داستان قرآنی:موسی چگونه به پیامبری برگزیده شد؟
آرشیو
چکیده
متن
موسی در بیابان طور سینا به پیامبری خداوند برگزیده شد، برگزیده شدنی که با حوادث تکاندهنده ـدر عین حالـ بسیار آموزنده همراه بود. بههمین خاطر، این فراز از زندگی موسی را به شیوه سؤال و جواب مورد بررسی قرار میدهیم تا اولاً نکات تربیتی آن را بیشتر مورد توجه قرار دهیم؛ ثانیاً ـو یکبار دیگرـ بهیاد آوریم عظمت بیانتهای آیه آیه قرآن را که ـاگر به دقت نگریسته شوندـ میتوانند در هر عصر و زمانی دردهای مزمن بشری را التیام بخشند، دردهایی که امروز با عناوین ظاهر فریب حقوق بشر، صلح جهانی و… بیش از هر زمان دیگر انسانیت را میآزارند.
1. موسی چه موقعیتی در این صحرا داشت؟
موسی در پایان ده سال کار که در کمال لیاقت و امانت انجام داده بود، گوسفندان زیادی برای خود جمع کرده بود. موسی، تصمیم گرفت به وطن بازگردد.
راه بازگشت از بیابان طور سینا میگذشت و در همین صحرا، موسی راه را گم کرد. همسرش آبستن بود، و شب، بسیار سرد. گوسفندان انبوه و همراهانش ـاز فرزندان و دیگرانـ خسته بودند و بیم حمله گرگ و حیوانات درنده میرفت. موسی هیچ آتشی به همراه نداشت تا دستِکم همسر آبستنش را گرم کند.
در این ظلمات و سرما موسی چه میتوانست بکند؟
2. راهنمای موسی، در آن لحظههای حسّاس چه کسی بود؟ چگونه؟
موسی در آن ظلمات و سرما ناگهان از دور، شعلهای دید. به همسر و همراهان دیگر خود گفت:
هر طور هست، همینجا بمانید. من آتشی میبینم، شاید بتوانم خبری ـاز راهـ به دست آورم و یا دستکم آتشی فراهم کنم و شما را از سرما نجات دهم.1
موسی، با چوبدستی که با آن برای گوسفندانش از درختها برگ میتکاند و آنها را با آن به پیش میراند، شتابان به سوی نوری که میپنداشت آتش است، میرفت.
ناگهان، از درختی که نور از آن ساطع بود آوایی وهمانگیز اما زلال و شیرین، با طنین آسمانی برآمد که: ….
و نور هدایت الهی اینگونه موسی را در دل ظلمات و سرما رهنمون شد و همراهانش را نجات داد.
3. شیوه گفتگوی خداوند متعال با موسی چگونه بود؟ با چه کلامی آغاز شد؟ و در ادامه چه مباحثی مطرح شد تا موسی رسالت الهی را پذیرا گردید؟
شیوه گفتگوی خداوند با موسی، در این فراز بسیار جذاب و شیرین است. ابتدا، پروردگار عالمیان خود را شناساند تا موسی با صاحب آوا، بیشتر آشنا شود:
ـ ای موسی! همانا من «اللّه»، پروردگار عالمیانم!2
موسی، بهتزده، برجای ایستاد. گرمای شیرین و سکوت کلام الهی تا دورترین جای دلش دوید. بر خود لرزید، امّا از گرمایی ویژه میلرزید!
همان صدا با صمیمیت هر چه تمامتر، دوباره فرمود:
ـ این چیست که در دست داری؟3
موسی، به سادگی و صفای چوپانان صحرا، گفت:
ـ این عصای من است، به آن تکیه میدهم و گوسفندان خود را با آن میرانم و برخی کارهای دیگر انجام میدهم.4
ـ آن را به زمین بیفکن!5
موسی، وحشت زده، آن را به زمین انداخت. ناگهان، عصا ماری سخت بزرگ و ترسناک شد، کم مانده بود که موسی از ترس، فریاد بکشد. دیگر برجای ماند و پا به فرار گذاشت. اما صدا، او را بر جای میخکوب کرد:
ـ نترس! من با تو هستم. پیامبران در پیشگاه من، از چیزی نمیهراسند. دوباره آن را بردار، همان عصا خواهد بود.6
موسی، به فرمان پروردگار، دست پیش برد و تا انگشتانش بدن عظیم و وحشتناک مار را لمس کرد، دیگر بار عصا در دستش بود. سپس پروردگار فرمود:
ـ اکنون دست خود را در گریبان فرو بر و برون آر!7
موسی چنان کرد. ناگهان، تمام صحرا از نوری درخشان روشن شد، چنانکه گویی در آن سوی دست او آفتاب برآمده بود!
موسی، به پیامبری برگزیده شده بود.8
نکات مهم و قابل توجه برای متولیان عرصه تعلیم و تربیت
1. مربی حقیقی خداست و هدایت به دست اوست.
2. درک درست موقعیت متربّیان بسیار مهم است.
3. خلوت با متعلّم ـاگر به موقع و بهجا انجام گیردـ نقش تعیین کننده دارد. چنانکه در این فراز اراده الهی بر این قرار دارد که با موسی برای مسؤولیت دهی، اولاً در یک موقعیت ویژه، ثانیاً به تنهایی گفتگو نماید تا حلاوت انس با محبوب ازلی تمام وجودش را بگیرد.
4. توجه به نیاز فطری بشر برای هدایت به سوی حق. (بشر فطرتاً خداپرست است.)
5. تلاش و کوشش خود متربّی برای نجات از ظلمات اهمیت زیادی دارد.
6.خودسازی؛ چنانکه موسی برای پرهیزکاری کوشید و از آزمایشهای مختلف سربلند بیرون آمد.
7.در برقراری رابطه، معرفی خود به شیوه پسندیده و بیان اهداف متعالی توسط مربی از اهمیت زاید الوصفی برخوردار است. (ای موسی، همانا من اللّه پروردگار عالمیانم.)
8 . جلب توجه متربّی به اینکه اگر انسان در مسیر حق قرار گیرد، میفهمد که همهچیز لشکر خداست و میتوان از چوب خشک و خالی و انسانِ به ظاهر بیچیز و کس، در رسیدن و رساندن به حق نهایت بهره را گرفت؛ چنانکه موسی کرد. (عصای دست موسی)
9. تربیت کردن را باید از او آموخت.
حال سؤال اساسی این است که ما مربیان و متولیان عرصههای تعلیم و تربیت تا چه حد از شیوههای ظریف و پسندیده قرآنی برای تربیت آیندهسازان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهره گرفتهایم!؟
آنچه مسلّم است این است که تا رسیدن به سر منزل مقصود راه دراز است.
1 تا 7. ـ ر. ک: سوره قصص، آیات 3 تا 43.
8ـ ر. ک: داستان پیامبران، سیدعلی موسوی گرمارودی، انتشارات قدیانی، چاپ سوم، تابستان 1374، صص 143 و 144.
1. موسی چه موقعیتی در این صحرا داشت؟
موسی در پایان ده سال کار که در کمال لیاقت و امانت انجام داده بود، گوسفندان زیادی برای خود جمع کرده بود. موسی، تصمیم گرفت به وطن بازگردد.
راه بازگشت از بیابان طور سینا میگذشت و در همین صحرا، موسی راه را گم کرد. همسرش آبستن بود، و شب، بسیار سرد. گوسفندان انبوه و همراهانش ـاز فرزندان و دیگرانـ خسته بودند و بیم حمله گرگ و حیوانات درنده میرفت. موسی هیچ آتشی به همراه نداشت تا دستِکم همسر آبستنش را گرم کند.
در این ظلمات و سرما موسی چه میتوانست بکند؟
2. راهنمای موسی، در آن لحظههای حسّاس چه کسی بود؟ چگونه؟
موسی در آن ظلمات و سرما ناگهان از دور، شعلهای دید. به همسر و همراهان دیگر خود گفت:
هر طور هست، همینجا بمانید. من آتشی میبینم، شاید بتوانم خبری ـاز راهـ به دست آورم و یا دستکم آتشی فراهم کنم و شما را از سرما نجات دهم.1
موسی، با چوبدستی که با آن برای گوسفندانش از درختها برگ میتکاند و آنها را با آن به پیش میراند، شتابان به سوی نوری که میپنداشت آتش است، میرفت.
ناگهان، از درختی که نور از آن ساطع بود آوایی وهمانگیز اما زلال و شیرین، با طنین آسمانی برآمد که: ….
و نور هدایت الهی اینگونه موسی را در دل ظلمات و سرما رهنمون شد و همراهانش را نجات داد.
3. شیوه گفتگوی خداوند متعال با موسی چگونه بود؟ با چه کلامی آغاز شد؟ و در ادامه چه مباحثی مطرح شد تا موسی رسالت الهی را پذیرا گردید؟
شیوه گفتگوی خداوند با موسی، در این فراز بسیار جذاب و شیرین است. ابتدا، پروردگار عالمیان خود را شناساند تا موسی با صاحب آوا، بیشتر آشنا شود:
ـ ای موسی! همانا من «اللّه»، پروردگار عالمیانم!2
موسی، بهتزده، برجای ایستاد. گرمای شیرین و سکوت کلام الهی تا دورترین جای دلش دوید. بر خود لرزید، امّا از گرمایی ویژه میلرزید!
همان صدا با صمیمیت هر چه تمامتر، دوباره فرمود:
ـ این چیست که در دست داری؟3
موسی، به سادگی و صفای چوپانان صحرا، گفت:
ـ این عصای من است، به آن تکیه میدهم و گوسفندان خود را با آن میرانم و برخی کارهای دیگر انجام میدهم.4
ـ آن را به زمین بیفکن!5
موسی، وحشت زده، آن را به زمین انداخت. ناگهان، عصا ماری سخت بزرگ و ترسناک شد، کم مانده بود که موسی از ترس، فریاد بکشد. دیگر برجای ماند و پا به فرار گذاشت. اما صدا، او را بر جای میخکوب کرد:
ـ نترس! من با تو هستم. پیامبران در پیشگاه من، از چیزی نمیهراسند. دوباره آن را بردار، همان عصا خواهد بود.6
موسی، به فرمان پروردگار، دست پیش برد و تا انگشتانش بدن عظیم و وحشتناک مار را لمس کرد، دیگر بار عصا در دستش بود. سپس پروردگار فرمود:
ـ اکنون دست خود را در گریبان فرو بر و برون آر!7
موسی چنان کرد. ناگهان، تمام صحرا از نوری درخشان روشن شد، چنانکه گویی در آن سوی دست او آفتاب برآمده بود!
موسی، به پیامبری برگزیده شده بود.8
نکات مهم و قابل توجه برای متولیان عرصه تعلیم و تربیت
1. مربی حقیقی خداست و هدایت به دست اوست.
2. درک درست موقعیت متربّیان بسیار مهم است.
3. خلوت با متعلّم ـاگر به موقع و بهجا انجام گیردـ نقش تعیین کننده دارد. چنانکه در این فراز اراده الهی بر این قرار دارد که با موسی برای مسؤولیت دهی، اولاً در یک موقعیت ویژه، ثانیاً به تنهایی گفتگو نماید تا حلاوت انس با محبوب ازلی تمام وجودش را بگیرد.
4. توجه به نیاز فطری بشر برای هدایت به سوی حق. (بشر فطرتاً خداپرست است.)
5. تلاش و کوشش خود متربّی برای نجات از ظلمات اهمیت زیادی دارد.
6.خودسازی؛ چنانکه موسی برای پرهیزکاری کوشید و از آزمایشهای مختلف سربلند بیرون آمد.
7.در برقراری رابطه، معرفی خود به شیوه پسندیده و بیان اهداف متعالی توسط مربی از اهمیت زاید الوصفی برخوردار است. (ای موسی، همانا من اللّه پروردگار عالمیانم.)
8 . جلب توجه متربّی به اینکه اگر انسان در مسیر حق قرار گیرد، میفهمد که همهچیز لشکر خداست و میتوان از چوب خشک و خالی و انسانِ به ظاهر بیچیز و کس، در رسیدن و رساندن به حق نهایت بهره را گرفت؛ چنانکه موسی کرد. (عصای دست موسی)
9. تربیت کردن را باید از او آموخت.
حال سؤال اساسی این است که ما مربیان و متولیان عرصههای تعلیم و تربیت تا چه حد از شیوههای ظریف و پسندیده قرآنی برای تربیت آیندهسازان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهره گرفتهایم!؟
آنچه مسلّم است این است که تا رسیدن به سر منزل مقصود راه دراز است.
1 تا 7. ـ ر. ک: سوره قصص، آیات 3 تا 43.
8ـ ر. ک: داستان پیامبران، سیدعلی موسوی گرمارودی، انتشارات قدیانی، چاپ سوم، تابستان 1374، صص 143 و 144.