تجلی قرآن در سیره معصومین:مزد رسالت
آرشیو
چکیده
متن
سلسله مقالات تجلی قرآن در سیرهی معصومین(ع) در نشریه شماره/22 متوقف شد و همکاری من با نشریه عمدتاً به نوشتن مقالات «روش صحیح حفظ قرآن» منحصر شد. از این شماره به بعد اگر مشیت خداوند اقتضا کند و الطاف و توفیقات او یار شود، نوشتن این سلسله مقالات را ادامه خواهیم داد. در شمارههای قبلی نشریه شش قسمت با عنوان «تجلی قرآن در سیره معصومین» تقدیم شد و اینک هفتمین قسمت از آن مجموعه را با هم پیمیگیریم.
با مطالعه در زندگی فاطمه زهرا(س) و توجه به رفتارها و سخنان آن حضرت بخوبی درخشش نور ایات قرآن و تجلی آنها در مرحلهای بسیار متعالی در سیرهی شریف ایشان، آشکار میشود. در حقیقت اخلاق و رفتار و سخنان آن حضرت تجسم زیبا و شکوهمندی از ایات قرآن کریم بود. قدرت عظیم روحی آن حضرت بعد از رحلت رسول خدا(ص) باعث ایجاد فضایی شد تا در آن چراغهای پرنور آ یات قرآن روشن بماند و طوفان فتنهها نتواند این چراغ ها را خاموش کند. در حالی که مصیبت رحلت رسول خدا(ص) و حادثه غصب خلافت حضرت علی(ع) ضربات عظیم و شکنندهای برروح شریفش وارد میکرد، ضرباتی که اگر بر کوهها نازل میشد، آنها را متلاشی میکرد.برای بیان میزان توجه آن حضرت به قرآن مجید و جهاد مستمر ایشان جهت انتشار معارف قرآن و جلوگیری از آمیخته شدن معارف آن با اعمال سران حکومت زمان، در اذهان مردم، عباراتی از خطبه فدکیه آن حضرت را میآوریم.
حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا (ص) برای جلوگیری از تخریب بنای شکوهمند دین توحیدی بوسیله اعمال منافقان، مبارزهای را شروع کرد و منتظر فرصتی بود تا این جهاد را در جامعه اسلامی ـ یعنی شهر مدینه ـ به ثمر برساند.
دستور جهاد با منافقان مثل جهاد با کفار قبلاً از طرف پروردگار به رسول اکرم(ص) صادر شده بود. خداوند میفرماید:
«یا ایها النّبی جاهِد الکفّار وَالمنافقین وَاغلُظ علیهم وَمأواهم جهنّم وبئس المصیر». (سورهی توبه، ایهی73) این ایه عیناً و به همین صورت در سورهی تحریم، ایهی 9 هم آمده است. جهاد اعم از قتال است، یعنی همیشه بمعنی جنگ و مقابله نظامی نیست. جهاد با منافقان در ابتدا بمعنی تلاش و کوشش گسترده جهت معرفی رفتارهای آنها و جلوگیری از آمیخته شدن اعمال و سخنان منافقان با معارف حقیقی قرآن مجید و سنّتهای رسول خدا(ص) و امر به معروف و نهی از منکر و… میشود.
رسول اکرم(ص) ـ طبق فرمان خداوند ـ در اواخر عمر مبارک خویش جهاد با منافقان را شروع کرد، چون جهاد با کفار موجب شکستهای پی در پی آنها و از هم پاشیدن اساس شرک و بتپرستی در جزیرةالعرب شده بود.
بعد از رحلت آن حضرت پرچم مبارزه و جهاد با منافقان باید به دست امیرمؤمنان علی(ع) برافراشته میشد، اما آن حضرت در موقعیت بسیار خطرناکی قرار گرفته بود.
و راهی جز سکوت و تحمّل حوادث و صبری تلخ وجود نداشت، اما خطر بسیار عظیمی دین توحیدی را تهدید میکرد و آن اختلاط اعمال و رفتارهای منافقان با معارف حقیقی دین بود. یعنی دستگاه خلافت برای موجّه نشان دادن اعمال غیر شرعی خود، شروع به انتشار دروغها و نسبت دادن کارهای خود به سخنان رسول خدا(ص) کرده بود و برای امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به عنوان حامیان حقیقی دین خدا، امکان فعالیت اجتماعی علنی و مبارزه آشکار با حکومت زمان وجود نداشت. تا اینکه «فدک» را که منطقهای مشتمل بر باغات و مزارع متعددی بود و رسول خدا(ص) طبق فرمان خداوند، آن را به دخترش فاطمه زهرا(س) عطا کرده بود، غصب کردند.
در جریان غصب فدک فرصتی برای حضرت زهرا(س) بدست آمد تا به وظیفه خود در مورد جهاد با منافقان عمل کند؛ لذا با گروهی از بانوان به مسجد رفته و در حضور ابوبکر و اجتماعی از مؤمنان خطبهای را ایراد فرمود. این خطبه از جهات مختلفی لازم است مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. ولی ما در ـاینجا به مناسبت موضوع مقالهـ فقط اشارهای به بعضی از عبارات آن خواهیم داشت.
خطبه با حمد پرودگار و شکر او شروع میشود: «الحمدللّه علی ما أنعم وله الشّکر علی ما ألهم…» و بعد از بیان حقایق رفیعی در صفات و افعال خداوند فرمود: «وأشهد أن أبی محمداً عبده ورسوله…» و بعد از توصیفی از رسول خدا(ص) مطالبی از حکمت معارف و احکام عبادی مثل: ایمان و نماز و زکات و روزه و حج و اطاعت از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و امامت و جهاد و… بیان فرموده و سرانجام با اشارهای به معاد و قیامت و مجازات غاصبان و ستمگران خطبه را به پایان برده است.
در قسمتی از این خطبه میفرماید:
«کتاب خداوند روبروی شما است، امور آن درخشان و پرچمهایش برافراشته و نواهی آن آشکار و اوامرش واضح است؛ ولی شما آن را پشت سرخود انداختهاید، ایا اراده کردهاید که از آن صرفنظر کنید؟! یا برخلاف آن حکم کنید؟!
حضرت وقتی موضوع غصب فدک را متذکر میشود، میفرماید:
«ای پسر ابوقحافه! ایا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری؛ ولی من از پدرم ارث نبرم؟! «لقد جئت شیئاً فریا»1 (تو امر شگفتانگیز و ناشناختهای آوردهای) ایا از روی عمد کتاب خدا را ترک کردید و آن را پشت سر خود انداختید؟!»
بعد از این عتاب در مورد اصل بیاعتنایی به قرآن مجید و مخالفت عملی با آن، به تعدادی از ایات در مورد موضوع ارث استشهاد کرده و بعد از آن فرمود:
«ایا خداوند ایهای را مخصوص شما قرار داده و پدرم را از شمول آن ایه خارج ساخته است؟ و یا اینکه من و پدرم پیرو یک دین واحد نیستیم، و از همدیگر ارث نمیبریم؟! یا اینکه شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم [علی بنابیطالب(ع)] داناترید؟!
در مقابل استدلالهای روشن و محکم و کوبنده حضرت فاطمه(س)، ابوبکر بجای تسلیم و اعتراف به نادرستی کاری که مرتکب شده بود، یعنی غصب فدک، متوسل به دروغی شد که قبلاً آن را ساخته بود، گفت: پدر شما فرمود: ما پیامبران از خود مالی را بعنوان ارث باقی نمیگذاریم!
در مقابل این دروغ که غاصبان فدک آن را ساخته و به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده بودند، حضرت فاطمه(س) توجه حاضران در مسجد را به قرآن مجید معطوف نمود و فرمود:
«رسول خدا(ص) هرگز از کتاب اللّه رویگردان نبود و هرگز برخلاف احکام آن عمل نمیکرد. ایا شما اجتماع کردهاید برنیرنگ و فریب و بهانههای دروغین؟! این کار شما بعد از وفات رسول خدا(ص) شبیه همان کارهایی است که در زمان حیات ایشان انجام میدادید! ایا از یاد بردهاید که خداوند میفرماید:
«یرِثُنی وَیرِثُ مِن آلِیعقوبَ؛ تا ارث ببرد از من و ارث ببرد از آلیعقوب». و [فرمود] «وَوَرِثَ سُلَیمانَ داوُد؛ و سلیمان از داود ارث برد».
حضرت فاطمه(س) با استناد به این دو ایه، دروغی را که غاصبان ساخته و به پیامبر اکرم(ص) ـ بعد از رحلتشـ نسبت داده بودند، آشکار ساخت، به گونهای که ابوبکر در مقابل این استدلال تسلیم شد و قبالهی فدک را آماده کرد تا به آن حضرت تسلیم کند، البته با فتنهانگیزی بعضی از افراد و با دسیسههای سیاسی، از این کار ممانعت به عمل آمد.
با مطالعه در زندگی فاطمه زهرا(س) و توجه به رفتارها و سخنان آن حضرت بخوبی درخشش نور ایات قرآن و تجلی آنها در مرحلهای بسیار متعالی در سیرهی شریف ایشان، آشکار میشود. در حقیقت اخلاق و رفتار و سخنان آن حضرت تجسم زیبا و شکوهمندی از ایات قرآن کریم بود. قدرت عظیم روحی آن حضرت بعد از رحلت رسول خدا(ص) باعث ایجاد فضایی شد تا در آن چراغهای پرنور آ یات قرآن روشن بماند و طوفان فتنهها نتواند این چراغ ها را خاموش کند. در حالی که مصیبت رحلت رسول خدا(ص) و حادثه غصب خلافت حضرت علی(ع) ضربات عظیم و شکنندهای برروح شریفش وارد میکرد، ضرباتی که اگر بر کوهها نازل میشد، آنها را متلاشی میکرد.برای بیان میزان توجه آن حضرت به قرآن مجید و جهاد مستمر ایشان جهت انتشار معارف قرآن و جلوگیری از آمیخته شدن معارف آن با اعمال سران حکومت زمان، در اذهان مردم، عباراتی از خطبه فدکیه آن حضرت را میآوریم.
حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا (ص) برای جلوگیری از تخریب بنای شکوهمند دین توحیدی بوسیله اعمال منافقان، مبارزهای را شروع کرد و منتظر فرصتی بود تا این جهاد را در جامعه اسلامی ـ یعنی شهر مدینه ـ به ثمر برساند.
دستور جهاد با منافقان مثل جهاد با کفار قبلاً از طرف پروردگار به رسول اکرم(ص) صادر شده بود. خداوند میفرماید:
«یا ایها النّبی جاهِد الکفّار وَالمنافقین وَاغلُظ علیهم وَمأواهم جهنّم وبئس المصیر». (سورهی توبه، ایهی73) این ایه عیناً و به همین صورت در سورهی تحریم، ایهی 9 هم آمده است. جهاد اعم از قتال است، یعنی همیشه بمعنی جنگ و مقابله نظامی نیست. جهاد با منافقان در ابتدا بمعنی تلاش و کوشش گسترده جهت معرفی رفتارهای آنها و جلوگیری از آمیخته شدن اعمال و سخنان منافقان با معارف حقیقی قرآن مجید و سنّتهای رسول خدا(ص) و امر به معروف و نهی از منکر و… میشود.
رسول اکرم(ص) ـ طبق فرمان خداوند ـ در اواخر عمر مبارک خویش جهاد با منافقان را شروع کرد، چون جهاد با کفار موجب شکستهای پی در پی آنها و از هم پاشیدن اساس شرک و بتپرستی در جزیرةالعرب شده بود.
بعد از رحلت آن حضرت پرچم مبارزه و جهاد با منافقان باید به دست امیرمؤمنان علی(ع) برافراشته میشد، اما آن حضرت در موقعیت بسیار خطرناکی قرار گرفته بود.
و راهی جز سکوت و تحمّل حوادث و صبری تلخ وجود نداشت، اما خطر بسیار عظیمی دین توحیدی را تهدید میکرد و آن اختلاط اعمال و رفتارهای منافقان با معارف حقیقی دین بود. یعنی دستگاه خلافت برای موجّه نشان دادن اعمال غیر شرعی خود، شروع به انتشار دروغها و نسبت دادن کارهای خود به سخنان رسول خدا(ص) کرده بود و برای امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به عنوان حامیان حقیقی دین خدا، امکان فعالیت اجتماعی علنی و مبارزه آشکار با حکومت زمان وجود نداشت. تا اینکه «فدک» را که منطقهای مشتمل بر باغات و مزارع متعددی بود و رسول خدا(ص) طبق فرمان خداوند، آن را به دخترش فاطمه زهرا(س) عطا کرده بود، غصب کردند.
در جریان غصب فدک فرصتی برای حضرت زهرا(س) بدست آمد تا به وظیفه خود در مورد جهاد با منافقان عمل کند؛ لذا با گروهی از بانوان به مسجد رفته و در حضور ابوبکر و اجتماعی از مؤمنان خطبهای را ایراد فرمود. این خطبه از جهات مختلفی لازم است مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. ولی ما در ـاینجا به مناسبت موضوع مقالهـ فقط اشارهای به بعضی از عبارات آن خواهیم داشت.
خطبه با حمد پرودگار و شکر او شروع میشود: «الحمدللّه علی ما أنعم وله الشّکر علی ما ألهم…» و بعد از بیان حقایق رفیعی در صفات و افعال خداوند فرمود: «وأشهد أن أبی محمداً عبده ورسوله…» و بعد از توصیفی از رسول خدا(ص) مطالبی از حکمت معارف و احکام عبادی مثل: ایمان و نماز و زکات و روزه و حج و اطاعت از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و امامت و جهاد و… بیان فرموده و سرانجام با اشارهای به معاد و قیامت و مجازات غاصبان و ستمگران خطبه را به پایان برده است.
در قسمتی از این خطبه میفرماید:
«کتاب خداوند روبروی شما است، امور آن درخشان و پرچمهایش برافراشته و نواهی آن آشکار و اوامرش واضح است؛ ولی شما آن را پشت سرخود انداختهاید، ایا اراده کردهاید که از آن صرفنظر کنید؟! یا برخلاف آن حکم کنید؟!
حضرت وقتی موضوع غصب فدک را متذکر میشود، میفرماید:
«ای پسر ابوقحافه! ایا در کتاب خداوند آمده است که تو از پدرت ارث ببری؛ ولی من از پدرم ارث نبرم؟! «لقد جئت شیئاً فریا»1 (تو امر شگفتانگیز و ناشناختهای آوردهای) ایا از روی عمد کتاب خدا را ترک کردید و آن را پشت سر خود انداختید؟!»
بعد از این عتاب در مورد اصل بیاعتنایی به قرآن مجید و مخالفت عملی با آن، به تعدادی از ایات در مورد موضوع ارث استشهاد کرده و بعد از آن فرمود:
«ایا خداوند ایهای را مخصوص شما قرار داده و پدرم را از شمول آن ایه خارج ساخته است؟ و یا اینکه من و پدرم پیرو یک دین واحد نیستیم، و از همدیگر ارث نمیبریم؟! یا اینکه شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم [علی بنابیطالب(ع)] داناترید؟!
در مقابل استدلالهای روشن و محکم و کوبنده حضرت فاطمه(س)، ابوبکر بجای تسلیم و اعتراف به نادرستی کاری که مرتکب شده بود، یعنی غصب فدک، متوسل به دروغی شد که قبلاً آن را ساخته بود، گفت: پدر شما فرمود: ما پیامبران از خود مالی را بعنوان ارث باقی نمیگذاریم!
در مقابل این دروغ که غاصبان فدک آن را ساخته و به پیامبر اکرم(ص) نسبت داده بودند، حضرت فاطمه(س) توجه حاضران در مسجد را به قرآن مجید معطوف نمود و فرمود:
«رسول خدا(ص) هرگز از کتاب اللّه رویگردان نبود و هرگز برخلاف احکام آن عمل نمیکرد. ایا شما اجتماع کردهاید برنیرنگ و فریب و بهانههای دروغین؟! این کار شما بعد از وفات رسول خدا(ص) شبیه همان کارهایی است که در زمان حیات ایشان انجام میدادید! ایا از یاد بردهاید که خداوند میفرماید:
«یرِثُنی وَیرِثُ مِن آلِیعقوبَ؛ تا ارث ببرد از من و ارث ببرد از آلیعقوب». و [فرمود] «وَوَرِثَ سُلَیمانَ داوُد؛ و سلیمان از داود ارث برد».
حضرت فاطمه(س) با استناد به این دو ایه، دروغی را که غاصبان ساخته و به پیامبر اکرم(ص) ـ بعد از رحلتشـ نسبت داده بودند، آشکار ساخت، به گونهای که ابوبکر در مقابل این استدلال تسلیم شد و قبالهی فدک را آماده کرد تا به آن حضرت تسلیم کند، البته با فتنهانگیزی بعضی از افراد و با دسیسههای سیاسی، از این کار ممانعت به عمل آمد.