مصاحبه با اقای احمددباغ
آرشیو
چکیده
متن
جناب آقای دباغ از افراد موفقی هستند که نمونه و الگو برای دیگر عزیزان، به خصوص برای روشندلان گرامی میباشند، ایشان با انگیزه خدایی و فقط برای آشنایی با کلام وحی برنامه حفظ خود را آغاز کرد و پس از پشتسر گذاردن مشکلات فراوانی ـ که خود ایشان به آنها اشاره کرده استـ موفق میشوند که قرآن را حفظ کنند، ایشان علاوه برتبلیغ و ترویج قرآن در بیرون از کشور که تعجب همگان را برانگیخته است، در داخل نیز با برپایی کلاسهای مختلف آموزش حفظ، و مفاهیم قرآن کریم، از عمر شریف و با برکت خویش استفاده مطلوب را میبرند. زندگی، جدیت، تلاش و کوشش جناب دباغ درسی است برای تمامی انسانها، از مشقتها، موفقیتها و توفیقهایی که با آقای دباغ یار گشتهاند، از زبان خود ایشان میشنویم.
بشارت: جناب آقای دباغ! خودتان را برای ما و خونندگان بیشتر معرفی بفرمایید.
اینجانب احمد دباغ فرزند شهید عبدالمطلب دباغ، و در سال 1352 هـ.ش در شهر بغداد متولد شدم و30 سال سن دارم. فعالیتهای قرآنی خویش ر از سال 1359 شروع نمودم و ابتدا به صورت غیر حرفهای و خودآموز با قرائت عبدالباسط شروع کردم و جزء 29 و30 قرآن را حفظ کردم. در سال 1360در ایران مراکز قرآنی خیلی کم بود؛ چرا که تازه انقلاب شده بود و بعد هم جنگ تحمیلی. و اگر کسی حافظ سورهی بقره و یا حافظ 8 تا 10 جزء بود، میگفتند:این یک معجزه است؛ لذا بنده مشتاقانه به دنبال یک استاد بودم. خوشبختانه در سال 1365 به همّت استاد بهبهانی و استاد کعبی که مشوّق من بودند بهطور اصولی از اول قرآن و با استفاده از نوار ترتیل و تجوید و حفظ شماره ایات شروع به حفظ قرآن کردم، جالب است بدانید که در آن کلاس 10 نفری، بیشتر اعضا حافظ کل قرآن کریم شدند که یکی از آنها این بندهی کوچک خداست، و این جلسه سه روز در هفته ـ در سرما و گرما و حتی در زمان موشکباران ادامه داشت و روزهای جمعه را در منزل استاد بودیم و 10 الی 12ساعت قرآن حفظ میکردیم. واحساسم این بودکه قرآن با روح و جان من مأنوس شده ،به طوری که همیشه خواب نزول ایات قرآن و سورهها را میدیدم.
در عرض دو سال و نیم حافظ قرآن شدم و تا سال 1374 و 1375 تقریباً هرروز قرآن را مرور میکردم و حدود دو ساعت و نیم به صورت مباحثه، حفظ و تجوید کار میکردیم.
بشارت: بفرمایید چند فرزند دارید و رابطهی آنها با قرآن چگونه است؟
دو فرزند دارم، یک پسر به نام مصطفی و یک دختر به نام زهرا، مصطفی 6 ساله است و زهرا 3 ساله، کار قرائت و حفظ را با هر دوی آنها شروع کردهام و هیچ عجلهای برای اینکه در عرض یکسال حافظ کل شوند، ندارم و اگر تا 20 سالگی هم حافظ کل شوند، خوب است. چرا که دوام و ماندگاری این حفظ در ذهن بیشتر است و مصطفی بسیار در آموزش و یادگیری سختگیر است و برای هرایهای؛ تفسیر، شأن نزول و… را میخواهد. و به راحتی از ایات نمیگذرد.
بشارت: به نظر شما بهترین زمان برای حفظ چه سنی میباشد؟
هر سنّی برای خودش محاسنی دارد و معایبی. مثلاً کودکان 6 تا 7 سال بخاطر ذهن آزاد و حافظهی خوب، ممکن است حافظ کل شوند؛ ولی فقط با الفاظ اُنس پیدا میکنند و برای فهم معانی و تفسیر که از عوامل دوام حفظ میباشد،مشکل دارند؛ ولی سنین 12تا 18سالگی مناسب تر است؛ چرا که هم فهمشان بالا رفته است، هم ذهنشان هنوز چندان درگیر زندگی نشده است و هم حافظهشان خوب است و به همین خاطر مطالب و مسائل بیشتری را میتوان برایشان گفت که موجب دوام حفظ میشود.
حفّاظ باید از اول قوی کار کنند، یعنی بعد از هرچند جزء، مدتی وقت توقّف کنند و آن قبلیها را مرور کنند و خوب که بهریزه کاریهای آن مسلّط شدند، آنگاه ادامه دهند، چرا که هرچقدر در یادگیری عجله کنند از عمر حفظ کاسته میشود. این کار چند خاصیت دارد:
1. اینکه قاری به توفیق اجباری دست پیدا میکند و آن هم خواندن قرآن است،
2. محفوظاتش از ذهنش فرار نمیکنند،
3. همیشه آمادگی شرکت در مسابقات و محافل قرآنی را دارد،
4. کسی که مسلّط باشد، خودش هم از خواندنش لذت میبرد و گذشته از تمام اینها به دستور پیامبر اسلام(ص) هم عمل کرده است که فرمودهاند: هر مسلمان باید روزانه 50 ایه از قرآن را تلاوت کند.
بشارت: چه چیزهای دیگری را در حفظ مؤثر میدانید؟
با مفاهیم ایات استکه بسیار مهم میباشد. یعنی مسائلی از قبیل ارتباط ایات و یا اینکه اول و آخر ایات چه چیزهایی آمده است مانند: حکیم و علیم، سمیع و علیم و…. ما این مطالب را همیشه میگوییم و بسیار بچّهها را کنجکاو میکند و به فکر وا میدارد و این کار باعث میشود تا داستانهای قرآن را بفهمد و با مفاهیم آنها آشنا شود و دیگر این که یک قاری و حافظ باید در میان مردم تلاوت داشته باشد. چرا که هم جسارت او زیاد میشود و هم اگر در مسابقات مقام نیاورد، نقاط ضعفش را پیدا میکند، تا بالاتر رود و یا اگر مقام آورد، انگیزه پیدا میکند تا کار را ادامه دهد.
بشارت: مقامهای کشوری و جهانی که تاکنون موفق به کسب آنها شدهاید را بفرمایید.
مسابقات کشوری سال 71 مقام اول،
مسابقات کشوری سازمان تبلیغات اسلامی سال 72 مقام اول،
مسابقات کشوری سازمان بهزیستی سال 73 مقام اول،
مسابقات کشوری اداره کل اوقاف و امور خیریه سال 78 مقام اول،
مسابقات کشوری در اصفهان سالهای 80 و81 مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 68 در تهران مقام دوم،
مسابقات بینالمللی سال 71 در تهران مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 76 در مکّه مکرّمه مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 78 در تهران مقام اول،
بشارت: بفرمایید که برنامه روزمرّهتان چگونه است و چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
درس حوزه میخوانم و در مدرسه علمیه امام جواد(ع) و دارالقرآن امام حسین(ع) تدریس میکنم؛
بشارت: توصیه شما به جوانان چیست؟
توصیه بنده بیشتر به خود خانوادههاست. اولاً باید طوری قرآن را به بچّهها بشناسانند که آنها علاقه پیدا کنند و نباید ـ خدایی نکرده قرآن فقط برای مجالس ختم و یا به طور کلیشهای ابتدای مراسمات رسمی و مذهبی تلاوت شود. بلکه باید همیشگی، مداوم و همهگیر باشد؛ زیرا قرآن از همه چیز مهمتر است و با درس خواندن و کار و زندگی، هیچ منافاتی ندارد و نکته مهم این است که نباید با زور و دعوا به بچّهها قرآن بیاموزند، همینقدر که مأنوس با قرآن شوند حرکتی است به سوی یادگیری و پیشرفت و نباید هدف این باشد که بچّهها حافظ کل شوند. شاید بچّهای دوست داشته باشد، قاری شود. خب باید برای او اساتید و امکانات قرائت را فراهم کرد. مطلب مهمتر اینکه باید همیشه مثبت نگاه کرد، چرا که آن کودکی که سورهی کوچکی حفظ میکند (از لحاظ تعداد ایات) با یک جایزه میتوان او را به ادامه کار تشویق و ترغیب کرد.حال اگر یک روز اشتباه کرد، نباید با او تندی کرد که از اساس کار رنجیده میشود.
بشارت: به نظر شما جایگاه تجوید و استقبال مردم به حفظ و قرائت در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
در کشور عربستان و مصر و دیگر کشورها قرآن را حفظ میکنند، ولی تجوید و صوت و لحن در کارشان نیست. امّا در کشور ما افراد به دلیل آگاهی داشتن به دستگاههای موسیقی از خودشان سبک ابداع میکنند و به سبک فلان و بهمان نیستند و این خیلی خوب است.سفارش میکنم که از نوارهای غیر استاندارد استفاده نکنند مانند: احمد عجین، سُدیس، براک و… از نوارهای اساتیدی چون: محمد جبریل، محمد ایوب (به عنوان نما کاری صوت و لحن) و سعد قامدی، پرهیزگار و… استفاده کنند.
بشارت: اگر خاطره جالبی از سفرهای خارجی دارید برای ما و خوانندگان بیان فرمایید:
در مسجد شهر استکهلم برنامه داشتم. ابتدا مسئولان آنجا اجازه اجرای برنامه را نمیدادند و بعد که اجازه دادند، گفتند: فقط10 دقیقه فرصت دارید؛ ولی بعد از اجرای برنامه و استقبال مردم، خود آنه هیجان زده شدند و تشویق و تجلیل با شکوهی به عمل آوردند و حتی گفتند: شما باید نماز «تراویح» بخوانید. در سفری که به شهر طرابلس لبنان داشتم، مفتی آنها که در جلسه قرائت حضور داشت، ناگهان بلند شد و میکروفن را گرفت و گفت: ما قبلاً از ایران و ایرانی میترسیدیم، ولی الآن فهمیدیم که آنها واقعاً اهل قرآن هستند.
در اینجا درد دلی هم بگویم: بنده تمامی سفرهایی را که داشتهام به دعوت و هزینه کشورهای دعوت کننده بوده است و از طرف ایران فقط یکباربه خارج ازکشور اعزام شدهام و این جای بسیتأسف است و همچنین بنده با اکثر شبکههای دنیا و روزنامههای خارجی مصاحبه داشتهام؛ اما تاکنون صدا و سیمای مرکز قم به سراغ بنده نیامده است.
بشارت: جناب آقای دباغ! خودتان را برای ما و خونندگان بیشتر معرفی بفرمایید.
اینجانب احمد دباغ فرزند شهید عبدالمطلب دباغ، و در سال 1352 هـ.ش در شهر بغداد متولد شدم و30 سال سن دارم. فعالیتهای قرآنی خویش ر از سال 1359 شروع نمودم و ابتدا به صورت غیر حرفهای و خودآموز با قرائت عبدالباسط شروع کردم و جزء 29 و30 قرآن را حفظ کردم. در سال 1360در ایران مراکز قرآنی خیلی کم بود؛ چرا که تازه انقلاب شده بود و بعد هم جنگ تحمیلی. و اگر کسی حافظ سورهی بقره و یا حافظ 8 تا 10 جزء بود، میگفتند:این یک معجزه است؛ لذا بنده مشتاقانه به دنبال یک استاد بودم. خوشبختانه در سال 1365 به همّت استاد بهبهانی و استاد کعبی که مشوّق من بودند بهطور اصولی از اول قرآن و با استفاده از نوار ترتیل و تجوید و حفظ شماره ایات شروع به حفظ قرآن کردم، جالب است بدانید که در آن کلاس 10 نفری، بیشتر اعضا حافظ کل قرآن کریم شدند که یکی از آنها این بندهی کوچک خداست، و این جلسه سه روز در هفته ـ در سرما و گرما و حتی در زمان موشکباران ادامه داشت و روزهای جمعه را در منزل استاد بودیم و 10 الی 12ساعت قرآن حفظ میکردیم. واحساسم این بودکه قرآن با روح و جان من مأنوس شده ،به طوری که همیشه خواب نزول ایات قرآن و سورهها را میدیدم.
در عرض دو سال و نیم حافظ قرآن شدم و تا سال 1374 و 1375 تقریباً هرروز قرآن را مرور میکردم و حدود دو ساعت و نیم به صورت مباحثه، حفظ و تجوید کار میکردیم.
بشارت: بفرمایید چند فرزند دارید و رابطهی آنها با قرآن چگونه است؟
دو فرزند دارم، یک پسر به نام مصطفی و یک دختر به نام زهرا، مصطفی 6 ساله است و زهرا 3 ساله، کار قرائت و حفظ را با هر دوی آنها شروع کردهام و هیچ عجلهای برای اینکه در عرض یکسال حافظ کل شوند، ندارم و اگر تا 20 سالگی هم حافظ کل شوند، خوب است. چرا که دوام و ماندگاری این حفظ در ذهن بیشتر است و مصطفی بسیار در آموزش و یادگیری سختگیر است و برای هرایهای؛ تفسیر، شأن نزول و… را میخواهد. و به راحتی از ایات نمیگذرد.
بشارت: به نظر شما بهترین زمان برای حفظ چه سنی میباشد؟
هر سنّی برای خودش محاسنی دارد و معایبی. مثلاً کودکان 6 تا 7 سال بخاطر ذهن آزاد و حافظهی خوب، ممکن است حافظ کل شوند؛ ولی فقط با الفاظ اُنس پیدا میکنند و برای فهم معانی و تفسیر که از عوامل دوام حفظ میباشد،مشکل دارند؛ ولی سنین 12تا 18سالگی مناسب تر است؛ چرا که هم فهمشان بالا رفته است، هم ذهنشان هنوز چندان درگیر زندگی نشده است و هم حافظهشان خوب است و به همین خاطر مطالب و مسائل بیشتری را میتوان برایشان گفت که موجب دوام حفظ میشود.
حفّاظ باید از اول قوی کار کنند، یعنی بعد از هرچند جزء، مدتی وقت توقّف کنند و آن قبلیها را مرور کنند و خوب که بهریزه کاریهای آن مسلّط شدند، آنگاه ادامه دهند، چرا که هرچقدر در یادگیری عجله کنند از عمر حفظ کاسته میشود. این کار چند خاصیت دارد:
1. اینکه قاری به توفیق اجباری دست پیدا میکند و آن هم خواندن قرآن است،
2. محفوظاتش از ذهنش فرار نمیکنند،
3. همیشه آمادگی شرکت در مسابقات و محافل قرآنی را دارد،
4. کسی که مسلّط باشد، خودش هم از خواندنش لذت میبرد و گذشته از تمام اینها به دستور پیامبر اسلام(ص) هم عمل کرده است که فرمودهاند: هر مسلمان باید روزانه 50 ایه از قرآن را تلاوت کند.
بشارت: چه چیزهای دیگری را در حفظ مؤثر میدانید؟
با مفاهیم ایات استکه بسیار مهم میباشد. یعنی مسائلی از قبیل ارتباط ایات و یا اینکه اول و آخر ایات چه چیزهایی آمده است مانند: حکیم و علیم، سمیع و علیم و…. ما این مطالب را همیشه میگوییم و بسیار بچّهها را کنجکاو میکند و به فکر وا میدارد و این کار باعث میشود تا داستانهای قرآن را بفهمد و با مفاهیم آنها آشنا شود و دیگر این که یک قاری و حافظ باید در میان مردم تلاوت داشته باشد. چرا که هم جسارت او زیاد میشود و هم اگر در مسابقات مقام نیاورد، نقاط ضعفش را پیدا میکند، تا بالاتر رود و یا اگر مقام آورد، انگیزه پیدا میکند تا کار را ادامه دهد.
بشارت: مقامهای کشوری و جهانی که تاکنون موفق به کسب آنها شدهاید را بفرمایید.
مسابقات کشوری سال 71 مقام اول،
مسابقات کشوری سازمان تبلیغات اسلامی سال 72 مقام اول،
مسابقات کشوری سازمان بهزیستی سال 73 مقام اول،
مسابقات کشوری اداره کل اوقاف و امور خیریه سال 78 مقام اول،
مسابقات کشوری در اصفهان سالهای 80 و81 مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 68 در تهران مقام دوم،
مسابقات بینالمللی سال 71 در تهران مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 76 در مکّه مکرّمه مقام اول،
مسابقات بینالمللی سال 78 در تهران مقام اول،
بشارت: بفرمایید که برنامه روزمرّهتان چگونه است و چه فعالیتهایی انجام میدهید؟
درس حوزه میخوانم و در مدرسه علمیه امام جواد(ع) و دارالقرآن امام حسین(ع) تدریس میکنم؛
بشارت: توصیه شما به جوانان چیست؟
توصیه بنده بیشتر به خود خانوادههاست. اولاً باید طوری قرآن را به بچّهها بشناسانند که آنها علاقه پیدا کنند و نباید ـ خدایی نکرده قرآن فقط برای مجالس ختم و یا به طور کلیشهای ابتدای مراسمات رسمی و مذهبی تلاوت شود. بلکه باید همیشگی، مداوم و همهگیر باشد؛ زیرا قرآن از همه چیز مهمتر است و با درس خواندن و کار و زندگی، هیچ منافاتی ندارد و نکته مهم این است که نباید با زور و دعوا به بچّهها قرآن بیاموزند، همینقدر که مأنوس با قرآن شوند حرکتی است به سوی یادگیری و پیشرفت و نباید هدف این باشد که بچّهها حافظ کل شوند. شاید بچّهای دوست داشته باشد، قاری شود. خب باید برای او اساتید و امکانات قرائت را فراهم کرد. مطلب مهمتر اینکه باید همیشه مثبت نگاه کرد، چرا که آن کودکی که سورهی کوچکی حفظ میکند (از لحاظ تعداد ایات) با یک جایزه میتوان او را به ادامه کار تشویق و ترغیب کرد.حال اگر یک روز اشتباه کرد، نباید با او تندی کرد که از اساس کار رنجیده میشود.
بشارت: به نظر شما جایگاه تجوید و استقبال مردم به حفظ و قرائت در ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟
در کشور عربستان و مصر و دیگر کشورها قرآن را حفظ میکنند، ولی تجوید و صوت و لحن در کارشان نیست. امّا در کشور ما افراد به دلیل آگاهی داشتن به دستگاههای موسیقی از خودشان سبک ابداع میکنند و به سبک فلان و بهمان نیستند و این خیلی خوب است.سفارش میکنم که از نوارهای غیر استاندارد استفاده نکنند مانند: احمد عجین، سُدیس، براک و… از نوارهای اساتیدی چون: محمد جبریل، محمد ایوب (به عنوان نما کاری صوت و لحن) و سعد قامدی، پرهیزگار و… استفاده کنند.
بشارت: اگر خاطره جالبی از سفرهای خارجی دارید برای ما و خوانندگان بیان فرمایید:
در مسجد شهر استکهلم برنامه داشتم. ابتدا مسئولان آنجا اجازه اجرای برنامه را نمیدادند و بعد که اجازه دادند، گفتند: فقط10 دقیقه فرصت دارید؛ ولی بعد از اجرای برنامه و استقبال مردم، خود آنه هیجان زده شدند و تشویق و تجلیل با شکوهی به عمل آوردند و حتی گفتند: شما باید نماز «تراویح» بخوانید. در سفری که به شهر طرابلس لبنان داشتم، مفتی آنها که در جلسه قرائت حضور داشت، ناگهان بلند شد و میکروفن را گرفت و گفت: ما قبلاً از ایران و ایرانی میترسیدیم، ولی الآن فهمیدیم که آنها واقعاً اهل قرآن هستند.
در اینجا درد دلی هم بگویم: بنده تمامی سفرهایی را که داشتهام به دعوت و هزینه کشورهای دعوت کننده بوده است و از طرف ایران فقط یکباربه خارج ازکشور اعزام شدهام و این جای بسیتأسف است و همچنین بنده با اکثر شبکههای دنیا و روزنامههای خارجی مصاحبه داشتهام؛ اما تاکنون صدا و سیمای مرکز قم به سراغ بنده نیامده است.