هرچند تاریخ کتابت و کاربرد خط و نگارش در درون مرزهای جغرافیای در ایران کنونی به حدود پنجهزار سال پیشاز این میرسد، فرهنگ ما بیشتر جنبه و وجهِ شفاهی دارد و بر آدابورسوم آئینهای زنده و گوناگون تکیه میزند و یادگارهای نامکتوب میراث کهن را انتقال میدهد. واقعیت آن است که قدمت کتیبههای سنگی فارسی باستان به قریب 2500 سال پیش بازمیگردد و نوشتههای ایلامی چند هزاره از آن کهنسالتر است. باوجود چنین قدمتی در سنّت کتابت، برای شناخت سابقۀ آئینی چون نوروز که در فرهنگ ایرانی آکنده از جزئیات و آدابی رنگارنگ و متعدد است ناگریزیم از نوشتههای سومری و اکدی در سرزمین غربی ایران مدد جوییم. آیا اینک کوشندگی تازه و فرخّی در کار است تا این خلأ را پُر کند و جای خالی چنین فراموشی و «بییادی» را با اسناد و مدارکی که در دست است آکنده از یاد و دانایی کند؟!