آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

گفتنى‏است; قرآنى که بلیغ و فصیح و معجزه است، و مشتمل بر دقائق و لطائف و اسرار است . ممکن نیست عامه مردم در فهم و درک معانى آن یکسان باشند; بعضى از مردم بى‏سواد و بعضى دیگر با سواد و آگاه و گروهى دیگر با سواد، اما غیر آگاه هستند . چرا که قرآن مانند یک اقیانوس ناپیدا کرانه‏اى است که عمق آن ناپیدا است . و بر هر کس که قصد استفاده و درک آن را دارد، راه به روى او باز است و هرکس به این اقیانوس وارد شود، به اندازه استعداد و قدرت فهم خود از آن استفاده مى‏کند، مثلا اصحاب بلاغت از فصاحت آن و فقیهان از احکام فقهى آن، و علماى کلام از براهین عقلیه آن و اهل تاریخ از قصه‏ها و حوادث آن و ... برداشت مى‏کنند . و هرقدر هم از این اقیانوس برداشته شود، به هیچ‏وجه از آن کاسته نمى‏شود چنانکه خداوند متعال مى‏فرماید:
«قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى ... .» . (1) .
«بگو اگر دریاها براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان مى‏پذیرد، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد ...» .
مراتب تفسیر
با تامل و تفکر در تفسیر متوجه مى‏شویم که در تفسیر یک سطح پائین‏تر و یک سطح بالائى وجود دارد:
اما سطح پایین تفسیر، مربوط به عامه مردم است که از ظاهر آیات قرآن و اجمالى از معانى را متوجه مى‏شوند . و در رابطه با احکام عبادى، گناهان، بعضى از تعالیم تربیتى و اخلاقى و مانند اینها از آن استفاده مى‏کنند .
اما سطح عالى از تفسیر یک مرتبه خاصى است که علماى فن در دقائق و اسرار آن غور مى‏کنند و براى همه مردم میسور نیست که آن را هضم کنند . چنانکه خداى بزرگ مى‏فرماید:
«کتاب انزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب‏» (2) .
«این کتابى است پربرکت که بر تو نازل کرده‏ایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند» .
از این جهت‏باید گفت: هرکس حظ بیشترى از علم دارد، سهمش از فهم معانى قرآن بیشتر خواهد بود و اولین قدمى که انسان مى‏تواند با برداشتن آن، معانى قرآن را بفهمد، شناخت الفاظ است که باید از نظر عام و خاص بودن و اقسام الفاظ که آیا احتمال معنى دیگرى دارد یا نه، و امثال اینها آشنا شود . لذا مردم در فهم تفسیر قرآن تفاوت‏هاى زیادى دارند .
روشهاى تفسیرى
مفسران از نظر روش و سلیقه بحث در آیات قرآن، هرکدام از زاویه خاص آن را دیده‏اند و با معلومات خاصى، برداشتهاى خاصى را ارائه داده‏اند . کسانى که از نقطه‏نظر احادیث (رسیده از معصومان و صحابیان و تابعان (3) ) به فهم قرآن روى آورده‏اند و براى «اجتهاد» در تفسیر بهائى نداده‏اند .
برخى برخلاف گروه قبل، در تفسیر آیات قرآن بر عقل تکیه کرده‏اند و بعضیها از نقطه‏نظر ادبیات و فصاحت و بلاغت و ... قرآن را مورد بررسى قرار داده‏اند و گروهى به مباحث فلسفى، کلامى بیشتر پرداخته‏اند، و گروهى دیگر شرائط تاریخى را مد نظر قرار داده‏اند و بالاخره گروهى از مفسران به مسائل عرفانى پرداخته، و گروهى دیگر به هستى‏شناسى آیات عنایت داشته‏اند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى‏کنیم:
تفسیر «تبیان‏» اثر مرحوم شیخ طوسى، که نخستین تفسیر جامع شیعى است و بحث‏هاى علوم قرآنى و تفسیرى و اجتهادى و ... علاوه بر احادیث متعرض شده است .
تفسیر «مجمع‏البیان‏» ، اثر مرحوم طبرسى شامل تمامى علوم قرآنى ...
تفسیر «نورالثقلین‏» ، اثر عبد على بن جمعه عروسى هویزى (م 1112ه) به سبک تفسیر برهان و یک تفسیر روائى است .
تفسیر «زبدة‏البیان فى احکام القرآن‏» ، اثر مقدس اردبیلى (م‏933ه) که از قدیمى‏ترین تفاسیر فقهى شیعه است .
تفسیر «کنزالعرفان فى فقه‏القرآن‏» ، اثر جمال‏الدین مقداد بن عبدالله سیورى (متوفاى 826ه) در دو جلد که به صورت موضوعى فقهى و مقایسه بین تفاسیر شیعه و سنى است .
تفسیر «المیزان فى تفسیر القرآن‏» ، اثر مرحوم علامه طباطبائى‏قدس سره که مایه افتخار شیعه و پس از تبیان شیخ طوسى جامع‏ترین تفسیر شیعى است .
تفسیر موضوعى «منشور جاوید» ، اثر آیت‏الله جعفر سبحانى; نخستین تفسیر موضوعى شیعه زبان فارسى .
تفسیر «پیام قرآن‏» ، اثر آیت‏الله مکارم شیرازى با همکارى جمعى از نویسندگان .
و همچنین تفاسیرى از اهل سنت:
تفسیر «انوارالتنزیل‏» بیضاوى .
«الدرالمنثور» جلال‏الدین سیوطى .
تفسیر کبیر فخر رازى .
تفسیر آلوسى .
تفسیر «اسرار الغیب‏» .
«الجواهر» طنطاوى . و ...
البته آغاز علم تفسیر را در مکتب تشیع از کارهاى امیرمؤمنان على علیه السلام باید دانست، زیرا آنچه توسط اهل سنت از پیامبر در باب تفسیر نقل شده، توسط تابعین و تابع تابعین از آغاز رفع ممنوعیت کتابت (با روى کار آمدن عمربن عبدالعزیز در سال 99 هجرى) بوده است، در صورتى که در عالم تشیع از همان آغاز اسلام با نقل تالیف و تدوین مطالب تفسیرى توسط على علیه السلام و شاگردان آن حضرت شکل گرفته است مانند: ابن عباس، و ابن مسعود، و دیگر شاگردان آن حضرت .
چنانکه مرحوم طبرسى مى‏فرماید:
«اول کسى که از اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله به تفسیر قرآن پرداخت، على علیه السلام بود که او اعلم‏ترین مردم به قرآن بود بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و همو بود که مدینة‏العلم بود (4) . و بعد شاگردان آن حضرت که همگى از چشمه جوشان علم پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام سیراب شده و از خرمن دانش آنان خوشه‏چینى نموده‏اند .
روشى نو در تفسیر
اما در عصر ما تحول جدید در تفسیر قرآن به وجود آمد . اگر پیشنیان قرآن را از آئینه علوم: لفظى، عقلى، عرفانى، تاریخى و ... مى‏دیدند، آنچه را که بسیار اهمیت داشت، مورد توجه قرار نداده بودند و آن فهم و درک قرآن به واسطه خود قرآن است . این راه و روشى بود که در سیر تفسیر فراموش شده بود . دانشمندى که به این نکته توجه فرمود، علامه طباطبائى‏قدس سره بود . او در تفسیر ارجمند خود به این روش ابتکارى راه یافته است و در فهم قرآن، مسلمانان را به فهم آن از آئینه خود فرا مى‏خواند . او در مقدمه تفسیر «المیزان‏» به این نکته اشاره کرده مى‏گوید:
«این همان راه راست و طریقه‏اى است که معلمین قرآن یعنى حضرات معصومین علیهم السلام در تفسیر قرآن آن را پیموده‏اند» (5) .
پى‏نوشت:
1) کهف: 109 .
2) ص: 29 .
3) تابعان: شاگردان صحابه هستند مانند سعید بن جبیر و مجاهد و عکرمه و دیگران .
4) مجمع البیان: مقدمه .
5) تفسیر «المیزان‏»: ج‏1، مقدمه .

تبلیغات