اندرزهای لقمان
آرشیو
چکیده
متن
«لقمان» نام یکی از سورههای قرآن کریم است که در آیات12تا 19آن، آموزشهای این حکیم فرزانه را به فرزندش نقل کرده است.
در قرآن، نشانهای از پیامبر بودن لقمان به دست نمیآید، ولی به نظر میرسد او مرد اندیشمندی بوده که به نیروی تقوا و اراده، برنفس خویش مسلط شده و با مردم، رفتاری شایسته و خردمندانه داشته است. اصولاً معنای حکمت نیز چیزی جز همین رفتار خردمندانه با خالق و عملکرد مناسب با دیگران نیست.
دربارهی حکمت لقمان، احادیث و روایات زیادی از امامان(ع) نقل شده، ولی قرآن به همین چند آیه که مشتمل بر10 اندرز حکیمانه است، بسنده کرده است. این اندرزها از رابطه با آفریدگار یکتا آغاز میشود. سپس مناسبات با پدر و مادر (2 نفر) و به تدریج، روابط و اجتماعات گسترده تر را در برمیگیرد.
خداوند در سرآغاز این آموزشها میفرماید: «ما به لقمان، حکمت آموختیم تا شکر این نعمت [یعنی بهرهبرداری صحیح و کامل از آن در جهتی که خدا خواسته] را به جای آورد؛ زیرا هرکس شکر نعمت به جای آورد، به سود خویش عمل کرده و هر کس قدر آن را نداند و ندیده بگیرد، [زیانی به خدا نرسانده، بلکه] به زیان خودش عمل کرده است.» آنگاه، ده آموزهی حکمتآمیز لقمان را به این ترتیب بیان کرده است:
1. توحید: وحدت در انگیزه و آرمان و عمل؛زیرا شرک، ستم بزرگی است.
2. احسان به پدر و مادر و پیروی از آنان: به دلیل زحمتهای مادر در دوران بارداری و شیردهی و تلاش پدر برای کسب روزی، با آگاهی به این که کمال هرکس به سوی خدا است.
باید دانست پیروی از پدر و مادر مطلق نیست، بلکه مشروط و تا هنگامی واجب است که با توحید مغایر نبوده و در عرض اطاعت الهی نباشد. بنابراین، اگر پدر و مادر به پندار این که سعادت فرزند در گرو پیروی از عقاید آنها است، تلاش کردند تا او را به راهی بکشانند که غیر از راه خداوند است، فرزند نباید در برابر این فشارها تسلیم شود و شایسته است استقلال عقیدتی خود را حفظ کند و اعتقاد توحیدی را برعواطف خانوادگی ترجیح دهد. البته باید بداند که اختلاف در عقاید نمیتواند موجب بدرفتاری و قهر و کنارهگیری از پدر و مادر باشد، بلکه باید نهایت ادب و انسانیت و مدارا را در روابط دنیایی با آنان مراعات کند. البته در این مسیر، باید از روش کسانی که به سوی خدا بازگشتهاند ـ یعنی انبیا و اولیا ـ پیروی کند و بداند که بازگشت همهی بندگان به سوی خداوند است و او آنها را به آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد.
3. اعتقاد به بقای اعمال و رسیدگی به نیک و بد آن در روز حساب: زیرا چیزی فراموش و فانی نمیشود و کوچکترین رفتار آدمی به حساب میآید و خداوند لطیف و خبیر است.
4. بر پاداشتن نماز: منظور، تنها خواندن نماز نیست، بلکه محافظت و مراقبت بر پیوند دایمی با خالق، مراد است.
5. امر به معروف و نهی از منکر: پاسداری از ارزشهای جامعه و مقابله با تهاجم ضد ارزشها.
6. صبر و پایداری در مصایب: مقاومت در برابر پاسداران زر و زور و تزویر، نشانهی عزم و اراده آدمی در امور است.
7. خوشرویی با مردم: باید از قیافه گرفتن و تکّبر پرهیز کرد.
8. فروتنی: نباید به فزونی مال و ثروت، مست و مغرور شد؛ زیرا خداوند، آدمهای خود بزرگ بین، خیالاتی و اسیر فخرفروشی را دوست ندارد.
9. میانهروی در رفتار.
10. ملایمت در گفتار: رعایت ادب و آرامش در سخن گفتن ضروری است؛ زیرا بدترین صدا، صدای الاغ است.
در قرآن، نشانهای از پیامبر بودن لقمان به دست نمیآید، ولی به نظر میرسد او مرد اندیشمندی بوده که به نیروی تقوا و اراده، برنفس خویش مسلط شده و با مردم، رفتاری شایسته و خردمندانه داشته است. اصولاً معنای حکمت نیز چیزی جز همین رفتار خردمندانه با خالق و عملکرد مناسب با دیگران نیست.
دربارهی حکمت لقمان، احادیث و روایات زیادی از امامان(ع) نقل شده، ولی قرآن به همین چند آیه که مشتمل بر10 اندرز حکیمانه است، بسنده کرده است. این اندرزها از رابطه با آفریدگار یکتا آغاز میشود. سپس مناسبات با پدر و مادر (2 نفر) و به تدریج، روابط و اجتماعات گسترده تر را در برمیگیرد.
خداوند در سرآغاز این آموزشها میفرماید: «ما به لقمان، حکمت آموختیم تا شکر این نعمت [یعنی بهرهبرداری صحیح و کامل از آن در جهتی که خدا خواسته] را به جای آورد؛ زیرا هرکس شکر نعمت به جای آورد، به سود خویش عمل کرده و هر کس قدر آن را نداند و ندیده بگیرد، [زیانی به خدا نرسانده، بلکه] به زیان خودش عمل کرده است.» آنگاه، ده آموزهی حکمتآمیز لقمان را به این ترتیب بیان کرده است:
1. توحید: وحدت در انگیزه و آرمان و عمل؛زیرا شرک، ستم بزرگی است.
2. احسان به پدر و مادر و پیروی از آنان: به دلیل زحمتهای مادر در دوران بارداری و شیردهی و تلاش پدر برای کسب روزی، با آگاهی به این که کمال هرکس به سوی خدا است.
باید دانست پیروی از پدر و مادر مطلق نیست، بلکه مشروط و تا هنگامی واجب است که با توحید مغایر نبوده و در عرض اطاعت الهی نباشد. بنابراین، اگر پدر و مادر به پندار این که سعادت فرزند در گرو پیروی از عقاید آنها است، تلاش کردند تا او را به راهی بکشانند که غیر از راه خداوند است، فرزند نباید در برابر این فشارها تسلیم شود و شایسته است استقلال عقیدتی خود را حفظ کند و اعتقاد توحیدی را برعواطف خانوادگی ترجیح دهد. البته باید بداند که اختلاف در عقاید نمیتواند موجب بدرفتاری و قهر و کنارهگیری از پدر و مادر باشد، بلکه باید نهایت ادب و انسانیت و مدارا را در روابط دنیایی با آنان مراعات کند. البته در این مسیر، باید از روش کسانی که به سوی خدا بازگشتهاند ـ یعنی انبیا و اولیا ـ پیروی کند و بداند که بازگشت همهی بندگان به سوی خداوند است و او آنها را به آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد.
3. اعتقاد به بقای اعمال و رسیدگی به نیک و بد آن در روز حساب: زیرا چیزی فراموش و فانی نمیشود و کوچکترین رفتار آدمی به حساب میآید و خداوند لطیف و خبیر است.
4. بر پاداشتن نماز: منظور، تنها خواندن نماز نیست، بلکه محافظت و مراقبت بر پیوند دایمی با خالق، مراد است.
5. امر به معروف و نهی از منکر: پاسداری از ارزشهای جامعه و مقابله با تهاجم ضد ارزشها.
6. صبر و پایداری در مصایب: مقاومت در برابر پاسداران زر و زور و تزویر، نشانهی عزم و اراده آدمی در امور است.
7. خوشرویی با مردم: باید از قیافه گرفتن و تکّبر پرهیز کرد.
8. فروتنی: نباید به فزونی مال و ثروت، مست و مغرور شد؛ زیرا خداوند، آدمهای خود بزرگ بین، خیالاتی و اسیر فخرفروشی را دوست ندارد.
9. میانهروی در رفتار.
10. ملایمت در گفتار: رعایت ادب و آرامش در سخن گفتن ضروری است؛ زیرا بدترین صدا، صدای الاغ است.