هدایتها و ارزشها:هجرت
آرشیو
چکیده
متن
با بررسی در علوم متفاوت روشن میگردد که در تمامی آنها و همینطور در جهان هستی، حرکت و جابجایی و نقل مکان وجود دارد که به نوعی برای رسیدن به کمال مؤثّر میباشد و در بعضی موارد با مفهوم کلمهی «هجرت» در عرف اسلام و قرآن معنای بسیار تنگاتنگی را دارا هستند چرا که «هجرت» در قرآن فقط به معنای ترک محلی به قصد محل دیگری نیست.
بحث دیگر آنچه از قرآن شریف و روایات ائمه معصومین(ع) و کتب تفسیری و آثار علمای بزرگوار حاصل میشود، این است که هجرت در آفاق (بیرون) و هجرت در انفس (درون) وجود دارد؛ زیرا اسلام اختصاص به منطقهای ندارد و وابسته و محدود به مکان و محیطی معین نیست؛ بلکه دوری از چیزهایی است که منافات با اصالت و افتخارات انسانی دارد. و روشن است که «هجرت» شامل:
1ـ هجرت از بلاد کفر به ایمان،
2ـ هجرت از کفر به ایمان،
3ـ هجرت از معصیت به طاعت میباشد.
هرکدام از آنها در حیات هستی، مصادیقی دارد. علت هجرتهای انبیا و اولیای خدا، نشان میدهد که هیچکدام از ایشان تن به ذلّت و کفر و… ندادند چرا که خداوند انسان را با کرامت آفرید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ…»1
مطلب دیگر اینکه نقش هجرت در تکامل و کارکرد آن آشکار میشود و اینکه هر تمدّنی با هجرتی حاصل گردیده؛ اما آنجا که مهاجران حقیقتاً مهاجرت کردند، از نظر مکانت و مکان، درون و بیرون، نصر و پیروزی را بدست آوردند که عالیترین آنها هجرت پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش بود که پایهریزی تمدّن اسلامی را بوجود آورد. چرا که وجود رهبری همچون رسول خدا(ص) و ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی (مکتب اسلام) و یاران راستگوی با ایمان توانست آن تمدن بزرگ را بنا کند و معین گردید، کسی مؤمن است که درستی ایمان خود را با هجرت از گناه، کفر، فسق و… ثابت کند و او از راستگویان است «اولئک هم الصّادقون».
از رهآورد دیگر «هجرت» اینکه مهاجرت بزرگترین اثری است که برانسان میگذارد و جهانبینی بستهی او را گسترش میدهد چرا که رسول خدا(ص) میکوشید تا جهانبینی بستهی جامعهی قبایلی عرب را گسترده سازد و به صراحت در گفتار پیامبر اکرم و در آیات قرآن مجید، مهاجرت فکری و اعتقادی، به عنوان یک اصل بزرگ و مقدس و حتی یک «تکلیف انسانی» تلقی شده است. در نتیجه برای اینکه انسان خود و جامعهاش به تکامل برسد هجرتی باید کرد که این هجرت حتی رفتن از محیط خوب به خوبتر و از حالتی بهتر به بهتر شدن را شامل میگردد.
با تفحّص در آیات قرآن کریم روشن میگردد که حتی معذوران واقعی از هجرت، آرزوی هجرت را نیز دارند و با تمام ناتوانی مادی و معنوی، دست به دعا برداشته که خداوند تعالی آنان را مدد نماید تا هجرت کنند.
در نهایت میتوان گفت: درست است که در صدر اسلام بازار هجرت در ابعاد مختلف رواج داشته چه هجرت برای جهاد و رساندن پیام به اقصی نقاط عالم، هجرت برای کسب دانش و فنون تا جایی که سفارش پیامبر بزرگوار به این است که برای فراگیری علم حتی تا چین نیز باید رفت: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ ولوْ بِالصین». در مورد تجارت طلب فضل و خشنودی الهی که تجّار مسلمان در اقصی نقاط عالم برای تجارت سفر میکردند و مترجمینی به آموختن زبان اقوام دیگر همّت گماشتند و راه هجرت فکری را با ترجمه آثار علمی و فکری آن اقوام به زبان عربی هموار ساختند و همینطور هجرت از حالت غفلت و ناآگاهی به حالت بصیرت و آگاهی و رسیدن به آزادی و رهایی از ظلم و شرک میتوان گفت.
روشن است که «هجرت» یک حکم مخصوص به زمان پیامبر خدا(ص) نبوده است؛ بلکه در هرعصر و زمان ومکانی اگر همان شرایط ذکر شده پیش آید، مسلمانان موظّف به هجرتند، در غیر این صورت ایشان در دادگاه خویش «نفس لوّامة» و دادگاه الهی چه جوابی خواهند داد؟!
بی نوا ما که هجـرت نکردیم جلوه دیدیم و حیرت نکردیم!
1. سورهی بنیاسرائیل،آیهی70.
بحث دیگر آنچه از قرآن شریف و روایات ائمه معصومین(ع) و کتب تفسیری و آثار علمای بزرگوار حاصل میشود، این است که هجرت در آفاق (بیرون) و هجرت در انفس (درون) وجود دارد؛ زیرا اسلام اختصاص به منطقهای ندارد و وابسته و محدود به مکان و محیطی معین نیست؛ بلکه دوری از چیزهایی است که منافات با اصالت و افتخارات انسانی دارد. و روشن است که «هجرت» شامل:
1ـ هجرت از بلاد کفر به ایمان،
2ـ هجرت از کفر به ایمان،
3ـ هجرت از معصیت به طاعت میباشد.
هرکدام از آنها در حیات هستی، مصادیقی دارد. علت هجرتهای انبیا و اولیای خدا، نشان میدهد که هیچکدام از ایشان تن به ذلّت و کفر و… ندادند چرا که خداوند انسان را با کرامت آفرید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ…»1
مطلب دیگر اینکه نقش هجرت در تکامل و کارکرد آن آشکار میشود و اینکه هر تمدّنی با هجرتی حاصل گردیده؛ اما آنجا که مهاجران حقیقتاً مهاجرت کردند، از نظر مکانت و مکان، درون و بیرون، نصر و پیروزی را بدست آوردند که عالیترین آنها هجرت پیامبر اکرم(ص) و یاران وفادارش بود که پایهریزی تمدّن اسلامی را بوجود آورد. چرا که وجود رهبری همچون رسول خدا(ص) و ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی (مکتب اسلام) و یاران راستگوی با ایمان توانست آن تمدن بزرگ را بنا کند و معین گردید، کسی مؤمن است که درستی ایمان خود را با هجرت از گناه، کفر، فسق و… ثابت کند و او از راستگویان است «اولئک هم الصّادقون».
از رهآورد دیگر «هجرت» اینکه مهاجرت بزرگترین اثری است که برانسان میگذارد و جهانبینی بستهی او را گسترش میدهد چرا که رسول خدا(ص) میکوشید تا جهانبینی بستهی جامعهی قبایلی عرب را گسترده سازد و به صراحت در گفتار پیامبر اکرم و در آیات قرآن مجید، مهاجرت فکری و اعتقادی، به عنوان یک اصل بزرگ و مقدس و حتی یک «تکلیف انسانی» تلقی شده است. در نتیجه برای اینکه انسان خود و جامعهاش به تکامل برسد هجرتی باید کرد که این هجرت حتی رفتن از محیط خوب به خوبتر و از حالتی بهتر به بهتر شدن را شامل میگردد.
با تفحّص در آیات قرآن کریم روشن میگردد که حتی معذوران واقعی از هجرت، آرزوی هجرت را نیز دارند و با تمام ناتوانی مادی و معنوی، دست به دعا برداشته که خداوند تعالی آنان را مدد نماید تا هجرت کنند.
در نهایت میتوان گفت: درست است که در صدر اسلام بازار هجرت در ابعاد مختلف رواج داشته چه هجرت برای جهاد و رساندن پیام به اقصی نقاط عالم، هجرت برای کسب دانش و فنون تا جایی که سفارش پیامبر بزرگوار به این است که برای فراگیری علم حتی تا چین نیز باید رفت: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ ولوْ بِالصین». در مورد تجارت طلب فضل و خشنودی الهی که تجّار مسلمان در اقصی نقاط عالم برای تجارت سفر میکردند و مترجمینی به آموختن زبان اقوام دیگر همّت گماشتند و راه هجرت فکری را با ترجمه آثار علمی و فکری آن اقوام به زبان عربی هموار ساختند و همینطور هجرت از حالت غفلت و ناآگاهی به حالت بصیرت و آگاهی و رسیدن به آزادی و رهایی از ظلم و شرک میتوان گفت.
روشن است که «هجرت» یک حکم مخصوص به زمان پیامبر خدا(ص) نبوده است؛ بلکه در هرعصر و زمان ومکانی اگر همان شرایط ذکر شده پیش آید، مسلمانان موظّف به هجرتند، در غیر این صورت ایشان در دادگاه خویش «نفس لوّامة» و دادگاه الهی چه جوابی خواهند داد؟!
بی نوا ما که هجـرت نکردیم جلوه دیدیم و حیرت نکردیم!
1. سورهی بنیاسرائیل،آیهی70.