آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

بیانیه علماى مکه و نجد
علماى مکه در راس آنها، شیخ عبدالقادر شیبى کلیددار خانه کعبه، به دیدن ابن‏سعود آمدند، ابن سعود سخنانى ایراد کرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب یاد کرد و اظهار داشت که احکام دینى ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر این سخنان در نزد شما پذیرفته است، بیایید تا براى عمل کردن به کتاب خدا و سنت‏خلفاى راشدین با یکدیگر بیعت کنیم. همه با او بیعت کردند.
سپس یکى از علماى مکه، از ابن سعود درخواست کرد که مجلسى ترتیب بدهد تا علماى مکه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وى این پیشنهاد را پذیرفت و در روز یازدهم جمادى الاولى، پانزده نفر از علماى مکه و هفت نفر از علماى نجد، اجتماع کردند و مدتى باهم بحث کردند و در پایان بیانیه‏اى از طرف علماى مکه صادر شد، مبنى بر این که در پاره‏اى از مسائل اصولى، میان علماى مکه و علماى نجد، موافقت گردید، از جمله این که هرکس میان خود و خدا واسطه قرار دهد، کافر است و تا سه بار توبه داده مى‏شود و اگر توبه نکرد، باید کشته شود. دیگر ساختمان بر روى قبور و چراغ روشن کردن در اطراف قبور و نماز خواندن در کنار آنها حرام است. و نیز اگر کسى خدا را به جاه و مقام کسى بخواند، مرتکب بدعت‏شده و بدعت در اسلام حرام است (1) .
ویران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به وسیله وهابیان
وقتى که وهابیان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند، چنان که این کار را یکبار دیگر نیز انجام داده بودند و هنگامى که وارد مکه شدند، قبه‏هاى قبرهاى عبدالمطلب جد پیامبرصلى الله علیه وآله و ابوطالب عموى پیامبر و خدیجه ام‏المؤمنین (همسر اول پیامبر) و همچنین بناى زادگاه پیامبر و فاطمه زهراعلیها السلام را با خاک یکسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ویران ساختند و به‏طور کلى تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده و طائف و نواحى آنها از بین بردند و زمانى هم که مدینه را محاصره کرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهداى احد را که بیرون شهر بود، خراب کردند.
مرحوم علامه امین مى‏نویسد:
«و شایع است که آنها گنبد مرقد مطهر نبوى را هم به توپ بستند، اما خود وهابیها منکر چنین چیزى هستند. چون این خبر به گوش ملت ایران رسید، سخت دچار نگرانى شد و علما و بزرگان اجتماع کردند و این پیش‏آمد را امرى بزرگ تلقى نمودند و ما در دمشق از یکى از علماى بزرگ خراسان و از شهر مقدس مشهد تلگرافى دریافت نمودیم که طى آن حقیقت قضیه را از ما سئوال کرده بودند، سپس دولت ایران گروهى را براى تحقیق به حجاز اعزام داشتند، تا از حقیقت ماجرا دولت‏خویش را مطلع سازند (2) .
پس از تسلط وهابیها بر مدینه منوره قاضى القضات وهابیها، شیخ عبدالله بن‏بلیهد در ماه رمضان 1344 از مکه به مدینه آمد و اعلامیه‏اى صادر نمود و ضمن آن از اهل مدینه سئوال کرد که درباره خراب کردن قبه‏ها و مزارات چه مى‏گویند؟ بسیارى از مردم از ترس جوابى ندادند و بعضى از آنان خراب کردن را لازم دانستند و متن سئوال و جواب را منتشر ساخت‏» .
مرحوم علامه سید محسن امین در این باره مى‏نویسد:
«مقصود شیخ عبدالله ز این سئوال استفتاء حقیقى نبود، زیرا وهابیها در وجوب خراب کردن تمام قبه‏ها و ضریح‏ها حتى قبه روى قبر پیامبرصلى الله علیه وآله هیچ تردیدى ندارند، این 2قاعده و اساس مذهبشان مى‏باشد و سئوال مزبور تنها براى تسکین خاطر مردم مدینه بود» .
بعد از سئوال مذکور، آنچه در مدینه و اطراف آن گنبد و ضریح و مزار بود، ویران ساختند از جمله گنبدهاى ائمه مدفون در بقیع که عباس عموى پیغمبرصلى الله علیه وآله نیز در آن مدفون بود و دیوارها و صندوق روى قبور، همه را خراب کردند، همچنین گنبدهاى عبدالله پدر پیامبرصلى الله علیه وآله و آمنه مادر آن حضرت و نیز گنبدها و قبور زوجات پیامبرصلى الله علیه وآله و گنبد عثمان بن عفان و اسماعیل بن جعفر الصادق‏علیه السلام و مالک پیشواى مذهب مالکى را ویران ساختند، خلاصه سخن این که در مدینه و اطراف و در ینبع قبرى باقى نگذاشتند» (3) .
باز مى‏نویسد:
«وهابیها از ترس نتیجه کارشان از خراب کردن گنبد و بارگاه رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله خوددارى کردند و گرنه آنان هیچ قبر و ضریحى را استثناء نکرده‏اند، بلکه قبر پیامبر از جهت آن که بیشتر مورد احترام و علاقه مردم است، از نظر آنها اولى به خرابى است، اما آنچه که پادشاه سعودى اظهار داشته که «ما قبر پیامبر را محترم مى‏دانیم‏» بدون شک چنین کلامى برخلاف عقائد آنهاست و این سخن را جز براى مصلحت و جلوگیرى از تحریک عواطف جهان اسلام، بر ضدشان، نگفته است و اگر از این نظر خاطر جمع مى‏شدند، حتما قبر پیامبرصلى الله علیه وآله را نیز ویران مى‏ساختند، بلکه نخست و پیش از سایر مزارات آنجا را خراب مى‏نمودند.
چون این عمل زشت وهابیان در حجاز و آنچه را که نسبت‏به قبور ائمه بقیع کرده بودند، به گوش مسلمانان در نقاط مختلف جهان رسید، این جنایت را بزرگ شمردند و در محکومیت آن، تلگرافهائى از عراق و ایران و سایر کشورها به ابن سعود مخابره شد و به عنوان اعتراض درسها و نماز جماعتها تعطیل گشت و مجالس سوگوارى تشکیل گردید (4) .
مطلبى که بیشتر موجب نگرانى شد، انتشار این موضوع بود که گنبد روى قبر مطهر پیامبرصلى الله علیه وآله را نیز به گلوله بسته‏اند (و حتى قبر مقدس را خراب کرده‏اند) اما بعدا معلوم شد این خبر صحت نداشته خود وهابیها هم آن را انکار کردند» .
جابرى انصارى در کتاب «تاریخ اصفهان‏» در ضمن وقایع سال 1343 هجرى به داستان حمله وهابى به حجاز و ویران ساختن قبور اشاره مى‏کند و مى‏نویسد:
«ضریح پولادى که حاج امین السلطنه در سال 1312 ه دستور داد در اصفهان دو سالى ساختند، برداشتند (از روى قبور ائمه بقیع) و چون وهابیها خواسته بودند وارد مرقد مقدس ختمى مرتبت‏شوند، یکى از آنان، این آیه را خوانده بود: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت النبى ...» لذا از آن جسارت گذشتند (5) .
بمباران مدینه و انعکاس آن در ایران و سایر ممالک اسلامى
مؤلف کتاب «تاریخ بیست‏ساله ایران‏» حسین مکى، زیر عنوان فوق مى‏نویسد:
«تقریبا در اوایل شهریور 1304 برابر اوایل صفر 1343 در نتیجه محارباتى که بین طائفه وهابى‏ها (ابن السعود ملک نجد و حجاز) که بعدها به نام کشور عربى سعودى موسوم گردید، و صاحب الاحساء و ملک حسین شریف مکه و مدینه روى داد، برخى از شهرهاى مکه و مدینه بمباران گردید و پس از تصرف مدینه شهر مزبور نیز از طرف قواى ابن السعود بمباران شد، بعضى از مقابر صحابه و مساجد و مقابر ائمه شیعه ویران گردید. خبر این بمباران در عالم اسلام و مخصوصا عالم تشیع صداى عجیبى کرد و عواطف مذهبى مردم را سخت تحریک نمود، از تمام نقاط ایران تلگرافاتى به علماى تهران شد و علماى مرکز نیز جلساتى تشکیل داده و در اطراف این موضوع به مذاکره و بحث پرداختند. سردار سپه نیز در این زمینه بخشنامه زیر را صادر نمود:
«متحد المآل تلگرافى و فورى است. عموم حکام ایالات و ولایات و مامورین دولتى.
به موجب اجبار تلگرافى از طرف طائفه وهابى‏ها اسائه ادب به مدینه منوره شده و مسجد اعظم اسلامى را هدف تیر توپ قرار داده‏اند. دولت از استماع این فاجعه عظیم بى‏نهایت مشوش و مشغول تحقیق و تهیه اقدامات مؤثره مى‏باشد، عجالتا با توافق نظر آقایان حجج اسلام مرکز تصمیم گرفته شده است که براى ابراز احساسات و عمل به سوگوارى و تعزیه‏دارى یک روز تمام مملکت تعطیل عمومى شود، لهذا مقرر مى‏دارم عموم حکام و مامورین دولتى در قلمرو ماموریت‏خود به اطلاع آقایان علماى اعلام هر نقطه، به تمام ادارات دولتى و عموم مردم این تصمیم را ابلاغ و روز شنبه شانزدهم صفر را روز تعطیل و عزادارى اعلام نمایند.
ریاست عالیه کل قوا و رئیس الوزراء - رضا» .
مکى مى‏افزاید:
«بر اثر تصمیم فوق روز شنبه شانزدهم صفر تعطیل عمومى شد، از طرف دستجات مختلفه تهران مراسم سوگوارى و عزادارى به عمل آمد و بر طبق دعوتى که به عمل آمده بود، در همان روز علما در مسجد سلطانى اجتماع نمودند و دستجات عزادار با حال سوگوارى از کلیه نقاط تهران به طرف مسجد سلطانى عزیمت کرده در آنجا اظهار تاسف و تاثر به عمل آمد و عصر همین روز یک اجتماع چندین ده هزار نفر در خارج دروازه دولت تشکیل گردید و در آنجا خطبا و ناطقین نطقهاى آتشین و مهیجى کرده، نسبت‏به قضایاى مدینه و اهانتى که از طرف وهابیها به گنبد مطهر حضرت رسول به عمل آمده بود، اظهار انزجار و تنفر شد (6) .
وضع قبور ائمه بقیع پیش از خراب کردن وهابیها در سفرنامه‏هاى حج، وضع قبور ائمه بقیع قبل از خراب کردن وهابیها به تفصیل شرح داده شده و تصاویرى از آنها ارائه گردیده است از جمله این سفرنامه‏ها، سفرنامه میرزا حسین فراهانى است. وى در سال 1302قمرى توفیق زیارت حج پیدا کرده و درباره قبور ائمه بقیع چنین نوشته است:
«قبرستان بقیع، قبرستان وسیعى است که در شرقى سور (بارو) مدینه متصل به دروازه سور واقع شده و دورتادور آن را دیوار سه‏ذرعى از سنگ و آهک کشیده‏اند و چهار در دارد دو درب آن از طرف غرب و در کوچه پشت‏سور است و یک درب طرف جنوب و درب دیگر آن شرقى و طرف حش کوکب است که در کوچه باغهاى بیرون شهر است و از بس در این قبرستان سرهم دفن کرده‏اند، اغلب قبرستان یک ذرع متجاوز از سطح زمین ارتفاع بهم رسانیده است و در اوقات آمدن حجاج به مدین، همه روزه درهاى این قبرستان تا وقت مغرب باز است و هرکس مى‏خواهد مى‏رود و در غیر وقت‏حج، ظهر روز پنجشنبه باز مى‏شود و تا نزدیک غروب روز جمعه بعد بسته است مگر آن که کسى بمیرد و آنجا دفن کنند.
چهار نفر از ائمه اثنى عشر صلوات‏الله علیهم اجمعین در بقعه بزرگى که به‏طور هشت ضلعى ساخته شده، واقعند و اندرون و گنبد او سفیدکارى است و بناى این بقعه معلوم نیست از که و چه وقت‏بوده اما محمد على پاشاى مصرى در سنه 1234 به امر سلطان محمود خان عثمانى تعمیر کرده و بعد همه ساله از جانب سلاطین عثمانى این بقعه مبارکه و سایر بقعه‏جات واقعه در بقیع تعمیر مى‏شود در وسط این بقعه مبارکه، صندوق بزرگى است از چوب جنگلى خیلى ممتاز و در وسط این صندوق بزرگ دو صندوق چوبى دیگر است و در این دو صندوق پنج نفر مدفونند: یکى امام ممتحن حضرت حسن و یکى حضرت سجاد و یکى حضرت امام محمد باقر و یکى حضرت صادق‏علیهم السلام است و یکى عباس عم رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله است که بنى‏عباس از اولاد اویند و در وسط بقعه متبرکه در طاقنماى غربى مقبره‏اى است که به دیوار یک طرف او را ضریح آهنى ساخته‏اند و مى‏گویند: قبر حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است.
چند محل است که مشهور به قبر صدیقه طاهره است: یکى در بقیع در حجره‏اى که بیت‏الاحزان مى‏گویند و به همین ملاحظه اغلب در بیت‏الاحزان نیز زیارت صدیقه کبرى‏علیها السلام را مى‏خوانند و در جلو همین قبر مبارک، پرده گلابتون دور گنبد آویخته و از گلابتون بیرون آورده‏اند که: سلطان احمد بن سلطان محمد بن سلطان ابراهیم، (سنه احدى و ثلثین و ماة بعد الالف 1131)» .
مرحوم فراهانى مى‏افزاید:
«در این بقعه مبارکه دیگر زینتى نیست مگر دو چلچراغ کوچک و چند شمعدان برنز، و فرش زمین بقعه، حصیر است و چهار، پنج نفر متولى و خدام دارد که ابا عن جد هستند و مواظبتى ندارند و مقصودشان اخذ تنخواه (پول) از حجاج است.
حجاج اهل تسنن بر سبیل ندرت در این بقعه متبرکه به زیارت مى‏آیند و براى آنها ممانعتى در زیارت نیست و تنخواهى از آنها گرفته نمى‏شود. اما حجاج شیعه هیچ‏یک را بى‏دادن وجه نمى‏گذارند داخل بقعه شوند مگر آن که هر دفعه تقریبا از یک قران الى پنج‏شاهى به خدام بدهند و از این تنخواهى که با این تفصیل از حجاج مى‏گیرند، باید سهمى به نائب الحرم و سهمى به سید حسن پسر سید مصطفى که مطوف عجم است، برسد و بعد از دادن تنخواه هیچ نوع تقیه در زیارت و نماز نیست و هر زیارتى سرا یا جهرا مى‏خواهند بکنند آزاد است و ابدا لسانا و یدا صدمه‏اى به حجاج شیعه نمى‏رسانند. پشت گنبد ائمه بقیع بقعه کوچکى است که بیت‏الاحزان حضرت زهراعلیها السلام است‏» .
فراهانى، سپس به تعریف و توصیف قبور بقیع و بناى روى آنها مى‏پردازد (7) از جمله سفرنامه‏نویسان حاج فرهاد میرزا است که در سال 1292 قمرى به سفر حج رفته و در سفرنامه خود به نام «هدیة‏السبیل‏» مى‏نویسد:
«از باب جبرئیل درآمده به زیارت ائمه بقیع‏علیهم السلام مشرف شدم که صندوق ائمه اربعه‏علیهم السلام در میان صندوق بزرگ است که عباس عم رسول‏الله‏صلى الله علیه وآله نیز در آن صندوق است، ولى صندوق ائمه که در میان همان صندوق بزرگ است، مفروز است که دو صندوق است‏» .
مرحوم فرهاد میرزا مى‏گوید:
«متولى آنجا در ضریح را باز کرده به میان ضریح رفتم و طوافى دور ضریح کردم و طرف پائین پا خیلى تنگ است که میان صندوق و ضریح کمتر از نیم ذرع است که به زحمت مى‏توان حرکت کرد (8) » .
مؤلف کتاب «تحفة‏الحرمین‏» نائب الصدر شیرازى که در سال 1305 ه ق به مسافرت حج تشرف یافته در سفرنامه خود، چنین نوشته است:
«وادى بقیع به دست راست است، مسجد پوشیده‏اى است مانند اطاق بر سر او نوشته: «هذا مسجد ابى بن کعب و صلى فیه النبى غیر مرة‏» (این مسجد ابى بن کعب است که پیغمبر مکرر در آن نماز گزارد) بقعه ائمه بقیع جناب امام حسن و امام زین‏العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق‏علیهم السلام در یک ضریح مى‏باشند. مى‏گویند: عباس بن عبدالمطلب آنجا مدفون است و آثارى در آن بقعه در پیش‏روى ائمه به طرف دیوار مانند شاه‏نشین ضریح و پرده دارد مى‏گویند جناب صدیقه طاهره مدفون هستند» (9) .
ابراهیم رفعت پاشا که در سالهاى 1318 و 1320 و 1321 و 1325 ه ق که در سفر اول به عنوان رئیس نگهبان محمل قافله حجاج مصر و سفرهاى بعدى به عنوان امیرالحاج مصر بوده، براى سفرهاى چهارگانه خود سفرنامه مفصلى به نام «مرآة‏الحرمین‏» نوشته است وى در این کتاب ارزشمند وضع قبور اجداد پیامبر و ام‏المؤمنین خدیجه در مکه و قبور ائمه مدفون در بقیع را قبل از سال 1344ه ق یعنى قبل از خراب کردن وهابیها به تفصیل شرح داده و تصاویرى روشن از آنها ارائه داده است وى وضع قبور بقیع و افراد معروفى که در آن مدفونند از صحابه پیامبر صلى الله علیه وآله و غیر آنان ذکر کرده و گفته است که قبه اهل بیت علیهم السلام (مقصود ائمه مدفون در بقیع) از بقعه‏هاى دیگر بلندتر است‏» (10) .
رفعت پاشا در ضمن ذکر وضع بقعه‏ها; عکسها و تصاویرى از بقاع بقیع که بقعه و گنبد ائمه از همه آنها مجلل‏تر و بلندتر است، و از صحن و سراى باشکوه حضرت خدیجه در مکه، ارائه کرده است.
خلاصه; تا سال 1344 قبل از تسلط وهابیها بر حجاز، قبور مدفون در بقیع و پاره‏اى قبور دیگر در مکه و مدینه داراى گنبد و بارگاه و فرش و شمعدان و چراغ و قندیل بوده است، بسیارى از کسانى که قبل از این تاریخ آنجا را دیده‏اند، وضع بنا و دیگر خصوصیات مربوط به مقابر را با ذکر جزئیات و احیانا با ارائه تصاویرى در گنبد و بارگاه آنها، در سفرنامه‏هاى خود ذکر کرده‏اند.
پى‏نوشت‏ها:
1) تاریخ المملکة‏العربیة‏السعودیة، ج‏2، ص 344.
2) کشف الارتیاب، ص 55.
3) کشف الارتیاب، ص 55.
4) همان مدرک.
5) تاریخ اصفهان، ص 392.
6) حسین مکى، تاریخ بیست‏ساله ایران، ج‏3، ص 365 و 366.
7) سفرنامه فراهانى، ص 281 به بعد.
8) هدیة‏السبیل، ص 127 به بعد.
9) تحفة‏الحرمین، ص 227.
10) مرآة‏الحرمین، ج‏1، ص 426، چاپ مصر، 1344ه - 1925م.

 

تبلیغات