اختلال شخصیت
آرشیو
چکیده
متن
یک انسان سالم دارای شخصیت و خط فکری مشخصی میباشد، در تنهایی و اجتماع، در ظاهر و باطن، در درون و برون، در فکر و عمل،همهجا یک جور است. هرگونه نفاق و دوگانگی در وجود انسان، امری است تحمیلی و برخلاف اقتضای طبیعیت او.1
افراد مبتلا به اختلال شخصیت، افرادی خود شیفته،خود بزرگبین و به نوعی توهّم بینظیر بودن، مشخص هستند. در مورد گروه سنی و الگوی خانوادگی فرد خود شیفته، مدارکی در دست نیست. ممکن است بچهی والدین مبتلا به این اختلال به علت تزریق غیر واقعگریانه احساس خودبزرگبینی، زیبایی و استعداد و… بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال باشد .2
«قال اجعلنی علی خزائن الأرض انّی حفیظ علیم؛
گفت: مرا برخزانههای این سرزمین بگمار که من نگهبان دانایی هستم».(سورهی یوسف، ایهی 55)
بدون شک تعریف خویش کردن کار ناپسندی است، ولی این یک قانون کلی نیست. گاهی شرایط ایجاب میکند که انسان خود را به جامعه معرفی کند تا مردم او را بشناسند و از سرمایهی وجودش استفاده کنند و به صورت یک گنج مخفی و متروک باقی نماند؛ مانند بندهی صالح خدا حضرت هود «من برای شما خیرخواه و امینم». همه برای این است که مردم ناآگاه و بیخبر به مقام آنها پیببرند و از گنجینهی وجودشان برای بهبود وضع جامعه استفاده کنند.3
«ألم تر إلی الّذین یزکّون أنفسهم…».(سورهی نساء، ایه ی 49)
در این ایه، اشاره به یکی از صفات نکوهیده شده که گریبانگیر بسیاری از افراد و ملتها میشود و آن خودستایی و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت را برای خود دانستن است. ایه میگوید: یا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند، سپس میفرماید: «خداوند هرکه را که بخواهد میستاید؛ «بل اللّه یزکّی من یشاء»
و تنها اوست که از روی حکمت و مشیت و بدون کم و زیاد، افراد را طبق شایستگی که دارند، مدح و ستایش میکند و هرگز به اندازهی سرسوزنی به کسی ستم نخواهد کرد، در حقیقت فضیلت چیزی است که خداوند آن را فضیلت دانسته، نه آنچه خود ستیان برای خود قایل میشوند، قرآن در سورهی نجم ایهی 32 خطاب به همهی مسلمانان میگوید: «فلا تُزَکّوا أنفُسَکُم هُو أعلَمُ بِمَن اتّقی؛ خودستایی نکنید، خداوند پرهیزگاران را بهتر میشناسد». این کار تدریجاً به صورت خودستایی جلوه کرده و در مرحلهی نهایی به تکبّر و برتریجویی ختم میشود.4
ملاکهای تشخیص اختلال شخصیت:
خودبزرگبینی (در خیال یا رفتار) اوایل بزرگسالی شروع میشود و ب خصوصیات زیر بروز میکند:
1. احساس خودبزرگ بینی مبنی برمهم بودن ،
2. اشتغال ذهنی با تخیلاتی همچون: موفقیت، قدرت،استعداد، درخشندگی، زیبایی و…،
3. معتقد است که فردی «استثنایی» و خاص است و فقط افراد استثنایی و خاص میتوانند او را بفهمند و با او نشست و برخاست داشته باشند.
4. نیازمند تمجید افراطی است،
5 .انتظارات غیر منطقی برای مدارای خاص و موافقت حتمی با توقعات خود داشتن،
6 . در روابط بین فردی استثمارگر است، (یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهرهکشی میکند).
7. فاقد هم حسی است،
8 . غالباً نسبت به دیگران حسادت میورزد یا معتقد است که دیگران حسودی او را میکنند.4
حسد حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزوی سلب کمال و نعمت از غیر را دارد چه آن نعمت را خودش دارا باشد یا نداشته باشد، و چه به خودش برسد یا نرسد.
در احادیث قدسیه آمده است:
حسد باعث میشود که شخص، قلبی محزون و افسرده، سینهای گرفته و تنگ، چهرهای عبوس و چین در چین داشته باشد، این حالات، نور ایمان را خاموش میکند و قلب انسان را میمیراند و هرچه حسد قوت پیدا کند نور ایمان ضعیف وضعیف تر میشود.
این صفت زشت از بدترین مفاسد است، هم در ذات دارای مفاسد است و هم از او مفاسد بسیاری زاییده میشود. این رذیله، انسان را از کمالات ظاهری و باطنی و از حظوظ دنیوی و اُخروی باز می دارد و تولید بغض و عداوت میکند، انسان را از چشم خلایق میاندازد و پست و ناچیز میکند و مردم را وادار میکند که با او مقابله به مثل کنند و او را خوار و تحقیر نمایند.
حضرت امام صادق(ع) فرموده است:
«هیچ بندهای نیست، مگربه گردن او لجامی است و فرشتهای آن را نگاه میدارد. پس وقتی که کبر ورزد، میگوید: پایین بیا، خدای تو را پایین بیاورد، او همیشه درچشم خود، بزرگترین مردم است و در چشم مردم کوچکترین آنهاست.»5
ویژگی های بالینی
مبتلیان به این اختلال خود را آدمهای خاصی میپندارند و انتظار دارند که به طور ویژه با آنان رفتار شود. تحمّل انتقاد را ندارند و از این که کسی جرأت میکند و از آنان انتقاد میکند، دچار خشم میگردند و غالباً افرادی جاه طلب هستند .
روابط آنها شکننده است و به علت عدم رعایت اصول رفتاری، دیگران را دچار خشم میسازند. و تظاهر به همدردی آنها نیز برای کسب مقاصد شخصی است، انفجار در روابط فردی آنان زیاد روی میدهد.6
احساس مستمر شرمندگی، یا تحقیر شدن و انتقاد از خود، ممکن است با کنارهگیری اجتماعی و افسردگی اساسی همراه باشد. همچنین این اختلال شخصیت با بیاشتهایی و مرتبط بودن با مواد (به ویژه با کوکائین) همراه است.7
مسائل بین فردی و مشکلات شغلی از استرسهایی است که خود شیفتهها با رفتار خود آنها را به وجود میآورند.
«الّذین یجتنبون کبائر الإثم والفَواحِشَ إلاّ اللّمَم إنّ ربّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَة؛
آنان از گناهان و زشتکاریها خودداری میورزند…».(سورهی نجم، ایهی32)
سرچشمهی اصلی این عمل، عدم شناخت خویشتن است. چرا که اگر انسان خود را به خوبی بشناسد، کوچکی خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسؤولیتهای سنگینی که برعهده دارد و نعمتهای عظیمی را که خداوند به او بخشیده بداند، هرگز گام در جادهی خودستایی نخواهد گذاشت.
غرور، غفلت، خودبرتربینی و تفکرات جاهلی نیز انگیزههای دیگری برای این کار است. خودستایی از آنجا که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است، مایهی عقبماندگی اوست. چرا که رمز تکامل اعتراف به تقصیر و قبول نقصها و ضعفهاست. به همین دلیل اولیای خدا،همیشه معترف به تقصیر خود در برابر وظایف الهی بودند و مردم را از خودستایی و بزرگ شمردن اعمال خویشتن نهی میکردند.
حضرت علی(ع) در یکی از نامههایی که برای معاویه نوشت مسائل بسیار مهمی را یادآوری کرد: «اگر نه این بود که خداوند از خودستایی نهی کرده، گوینده (منظور خود امام(ع) است) فضایل فراوانی را برمیشمرد که دلهای مؤمنان با آن آشناست و گوشهای شنوندگان از شنیدنش ابا ندارد.8
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «حُسْنُ الْخُلُق خَیرُ قرِین والْعُجبُ داء دَفِین؛
خوشخویی بهترین همدم است و عجب و خودبینی، بیماری و مرضی است که جز بعد از انتشار، فسادش معلوم نمیگردد».(غرر الحکم، ص254)
و نیز میفرمایند: «مَنْ اُعْجِبَ بِفعلِهِ اُصِیبَ بَعَقْلِهِ؛
هرکس از کارش شادمان شود و آن را بزرگ ببیند (و در ردیف خودپسندی قرار گیرد) به عقلش آسیب رسیده است».(غرر الحکم، ص308)
1. کاپلان، خلاصهی روان پزشکی علوم رفتاری، روان پزشکی بالینی، ج2.
2. تفسیر نمونه، ج10، ص12.
3. تفسیر نمونه، ج3، ص414.
4.راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی، ج3.
5. چهل حدیث حضرت امام خمینی(قدس سره).
6. کاپلان، خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری، جلد2.
7. راهنمای آماری و تشخیص اختلال روانی، ج3.
8. نهج البلاغه، خطبه 28.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت، افرادی خود شیفته،خود بزرگبین و به نوعی توهّم بینظیر بودن، مشخص هستند. در مورد گروه سنی و الگوی خانوادگی فرد خود شیفته، مدارکی در دست نیست. ممکن است بچهی والدین مبتلا به این اختلال به علت تزریق غیر واقعگریانه احساس خودبزرگبینی، زیبایی و استعداد و… بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال باشد .2
«قال اجعلنی علی خزائن الأرض انّی حفیظ علیم؛
گفت: مرا برخزانههای این سرزمین بگمار که من نگهبان دانایی هستم».(سورهی یوسف، ایهی 55)
بدون شک تعریف خویش کردن کار ناپسندی است، ولی این یک قانون کلی نیست. گاهی شرایط ایجاب میکند که انسان خود را به جامعه معرفی کند تا مردم او را بشناسند و از سرمایهی وجودش استفاده کنند و به صورت یک گنج مخفی و متروک باقی نماند؛ مانند بندهی صالح خدا حضرت هود «من برای شما خیرخواه و امینم». همه برای این است که مردم ناآگاه و بیخبر به مقام آنها پیببرند و از گنجینهی وجودشان برای بهبود وضع جامعه استفاده کنند.3
«ألم تر إلی الّذین یزکّون أنفسهم…».(سورهی نساء، ایه ی 49)
در این ایه، اشاره به یکی از صفات نکوهیده شده که گریبانگیر بسیاری از افراد و ملتها میشود و آن خودستایی و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت را برای خود دانستن است. ایه میگوید: یا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند، سپس میفرماید: «خداوند هرکه را که بخواهد میستاید؛ «بل اللّه یزکّی من یشاء»
و تنها اوست که از روی حکمت و مشیت و بدون کم و زیاد، افراد را طبق شایستگی که دارند، مدح و ستایش میکند و هرگز به اندازهی سرسوزنی به کسی ستم نخواهد کرد، در حقیقت فضیلت چیزی است که خداوند آن را فضیلت دانسته، نه آنچه خود ستیان برای خود قایل میشوند، قرآن در سورهی نجم ایهی 32 خطاب به همهی مسلمانان میگوید: «فلا تُزَکّوا أنفُسَکُم هُو أعلَمُ بِمَن اتّقی؛ خودستایی نکنید، خداوند پرهیزگاران را بهتر میشناسد». این کار تدریجاً به صورت خودستایی جلوه کرده و در مرحلهی نهایی به تکبّر و برتریجویی ختم میشود.4
ملاکهای تشخیص اختلال شخصیت:
خودبزرگبینی (در خیال یا رفتار) اوایل بزرگسالی شروع میشود و ب خصوصیات زیر بروز میکند:
1. احساس خودبزرگ بینی مبنی برمهم بودن ،
2. اشتغال ذهنی با تخیلاتی همچون: موفقیت، قدرت،استعداد، درخشندگی، زیبایی و…،
3. معتقد است که فردی «استثنایی» و خاص است و فقط افراد استثنایی و خاص میتوانند او را بفهمند و با او نشست و برخاست داشته باشند.
4. نیازمند تمجید افراطی است،
5 .انتظارات غیر منطقی برای مدارای خاص و موافقت حتمی با توقعات خود داشتن،
6 . در روابط بین فردی استثمارگر است، (یعنی برای رسیدن به اهداف خود از دیگران بهرهکشی میکند).
7. فاقد هم حسی است،
8 . غالباً نسبت به دیگران حسادت میورزد یا معتقد است که دیگران حسودی او را میکنند.4
حسد حالتی است نفسانی که صاحب آن آرزوی سلب کمال و نعمت از غیر را دارد چه آن نعمت را خودش دارا باشد یا نداشته باشد، و چه به خودش برسد یا نرسد.
در احادیث قدسیه آمده است:
حسد باعث میشود که شخص، قلبی محزون و افسرده، سینهای گرفته و تنگ، چهرهای عبوس و چین در چین داشته باشد، این حالات، نور ایمان را خاموش میکند و قلب انسان را میمیراند و هرچه حسد قوت پیدا کند نور ایمان ضعیف وضعیف تر میشود.
این صفت زشت از بدترین مفاسد است، هم در ذات دارای مفاسد است و هم از او مفاسد بسیاری زاییده میشود. این رذیله، انسان را از کمالات ظاهری و باطنی و از حظوظ دنیوی و اُخروی باز می دارد و تولید بغض و عداوت میکند، انسان را از چشم خلایق میاندازد و پست و ناچیز میکند و مردم را وادار میکند که با او مقابله به مثل کنند و او را خوار و تحقیر نمایند.
حضرت امام صادق(ع) فرموده است:
«هیچ بندهای نیست، مگربه گردن او لجامی است و فرشتهای آن را نگاه میدارد. پس وقتی که کبر ورزد، میگوید: پایین بیا، خدای تو را پایین بیاورد، او همیشه درچشم خود، بزرگترین مردم است و در چشم مردم کوچکترین آنهاست.»5
ویژگی های بالینی
مبتلیان به این اختلال خود را آدمهای خاصی میپندارند و انتظار دارند که به طور ویژه با آنان رفتار شود. تحمّل انتقاد را ندارند و از این که کسی جرأت میکند و از آنان انتقاد میکند، دچار خشم میگردند و غالباً افرادی جاه طلب هستند .
روابط آنها شکننده است و به علت عدم رعایت اصول رفتاری، دیگران را دچار خشم میسازند. و تظاهر به همدردی آنها نیز برای کسب مقاصد شخصی است، انفجار در روابط فردی آنان زیاد روی میدهد.6
احساس مستمر شرمندگی، یا تحقیر شدن و انتقاد از خود، ممکن است با کنارهگیری اجتماعی و افسردگی اساسی همراه باشد. همچنین این اختلال شخصیت با بیاشتهایی و مرتبط بودن با مواد (به ویژه با کوکائین) همراه است.7
مسائل بین فردی و مشکلات شغلی از استرسهایی است که خود شیفتهها با رفتار خود آنها را به وجود میآورند.
«الّذین یجتنبون کبائر الإثم والفَواحِشَ إلاّ اللّمَم إنّ ربّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَة؛
آنان از گناهان و زشتکاریها خودداری میورزند…».(سورهی نجم، ایهی32)
سرچشمهی اصلی این عمل، عدم شناخت خویشتن است. چرا که اگر انسان خود را به خوبی بشناسد، کوچکی خود را در برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسؤولیتهای سنگینی که برعهده دارد و نعمتهای عظیمی را که خداوند به او بخشیده بداند، هرگز گام در جادهی خودستایی نخواهد گذاشت.
غرور، غفلت، خودبرتربینی و تفکرات جاهلی نیز انگیزههای دیگری برای این کار است. خودستایی از آنجا که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است، مایهی عقبماندگی اوست. چرا که رمز تکامل اعتراف به تقصیر و قبول نقصها و ضعفهاست. به همین دلیل اولیای خدا،همیشه معترف به تقصیر خود در برابر وظایف الهی بودند و مردم را از خودستایی و بزرگ شمردن اعمال خویشتن نهی میکردند.
حضرت علی(ع) در یکی از نامههایی که برای معاویه نوشت مسائل بسیار مهمی را یادآوری کرد: «اگر نه این بود که خداوند از خودستایی نهی کرده، گوینده (منظور خود امام(ع) است) فضایل فراوانی را برمیشمرد که دلهای مؤمنان با آن آشناست و گوشهای شنوندگان از شنیدنش ابا ندارد.8
امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «حُسْنُ الْخُلُق خَیرُ قرِین والْعُجبُ داء دَفِین؛
خوشخویی بهترین همدم است و عجب و خودبینی، بیماری و مرضی است که جز بعد از انتشار، فسادش معلوم نمیگردد».(غرر الحکم، ص254)
و نیز میفرمایند: «مَنْ اُعْجِبَ بِفعلِهِ اُصِیبَ بَعَقْلِهِ؛
هرکس از کارش شادمان شود و آن را بزرگ ببیند (و در ردیف خودپسندی قرار گیرد) به عقلش آسیب رسیده است».(غرر الحکم، ص308)
1. کاپلان، خلاصهی روان پزشکی علوم رفتاری، روان پزشکی بالینی، ج2.
2. تفسیر نمونه، ج10، ص12.
3. تفسیر نمونه، ج3، ص414.
4.راهنمای آماری و تشخیص اختلالات روانی، ج3.
5. چهل حدیث حضرت امام خمینی(قدس سره).
6. کاپلان، خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری، جلد2.
7. راهنمای آماری و تشخیص اختلال روانی، ج3.
8. نهج البلاغه، خطبه 28.