مثلهای قرآنی:پیک آشتی
آرشیو
چکیده
متن
«ولا تستوی الحسنة ولا السّیئة إدفع بالّتی هی أحسن فإذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولی حمیم» (سوره فصّلت، آیه 34)
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهد دید) همانکس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
بدی گرچه کردن توان با کسی چو نیکی کنی بهتر آید بسی1
مثلهای قرآنی دوگونهاند: 1. مثلهای مستقیم 2. مثلهای غیر مستقیم، مثل فوق از گونه دوّم است که به تمثیل برخورد و مواجهه نیکو و تأثیر اعجازآمیز آن در تغییر رفتار طرف مقابل و حتّی تبدیلشدن دشمن به دوست صمیمی، میپردازد.
توضیح واژگان و مفردات آیه فوق:
حسنه: خوبی.
سیئه: بدی
إدفع بالّتی هی أحسن: به بهترین طریق دفع کن (به بهترین وجه برخورد کن)
عداوة: دشمنی
ولی: دوست
حمیم: آب داغ و سوزان، و در اینجا کنایه از دوست صمیمی و گرم است.
بدی را بـدی سهل بـاشد جـز اگر مردی أحسن إلی من أساء2
فتوّت و جوانمردی از فضائل بزرگ اخلاقی است که هم دین و هم اخلاق شدیدا به آن اهمیت میدهند، یکی از مصادیق و زیر مجموعه این خصلت فوقالعاده، زیبایی اخلاقی، خوشرفتاری و نیکبرخوردی با دشمن و رقیب و طرف مقابل است.
قرآن شریف در سورههای فصّلت (آیه 35) و مؤمنون (آیه 96) توصیه میکند که حتّی در مقابله با بدی و دشمنی و بدان و دشمنان نیز به بدی مقابله نکنید، بلکه با برخوردهای سنجیده و رفتار حَسَن به آنها پاسخ دهید و مقابله کنید، إدفع بالّتی هی أحسن، به طریقه أحسن برخورد کنید و بدی را دفع کنید، این تعبیر از لطافت بالایی برخوردار است، چون ضمن دستور دفع بدی و دشمنی به احسان و خوبی، اشاره به آن دارد که احسان و خوبی و خوشرفتاری است، که میتواند بدیها و دشمنیها را برطرف کند و از بین ببرد، و لذا است که بدنبال آن فرمود: «فإذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولی حمیم» یعنی بناگاه میبینی که دشمنی به دوستی تبدیل شد و دشمنِ جانی چو دوستِ گرم و صمیمی گردیده است.
تیغ حـلم از تیغ آهـن تیـزتـر بل زصد لشگر ظفر انگیزتر3
«از محبّت خارها گل میشود»:
آدمی تشنه محبّت است، از بَدو تا ختم، از نوزادی تا پیری، و حتّی از جنینی تا بعد از مرگ، میخواهد که همهچیز و همهکس با او مهربان باشد و به او محبّت کند، و از اینرو، از نامهربانی و نامهربانان میرنجد و میگریزد، کیست که اینگونه نیست؟! انسان با محبّت سرشته شده است، رسول گرامی اسلام فرمودند:
«جُلبَت القلوب علی حبّ من أحسن إلیها و بغض من أساء إلیها»
دلها به محبّت کسانی که به آنها نیکی میکنند سرشته شده است، چنانکه به بغض کسانی که به آنها دشمنی میکنند نیز».4
انسان علاوه بر آنکه تشنه محبّت است، اسیر آن نیز هست، محبّت روح و جان انسان را تسخیر میکند، ما به محبّت به دیگران میتوانیم در اعماق دل آنان نفوذ کنیم، چنانکه آنها با محبّت خویش دلهای ما را تسخیر میکنند، امیر المؤمنین علی فرمودند:
«انسان بنده احسان است. احسان و محبّت، انسان را چونان عبد و بنده میسازد.»5
خوشرفتاری و بخصوص رفتارهای محبّتآمیز، دیگران را وادار به تواضع و تسلیم و احترام متقابل میکند، خصوصاً در مواردی که طرف مقابل در انتظار برخوردهای تند و خشن است.
در تفسیر نمونه آمده است: «به هنگام فتح مکّه که نهتنها دشمنان، بلکه دوستان انتظار انتقامجویی شدید مسلمین و بهراه انداختن حمّام خون در آن سرزمین کفر و نفاق و کانون دشمنان سنگدل و بیرحم را داشتند و حتّی بعضی از پرچمداران سپاه اسلام در آن روز رو به سوی ابوسفیان کرده و شعار «الیوم یوم الملحمة… امروز روز انتقام و روز از بین رفتن احترام نفوس و اموال، و روز ذلّت و خواری قریش است» سردادند. پیغمبر گرامی اسلام با جمله «إذهبوا فأنتم الطّلقاء، بروید همه آزادید» همه را مشمول عفو خود قرار داد و رو بهسوی ابوسفیان کرد و شعار انتقامجویانه را به این شعار محبتآمیز تبدیل فرمود:
«ألیوم یوم المرحمة…، امروز روز رحمت است، امروز روز عزّت قریش است»، همین عمل چنان طوفانی در سرزمین دلهای مکّیان مشرک برپا کرد که به گفته قرآن: «یدخلون فی دین اللّه أفواجاً؛ فوج فوج مسلمان شدند و آیین اسلام را با جان و دل پذیرا گشتند».6
چـنین اسـت آییـن نیـکـان چـنین چنین شان سرشته است جان آفرین
بـه نیکـان اگـر بـد کنی صـدهـزار دگـرشان به دل برزنی همچـو مـار
بـه جــای تـو فـرجـام نیکی کـنند قـلـم را بــه کــردار تــو بـرزنـنـد7
و چه صادق است سخن امام صادق که «خوشرفتاری آهنربای دوستی و مودّت است».8
استاد شهید مطهّری در «سیره ائمه اطهار» مینویسند:
«زین العابدین پیک محبّت بود…. هر جا بیکسی را میدید، هر جا غریبی را میدید، فقیر و مستمندی را میدید، کسی را میدید که دیگران به او توجّه ندارند به او محبّت میکرد، او را نوازش میکرد، به خانه خودش میآورد، روزی یک عدّه جذامی را دید، از اینها دعوت کرد، اینها را به خانه خود آورد و در خانه خود از اینها پرستاری کرد.»9
خوشرفتاری نوعی محبّت به دیگران است و محبّت است که محبّت میزداید، چنانکه لجاجت، کینهتوزی و عداوت را به ارمغان میآورد و نتیجهای جز ذلّت و خواری در پی ندارد، و خداوند در قرآن صریحاً به پیامبرش دستور میدهد که بدیها را به نیکی پاسخ دهد نه به بدی.
البته تذکّر این نکته ضروری است که این فرمول در همه موارد جواب نمیدهد و قرآن از پیامبر و مؤمنین نخواسته است که در تمامی موارد به این فرمول عمل کنند، بلکه از آنان خواسته است که در مواردیکه این معادله پاسخ میدهد به آن عمل کنند، و در مواردیکه پاسخ نمیدهد به شیوههای دیگری متوسّل شوند و البته آن موارد، موارد نادر و اندکی است و شیوه کار در غالب موارد همان است که قرآن در سورههای فصّلت و مؤمنون فرمود.
کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش
1. اسدی. 2. سعدی. 3. مولوی . 4. بحارالانوار، ج 77، ص140. 5. غرر الحکم، ح
6. تفسیر نمونه، ج 20، ص 282. 7. فردوسی. 8. بحارالانوار، ج 78، ص 269. 9 . سیره ائمه اطهار، ص 112.
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهد دید) همانکس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
بدی گرچه کردن توان با کسی چو نیکی کنی بهتر آید بسی1
مثلهای قرآنی دوگونهاند: 1. مثلهای مستقیم 2. مثلهای غیر مستقیم، مثل فوق از گونه دوّم است که به تمثیل برخورد و مواجهه نیکو و تأثیر اعجازآمیز آن در تغییر رفتار طرف مقابل و حتّی تبدیلشدن دشمن به دوست صمیمی، میپردازد.
توضیح واژگان و مفردات آیه فوق:
حسنه: خوبی.
سیئه: بدی
إدفع بالّتی هی أحسن: به بهترین طریق دفع کن (به بهترین وجه برخورد کن)
عداوة: دشمنی
ولی: دوست
حمیم: آب داغ و سوزان، و در اینجا کنایه از دوست صمیمی و گرم است.
بدی را بـدی سهل بـاشد جـز اگر مردی أحسن إلی من أساء2
فتوّت و جوانمردی از فضائل بزرگ اخلاقی است که هم دین و هم اخلاق شدیدا به آن اهمیت میدهند، یکی از مصادیق و زیر مجموعه این خصلت فوقالعاده، زیبایی اخلاقی، خوشرفتاری و نیکبرخوردی با دشمن و رقیب و طرف مقابل است.
قرآن شریف در سورههای فصّلت (آیه 35) و مؤمنون (آیه 96) توصیه میکند که حتّی در مقابله با بدی و دشمنی و بدان و دشمنان نیز به بدی مقابله نکنید، بلکه با برخوردهای سنجیده و رفتار حَسَن به آنها پاسخ دهید و مقابله کنید، إدفع بالّتی هی أحسن، به طریقه أحسن برخورد کنید و بدی را دفع کنید، این تعبیر از لطافت بالایی برخوردار است، چون ضمن دستور دفع بدی و دشمنی به احسان و خوبی، اشاره به آن دارد که احسان و خوبی و خوشرفتاری است، که میتواند بدیها و دشمنیها را برطرف کند و از بین ببرد، و لذا است که بدنبال آن فرمود: «فإذا الّذی بینک و بینه عداوة کأنّه ولی حمیم» یعنی بناگاه میبینی که دشمنی به دوستی تبدیل شد و دشمنِ جانی چو دوستِ گرم و صمیمی گردیده است.
تیغ حـلم از تیغ آهـن تیـزتـر بل زصد لشگر ظفر انگیزتر3
«از محبّت خارها گل میشود»:
آدمی تشنه محبّت است، از بَدو تا ختم، از نوزادی تا پیری، و حتّی از جنینی تا بعد از مرگ، میخواهد که همهچیز و همهکس با او مهربان باشد و به او محبّت کند، و از اینرو، از نامهربانی و نامهربانان میرنجد و میگریزد، کیست که اینگونه نیست؟! انسان با محبّت سرشته شده است، رسول گرامی اسلام فرمودند:
«جُلبَت القلوب علی حبّ من أحسن إلیها و بغض من أساء إلیها»
دلها به محبّت کسانی که به آنها نیکی میکنند سرشته شده است، چنانکه به بغض کسانی که به آنها دشمنی میکنند نیز».4
انسان علاوه بر آنکه تشنه محبّت است، اسیر آن نیز هست، محبّت روح و جان انسان را تسخیر میکند، ما به محبّت به دیگران میتوانیم در اعماق دل آنان نفوذ کنیم، چنانکه آنها با محبّت خویش دلهای ما را تسخیر میکنند، امیر المؤمنین علی فرمودند:
«انسان بنده احسان است. احسان و محبّت، انسان را چونان عبد و بنده میسازد.»5
خوشرفتاری و بخصوص رفتارهای محبّتآمیز، دیگران را وادار به تواضع و تسلیم و احترام متقابل میکند، خصوصاً در مواردی که طرف مقابل در انتظار برخوردهای تند و خشن است.
در تفسیر نمونه آمده است: «به هنگام فتح مکّه که نهتنها دشمنان، بلکه دوستان انتظار انتقامجویی شدید مسلمین و بهراه انداختن حمّام خون در آن سرزمین کفر و نفاق و کانون دشمنان سنگدل و بیرحم را داشتند و حتّی بعضی از پرچمداران سپاه اسلام در آن روز رو به سوی ابوسفیان کرده و شعار «الیوم یوم الملحمة… امروز روز انتقام و روز از بین رفتن احترام نفوس و اموال، و روز ذلّت و خواری قریش است» سردادند. پیغمبر گرامی اسلام با جمله «إذهبوا فأنتم الطّلقاء، بروید همه آزادید» همه را مشمول عفو خود قرار داد و رو بهسوی ابوسفیان کرد و شعار انتقامجویانه را به این شعار محبتآمیز تبدیل فرمود:
«ألیوم یوم المرحمة…، امروز روز رحمت است، امروز روز عزّت قریش است»، همین عمل چنان طوفانی در سرزمین دلهای مکّیان مشرک برپا کرد که به گفته قرآن: «یدخلون فی دین اللّه أفواجاً؛ فوج فوج مسلمان شدند و آیین اسلام را با جان و دل پذیرا گشتند».6
چـنین اسـت آییـن نیـکـان چـنین چنین شان سرشته است جان آفرین
بـه نیکـان اگـر بـد کنی صـدهـزار دگـرشان به دل برزنی همچـو مـار
بـه جــای تـو فـرجـام نیکی کـنند قـلـم را بــه کــردار تــو بـرزنـنـد7
و چه صادق است سخن امام صادق که «خوشرفتاری آهنربای دوستی و مودّت است».8
استاد شهید مطهّری در «سیره ائمه اطهار» مینویسند:
«زین العابدین پیک محبّت بود…. هر جا بیکسی را میدید، هر جا غریبی را میدید، فقیر و مستمندی را میدید، کسی را میدید که دیگران به او توجّه ندارند به او محبّت میکرد، او را نوازش میکرد، به خانه خودش میآورد، روزی یک عدّه جذامی را دید، از اینها دعوت کرد، اینها را به خانه خود آورد و در خانه خود از اینها پرستاری کرد.»9
خوشرفتاری نوعی محبّت به دیگران است و محبّت است که محبّت میزداید، چنانکه لجاجت، کینهتوزی و عداوت را به ارمغان میآورد و نتیجهای جز ذلّت و خواری در پی ندارد، و خداوند در قرآن صریحاً به پیامبرش دستور میدهد که بدیها را به نیکی پاسخ دهد نه به بدی.
البته تذکّر این نکته ضروری است که این فرمول در همه موارد جواب نمیدهد و قرآن از پیامبر و مؤمنین نخواسته است که در تمامی موارد به این فرمول عمل کنند، بلکه از آنان خواسته است که در مواردیکه این معادله پاسخ میدهد به آن عمل کنند، و در مواردیکه پاسخ نمیدهد به شیوههای دیگری متوسّل شوند و البته آن موارد، موارد نادر و اندکی است و شیوه کار در غالب موارد همان است که قرآن در سورههای فصّلت و مؤمنون فرمود.
کم مباش از درخت سایه فکن هر که سنگت زند ثمر بخشش
1. اسدی. 2. سعدی. 3. مولوی . 4. بحارالانوار، ج 77، ص140. 5. غرر الحکم، ح
6. تفسیر نمونه، ج 20، ص 282. 7. فردوسی. 8. بحارالانوار، ج 78، ص 269. 9 . سیره ائمه اطهار، ص 112.