حسادت
آرشیو
چکیده
متن
حَسَدْ: یکی از زشتترین و قبیحترین خصلتهایی که در هرجامعهای دیده میشود وعدّهای همه چیز را برای خود میخواهند. از آسایش یا پیشرفت دیگران ناراحت میشوند، خودخوری میکنند و رنج خود را به صورت آزار دادن، بدگویی و کارشکنی کردن ابراز میکنند.
به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند، میکوشند تا دیگران را ساقط کنند، از ارزش بیندازند، و از پیشرفت باز دارند. این واکنش همان «حسد» است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است، متأسّفانه در میان بسیاری از افراد در گروههای سنّی مختلف دیده میشود؛ حتی کسانی که خود اعتبار و امکانات فراوانی دارند، گاهی از پیشرفت دیگران رنج میبرند.
حسد، تا در عمل انسان بروز نکرده است، تنها یک خصلت ناراحت کننده برای شخص حسود است، که از اندرون رنج میبرد، امّا همین که در عمل ظاهر شد، آدمی را به گناه میکشاند و کار به جایی میرسد که حتّی برای زوال نعمت از شخص محسود خود را به آب و آتش میزند.
در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیهی انگیخته شدن «حسد» بود. دیگر اینکه برادران یوسف از مهر و محبّت پدر نسبت به یوسف(ع)، به او حسد بردند و او را به چاه انداختند.
حسد نشانهی چند نوع کمبود است:
1. فرد حسود خود خواه است وهمه چیز را تنها برای خود میخواهد.
2. کم ظرفیت و زبون است، و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران به دست میآورند، خود را این چنین نمیبازد.
3. کور دل و کوته بین است، به همین جهت دیگران را نمیبیند، فکر نمیکند که دیگران هم حقّی دارند و باید به جایی برسند.
4. «متجاوز» است، زیرا حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد، تا به خیال خود، عقدهی کمبودی را که در خود مییابد بگشاید.
آن درد که درمان نپذیرد حسد است آئین حـسد قـائـده دیـو و دداست
امام باقر(ع) میفرماید: إنّ الحسد لیأکل الإیمان کما تأکل النّار الحطب. یعنی حسد ایمان را میخورد همانگونه که آتش هیزم را!
حسد ضرری است که حاسد بنفس خود میرساند: مانند ابلیس که به حضرت آدم(ع) حسد برد و به سبب آن حسد، برای خود لعنت ابدی خرید و برای آدم رفعت و هدایت و قربت.
و نیز حضرت علی(ع) فرمود: بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حقتعالی فرموده است: «ومِنْ شرِّ حاسدٍ إذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد برکسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم(ع) حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.
هست جنّت آنکسی را کو سخی است و آنکسی که بخل ورزد دوزخی است
حسد خوی زشت شیطانی است که براثر عوامل مختلفی مانند ضعف ایمان و تنگ نظری و بخل پیدا میشود، و صاحب آن درخواست و آرزوی زوال نعمت از دیگری را دارد. حسد سرچشمهی بسیاری از گناهان کبیره است.
حسودان همیشه یکی از موانع راه انبیا و اولیا بودهاند.
حضرت صادق(ع) در اینباره میفرماید:
مردی که این سه خصلت در او باشد، ایمان ندارد: حرص، حسد، و ترس.
در روایت دیگری فرموده است: حسود بیش ازآنکه به دیگران زیان برساند به خود ضرر میرساند.
ریشهی حسد، کوردلی و در افتادن با فیض الهی است و اینها دو بال کفراند.
مبارزه با حسد
تلاش سازنده و مثبت، در راه کسب فضایل و امتیازات، وسیلهای مؤثر برای مبارزه با حسد است، و کمتر حسرت دیگران را میخورد، چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده میشود و از پوستهی محدود خود بیرون میآید. خود را با انسانها پیوند میزند، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده میشود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نمیبرد، بلکه حاضر میشود، خود رنجی را تحمّل کند، تا دیگران در راحتی باشند.
خداوندا! ما نیز از شرّ حسودان به ذات مقدّس تو پناه میبریم.
به جای اینکه بکوشند تا خودشان هم پیشرفت داشته باشند، میکوشند تا دیگران را ساقط کنند، از ارزش بیندازند، و از پیشرفت باز دارند. این واکنش همان «حسد» است که خصلتی ناپسند و نکوهیده است، متأسّفانه در میان بسیاری از افراد در گروههای سنّی مختلف دیده میشود؛ حتی کسانی که خود اعتبار و امکانات فراوانی دارند، گاهی از پیشرفت دیگران رنج میبرند.
حسد، تا در عمل انسان بروز نکرده است، تنها یک خصلت ناراحت کننده برای شخص حسود است، که از اندرون رنج میبرد، امّا همین که در عمل ظاهر شد، آدمی را به گناه میکشاند و کار به جایی میرسد که حتّی برای زوال نعمت از شخص محسود خود را به آب و آتش میزند.
در نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیهی انگیخته شدن «حسد» بود. دیگر اینکه برادران یوسف از مهر و محبّت پدر نسبت به یوسف(ع)، به او حسد بردند و او را به چاه انداختند.
حسد نشانهی چند نوع کمبود است:
1. فرد حسود خود خواه است وهمه چیز را تنها برای خود میخواهد.
2. کم ظرفیت و زبون است، و گرنه در برابر مقام یا پیشرفت یا امتیازاتی که دیگران به دست میآورند، خود را این چنین نمیبازد.
3. کور دل و کوته بین است، به همین جهت دیگران را نمیبیند، فکر نمیکند که دیگران هم حقّی دارند و باید به جایی برسند.
4. «متجاوز» است، زیرا حاضر است به طرف ضربه بزند و حیثیت و آسایش او را به خطر بیندازد، تا به خیال خود، عقدهی کمبودی را که در خود مییابد بگشاید.
آن درد که درمان نپذیرد حسد است آئین حـسد قـائـده دیـو و دداست
امام باقر(ع) میفرماید: إنّ الحسد لیأکل الإیمان کما تأکل النّار الحطب. یعنی حسد ایمان را میخورد همانگونه که آتش هیزم را!
حسد ضرری است که حاسد بنفس خود میرساند: مانند ابلیس که به حضرت آدم(ع) حسد برد و به سبب آن حسد، برای خود لعنت ابدی خرید و برای آدم رفعت و هدایت و قربت.
و نیز حضرت علی(ع) فرمود: بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حقتعالی فرموده است: «ومِنْ شرِّ حاسدٍ إذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد برکسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم(ع) حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.
هست جنّت آنکسی را کو سخی است و آنکسی که بخل ورزد دوزخی است
حسد خوی زشت شیطانی است که براثر عوامل مختلفی مانند ضعف ایمان و تنگ نظری و بخل پیدا میشود، و صاحب آن درخواست و آرزوی زوال نعمت از دیگری را دارد. حسد سرچشمهی بسیاری از گناهان کبیره است.
حسودان همیشه یکی از موانع راه انبیا و اولیا بودهاند.
حضرت صادق(ع) در اینباره میفرماید:
مردی که این سه خصلت در او باشد، ایمان ندارد: حرص، حسد، و ترس.
در روایت دیگری فرموده است: حسود بیش ازآنکه به دیگران زیان برساند به خود ضرر میرساند.
ریشهی حسد، کوردلی و در افتادن با فیض الهی است و اینها دو بال کفراند.
مبارزه با حسد
تلاش سازنده و مثبت، در راه کسب فضایل و امتیازات، وسیلهای مؤثر برای مبارزه با حسد است، و کمتر حسرت دیگران را میخورد، چه بسا کم کم دید وسیع، مناعت طبع، بزرگواری و دگربینی در او زنده میشود و از پوستهی محدود خود بیرون میآید. خود را با انسانها پیوند میزند، احساس نوع دوستی و خیرخواهی در او زنده میشود و نه تنها از راحتی دیگران رنج نمیبرد، بلکه حاضر میشود، خود رنجی را تحمّل کند، تا دیگران در راحتی باشند.
خداوندا! ما نیز از شرّ حسودان به ذات مقدّس تو پناه میبریم.