معنى دیگرى دارد یا نه، و امثال اینها آشنا شود . لذا مردم در فهم تفسیر قرآن تفاوتهاى زیادى دارند .
روشهاى تفسیرى
مفسران از نظر روش و سلیقه بحث در آیات قرآن، هرکدام از زاویه خاص آن را دیدهاند و با معلومات خاصى، برداشتهاى خاصى را ارائه دادهاند . کسانى که از نقطهنظر احادیث (رسیده از معصومان و صحابیان و تابعان (3) ) به فهم قرآن روى آوردهاند و براى «اجتهاد» در تفسیر بهائى ندادهاند .
برخى برخلاف گروه قبل، در تفسیر آیات قرآن بر عقل تکیه کردهاند و بعضیها از نقطهنظر ادبیات و فصاحت و بلاغت و ... قرآن را مورد بررسى قرار دادهاند و گروهى به مباحث فلسفى، کلامى بیشتر پرداختهاند، و گروهى دیگر شرائط تاریخى را مد نظر قرار دادهاند و بالاخره گروهى از مفسران به مسائل عرفانى پرداخته، و گروهى دیگر به هستىشناسى آیات عنایت داشتهاند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مىکنیم:
تفسیر «تبیان» اثر مرحوم شیخ طوسى، که نخستین تفسیر جامع شیعى است و بحثهاى علوم قرآنى و تفسیرى و اجتهادى و ... علاوه بر احادیث متعرض شده است .
تفسیر «مجمعالبیان» ، اثر مرحوم طبرسى شامل تمامى علوم قرآنى ...
تفسیر «نورالثقلین» ، اثر عبد على بن جمعه عروسى هویزى (م 1112ه) به سبک تفسیر برهان و یک تفسیر روائى است .
تفسیر «زبدةالبیان فى احکام القرآن» ، اثر مقدس اردبیلى (م933ه) که از قدیمىترین تفاسیر فقهى شیعه است .
تفسیر «کنزالعرفان فى فقهالقرآن» ، اثر جمالالدین مقداد بن عبدالله سیورى (متوفاى 826ه) در دو جلد که به صورت موضوعى فقهى و مقایسه بین تفاسیر شیعه و سنى است .
تفسیر «المیزان فى تفسیر القرآن» ، اثر مرحوم علامه طباطبائىقدس سره که مایه افتخار شیعه و پس از تبیان شیخ طوسى جامعترین تفسیر شیعى است .
تفسیر موضوعى «منشور جاوید» ، اثر آیتالله جعفر سبحانى; نخستین تفسیر موضوعى شیعه زبان فارسى .
تفسیر «پیام قرآن» ، اثر آیتالله مکارم شیرازى با همکارى جمعى از نویسندگان .
و همچنین تفاسیرى از اهل سنت:
تفسیر «انوارالتنزیل» بیضاوى .
«الدرالمنثور» جلالالدین سیوطى .
تفسیر کبیر فخر رازى .
تفسیر آلوسى .
تفسیر «اسرار الغیب» .
«الجواهر» طنطاوى . و ...
البته آغاز علم تفسیر را در مکتب تشیع از کارهاى امیرمؤمنان على علیه السلام باید دانست، زیرا آنچه توسط اهل سنت از پیامبر در باب تفسیر نقل شده، توسط تابعین و تابع تابعین از آغاز رفع ممنوعیت کتابت (با روى کار آمدن عمربن عبدالعزیز در سال 99 هجرى) بوده است، در صورتى که در عالم تشیع از همان آغاز اسلام با نقل تالیف و تدوین مطالب تفسیرى توسط على علیه السلام و شاگردان آن حضرت شکل گرفته است مانند: ابن عباس، و ابن مسعود، و دیگر شاگردان آن حضرت .
چنانکه مرحوم طبرسى مىفرماید:
«اول کسى که از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله به تفسیر قرآن پرداخت، على علیه السلام بود که او اعلمترین مردم به قرآن بود بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و همو بود که مدینةالعلم بود (4) . و بعد شاگردان آن حضرت که همگى از چشمه جوشان علم پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام سیراب شده و از خرمن دانش آنان خوشهچینى نمودهاند .
روشى نو در تفسیر
اما در عصر ما تحول جدید در تفسیر قرآن به وجود آمد . اگر پیشنیان قرآن را از آئینه علوم: لفظى، عقلى، عرفانى، تاریخى و ... مىدیدند، آنچه را که بسیار اهمیت داشت، مورد توجه قرار نداده بودند و آن فهم و درک قرآن به واسطه خود قرآن است . این راه و روشى بود که در سیر تفسیر فراموش شده بود . دانشمندى که به این نکته توجه فرمود، علامه طباطبائىقدس سره بود . او در تفسیر ارجمند خود به این روش ابتکارى راه یافته است و در فهم قرآن، مسلمانان را به فهم آن از آئینه خود فرا مىخواند . او در مقدمه تفسیر «المیزان» به این نکته اشاره کرده مىگوید:
«این همان راه راست و طریقهاى است که معلمین قرآن یعنى حضرات معصومین علیهم السلام در تفسیر قرآن آن را پیمودهاند» (5) .
پىنوشت:
1) کهف: 109 .
2) ص: 29 .
3) تابعان: شاگردان صحابه هستند مانند سعید بن جبیر و مجاهد و عکرمه و دیگران .
4) مجمع البیان: مقدمه .
5) تفسیر «المیزان»: ج1، مقدمه .