بر بلندای راستی
آرشیو
چکیده
متن
قرآن کریم میفرماید:
قل ربّ ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق….1
بگو: پروردگارا! مرا (در هرکار) با صدق و راستی وارد کن و با صدق و راستی خارج ساز….
معنای عام این تعبیر، آن است که دخول و خروج در هر امری، متّصف به صدق بوده و دارای حقیقت و راستی باشد، نه اینکه ظاهر آن با باطن و حقیقتش مخالف باشد. به عبارت دیگر، راستی و درستی خطّ اصلی امور زندگی انسان باشد و آغاز و انجام همه چیز با آن صورت پذیرد.2
«مدخل و مخرج صدق» در قرآن دارای مصادیقی است که در تفسیرهای مختلف به آن اشاره شده است. مجاهد درباره این آیه میگوید: «مرا به هرچه رسالت دادهای، به راستی داخل کن و خارج گردان».3
برخی معتقدند این آیه در روز فتح مکه نازل شده است و آن زمانی بود که رسول خدا(ص) قصد ورود به مکه را داشت.4 عطیه به روایت ابن عباس گفته است: «هنگام مرگ مرا از روی صدق داخل قبر گردان و هنگام قیامت از روی راستی از قبر خارج کن».5
گرچه در تفسیرهای یاد شده، مصادیق محدود و معینی بیان شده است، ولی این دعا، به این موارد محدود نبوده و همهی رفتار انسان را در برمیگیرد. در واقع، تقاضایی برای ورود و خروج صادقانه در همه برنامههای زندگی است، به صورتی که هرگاه چیزی گوید، به آن عمل کند و گفتار و رفتارش مطابق با ایمان حقیقی و درونیاش باشد که این مقام، مقام صدّیقین است.6
لسان صدق:
واژهی ترکیبی دیگری که در قرآن به آن اشاره شده، «لسان صدق» است که حضرت ابراهیم(ع) در دعایی خاضعانه، آن را از خداوند طلب میکند و میفرماید:
واجعل لی لسان صدق فی الآخرین7
برای من در میان امتهای آینده، زبان صدق قرار بده.
علامه طباطبایی مینویسد: «اضافه شدن لسان به صدق بیانگر اختصاص است، بدین معنا زبانی را طلب میکند که جز به راستی سخن نگوید و زبانی باشد که همان منویات حضرت ابراهیم(ع) را بیان کند.»8
برخی دیگر معتقدند که حضرت ابراهیم(ع) از خداوند متعال فرزندی طلب میکند که صادق باشد و نشانههای دین ابراهیم(ع) را زنده گرداند و مردم را همانند خود به سوی حق دعوت کند.9 مصداق «لسان صدق» برای حضرت ابراهیم(ع)، پیامبر اکرم(ص) است که در آخرالزمان مبعوث گشت و مردم را به آیین ابراهیم حنیف دعوت کرد. به همین مناسبت، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من دعای پدرم ابراهیم هستم».10
از آنجا که امامت اهل بیت علیهم السلام، ادامهی راه نبوت پیامبر اکرم(ص) و دین ابراهیمی است، در برخی روایات در ذیل آیهی «واجعله لسان صدقاً علّیاً»، مصداق «لسان صدق» را علی(ع) معرفی کردهاند.11
1. اسراء،80.
2. المیزان، علامه طباطبائی، ج13، ص187.
3. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج3، ص490.
4. همان.
5. تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، ج3، ص212.
6. المیزان، ج13، ص187.
7. شعراء، 84.
8. المیزان، ج15، ص311 (با اندکی تلخیص).
9. مجمع البحرین، ج2، ص1019.
10. المیزان، ج15، ص311.
11. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص123؛ تفسیر جامع البیان عن تأویل آی القرآن (تفسیر طبری)، محمد بن جریر طبری، ج4، ص256.
قل ربّ ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق….1
بگو: پروردگارا! مرا (در هرکار) با صدق و راستی وارد کن و با صدق و راستی خارج ساز….
معنای عام این تعبیر، آن است که دخول و خروج در هر امری، متّصف به صدق بوده و دارای حقیقت و راستی باشد، نه اینکه ظاهر آن با باطن و حقیقتش مخالف باشد. به عبارت دیگر، راستی و درستی خطّ اصلی امور زندگی انسان باشد و آغاز و انجام همه چیز با آن صورت پذیرد.2
«مدخل و مخرج صدق» در قرآن دارای مصادیقی است که در تفسیرهای مختلف به آن اشاره شده است. مجاهد درباره این آیه میگوید: «مرا به هرچه رسالت دادهای، به راستی داخل کن و خارج گردان».3
برخی معتقدند این آیه در روز فتح مکه نازل شده است و آن زمانی بود که رسول خدا(ص) قصد ورود به مکه را داشت.4 عطیه به روایت ابن عباس گفته است: «هنگام مرگ مرا از روی صدق داخل قبر گردان و هنگام قیامت از روی راستی از قبر خارج کن».5
گرچه در تفسیرهای یاد شده، مصادیق محدود و معینی بیان شده است، ولی این دعا، به این موارد محدود نبوده و همهی رفتار انسان را در برمیگیرد. در واقع، تقاضایی برای ورود و خروج صادقانه در همه برنامههای زندگی است، به صورتی که هرگاه چیزی گوید، به آن عمل کند و گفتار و رفتارش مطابق با ایمان حقیقی و درونیاش باشد که این مقام، مقام صدّیقین است.6
لسان صدق:
واژهی ترکیبی دیگری که در قرآن به آن اشاره شده، «لسان صدق» است که حضرت ابراهیم(ع) در دعایی خاضعانه، آن را از خداوند طلب میکند و میفرماید:
واجعل لی لسان صدق فی الآخرین7
برای من در میان امتهای آینده، زبان صدق قرار بده.
علامه طباطبایی مینویسد: «اضافه شدن لسان به صدق بیانگر اختصاص است، بدین معنا زبانی را طلب میکند که جز به راستی سخن نگوید و زبانی باشد که همان منویات حضرت ابراهیم(ع) را بیان کند.»8
برخی دیگر معتقدند که حضرت ابراهیم(ع) از خداوند متعال فرزندی طلب میکند که صادق باشد و نشانههای دین ابراهیم(ع) را زنده گرداند و مردم را همانند خود به سوی حق دعوت کند.9 مصداق «لسان صدق» برای حضرت ابراهیم(ع)، پیامبر اکرم(ص) است که در آخرالزمان مبعوث گشت و مردم را به آیین ابراهیم حنیف دعوت کرد. به همین مناسبت، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من دعای پدرم ابراهیم هستم».10
از آنجا که امامت اهل بیت علیهم السلام، ادامهی راه نبوت پیامبر اکرم(ص) و دین ابراهیمی است، در برخی روایات در ذیل آیهی «واجعله لسان صدقاً علّیاً»، مصداق «لسان صدق» را علی(ع) معرفی کردهاند.11
1. اسراء،80.
2. المیزان، علامه طباطبائی، ج13، ص187.
3. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج3، ص490.
4. همان.
5. تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی، ج3، ص212.
6. المیزان، ج13، ص187.
7. شعراء، 84.
8. المیزان، ج15، ص311 (با اندکی تلخیص).
9. مجمع البحرین، ج2، ص1019.
10. المیزان، ج15، ص311.
11. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج2، ص123؛ تفسیر جامع البیان عن تأویل آی القرآن (تفسیر طبری)، محمد بن جریر طبری، ج4، ص256.